سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی
دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
مدیر پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد

آدرس محل کار:

آدرس دانشگاه: مشهد ، میدان آزادی ، دانشگاه فردوسی ، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، گروه علوم تربیتی ، تلفن تماس : 05138805000داخلی 5892
پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد : شماره داخلی 3676

آدرس مرکز مشاوره : مشهد، پنج راه سناباد، تقاطع خیابان پاستور، ساختمان پزشکان مهر، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی اندیشه و رفتار، شماره های تماس: 05138412279


آخرین نظرات

۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مکاتب و نظریه های روانشناسی» ثبت شده است


مقدمه
هدف من در این نوشته کوتاه این است که اصول و مبانىِ روانکاوى را تدوین و به نحو به اصطلاح غیراستدلالى بیان کنم، یعنى به موجزترین و سرراست‏ترین شکل ممکن. طبیعتاً مقصود من این نیست که خواننده به این نظریه ایمان آورد یا اعتقاد راسخى به آن پیدا کند.
آموزه‏هاى روانکاوى مبتنى بر مشاهدات و تجربیات بى‏شمارند و فقط آن کسى که مشاهدات و تجربیات مذکور را در مورد خود و دیگران تکرار کرده باشد مى‏تواند به قضاوتى شخصى درباره این نظریه برسد.
بخش نخست
ذهن و نحوه کارکرد آن (2)
فصل 1
دستگاه روان

مراحل رشد از منظر اسلام/ از دوره سیادت تا اطاعت و مشورت

رشد از دیدگاه اسلام

قبل از آنکه درباره رشد از دیدگاه اسلام بحث کنیم، ذکرمقدمه ای ضروری است. اسلام دین الهی است و دستاوردها و سفارش های آن نیز راه و رسم زندگی رابه انسان می آموزد تا اورا به هدفی که برای آن آفریده شده( قرب الهی) برساند. انسان در این هدف، ارزش هایی عالی بدست می آورد و مظهراسماء و صفات حق می شود وتمام استعدادهای متعالی وی جلوه گر می گردد و به کمال حقیقی خویش می رسد.

بنابراین نباید انتظار داشت که علوم تجربی به شکل امروز آن، درمتن دین جایی داشته بشد؛ اگرچه اسلام به تحصیل علم و تجربه بسیار سفارش کرده وانسان را به این کار تشویق وترغیب نموده است و علاوه بر آن این علوم هرچه باشند به خودی خود کمال واقعی وحقیقی انسان نیست، بلکه وسیله وابزاری است که راه سعادت بشر را هموار می سازد.


پس از آن که روان شناسی به عنوان یک علم جداگانه از دل فلسفه و زیست شناسی بیرون آمد، بحث درباره چگونگی تشریح و توصیف ذهن و رفتار انسان نیز آغاز شد. نخستین مکتب فکری در روان شناسی، «ساختارگرایی» بود که توسط ویلهلم ووندت، بنیان گذار نخستین آزمایشگاه روان شناسی، ارائه گردید. تقریباً بلافاصله پس از آن، سایر نظریه ها نیز مطرح شدند و هر کدام موافقان و مخالفانی یافتند.
در زیر، به برخی از مهم ترین مکاتب فکری در روان شناسی که بر دانش و درک ما از این رشته تاثیرگذار بوده اند اشاره شده است:


 ریشه ها و رویکردهای اندیشه ی لاکان

 

نویسنده: شون هومر
مترجمان: محمدعلی جعفری، سیدمحمد ابراهیم طاهائی

لاکان در خانواده ی کاتولیک مرفهی از طبقه ی متوسط در محله ی مونپارناس پاریس بزرگ شد. او به مدرسه ی کاتولیکی معتبری به نام کولژ استانیسلا رفت و در آن جا شاگردی تیزهوش اما نه استثنایی شناخته شد. اما لاکان در درس لاتین و علوم دینی از دیگران بهتر بود. در دوران مدرسه اشتیاقی مادام العمر به فلسفه و به ویژه آرای باروخ اسپینوزا ( 1632-1677 )، که در درجه ی اول دلمشغول اندیشه ی وجود خدا بود در دل او شکل گرفت. اسپینوزا یهودی بود اما بر اثر نظریاتش به عنوان ملحد طرد شد و مسیحیان نیز او را به کافری متهم کردند. لاکان در مدرسه طرحی از کتاب اخلاق اسپینوزای ملحد را که پس از مرگش منتشر شده بود بر دیوار خوابگاهش آویخت - عملی که نظر به تربیت کاتولیکی و تعلق او به طبقه ی متوسط آشکارا آشوبگرانه بود و غالباً گواه نخستین بر چگونگی نگرش او نسبت به نهادها و مرجعیت تعبیر می شود. لاکان پس از اتمام دوران مدرسه به تحصیل در رشته ی پزشکی روی آورد و در رشته ی روانپزشکی با علاقه ی خاص به روان پریشی متخصص شد. به نظر می آمد که آماده بود حرفه ی معمول روانپزشکی را در پیش گیرد اما در اوایل دهه ی سی با دو رخداد فکری سرنوشت ساز روبرو شد. اول این که او در سال 1930 در نشریه ای سوررئالیستی مقاله ای درباره ی « پارانویا » به قلم سالوادور دالی، نقاش نه چندان مشهور آن زمان، خواند. رخداد دوم این بود که در 1931 خواندن متون فروید را آغاز کرد. مقدر بود که این دو رخداد لاکان را به درگیری مادام العمر با رشته ی روانکاوی و دگرگون کردن آن سوق دهد


