پیاژه به یاری پژوهشهایش فرایندهایی را مشخص کرده است که کودکان با آنها می توانند معلومات جدید را به دست آورند. به اعتقاد او کودکان و نوجوانان در طی تعامل خود با محیط بسی چیزها می آموزند تا بتوانند با جامعه ی خود سازش (6) یابند. در این رابطه دو عامل همگون سازی (7) و همسازی (8) از اهمیت بالایی برخوردارند.
وقتی کودکی سگی را هاپو صدا می زند، سگ یا هاپو در طرحواره (9) و طرح ذهنی او دارای معنای شناخته شده ای است و هر وقت این نام را بشنود به معنای آن پی می برد. اما اگر بره ای را ببیند و آن را هاپو بنامد این امر بیانگر آن است که کودک وقتی با مورد یا عاملی برخورد می کند که مشابه با موارد یا عوامل دیگر است، در طرحواره ی او عمل پیوستگی (10) یا یکی سازی انجام می گیرد. در اینجا به کودک می گویند: نه، این هاپو نیست، بره است و اگر کودک بیاموزد که لفظ بره یا بع بعی را با دیدن آن به کار برد می گویند عمل همگون سازی صورت گرفته است
.
ولی هنگامی که فرد می کوشد دانسته ها یا معلومات خود را تغییر دهد و به صورتی درآورد تا با ساختارهای محیطی سازش برقرار کند، ژان پیاژه آن را همسازی می نامد. چنانکه، وقتی کودک برای غذا خوردن انگشتانش را به کار برد و چون این کار روشی نامطلوب است، اگر کودک به خوبی بیاموزد تا به جای دست با قاشق و چنگال غذا بخورد، این تغییر وضع را همسازی می گویند. در واقع فرایند همگون سازی و همسازی در سراسر زندگی انسان برقرار است. فردوسی که می فرماید: «ز گهواره تا گور دانش بجوی» مؤید این نوع یادگیری است، یعنی، یا مفاهیم جدیدی را جذب اندوخته های ذهنی می کنیم، یا آموخته ها و روشهای خود را تغییر می دهیم تا بتوانیم با محیط خود سازش پیدا کنیم.
به عقیده ی پیاژه کودکان در دوره های سنی معین و از طریق یک رشته مراحل و دوره های منظم و قابل پیش بینی رشد می کنند و تا رشد مراحل پایین تر به کمال نرسد رشد مراحل بعدی امکان پذیر نخواهد بود. چنانکه کودکان نخست به توانمندیهای مربوط به دوره ی عملیات عینی، آنگاه به اندیشه های مجرد یا انتزاعی در دوره های عملیات صوری دست می یابند.
مرحله ی حسّی و حرکتی
در مرحله ی حسّی و حرکتی (تولد تا 2 سالگی) کودکان شیرخواره از طریق حواس و رفتارهای حرکتی با جهان پیرامون خود رابطه برقرار می کنند. تجربه ی آنها از محیط به طور مستقیم حاصل می شود و اندیشه های اصلی را پیش از اندیشه های پیچیده تر می آموزند، از نمادها (11) و صورتهای ذهنی (12) برای تجسم جهان خارج بهره نمی گیرند. بنابراین، جهان آنها بر مدار آنچه مستقیماً تجربه می کنند دور می زند، مانند صدای مادر یا صدای زنگوله بر بالای گهواره.کودکان پیش از آنکه به ارتباط نمادی پی ببرند باید اصل بقای شیء (13) را دریابند. منظور از بقای شیء آن است که اگر شیئی و یا شخصی به طور مستقیم در میدان حواس قرار نگیرد وجودش منتفی نیست. برای مثال، اگر وقتی به کودک 4 ماهه ای که به سوی اسباب بازی خود دست دراز کرده است به نحوی آن را پنهان کنید، دیگر دنبال آن نمی گردد و توجهش به چیزهای دیگر جلب می شود و چنانچه پارچه ای را که در زیر آن اسباب بازی را پنهان کرده اند بردارید کودک با تعجب به آن می نگرد. اما اگر طوری اسباب بازی را از زیر پارچه درآورید که کودک نبیند آن وقت پارچه را بلند کنید کودک بدون هیچ گونه تعجب یا ناراحتی به جای خالی اسباب بازی نگاه می کند. اگر رفتار این کودک 4 ماهه را با کودک یک ساله مقایسه کنیم مشاهده می شود که کودک یک ساله می کوشد از زیر پارچه اسباب بازی خود را درآورد و وقتی آن را به دست می آورد متعجب نمی شود، اما اگر آن را نیابد سخت متعجب و ناراحت می شود. در واقع در این سن است که رشد شناختی به توانا شدن در کاربرد بازنمایی روانی (14) تمرکز می یابد. به سخن دیگر، وقتی کودکی درباره ی چیزی که جسماً حضور ندارد فکر می کند این امر بیانگر آن است که اصل بقاء شیء تحقق یافته است.
