هیچ کس نمیتواند منکر احساس زیبایی شود که در هنگام تولد فرزندش داشته
است؛ خاطرات شیرین و معنا بخشی که از اولین روزهای تولد فرزندش به یاد
دارد، تاتیتاتی راه رفتنهای کوچولویش، ادای اولین کلمات نصفه و نیمه
کودکانه، بازی کردنهای پر سر و صدا، اولین روز آماده شدنش برای مدرسه،
اولین روز دانشگاه و همه شیرینیهای دیگر فرزندپروری. روزهایی که حس
میکنیم زندگی رنگ و بوی دیگری پیدا کرده و خوشبختیمان کاملتر از قبل شده
است، اما بالاخره کودکان بزرگ و تبدیل به جوانانی مستقل میشوند،
میخواهند شریک زندگی خود را پیدا کنند، مستقل به زندگی ادامه دهند و دور
شوند. در این زمان برخی والدین دچار شرایط روحی نابهسامانی میشوند.
مخصوصاً مواقعی که روابط اجتماعی با اقوام، آشنایان و دوستان محدودتر باشد
والدین از نظر روحی آسیبپذیرتر میشوند. هیچ چیز برای والدین دشوارتر از
دور شدن فرزندان شان نیست. شاید با خودتان بگویید ما که هر هفته به آن ها
سر میزنیم یا مثلا الان که عید نوروز در راه است، اولین روز را به آن ها
اختصاص میدهیم که یعنی حواسمان هست، اما واقعا برای پدر و مادرهایی که
عمرشان را وقف فرزندانشان کردهاند، این توجه خیلی کم است! پس لطفا جدای از
تعطیلات عید و آخر هفتهها، بعضی مواقع وسط هفته یا روزهایی که اصلا فکرش
را نمیکنند، به دیدنشان بروید و روی ماهشان را ببوسید. در پرونده امروز
شما را با سندرومی که پدر و مادرها را تهدید میکند و گاهی حتی دچار مشکل
میسازد، آشنا میکنیم: سندروم آشیانه خالی. مشکلی که حتماً در این روزهای
عید که خیلی از جوانان در سفر هستند بیشتر دامن بزرگ ترهای خانواده را می
گیرد. با ما همراه باشید تا به شما بگوییم چطور از این بحران پیشگیری کنید
یا با آن روبهرو شوید.
همه چیز درباره سندروم «آشیانه خالی»
برای
همه والدین سخت است فرزندانی که سالها در کنار خود پرورش داده اند، خانه
را ترک کنند. این سیر طبیعی زندگی که در ظاهر بسیار ساده طی میشود، برای
برخی والدین تبدیل به یک بحران جدی میشود و فرد را دچار احساس فقدان،
تنهایی و حتی بیارزش بودن میکند. احساس مادر یا پدری تنها که فرزندان شان
برای ساختن زندگی جدید آنها را ترک کرده اند، دردناک است. روان شناسان
این افسردگی ناشی از ترک خانه توسط فرزندان را «سندروم آشیانه خالی»
نامیدهاند. در حقیقت سندروم آشیانه خالی به احساس افسردگی، ناراحتی و
اندوهی گفته میشود که والدین هنگام ترک فرزندان تجربه میکنند. این
میتواند بعد از رفتن بچهها به دانشگاه در شهری دیگر یا ازدواج آن ها و
مستقل شدنشان اتفاق بیفتد.
دکتر«کاوه قادری» روان شناس بالینی، در این باره به ما میگوید: «طبق
تعاریفی که در مجامع علمی وجود دارد، تجربه احساسهای منفی، غم، ناراحتی،
انزوا، احساس تنهایی، احساس گناه و حتی تجربه حس خشم در والدینی که
فرزندشان خانه را ترک کرده است، میتواند علامتی دال بر شروع ابتلا به
سندروم آشیانه خالی باشد، البته این اتفاق فقط در سالمندی رخ نمیدهد و در
حقیقت فرایندی است که از ترک اولین فرزند تا ترک آخرین فرزند از خانه را
شامل میشود. تحقیقات نشان داده، ترک اولین فرزند تحمل اش به مراتب سختتر
از ترک فرزند آخر است، چون در این مدت والدین روش های سازگاری و نحوه
برخورد با مشکلات را یاد میگیرند. روانشناسان این سندروم را اختلال
بالینی و مرضی نمیدانند، بلکه امری تقریبا متداول در نتیجه یک تحول در
زندگی فرد، مثل تولد فرزند برای بار اول، ازدواج، نوهدار شدن و ... در
دوران سالمندی معرفی میکنند؛ پس امری بیمارگونه و مرضی نیست و در تعداد
زیادی از میان سالان و سالمندان هم دیده میشود. زمانی وارد حالت مرضی
میشود که والدین نتوانند به صورت سازگارانه با این تحول رو بهرو و دچار
مشکلات روان شناختی شوند.» قادری با بیان این که این سندروم در زنان به
مراتب بیشتر از مردان دیده میشود، میگوید: «خانمهایی که در زندگی برنامه
و اهداف شخصی زیادی به جز مراقبت از فرزندان و خانواده نداشتهاند و خود
را وقف فرزندان و خانواده کردهاند، بیشتر در معرض این اختلال قرار دارند.
