در جامعه ما تصمیم گیری بر عهده چه فردی در خانواده است و حرف آخر را چه کسی می گوید و تصمیم نهایی را چه کسی خواهد گرفت؟
هرم قدرت در خانواده افقی شده و از هرم عمودی محض و استبدادی به دموکراتیک ، مسطح و نسبتا انسانی تبدیل شده است.
،خانوادهای را در نظر بگیریم که شامل ٣ عضو است. پدر، مادر و فرزند. فکر
میکنید توزیع قدرت در این خانواده چگونه است؟ چهکسی قرار است حرف آخر را
بزند و در تصمیمات مهم (نه اینکه امروز غذا چه بخوریم یا رنگ لباس بچهها
باید چه رنگی باشد) مثل جابهجایی منزل یا نحوه هزینهکرد در طول یکماه،
نقش اصلی را ایفا کند؟ اصلا خوب است که یک نفر بیاید و حرف آخر را بزند؟
فکر میکنید اگر در خانواده یک نفر بلندگو را در دست داشته باشد و صدای
سایرین به گوشش نرسد، فرزندان آن خانواده در بزرگسالی دموکراسی را یاد
میگیرند؟ میدانم فاصله استبداد در منزل و عدمتجربه دموکراسی در جامعه
شاید طولانیتر از این باشد که بهراحتی درباره رابطه این دو بحث کنیم اما
بهواقع شرایط تقسیم قدرت در منزل نمیتواند بر نگرش فرد در بزرگسالی
اثرگذار باشد؟ اصلا قدرت در خانواده به چه معناست؟ آیا جریان قدرت در این
سالها تغییراتی داشته است؟ چه کسی قدرتمندتر است؟
در کانون خانواده نحوه اعمال قدرت و کلا ساختار قدرت در آن در شکلگیری و رشد شخصیت افراد، اجتماعیشدن فرزندان، عزتنفس، انسجام، رضایت و حتی خوشبختی زناشویی اثر میگذارد.
هر ایرانی بهطور متوسط 124دقیقه در هر روز را صرف بازیهای رایانهای میکند. با یک جمع و تفریق ساده، مشخص میشود که ایرانیان 40میلیون ساعت در هر روز به استفاده از گیم و بازیهای رایانهای مشغولند.
بر اساس این آمارها که شورایعالی اطلاعرسانی کشور اعلام کرده، شمار کاربران «گیم» در ایران روزانه افزون بر 20میلیون نفر و میانگین سنی استفادهکنندگان گیم در ایران نیز 18سال است و پیشبینی میشود این رقم در 10سال آینده به 28سال افزایش یابد.
خانواده به عنوان ساختاری در برابر جامعه، از هویت ویژه ای برخوردار است. چنین هویتی در پدیده هایی نظیر نظام ارتباطی میان اعضای خانواده، انس و الفت، آرمانهای مشترک زندگی و احساس همدلی و همدردی، قابل مشاهده و ارزیابی است. در این بین معنویت یکی از نقشهای کلیدی را در هویت خانواده و استحکام آن ایفا میکند .
نگاهی گذرا به موقعیت خانواده در عصر حاضر، مبین این
واقعیت است که چالشهای جدی و مهم در برابر سازمان خانواده وجود دارد که حل آنها
نیازمند اراده ملی و در سطحی فراتر از آن، نیازمند عزم یک پارچه جهانی است. برخی
از این چالشها، عبارتند از:
چرا نمی تواند آرام باشد؟ چرا نمی تواند تمرکز داشته باشد؟ چرا مدام وسط حرف دیگران می پرد؟ چرا این قدر حرف می زند؟ این ها نگرانی های والدینی است که کودکان کم توجه دارند.
نقص توجه وضعیتی است که عمیقاً بر روی توانایی یک فرد برای موفقیت در خانه، مدرسه، کار و روابط اجتماعی تأثیر می گذارد. گرچه تشخیص به عهده پزشک است اما افزایش آگاهی والدین در کنترل و درمان بسیار موثر است. چرا که نحوه رفتار والدین می تواند در تقویت یا تضعیف رفتارهای کودکانِ کم توجه موثر باشد.
خانواده باید یاد بگیرد از روش های رفتاری استفاده کند و مستقیماً در کمک کردن به کودک برای کاهش یا حذف مشکلات رفتاری درگیر شود.از مهم ترین کارهای مفیدی که می تواند در بهبود عملکرد کودکان مبتلا به نقص توجه تأثیر داشته باشد ، آموزش مدیریت رفتار است. والدین باید با صبر و شکیبایی و بهره گیری از روش های علمیِ درمان با کودکان خود رفتار کنند.