دوره ی قبل از عملیات عینی
به عقیده ی پیاژه از 2 تا 7 سالگی کودک از نظر رشد شناختی در دوره ی قبل از عملیات عینی قرار دارد. در این دوره کودکان رویدادها را بهتر می توانند مجسم کنند. به این جهت برای رهنمود رفتارشان کمتر به محرکها و واکنشهای بدنی وابسته اند. در این دوره بیشتر به بازیهای نمایشی و ساختگی ابراز علاقه می کنند. یعنی، عروسک را یک بچه ی واقعی و ماشین بازیچه را یک اتومبیل واقعی می انگارند. برای رفع تشنگی لفظ یا مفهوم آب را به کار می برند. به سخن دیگر، در دوره ی قبل از عملیات عینی به بازنمایی نمادی (15) دست می یابند و واژه ها یا مفاهیم را برای بیان مقصود خود به کار می برند. کودک در این مرحله خودمدار است؛ یعنی فقط به نقطه نظرهای خود اعتقاد دارد و هر چیزی منحصراً از دیدگاه و منافع او برایش اهمیت دارد. در محرکهای بینایی کودک تنها به یک جنبه توجه دارد و ویژگیهای دیگر را از نظر دور می دارد، چنانکه در یک زمان نمی تواند هم به پهنا و هم به بلندا توجه کند. به علاوه میان موجودهای زنده و اشیاء تفاوتی قائل نیست. اگر ندانسته سرش به دیوار بخورد و فریادش بلند شود شروع می کند به مشت زدن به دیوار و دشنام دادن به او.دوره ی عملیات عینی
این دوره 7 تا 12 سالگی را دربرمی گیرد. در کودک نوباوه توانایی استدلال و حل مسئله ایجاد می شود و به طبقه بندی نیز می پردازد. در این دوره ماهیت و کیفیت تفکر کودکان به گونه ای چشمگیر تغییر می کند. یعنی کودکان به اصول نگهداشت (16)، بازگشت پذیری (17) و رابطه ی علت و معلول (18) پی می برند. منظور پیاژه از نگهداشت آن است که اگر شیئی از نظر شکل و صورت ظاهر تغییر کند در میزان توده، وزن و حجم آن تغییری رخ نمی دهد. در صورتی که برای کودکان دوره ی قبل چنین ادراکی ممکن نیست. مراد از بازگشت پذیری این است که در ترکیب اجزاء اگر یک جزء از آن را کم کنیم جزء یا اجزاء دیگر به دست می آید، مانند 12=7+5 که اگر از 12 یکی از اجزاء 5 یا 7 را کم کنیم جزء دیگر حاصل می شود. جنبه ی دیگر بازگشت پذیری توانایی پی بردن به ارتباط خود با دیگران و دیگران با خود است. مانند اینکه اگر حسن برادر حسین است پس حسین هم برادر حسن است. به عقیده ی پیاژه کودکان در دوره ی قبل از عملیات عینی قادر به درک چنین ارتباطی نیستند.و اما رابطه ی علت و معلول یکی دیگر از پیشرفتهای فکری و عقلی کودکان در این دوره از رشد است. وقتی کودک بفهمد که علت نمره ی بد گرفتن درس نخواندن و انجام ندادن تکلیفهاست و بکوشد از آن پس بیشتر به درسها و تکلیفهای خود توجه کند، این امر بیانگر پی بردن به رابطه ی علت و معلول است.
عملیّات صوری
دوره ی عملیات صوری از 11 یا 12 سالگی آغاز می شود و تا دوره ی بزرگسالی ادامه دارد. در این دوره نوجوان می تواند به مفاهیم ذهنی و نمادها پی ببرد و چیزهایی را درک کند که خود به طور مستقیم تجربه نکرده است و از واقعیت امور از دیدگاه دیگران نیز آگاه شود. به علاوه، نوجوانان در این دوره نظر خود را به صورت بازنمایی اصولی ارائه می کنند و از روابط ثانوی افراد نیز آگاهی می یابند. چنانکه، نه تنها به ارتباطهای خانوادگی درجه ی دو و سه خود پی می برند، بلکه دیگران را هم از این مزیت برخوردار می دانند.به طور کلّی نظریه رشد شناختی پیاژه دوره های مشخصی را شامل می شود که به صورت منظم و با ترتیبی غیر قابل تغییر برای کودکان مختلف رخ می دهند و هر دوره ای جانشین دوره ی قبلی خود می شود.