البته به طور کلی خانم ها و آقایانی که در طول زندگی به جز ارتباط با
فرزندان، هیچ برنامه و اهداف شخصی و حتی مشترک با همسرشان ندارند، بیشتر
دچار خلأ و مشکلات پر کردن جای خالی فرزندان می شوند. بعضی مواقع هم
زوجهایی که با یکدیگر دچار تعارض بودهاند و به سبب تربیت فرزندان و حفظ
خانواده روی تعارضها سرپوش گذاشته اند، با رفتن فرزندان، تعارضات شان
پررنگ می شود و ممکن است منجر به نارضایتی در روابط زناشویی شود.»
چطور متوجه ابتلا به سندروم آشیانه خالی شویم؟
هنگام
ترک خانه توسط فرزند، احساس ناراحتی توسط والدین کاملا طبیعی است. همچنین
عادی است که بخواهید در زمان غیاب فرزندتان اوقاتی را در اتاق او بگذرانید
تا احساس نزدیکی بیشتری به او کنید. اگر احساس میکنید دچار سندروم آشیانه
خالی هستید، واکنشهای خود و طول مدت آن ها را تحتنظر بگیرید. اگر احساس
میکنید که زندگی مفید شما به پایان رسیده است یا زیاد گریه میکنید یا آن
قدر ناراحت هستید که دوست ندارید دوستان و آشنایانتان را ببینید یا حتی
سرکار بروید، بهتر است با یک متخصص مشورت کنید. دکتر قادری در این باره
میگوید: «باید بین واکنشهای نرمال و واکنش پاتولوژیک و مرضی تفاوت قائل
شویم. زمانی که فرزندان خانه را ترک میکنند گاهی احساس غم، ناراحتی،
دلتنگی و حتی کمی احساس خشم طبیعی است اما اگر این احساس و رفتارها ادامه
پیدا کند و به گریههای شدید، احساس غم زیاد، لغو برنامههای کاری، اختلال
در خواب، تشدید تعارضات زناشویی، احساس اضطراب، بیعلاقگی به کارهای
روزمره، احساس تنهایی و نا امیدی درباره آینده و در مواردی هم بی اشتهایی
تبدیل شود، مشکلساز میشود. هر زمان این علایم را مشاهده کردیم و بیشتر
هم شد، متوجه میشویم که علایم در حال مرضی شدن و بیماری است که باید به
متخصص رجوع شود.» او همچنین ادامه میدهد: «والدینی که تحصیلات و جایگاه
شغلی بهتری دارند، در زمان ترک فرزندان کمتر نشانههای احساس تنهایی یا
افسردگی و اضطراب را نشان میدهند، این خانوادهها با ترک فرزندان
میتوانند برنامه و اهداف دیگری را جایگزین کنند و با ثبات مالی و فهم
درستی که از استقلال زندگی فرزندان شان دارند، راحتتر میتوانند با مشکلات
دوری آنها کنار بیایند. تحصیلات، جایگاه شغلی و روابط خوب بین زوجین
میتواند در غیاب فرزندان به حل خلأ و مشکل دوری کمک کند اما برعکس در
خانوادههایی که والدین تحصیلات پایینتری دارند یا با هم مشکل دارند و به
لحاظ مالی وابسته فرزندان شان هستند یا حتی کیفیت رابطه بین والد و فرزند
رابطه خوبی نبوده است، بیشتر علایم سندروم آشیانه خالی مشاهده میشود.
البته سطح دلبستگی اعضا به یکدیگر، نحوه تعامل افراد خانواده و ... چگونگی
نمود این مسئله را تحت تاثیر قرار میدهد.»
راههایی برای بهتر کردن حال سالمندان
روان شناسان برای گذراندن این بحران به شکلی موثر راهکارهایی را ارائه میدهند که عبارتند از:
افزایش ارتباطات: در این زمان بهترین کاری که فرد می تواند انجام دهد،
افزایش دادن میزان ارتباطات اجتماعیاش است؛ تشدید رفت و آمد با اقوام،
آشنایان، دوستان و شرکت در مراسم و جمعهای خانوادگی است که مانع از
احساس تنهایی و افسردگی فرد میشود.
شرکت در بنیادهای خیریه و موسسات: موسسات زیادی هستند که اقدام به
کارهای خیر میکنند. عضو شدن در این موسسات کمک شایانی به فرد و احساس
ارزشمندی و مفید بودن را در او تقویت میکند. احساس مهم و با ارزش بودن
همان چیزی است که همه انسانها در هر مقطع سنی به آن نیاز دارند، از بدو
کودکی تا پایان میان سالی.
روابط موثر با همسر: کم شدن دغدغههای فرزندان یکی از موهبتهایی است
که والدین نباید آن را دست کم بگیرند حالا که آن ها خودشان مراقب خود
هستند، این بهترین زمان برای توجه به روابط زناشویی بهتر است. در این شرایط
زن و مرد باید به روابط خود نشاطی دو چندان ببخشند و زمان بیشتری را کنار
هم بگذرانند. مثلا مسافرتهای دو نفره و برنامهریزیهایی که یادآور دوران
خوش آشنایی و جوانیشان است، انجام دهند.
