سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی
دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی
استادیار دانشگاه فردوسی مشهد
مدیر پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد

آدرس محل کار:

آدرس دانشگاه: مشهد ، میدان آزادی ، دانشگاه فردوسی ، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، گروه علوم تربیتی ، تلفن تماس : 05138805000داخلی 5892
پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد : شماره داخلی 3676

آدرس مرکز مشاوره : مشهد، پنج راه سناباد، تقاطع خیابان پاستور، ساختمان پزشکان مهر، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی اندیشه و رفتار، شماره های تماس: 05138412279


آخرین نظرات


دکتر پروانه محمدخانی

استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و عضو هیات مدیره انجمن روان­شناسی ایران

مک (2008) در کتابی با عنوان "حضور ذهن و سلامت روان" در جستجوی کاربرد حضور ذهن و اهمیت فرایند توجه در ایجاد آسیب‌­شناسی روانی وسایر انواع روان­‌درمانی­‌ها، خاستگاه دیگری به غیر از درمان­‌های شناختی رفتاری معاصر یافت. مک با اشاره به اهمیت تعامل بین درمانگر و بیمار در روان­درمانی، به این­که چرا فرایند توجه به عنوان یک عامل مهم مورد بررسی مناسب قرار نگرفته می‌­پردازد. در این بین مک به استثنائاتی همچون فروید، هورنای، اپستین، بیون و کولترات اشاره دارد (مک،2008). فروید توجه را عنصر اساسی در فرایند درمان می­‌داند. بر اساس نظر او، روانکاو باید توجه شناوری داشته باشد......هرگونه تقلای هوشیارانه برای جلوگیری از ورود موضوعات متفاوت به حوزه توجه باید از بین برود و حافظه ناهشیار فرد به تمام معنا به کار گرفته شود یا به بیان فنی حالت خالص و ساده داشته باشد. او می­‌گوید لازم است تا روانکاو گوش دهد نه این­که برای نگهداشتن موضوع خاصی در ذهن، خود را دچار دردسر کند (مک،2008).

بیون به نقل از مک (2008 ) روانکاو انگلیسی در کتاب "توجه و تعبیر" اظهار می­‌دارد که قابلیت فراموش کردن، توانایی سرپیچی از میل و درک فردی بایستی به عنوان قاعده­‌ای اساسی برای روانکاو درنظر گرفته شود. پذیرش کامل و دقیق چنین قواعدی ممکن است تا حدودی قدرت­های ذهنی روانکاو را در جایی که احتمال خدشه وارد شدن بر این قاعده وجود دارد تقویت کند. اگر روانکاو به خود اجازه دهد حافظه، میل و ادراک فعالیت آزادانه‌­ای داشته باشند مفاهیم پیش‌­ساخته به صورت عادتی برای او اشباع خواهند شد و عادت­‌هایش منجر می­‌شود تا او به شکل آنی و کاملی به معنا دست یابد. در حالی که دستورالعمل­‌های فروید تا حدود بیشتری با روش‌­های سنتی برای دستیابی به توجه خالص از طریق حضور ذهن قابل مقایسه است، بیون به دنبال توسعه‌ی قوه‌­ای است که آن را شهود می­‌خواند، یعنی رسیدن به ادراکی فراحسی از واقعیت روانی که فراتر از کلمات است و به آن حرف اختصاری O را اختصاص می­دهد. به تعبیر او تحلیل­گر با معلق سازی حافظه، میل و ادراک با احساسات تمایز نیافته‌­ای مواجه خواهد شد که معمولاً به عنوان بخشی از تجربه مستقیم واقعیت روانی پنهان هستند. اگر چه چنین حالتی بیشتر در حالت­های مراقبه قابل دستیابی است اما بیون اشاره‌­ای به این روش­‌ها نکرده است. هدف اصلی فروید و بیون تقویت قدرت پذیرش در تحلیل­گر و بالا بردن حدّت مشاهده‌­گری در او بود، یعنی ایجاد قدرتی برای ادراک غیرمشتمل ویژگی‌­هایی که همیشه و به طور معمول به وسیله عادات ذهن، ناپیدا وگم بوده‌­اند. توجه مسئله مهمی در تحلیل است و پرورش آن به بالا بردن توانایی مشاهده و انجام تحلیل­‌های موثرتر کمک می‌­کند. اپستین روانکاوی است که توانسته آموزه‌­های بودیسم را در قالب روانکاوی به کار ببندد. شاگرد او کولترات (1980 به نقل از مک،2008) آموزش بودیسم را چیزی می­‌داند که پرورش ذهن با هدف مستقیم رهایی از رنج در تمامی اشکالش در آن جا دارد. در این­جا شیوه و هدف به صورت غیرقابل تفکیکی به هم مرتبط هستند، بر این اساس توجه خنثی به لحظه حال که شامل ابتدایی­‌ترین و مهم­ترین جنبه از مطالعه ذهن بشر است بایستی به عنوان برجسته‌­ترین و معتبرترین ابزار درمانی در روانکاوی به کار گرفته شود، هدف مطالعه ذهن خود و دیگران برای رهایی از رنج است. با عمیق شدن توجه، امکان نزدیک‌­تر شدن هرچه بیشتر به مراجع و همین‌طور به تجربه درونی وبیرونی او میسر می­شود.

کولترات با تبیین این مکانیسم بخش اعظم کار و موفقیت درمانی خود را ناشی از سپری کردن دوره­‌های مراقبه­ای می­‌داند و معتقد است که اگر به اندازه کافی در ویپاسانا تمرین شود که این نگرش مشاهده­‌گری جدا از تفکر و واکنش­‌دهی پرورش یابد، مطمئناً در فرایند درمان برای حل مسئله، انتقال متقابل کمک‌­کننده است.

مارک اپستین در کار آموزش حضور ذهن از نوعی رویکرد التقاطی (گفتن قصه­‌های بودیسم و تمرین­های حضور ذهن و مراقبه) استفاده می‌­کند و عقیده دارد که آموزش حضور ذهن به سایر درمانگران کمک می­کند تا بتوانند منابع فردی که فروید در قابلیت­‌هایش در کار با حالت­های انتقالی بیماران نشان می­‌داد را کسب کنند (مک، 2008).

بنابراین می­توان گفت فرایند توجه و حضور ذهن حداقل در درمان روانکاوی به عنوان یکی از پیش شرط­های ضروری برای تحلیل بیمار نقش دارد و حتی برخی از روانکاوان به طور کامل از آن استفاده می­‌کنند. البته در این زمینه نیاز به تحقیقات بیشتری است.

 

منبع:

Mace, C. (2008). Mindfulness and mental health. New York. Routledge press.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی