سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی
دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی
استادیار دانشگاه فردوسی مشهد
مدیر پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد

آدرس محل کار:

آدرس دانشگاه: مشهد ، میدان آزادی ، دانشگاه فردوسی ، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، گروه علوم تربیتی ، تلفن تماس : 05138805000داخلی 5892
پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد : شماره داخلی 3676

آدرس مرکز مشاوره : مشهد، پنج راه سناباد، تقاطع خیابان پاستور، ساختمان پزشکان مهر، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی اندیشه و رفتار، شماره های تماس: 05138412279


آخرین نظرات
منظور از اصول و فنون مشاوره چیست ؟
یکى از مسائل مهم و ضرورى براى مشاوران، آگاهى از فنون گوناگون مشاوره و یادگیرى آنها مى‏باشد. تنوع مشکلات و روحیات مراجعان به قدرى است که مشاور هرچه با فنون بیشترى آشنا باشد و تجربه افزون‏ترى در به کارگیرى آنها کسب کند، باز هم از یادگیرى فنون جدید بى‏ نیاز نخواهد بود.

ویژگیهایی که یک مشاور یا درمانگر مجرب و صاحب صلاحیت
1. از سلامت روانی و جسمانی برخوردار باشد.
2. باهوش و دارای استدلال و درک و فهم مطالب باشد.
3. نوعدوست است و علاقه مند به انسانها و حل مشکلاتشان باشد.
4. انعطاف پذیر باشد.(نه متعصب)
5. صمیمی، رازدار و مهربان باشد.
6. آگاه به زمینه های مختلف روان شناسی،مشاوره، تعلیم و تربیت، جامعه شناسی، امکانات شغلی و تحصیلی و خانوادگی
7. دارای وجهه سالم اجتماعی و خوشنام باشد.
8. بروز و علاقمند به مطالعه و به جدیدترین مطالب علمی دسترسی داشته باشد.
9. مجرّب در ایجاد رابطه و انتقادپذیر باشد.
10. دارای تحصیلات دانشگاهی حداقل کارشناسی ارشد و عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره باشد ( حداقل در دو مقطع تحصیلی دانش آموخته رشته های روانشناسی و مشاوره باشد)

اما قبل از توضیح فنون مشاوره نخست باید درباره مفهوم رابطه مشاوره ای بدانیم چرا که تا زمانی که رابطه مشاوره ای برقرار نشده باشد استفاده از فنون بی جا و بیهوده است.

 
 
**رابطه مشاوره ای
 
رابطه یاورانه :
اولین گام در کمک به مراجع یا مراجعان در جلسات مشاوره برقراری رابطه است . اما نوع رابطه ای که در جلسات مشاوره منظور است با روابط خارج از این جلسه متفاوت است . طبیعتاً جنس این رابطه از جنس رابطه یاورانه است، رابطه ای که بین متخصص آموزش دیده در زمینه مسائل روانی و مراجعی که نیاز به کمک درر خصوص مشکلات ارتباطی و مسائلی درون روانی اش دارد برقرار است ( همان ) . هدف رابطه یاورانه برآوردهه کردن نیازهای مراجع است نه نیازهای مشاور همچنین از اهداف دیگر این رابطه افزایش توانایی مراجع در پذیرش مسئولیت خود و تصمیم گیری با توجه به شیوه ی حل مسئله آموخته شده در جلسه مشاوره است .

اوکان ( 1382 ) معتقد است که رابطه یاورانه کارآمد نوعی فرآیند متقابل بین مراجع و مشاور است و اثر بخشی این رابطه به سه عامل بستگی دارد :

1)مهارت مشاوره در بیان و انتقال درک خود از احساس ها ، جهان بینی و رفتار مراجع .
2) توانایی مشاور در شناسایی و روشن سازی مشکل مراجع .
3) توانایی مشاور در به کارگیری راهبردهای مشاوره ای مقتضی برای تسهیل خودکاوی ، خودشناسی ، مسئله گشایی و تصمیمی گیری مراجع که در نهایت به عمل و رفتار سازنده منتهی می شود .

بنابراین پنج گام اساسی مرحله ایجاد رابطه در فرآیند مصاحبه مشاوره ای عبارتند از:

1.شروع رابطه
2.روشن سازی مشکل مطرح شده
3.تعیین ساختار جلسه ها و عقد قرارداد رابطه یاورانه
4.بررسی عمیق و همه جانبه مشکلات
5.تعیین هدف های احتمالی رابطه یاورانه


پس برای شروع رابطه مشاوره ای:
خوشامدگویی گرم و صمیمانه همراه با لبخند، بهترین راه برای شروع هر مصاحبه یا جلسه مشاوره است. هدف اصلی مشاوره در این مرحله قرار دادن مراجع در یک وضعیت راحت و شناسایی هر چه سریعتر مشکلات و نگرانی های مراجع است. البته باید به مراجع بگویید که در ملاقات او بسیار خرسند هستید. اغلب، کمی صحبت غیر رسمی درباره آب و هوا، جای پارک و پیدا کردن آدرس برای کمک به آرامش مراجع لازم است تا به اصطلاح یخ مراجع آب شود و احساس امنیت کند. استفاده از عبارت های " یخ شکن " مانند " چه کاری می توانم برای شما انجام بدهم "، " می خواهم بدانم در حال حاضر با چه مشکلاتی مواجه هستید؟ " می تواند به متمرکز شدن گفتگو بر دلیل اصلی ملاقات کمک کند.