بهره برداری از تنهایی: زمانی که والدین درگیر دغدغههای فرزندان
میشوند دیگر زمانی برای رشد خود نمییابند، این زمان بهترین فرصت است برای
یک بازسازی مجدد و توجه به علایق و آن چه میخواستند تاکنون انجام دهند
ولی فرصت آن را پیدا نکردهاند.
افزایش اطلاعات عمومی: آن چه میان سالان را از فرزندان و نوهها دور
می کند، به روز نبودن است. برای داشتن روابط اجتماعی خوب و برقراری رابطه
با نسلهای بعدی نیاز است افراد با تکنولوژی پیش بروند، ماندن در گذشته
چیزی را درست نمیکند. آن چه به آدمی شور و نشاط میبخشد تحرک و پیشرفت
است.
وقت گذراندن با فرزندان و نوهها: آن چه مسلم است احتیاجات و نیازهای
فرزندان هیچگاه تمام شدنی نیست. آنان همیشه به والدین خود نیازمند هستند.
گذراندن زمانی در کنار آنها و داشتن تعامل با فرزندان و نوهها، تاثیر
بهسزایی در تقویت روحیه فرد دارد و حتی انجام کارهای کوچک برای آن ها سبب
احساس موثر بودن میشود.
مراجعه به روان پزشک و روان شناس: با وجود همه توصیههای بالا، باز هم بهتر است احساس تان را با پزشک خود مطرح کنید.
عوامل تاثیرگذار در شدت و ضعف سندروم آشیانه خالی
مفهوم سندروم آشیانه خالی در حقیقت یک تعبیر پزشکی- زیستشناسی است که در روان شناسی وارد شده است و در تحلیل مسائل بازنشستگی و سالمندی مورد استفاده قرار میگیرد. مفهومی نمادین است از وضعیت پرندههای نر و ماده بعد از بزرگشدن جوجهها و پر گشودن و رفتن آن ها از آشیانه. افسردگی و اضطراب، اختلال مهم دوران سالمندی به شمار میآید که سندروم آشیانه خالی یکی از آن هاست. این سندروم در واقع نوعی پژمردگی روانی به شمار میآید که سالمندان را به شدت آزار میدهد. و در ایران بیش از دیگر کشورها احساس میشود چون خانواده، دارای جایگاه ارزشمند و مهمی است. بعد از ترک خانه توسط فرزندان، عوامل فیزیولوژیک، اجتماعی و روانی دیگری هم وجود دارد که شدت و ضعف و نوع برخورد با این مسئله را تعیین میکند.
یائسگی در زنان: همزمان شدن یائسگی زنان با خالیشدن خانه از حضور فرزندان، میتواند موجب بروز احساس تنهایی در زنان شود. اغلب زنان تنهایی را به معنای علاقه به گوشهنشینی، ابراز نکردن احساسات، ناراحت بودن از تغییر و نداشتن اعتماد به نفس و قدرت میدانند و این احساس را همراه با احساساتی مانند ناتوانی، پیری و سالمندی باور کرده اند و میپذیرند.
بازنشستگی در مردان: به طور معمول اما نه همیشه این سندروم با بازنشستگی مردان همراه است، یعنی در 45 تا 50 سالگی یا 50 تا 60 سالگی. این سندروم میتواند با بروز بحران میان سالی موازی باشد البته این اتفاق همیشه رخ نمیدهد.
تنها بودن یکی از زوجین: در برخی موارد زوجین هنگام استقلال و ترک خانه توسط فرزندان شان، تنها هستند. یا از همسرشان جدا شده اند یا یکی از زوجین فوت شده است که این عامل به تنهایی میتواند مشکلساز باشد، ولی زمانی که با جدایی فرزندان از خانه همراه میشود، تاثیر بیشتری در بروز ابتلا به سندروم آشیانه خالی میگذارد.
دکتر قادری در خصوص موارد ذکر شده، میافزاید: «خانواده هایی که آمادگی لازم برای جدایی از فرزند را ندارند، خود را آماده جدایی فرزندشان نکردهاند، وابستگی بیش از حدی بین آن ها وجود دارد یا خودشان را وقف فرزندانشان کردهاند، زمینه ابتلا به سندروم آشیانه خالی دارند. و طبعا سالمندی که نتواند با این مرحله رو بهرو شود، دچار مسائلی مثل دخالت در زندگی فرزندان میشود. به جای آن بهتر است زوجین روی تقویت روابط زناشوییشان کار و صمیمیت بیشتری بین خودشان ایجاد کنند. حتی با وجود فرزندان، از قبل داشتن فضای دو نفره را تمرین کنند. فرزندان هم باید در سازگاری خانواده کمک کننده باشند، مثلا با تقویت رابطه عروس و داماد و نوه ها با خانوادهشان، از مادر و پدر حمایت اجتماعی کنند.»
منبع : روزنامه خراسان