دوره های رشد از دیدگاه ژان پیاژه
دوره و سن |
ویژگیها |
محدودیتها |
حسّی و حرکتی |
کودک به یاری حواس و رفتارهای حرکتی به اکتشاف محیط خود می پردازد. |
از کاربرد زبان بی بهره است، بقاء شیء را ادراک نمی کند و مجاز را از حقیقت تشخیص نمی دهد. |
قبل از عملیات عینی |
کودک می تواند درباره ی افراد و اشیائی که جسماً حضور ندارند بیندیشد و آنها را به خاطر آورد. اشیاء را با مفاهیم و نمادها بازنمایی می کند. اندیشه اش بازتابی از خودمداری است. |
فاقد ادراک نگهداشت و بازگشت پذیری است. یکسو نگراست، در یک زمان به طول و عرض توجهی ندارد. هنوز تشخیص ظاهر و باطن برایش دشوار است. |
عملیات عینی |
کودک به نگهداشت توده، وزن، حجم و عدد پی می برد و می تواند درباره ی اشیائی که احساس و ادراک می نماید استدلال منطقی کند. |
مفاهیم ذهنی و موارد فرضی را نمی تواند در استدلال خود به کاربرد. |
عملیات صوری |
می تواند صورتهای ذهنی و نمادی و مفاهیم فرضی را به کار برد و از قبل به طرح و تنظیم نقشه ها و راهبردها اقدام کند. |
فکر فرد بیشتر در محدوده ی ادراکهای حسی و بازنماییهای روانی دور می زند. |
جدول 1: دوره های رشد کودک و نوجوان از دیدگاه پیاژه
نقل از: مقدمه ای بر روان شناسی، جیمز و. کلَت، 1990، چاپ دوم صفحه 200
ارزیابی نظریه ی شناختی پیاژه
پیاژه به ادراک رشد شناختی کودکان و نوجوانان کمکهای ارزشمندی نموده است. دستاوردهای او تأثیر فراوانی در روان شناسی به جا گذاشت و موجب گردید که با نظری روشن و واقع بین به رشد کودک بنگرند. ژان پیاژه خود معتقد بود راهی را که برای رشد کودک و نوجوان گشوده است نقطه ی کمال نیست، بلکه آغاز کار است. در این راه بسیاری از حقایق نهفته باید کشف شوند.پیروان پیاژه، گرچه در بررسیهایشان ایرادهایی را که به نقطه نظرهای او وارد کرده اند، اما در حقیقت از بینش علمی و کار او بهره ها جسته اند. در زیر به چند مورد از آنها اشاره می شود:
1- گروهی از پژوهشگران به این نظر پیاژه ایراد وارد کرده اند که رشد در دوره های مختلف زمانی صورت می گیرد. برینرد (19) معتقد است که رشد به طور مداوم انجام می پذیرد.
2- گروهی دیگر از پژوهشگران دوره های سنی رشد را در ایجاد بعضی از استعدادها و توانمندیها به دیده ی تردید نگریسته اند (بیلارجون (20)، 1987).
3- دسته ای دیگر از محققان به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از نوجوانان و بزرگسالان هرگز و در هر شرایطی به اندیشه ی مجرّد دست نمی یابند (نای مارک (21)، 1975).
4- و سرانجام گروهی دیگر از پژوهندگان ابراز عقیده کرده اند که نظریه ی رشد شناختی پیاژه فقط در مورد کودکان دنیای غرب صدق می کند، نه درباره ی کودکان جهان سوم، یا آن دسته از کودکانی که در محیطهای محروم و عقب مانده زندگی می کنند (ورنر (22)، 1972).
پی نوشت ها :
1. perceptual cognitive development
2. sensorimotor
3. preoperational
4. concrete operation
5. formal operation
6. adaptation
7. assimilation
8. accommodation
9. schema
10. incorporation
11. symbols
12. mental image
13. object permenance
14. mental representation
15. symbolic representation
16. conservation
17. reversibility
18. cause and effect relationship
19. Brainerd, C. J., 1978
20. Baillargeon, R., 1987
21. Neimark, E. D., 1975
22. Werner, E. E., 1972
پارسا، محمد؛ (1382)، بنیادهای روان شناسی، تهران: انتشارات سخن، چاپ دوم