موانع ارتباطی مشاوره :
1-نصیحت کردن :
برخی مشاوران مبتدی مشتاق هستند تا به مراجعان خود از طریق نصیحت کردن کمک کنند. آن ها راهنمایی مراجعان به مسیر درست و حل کردن مشکل آنان را مسئولیت خود می دانند. آن ها به خاطر تخصص در زمینهه رشد و رفتار انسان انتظار دارند تا با هدایت مراجعان به مسیر درست به آنان کمک کنند. واقعیت این است که بسیاری از مراجعان خواهان شنیدن نصیحت از جانب مشاوران هستند، ولی این مسئله مشاوران را در موقعیتی قرار می دهد که مسئولیت انتخاب های زندگی مراجعان را بر عهده بگیرند . برای مثال مراجعی که در زمینه ازدواج خود مشکل دارد سوال می کند که آیا به ازدواج خود خاتمه دهد یا نه. اگر مشاور به مراجع خود بگوید که تقاضای طلاق کند و او این کا را انجام دهد، ممکن است که بعدها احساس کند که طلاق کار اشتباهی بوده است و در نتیجه مشاور را به خاطر تصمیم گیری های او در این زمینه سرزنش می کند. نصیحت کردن به مراجعان فقط وابستگی آنها را به دیگران تداوم می بخشد، اما حرکت آن ها را در زمینه ارزشیابی و کنترل درونی تسهیل نمی کند ( حسین ریئسی ) .

علاوه بر مطالب گفته شده ، معمولاً دوستان و اعضای خانواده مراجع اورا نصیحت می کنند ، اما مشاوران به ویژه در مراحل نخستین ایجاد ارتباط چنین کاری نمی کنند. با وجود این ، بسیاری از مشاوران تازه کار و یا با تجربه معتقدند که باید مشاوره کردن را پیشنهاد بدهند .

مثال :
-مشاور: چه چیزی باعث شد که امروز به اینجا بیایید؟
- مراجع : اساساً من با دوستم مشکل دارم.
- مشاور: آیا سعی کردید با او صحبت کنید؟
با وجود اینکه پاسخ مشاوره سوالی است ، اما منظورش نصیحت کردن است. نصیحت نوعی مداخله است و تا زمان برقراری رابطه توام با اعتماد بین مشاور و مراجع ، باید از آن خودداری کرد . بسیاری از مشاوران به دو دلیل کاملاً از نصیحت کردن اجتناب می کنند ؛ اول اینکه مراجعان قبلاً این راههای آسان را امتحان کرده و دوم آنکه : نصیحت قبلاً بی نتیجه بوده است که مراجع به مشاوره روی آورده است.

مثال :
-مراجع : من با دوستم مشکل دارم.
- مشاور: درمورد مشکلاتتان برایم صحبت کنید.
تشویق به خودکاوی در این مثال بسیار بهتر از حل شتابزده مشکل در مثال قبلی است . از آنجا که دوستان و اعضای خانواده مراجعان بارها آنهارا نصیحت کرده اند، بنابراین نصیحت شما چیزتازه ای نخواهد بود. همچنین بسیاری از مراجعان با نصیحت کردن مخالفند اطلاعات دادن را با نصیحت کردن اشتباه نگیرید.

2- ارائه راه حل:
در مورد مشاورانی که به مراجعان خود راه حل هایی ارائه می دهند ، مسائل و مشکلات بسیاری وجود دارد. اول اینکه ممکن است مسائلی که مراجع در جلسه اول مشاوره بازگویی می کند همان مسائلی نباشد که او به واسطه آنها به مشاوره پرداخته است. بنابراین اگر مشاور بخواهد به حل این مسائل بپردازد ، ممکن است مسئله اصلی هرگز افشا نگردد. هرگاه تصور مشاوران از خود این باشد که برای تمامی مسائل بی شماری که مراجعان با آنها مواجه می گردند راه حلی دارند ، دیدی غیر واقعی و متظاهرانه از خود ارائه می دهند. این رویکرد حل مسئله ، پیچیدگی های زندگی را به مشکلات ساده ای که دارای راه حل هستند تقلیل می دهد. راجرز معتقد است همین که مشاور مشتاق می گردد که با دقت به مراجعی گوش فرا دهد ، برای مشکلات زندگی حرمت بیشتری قائل می شود و در پرداختن به مسائل و حل آنها عجله و دستپاچگی کمتری به خرج می دهد . عجله در ارائه راه حل ، احساسی از عدم اعتماد به مراجع را به عنوان انسانی که با کمی حمایت و تفاهم قادر خواهد بود مشکل خود را حل کند ، به وجود می آورد.

