جهانی که علوم پیوسته مفاهیم و روش ها را از همدیگر به عاریت می گیرند معنی شناسی شناختی در نتیجه تاثیرپذیری زبان شناسی از روانشناسی گشتالت و روانشناسی شناختی پدید آمد.
در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ در امریکا تحت تاثیر نگرش های لیکاف (۱۹۸۷)، جانسون (۱۹۸۷) و لانگاکر (۱۹۸۷) حرکت جدیدی در معنی شناسی به وجود آمد که بعدتر با نام معنی شناسی شناختی معرفی شد. پیدایش این نگرش جدید رویداد مهمی در مسیری که زبان شناسی به ویژه در امریکا طی می کرد، محسوب می شد زیرا از اوایل قرن بیستم با شکل گیری زبان شناسی ساختگرای امریکایی تحلیل های معنایی به کنار نهاده شد تا زبان شناسی بتواند به عنوان حوزه مطالعه ای که از روش های پژوهشی، علمی در تحلیل ساختار بهره می جوید در فهرست علوم قرار گیرد. پس از آن نیز با پیدایش شکوفایی و اوج گرفتن دستور زایا که با معرفی آرای چامسکی اتفاق افتاد، معنی شناسی هر چه بیشتر مطرود شد و بررسی های نحوی کانون مطالعات زبانی قرار گرفت.