عمل و محتوا در اروپا دو قطب یک مشکل بودند. عینى‌گرا که توجه خود را همیشه معطوف ماهیت هوشیارى خود دارد، وادار شد که فعالیت را به‌عنوان اساس روان بپذیرد. آزمایشگر، محتوا را به دلیل اینکه مى‌تواند آن را بى‌آزماید مى‌پذیرد، و پس از پذیرفتن، درون‌نگرى هوشیارى او ممکن است قادر به قبول عمل به‌عنوان مواد روان نباشد. عینى‌گرا، آزمایش‌گرا را متهم به داشتن تعصب نسبت به روش خود مى‌کند. آزمایشگر پاسخ مى‌دهد که مشاهده عینى همیشه در کشف حقیقت شکست‌ خورده و از این رو است که علم به آزمایش متوسل مى‌شود. اختلاف از آنجا برمى‌خیزد که عمل غیرمحسوس و محتوا محسوس است. عمل از مشاهده مستقیم مى‌گریزد، لیکن پس از انجام به هوشیارى مى‌آید و این اطمینان را مى‌دهد که در آنجا بوده است. محتوا که در اساس حسى است قابل بررسى به‌وسیله روش درون‌نگرى است. اما این تفاوت بین آنها در اوایل به‌خوبى شناخته نشد. حال بگذارید ببینیم که حل این تضاد چگونه میسر شد.   
 
 


 behaviorism
گاه گفته می شود که لامُتری یا هابز یا حتی ارسطو نخستین رفتارگرایان بوده اند. اما چنین ادعاهایی موجب می شود که نکته اصلی نادیده گرفته شود و آن اینکه رفتارگرایی در اصل، حرکتی روشمند در روان شناسی بود که تنها باید در بستر تاریخی خود در اوایل قرن بیستم موردتوجه قرار گیرد. این باور که جان. بی. واتسون بنیانگذار این اندیشه آن را چنین نامید، بر این مبنا استوار بود که روان شناسی تنها زمانی می تواند علم شمرده شود که اساس خود را بر گونه ای از مقایسه ها و مشاهدات عینی که دانشمندان علوم طبیعی و زیست شناسان بنا کرده اند استوار کند. این ادعا پذیرفتنی بود، زیرا هنگامی که عنوان شده بود که روان شناسی درون گرایانه(1) با زمینه ای از مباحثات بی پایان دربارة معانی و مفاهیم مواجه بود، هنگامی که به عکس آن مطالعة رفتار حیوانات که با نظریات داروین جهش عظیمی یافته بود، با شتاب به پیش می رفت. در نتیجه زمان برای پیشنهاد بحث انگیز واتسون مناسب بود: پیشنهادی که تنها راه پیشرفت مطالعه علمی انسان را در اتخاذ روشی مشابه روشهای مشاهده ای می دانست که با مطالعه دربارة حیوانات موفقیت و قابلیت بسیار بالای خود را به اثبات رسانده بود. آنچه گفته شد جوهرة رفتارگرایی بود و هم چنین دربارة تنها اصلی بود که در بین همة کسانی که خود را رفتارگرا می نامند، مشترک است.


 دیدگاه انسان گرایی برروی تجربیات زمان حال و ارزش وجودی کل انسان ،خلاق بودن،آزاد بودن،و همچنین توانا بودن انسان برای حل مشکل خود تاکید می کند . دیدگاه انسان گرایی از دو دیدگاه فلسفی ریشه می گیرد :
اول روان شناسی وجودی ،که رویکردی است برای درک تجـربه های جدیدتر مشخص، وضعیتهای وجودی او و نیاز به تمرین آزادی در یک جهان پر هرج ومرج.
دوم رویکرد پدیدار شناختی است که بر تجربه های خصوصی افراد تاکید می کند . به عبارت دیگر هرفردی دارای دنیای مخصوص خود است و واقعیت برای هرفرد چیزی جزء همین دیدگاه مخصوص او نیست.
شناخت انسان سالم و به دست دادن ملاکی منطقی و علمی در این باره دغدغه دیرپای انسان بوده است. از این رو طبیعی است که تاریخ اندیشه بشری از تئوریها, آرزوها, توهمات و اسطوره هایی در این زمینه پر باشد. چنانکه ادیان الهی و مکتبهای فکری, فیلسوفان, عارفان و پیشوای ان دینی و اجتماعی, هر کدام به گونه ای, این مسأله را در نظر داشته و درباره آنها سخن گفته اند.
روان شناسان, با تمام گونه گونی مکتبها و جامعه شناسان, با تفاوت دیدگاه هاشان دراین باره به پژوهش و نگارش پرداخته اند. به همین دلیل حتی اشاره ای کوتاه به همه دیدگاه ها نیازمند نگاشتن کتاب یا کتابهایی حجیم است, از این رو در این مقاله نمی توان انتظار تفصیل یا پردازش به همه نظریه ها را داشت و ناگزیر باید به گزینش و انتخاب رو آورد.