موعظه و درس اخلاق دادن :
هنگامی که مشاوری به مراجع خود درس اخلاق می دهد یا برای او موعظه می کند رفتار مراجع را مورد ارزیابی قرار می دهد و اعلام می دارد که مراجع باید چه کاری انجام دهد و چه احساسی پیدا کند. اینگونه پاسخ دادن گناهکار بودن را در مراجع برمی انگیزد ، مستلزم قضاوت ارزشی است و سعی دارد مراجع را در مسیر نظام ارزشی مشاور تغییر دهد. این مشاوران در شناختن دنیای مراجع از دید او تلاشی به خرج نمی دهند. مثال هایی از اینگونه پاسخ ها شامل موارد زیر است :
«تو نباید از مادرت متنفر باشی»
« تو نباید با خواهرت اینطور رفتار کنی»
« من باور نمی کنم تو مواد مخدر استعمال می کنی ، آیا نمی دانی این کار غیرقانونی است؟»
« تو باید با رئیس خود با جرئت بیشتری برخورد کنی»
«سقط جنین کردن جنایت است تو از ابتدا نباید حامله می شدی»

مهارت های اولیه در مشاوره ( بنیادین) :
مهارت های پیشرفته مشاوره بر مبنای مهارت های بنیادین شکل می گیرند. بنابراین اولین گام برای حرکت به سمت مشاوره پیشرفته ، تسلط یافتن بر مهارت های بنیادین مشاوره است .
برای مثال مهارت های مربوط به حالت و زبان بدن را در نظر بگیرید. مشاوری که آگاهی ندارد که هنگام حرف زدن با مراجعین اگر به جای این که به آنها نگاه کند، پایین را نگاه کند چه تاثیری بر آنها دارد به احتمال زیاد به طور ناخودآگاه به طریق منفی بر ارتباط مشاور و مراجع تاثیر خواهد گذاشت . همچنین درمانگری که گمان می کند به آنچه که مراجع می گوید توجه دارد اما به طور ناخودآگاه در هنگام حرف زدن مراجع، به سقف نگاه می کند ، قادر نخواهد بود از فنون پیشرفته یا پویاتری در رابطه درمانی بهره بگیرند . از یک سو هشیاری اساس انجام مشاوره است و از سوی دیگر استفاده موثر از فنون پیشرفته درمانی تنها زمانی اتفاق می افتد که مشاوران بر مهارت های بنیادین مسلط شده باشند (کریستین کنت ) .ِ


اصول اخلاقی حرفه‌ای :
از جمله اصول اخلاقی که رعایت کردن آن در جلسات مشاوره الزامی است عبارتند از :
1-احترام به مراجع
2- مسئولیت مشاور
3- صلاحیت مشاور
4- ارجاع
5- محدودیت‌های رابطه مشاور- مراجع
6- خود-ارتقایی
7- اختتام مشاوره
8- الزامات قانون


عناصر مهم در مفهوم شناسی مشاوره
صاحبنظران فنون مشاوره معتقدند که در ارتباط با مفهوم شناسی مشاوره، عناصر زیر از نقش کلیدی و اهمیت حیاتی برخوردار می باشند:
1- ارتباط صمیمانه، یاورانه، قاطعانه، عمیق و پایدار مشاور با مراجع یا مخاطبان
2- شرکت مشاور در حل مشکلات مخاطبان با ارایه راه حل های مناسب
3- به جای مخاطبان و مراجع تصمیم نگرفتن و ایجاد زمینه های لازم برای مراجع یا مخاطبان که خود بتوانند آگاهانه و از روی اختیار و با اقدامات فعال تصمیم بگیرند.
4- دادن بینش به مخاطبان مورد مشورت با اطلاع رسانی مفید و ضروری و نیز سامان دهی گرایشها و اندیشه-های آنان
5- ارایه رهنمودها و توصیه های لازم با ارایه راهکارهای نویدبخش و اخطارهای بجا و مناسب و تأثیرگذار و نیز توصیه های عملیاتی مناسب که موجب ایجاد تحول در مخاطبان گردد.
6- نظارت بر عملکردهای مخاطبان مورد مشورت به طور مستقیم و غیرمستقیم که موجب هدایت آنان گردد.
7- مشاور خود را درقبال مراجع یا مخاطبان متعهد بداند هم از نظر روحی و هم از نظر عملی
8- ایجاد ارتباط مناسب، برای بالا بردن میزان اعتماد به نفس مخاطبان و برخورد منطقی و به دور از افراط و تفریط همراه با محبت و صمیمیت.


و اما فنون مشاوره :

مشاوران با بهره گیری از این فنون و مهارت ها می توانند به مراجع در حل مشکلات عاطفی ، شناختی ، رفتاری و ارتباطی اش کمک کنند . آن ها مهارت های مشاوره را برای افزایش ظرفیت و توان مقابله مراجعان در رویارویی با مسائل زندگی به کار می برند ( نوابی تژاد و همکاران ، 1393 ) .


 
فنون
بسیاری از مراجعان ما در قلمرو برقراری صمیمیت مشکل دارند و صرفاً برای تجربه‌ی یک رابطه‌ی صمیمانه با درمانگر درمان را آغاز می‌کنند . بعضی از صمیمیت می‌هراسند، زیرا باور دارند چیزی غیرقابل پذیرش در وجود آن ‌هست ، خصوصیتی زننده و نابخشودنی . بخش اعظم کمک درمانی به این افراد آن است که خود را به تمامی بر ما آشکار کنند و باز از سوی ما پذیرفته شوند . برخی دیگر به دلیل ترس از استثمار، مورد بهره‌برداری واقع شدن و یا ترک شدن ، از صمیمیت می‌گریزند . برای ایشان نیز یک رابطه‌ی درمانی صمیمانه و محبت آمیز که منجر به فجایع فوق نشود ، یک تجربه‌ی هیجانی اصلاح کننده خواهد بود. از این رو،برای من هیچ چیز مهتر از ایجاد و حفظ یک رابطه درمانی با مراجع نیست . نمی گذارم حتی یک جلسه بدون بررسی رابطه مان سپری شود . گاه این بررسی را تنها با یک جمله ساده انجام می شود : " امروز من و تو در چه وضعیتی هستیم ؟ " یا " امروز فضای بین خودمان را چطور می بینی ؟ ". گاه از مراجع می خواهم به آینده برود : " نیم ساعت بعد را تصور کن ، زمانی که در حال رفتن به خانه ای و به جلسه امروز فکر می کنی ، آن موقع درباره رابطه امروزمان چه احساسی خواهی داشت ؟ فکر می کنی چه چیزهای ناگفته و ناپرسیده مانده است ؟ " ( برگرفته از کتاب هنر درمان - اروین یالوم ) .

 
پنج گام اساسی مرحله ایجاد رابطه در فرآیند مصاحبه مشاوره ای عبارتند از :
1. شروع رابطه
2. روشن سازی مشکل مطرح شده
3. تعیین ساختار جلسه ها و عقد قرارداد رابطه یاورانه
4. بررسی عمیق و همه جانبه مشکلات
5. تعیین هدف های احتمالی رابطه یاورانه

پذیرش
مشاور باید مراجع را به مثابه یک انسان، آن طور که هست، خوب باید با تمام مشکلات و ناسازگاری هایش بپذیرد.


گام اول: شروع رابطه
خوشامدگویی گرم و صمیمانه همراه با لبخند ، بهترین راه برای شروع هر مصاحبه یا جلسه مشاوره است . هدف اصلی مشاوره در این مرحله قرار دادن مراجع در یک وضعیت راحت و شناسایی هر چه سریعتر مشکلات و نگرانی های مراجع است . البته باید به مراجع بگویید که در ملاقات او بسیار خرسند هستید. اغلب ، کمی صحبت غیر رسمی درباره آب و هوا ، جای پارک و پیدا کردن آدرس برای کمک به آرامش مراجع لازم است . تا به اصطلاح یخ مراجع آب شود و احساس امنیت کند . استفاده از عبارت های "یخ شکن " مانند " چه کاری می توانم برای شما انجام بدهم " ، " می خواهم بدانم در حال حاضر با چه مشکلاتی مواجه هستید ؟ " می تواند به متمرکز شدن گفتگو بر دلیل اصلی ملاقات کمک کند .

به مثال زیر توجه کنید :
آغاز اولین جلسه گفت و گو :
مثال :
- مشاور: از دیدنت خوشحالم حسین ( اگر مشاور مرد باشد به او دست می دهید ، و اگر زن باشد و با لبخند و تکان دادن سر به او احترام و خوش آمد گویی می کنید).
من دکتر ..... هستم ما ۶۰ دقیقه وقت داریم تا با یک دیگر گفت و گو کنیم و درباره نگرانی های شما حرف بزنیم .
- امکان دارد بگویی چرا تصمیم گرفتی که به مشاوره بیایی؟
از من چه انتظاری داری؟
لطفا به من بگو چه چیزی شما را به اینجا کشانده است؟
- قبل از هر چیزی می خواهم بگوییم که خیلی خوشحالم که امروز اینجا هستی ، اینجا امدن تو می تواند اوضاع را عوض کند ، کمک گرفتن شجاعت می خواهد.
نکته : برخورد گرم و محبت امیز ، لبخند دل سوزانه و اظهار نظر های مثبت می تواند نقش تقویت کننده را بازی کند .

مراجعان :
و اما نکته مهم دیگر در فرآیند مشاوره شناخت دقیق مراجع است و نحوه ی برقراری رابطه با آن ها با توجه به تفاوت های آن هاست .
دشازر مبدع رویکرد راه حل مدار سه نوع رابطه را که می تواند بین درمانگر و درمانجویان برقرار شود توصیف کرده است :
#مشتری
درمانگر و درمانجو مشترکاً مشکل یا راه حلی را که بتوان روی آن کار کرد ، مشخص می کنند . درمانجو متوجه می شود که برای رسیدن به هدف های خود ، تلاش شخصی ضرورت دارد .
#شاکی
درمانجو مشکل را شرح می دهد ، ولی نمی تواند یا مایل نیست نقشی را در ساختن راه حل بر عهده بگیرد و باور دارد که راه حل به اقدامات فرد دیگری بستگی دارد . در چنین موقعیتی ، درمانجو معمولا انتظار دارد که درمانگر ، فرد دیگری را که درمانجو مشکل را به او نسبت می دهد ، تغییر دهد .
#بازدید کننده
درمانجو به این دلیل برای درمان مراجعه می کند که فرد دیگری ( همسر، شریک ، معلم یا افسر مجازات تعلیقی ) فکر می کند که او مشکلی دارد . این درمانجو ممکن است قبول نکند که مشکلی دارد و شاید نتواند چیزی را برای بررسی کردن در درمان مشخص کند .

ارزیابی رفتار مراجع :
سوالات خاصی که می تواند به ارایه توضیح از سوی مراجع کمک کنند عبارتند از:
* اسم اصلی مشکل خود را چه می گذارید ؟
* فکر می کنید چه چیزی باعث ایجاد این مشکل شده است ؟
* فکر می کنید چرا شروع شد ؟
* مشکل شما چه تاثیری بر شما گذاشته است ؟
* مهم ترین مشکلاتی که برایتان مسئله به وجود آورده کدام ها هستند ؟
* برای درمان مشکل خود تا کنون چه کارهایی کرده اید ؟
# مثال
مشاور : پس گفتید خودتون رو به خاطر اعتیاد به مواد یک شکست خورده می دونید.
مراجع : بله ، دقیقا همین طوره
مشاور: فکر می کنید چه چیزی باعث ایجاد این مشکل شد ؟
مراجع : خانواده ام، اونا همیشه نسبت به من بدرفتاری می کردند و بی توجه بودند به خاطر همین من به دوستان ناباب رو آوردم .
مشاور : به نظر می رسه خانواده تونو مقصر این مسئله می دونید .
مراجع : آره ، صد درصد
مشاور : این مسئله چه تاثیری روی شما و زندگیتون گذاشته .
مراجع : همه زندگیمو به هم ریخته ، از زندگی خسته شدم ، همسرم از من متنفره و ...
مشاور : برای درمان این مشکلت تا الان چه کارهایی کردی ؟
مراجع : هنوز کاری نکرده ام فقط تصمیم گرفتم بیام مشاوره چون همسرم گفت اگر پیش مشاور نری و این اعتیاد لعنتی رو ترک نکنی ازت طلاق می گیرم و من اینو نمی خوام چون دوستش دارم .
مشاور: از آمدن به جلسه مشاوره چه انتظاری داری ؟
مراجع : انتظارم اینه که می خوام از این وضعیت خلاص بشم همسرم رو از دست ندم.

 
همدلى با مراجع
این فن از اساسى ‏ترین و مهم‏ترین فنون در مشاوره مى‏ باشد. منظور از همدلى آن است که مشاور، جهان را از جایگاه و نقطه‏ نظر مددجو درک کند و فهم و ادراکى را که نسبت به دنیاى درونى او پیدا کرده است با وى در میان گذارد. مشاور باید چنان با دنیاى درون مراجع مرتبط شود که گویا مشکل، متعلق به خود اوست.

درک همدلانه به طور کامل غیرممکن است و خوشبختانه ضرورتى هم ندارد؛ ولى همین که مشاور مى‏ خواهد و علاقه ‏مند است که مُراجع را درک کند، گام مهمى در جریان درمان به شمار مى ‏آید و موجب پیشرفت درمان مى‏ شود.

براى آنکه مشاور بتواند مُراجع خود را به خوبى درک کند باید توجهش را به دنیاى پدیده‏ اى مُراجع معطوف دارد. به عبارت دیگر، مشاور نه تنها به گفته‏ هاى مُراجع گوش فرا مى‏دهد، بلکه در دنیاى خصوصى و درونى او غوطه ‏ور مى ‏شود و مسائل را از دیدگاه مُراجع مى ‏نگرد. مثلاً، جوانى که هنگام تحقیر شدن توسط والدینش، با آنها با گستاخى رفتار مى‏کند و از این وضع ناراحت است، براى رفع مشکلش نزد مشاور مى ‏رود. در اینجا مشاور، پیش از هر پند و موعظه اى مبنى بر گوشزد کردن جایگاه پدر و مادر و اینکه او باید تحمل داشته باشد و مسائلى از این قبیل، باید با او همدلى کرده و جملاتى به این مضمون به کار برد: «حتما خیلى احساس بدى پیدا مى‏کنى وقتى هر روز مجبورى طعنه‏ هایى را تحمل کنى که سزاوارش نیستى، آن هم از طرف کسانى که انتظار حمایت و محبت از آنها دارى.»

با گفتن این‏گونه جملات، مراجع اطمینان پیدا مى‏کند که مشاورش طرفدار اوست و نیازى ندارد دایم براى مشاور اثبات کند که در این جریان تنها او مقصر نیست. بدین ترتیب، مى‏توان اعتماد او را جلب کرد و انتظار داشت که به سخنان مشاور گوش دهد. در ادامه، مشاور مى‏تواند با طى مراحل فنى مشاوره از قبیل تکمیل اطلاعات، جست‏وجوى ارزش‏هاى زندگى مراجع و والایش یا کمک به جایگزین کردن راه‏حل‏هاى بهتر، وى را در تغییر نوع روابطش با والدین و کنترل خشم کمک کند.

 
 
 
هم سازی
مشاور خوب کسی است که در جریان روان درمانی از هماهنگی و همسازی درونی برخوردار باشد و بین آنچه که هست و آنچه که می گوید اختلافی وجود نداشته باشد... شارع مقدس اسلام در تعلیم گروندگان خود اکتفا به بیان کلیات عقلی و قوانینی عمومی نکرده است، بلکه مسلمانان را از همان ابتدای تشرّفشان به اسلام، به عمل واداشته، آن گاه به بیان لفظی پرداخته است...

 
 
مهارت گوش دادن
بنابراین گوش دادن کار ساده ای نیست ، اما نتایج آن بسیار امید بخش است . چنانچه از طرق گوش دادن عمیق و فعال به مراجع :
-اعتماد بین مشاور و مراجع شکل می گیرد .
- اطلاعات لازم گردآوری می شود .
- مراجعان می توانند احساسات و حقایق خود را بیان کنند .
- حالت دفاعی و مقاومت مراجعان کاهش می یابد . ( شکوه نوابی نژاد و همکاران ، 1393 )
همان طورکه گفته شد در جلسه مشاوره تکان دادن سر ، دنبال کردن گفته های مراجع به صورت کلامی و خلاصه سازی سخنان مراجع ، نمونه های از تکنیک گوش دادن هستند . در بررسی گزارش های مراجعان از عملکرد مشاوران ، بارها مشاهده شده که مراجعان می گویند " او واقعا به حرف های من گوش میداد " .
# نمونه ای از تکنیک ها
- به مراجع نشان دهید که کاملاً به او توجه دارید . از انجام هر عمل دیگری خودداری کنید و به عوامل پرت کننده ی حواس دقت نکنید و رو به مراجع قرار بگیرید .
- به سمت مراجع بنشینید .
- با مراجع ارتباط چشمی برقرار کنید ، مگر آنکه این رفتار در فرهنگ شما بی ادبی تلقی شود .
- در پاسخ به اظهار نظر های مراجع سر خود را به علامت توافق تکان دهید .
- واکنش های کلامی از خود بروز دهید ، به نحوی که مراجع دریابد به او گوش می دهید ، همانند « ادامه دهید » ، « بله » ...
- حالت صورت خود را مطابق با احساسات مختلف تغییر دهید . احساساتی مانند نگرانی ، هیجان و ...
- مفهوم پیام مراجع را جویا شوید . آنچه را که فکر می کنید منظوراوست بگویید و از او بپرسید . آیا فکر شما درست است یا خیر ؟
- سعی کنید به احساس مراجع پی ببرید و صحیح بودن آن را بررسی کنید .
- سخن مراجع را قطع نکنید ، مگر آنکه مساله ی درمورد محتوای صحبت های مراجع داشته باشید.


* به حرف درآوردن مراجع
در شروع هر مصاحبه یا جلسه مشاوره ای با بیان جملات حاکی از گوش دادن فعال بهتر از طرح سوال ، می توانید مراجع را به حرف درآورده و اطلاعات بیشتری درباره او و مسائلش به دست آورید . چند نمونه از به حرفف درآوردن مراجع به این شرح است :
#نمونه1
مراجع : شوهرم قبلاً هرگز برای مدت طولانی بیکار نشده بود . بیکاری او روی بچه ها تاثیر بدی گذاشته است . گمان می کنم دلیل حضور من در اینجا همین است .
مشاور : می فهمم . این نوع موقعیت ها برای همه ما سخت و دردناک است . اجازه دهید درباره تاثیر این مسئله بر خانواده شما بیشتر صحبت کنیم .
در این مثال مشاور حمایت و درک خود را به مراجع نشان می دهد و در عین حال گفتگو را به سمت اثرات خاص بیکاری شوهر بر خانواده هدایت می کند .

#نمونه2
مراجع : دوستم سارا می گفت شما به او کمک کرده اید تا درباره ادامه دوستی با نامزدش تصمیم بگیرد. من هم آمدم تا ببینم آیا می توانید به من هم کمک کنید تا درباره نامزدم تصمیم بگیرم . به نظر می رسد که او نمی تواند تصمیم بگیرد که آیا می خواهد با من ازدواج کند یا خیر؟ در حالی که من فکر می کنم او تا حالا باید تصمیم خود را گرفته باشد .

مشاور : مریم دوست شما خانم خوبی بود ، من از کار کردن با او لذت بردم ، به نظر می رسد شما درباره کاری که می خواهید انجام دهید ، سردرگم هستید . می توانید در مورد رابطه و عقاید خودتان بیشتر برایم توضیح دهید ؟
در این مثال مشاور رابطه بین مراجع و دوستش مریم را تایید می کند و در عین حال از او می خواهد تا موقعیت را بیشتر روشن کند .
به این نوع جملات به کار رفته در مثال های بالا که به شیوه غیر تهدید کننده ، باز و غیرمستقیم ، اطلاعاتی را بیرون می کشد ، جملات " یخ شکن " گفته می شود . هدف این عبارت ها حفظ و تداوم جریان گفتگو بدون قضاوت ، مواجهه یا دست انداختن مراجع است .

موانع گوش دادن :
-گوش دادن غیر مکفا : مشاور بی توجه است یا دل مشغولی بسیاری درباره ی ناراحتی های شخصی یا نیازهایخود دارد .
- گوش دادن ارزشیابی کننده : مشاور درباره آنچه می شنود قضاوت می کند ، او واقع بینی و جانب انصاف خود را از دست می دهد .
- گوش دادن واقعیت مدار : مشاور فقط محتوای ظاهری پیام را می شنود و از درک محتوای نهانی پیام عاجز است .
- گوش دادن انتخابی : مشاور آنچه را که انتظار دارد یا می خواهد می شنود که براساس تصورات قبلی ، پیش داوری های اوست .
- گوش دادن همراه با مرور ذهنی : مشاور مشغولیت ذهنی درباره نحوه پاسخگویی به مراجع دارد .
- گوش دادن دلسوزانه : مشاور از نظر عاطفی در داستان مراجع غرق می شوند و بیش از حد با او همدردی می کند . ( برگرفته از یگا ، 1994 )


مهارت سئوال کردن
سؤالات بسته : معمولاً با کلمه " آیا " شروع می شوند و با پاسخ های " بلی " و " خیر " مراجع دنبال می شوند .
مثال :
آیا خشمگین هستید ؟
آیا همسرت را دوست داری ؟
به مشاوران توصیه می شود بیشتر از سؤالات باز استفاده کنند زیرا به کاوش در دنیای مراجع و شناخت بیشتر آن ها کمک بیشتری می کند . هر چند باید کم تر از سؤالات « چرایی » استفاده شود چراکه ممکن است سبب مقاومت مراجع شود ( شکوه نوابی نژاد و هممکاران ، 1393 ) .
کلینیک ( 1994 ) چهار نوع سؤال را توضیح می دهد و برای هر کدام مثالی می زند :
1-سؤال های خطی : این سؤال ها برای ارزیابی مشکلات مراجعان به کار می رود : ( چه مشکلاتی اخیراً موجب ناراحتی شما شده است ؟ )
2- سؤالات اکتشافی : این سؤال ها برای شناخت رابطه بین مشکلات مراجعان و شیوه های مقابله ای ، شیوه های تفکر و روابط بین فردی آن ها به کار می روند ؛ برای مثال : ( در چه موقعیت هایی به طور خاص مضطرب می شوید ؟ )
3- سؤالات راهبردی : این سؤال ها مراجعان را برای تغییر رفتارها و شیوه تفکرشان به چالش می کشد ، مانند : ( چرا به همسرت نگفتی که از دست او ناراحتی ؟ )
4- سؤالات تأمل آمیز : این سؤال ها موجب می شوند که مراجع به ایجاد و بررسی امکاناتت و موقعیت های جدید انتخابی بپردازد . برای مثال : ( اگر در موقعیت دلخواه خود قرار می گرفتی چه شرایط متفاوتی با شرایط فعلی داشتی ؟ )
سوالات در جریان مشاور خیلی می تواند به مشاور کمک کند موقعی که مشاور بداند هدف از پرسیدن سوالش چیست؟ هنگامی که بخواهیم جلسه مشاوره را سریع تر به پایان ببریم می توان از سوالات بسته پاسخ که بر محتوای حادثه تاکید دارند بپرسیم . (گلدارد ، ترجمه حسینیان ، 1389) .
#مثال
#مراجع : درست در وسط پاساژ به خاطر خرید عروسک با هم بحث کردیم .
#مشاور: جمعیت زیادی هم در پاساژ بودند ؟
#مراجع : بله
#مشاور: و شما همین طور به بحث و جدل ادامه دادی ؟
#مراجع : بله
#مشاور : بعد از این جر و بحث با هم به خونه برگشتید ؟
#مراجع : بله ، اما با همدیگه هیچ صحبتی نکردیم .
در این نوع سوالات فقط در مورد حادثه گفته می شود این نوع سوالات در پایان جلسه مشاوره که مشاور می خواهد جلسه مشاوره به اتمام برسد مفید می باشد .
اما سوالاتی که بر فرآیند تاکید دارند وباز پاسخ نیز می باشند این نوع سوالات است که بسیار کمک کننده به جریان مشاوره می باشد و در جریان مشاوره نیز می تواند بسیار کمک کننده باشد .
#مراجع : درست در وسط پاساژ به خاطر خرید عروسک با هم بحث کردیم .
#مشاور: پس از این اتفاق رخ داده بسیار ناراحت هستید ؟
#مراجع : بله ؛ مکث و سکوت مراجع در این حالت ، در حالی که کوتاه پاسخ داده اما ادامه می دهد خیلی ناراحتم این اتفاق بسیار ناحت کننده بود و هر موقع که به اون حادثه فکر می کنم ناراحت می شوم آخه من نمی خواهم او را از دست بدهم .
#مشاور: با این تفاسیر ایا فکر می کنید همه چیز به پایان رسیده و شما به آخر خط رسیده اید ؟
در این نوع سوالات همانطور که مشاهده کردید مراجع احساس واقعی اش را در مورد حادثه می گوید و برای این که جریان مشاوره به سمت بیان احساسات و هیجانات در مورد آن حادثه برود خیلی کمک می کند.

اما به یاد داشته باشیم که پرسیدن سوال های مکرر، جریان مشاوره را به یک جلسه بازپرسی تبدیل می کند که در این حالت مراجع ترجیح می دهد به جای بیان مشکلات خود، کم کم عقب بنشیند.


* از مراجع خود زیاد سوال نپرسید
مشاوره نوعی هنرِ علمی است ، که در آن مشاور باید بین استفاده کردن یا نکردن فنون و مهارت ها تصمیم به موقع بگیرد . عامل و متغیر اصلی چیزی یا کسی نیست جز وجود مراجع در حضور مشاور.

یکی از مهارت های مهم در جلسه مشاوره پرسش یا سوال کردن است ، که باید از جهات مختلف مناسب شرایط حاکم بر لحظه باشد . بطور کلّی اگر بگویم سعی شود تعداد سوال های کم تری پرسیده شود ، حرف بیهوده ای نزده ام .

سوال های مکرّر از سمت مشاور کم کم به اقتدار او در ذهن مراجع لطمه می زند . دوم این که ، مراجع را وادار میکند به سمت و سوی پاسخ دهی پیرامون موضوع خاصی پیش برود . سوم این که در مراجع این انتظار بوجود میاید که در انتهای جلسه مشاور راه حل یا تشخیصی را ارایه دهد که بطور واضح و ملموس شامل همه جواب هایش باشد . چهارمین دلیل توصیه من جهت پرهیز از پرسیدن سوال های متعدد کنجکاوی نهفته در ذهن پرسشگر که همان مشاور است می باشد که در بسیاری از وقت ها مشاور و مراجع را از آنچه برای مراجع مهم است دور می کند .
همچنین، سوال های متعدد مخصوصا سوال های بسته ، گاهی اوقات استرس بالایی را برای مراجع پدید میاورد ، خصوصا سوال هایی که جنس نصیحت پیدا میکنند و مراجع تقریبا مجبور است پاسخی را بدهد که مشاور او مایل به شنیدنش است . متاسفانه برخی از مشاوران ممکن است سوال های خود را به سوال های تشخیصی دی اِس اِم معطوف نمایند و این نوع محدود کردن سوال حتی بدتر می باشد ، چون ارزش تعاملی و درمانی بسیار ضعیف تری را نسبت به سوال های شفاف ساز دارند . در مقابلِ پرسیدن سوال ، از اصل حضور در لحظه گوش دادن فعال ، و مهارت انعکاس محتوا و احساس بهره بگیرید ( یاسر مدنی ) .

علاوه بر مطالب گفته شده باید اشاره کرد که پرسیدن سؤال مناسب می تواند در بعضی مواقع که گفته ها و شرایط مراجع مبهم هست نیز استفاده کرد ، به مثال زیر توجه کنید :
مثال :
در جلسه مشاوره با خانمی که برای مشکل پسرش مراجعه کرده بود ، با کلی گویی و بیانات ابهام آمیز او مقابله کردم و در صدد شفاف سازی مشکل برآمدم .
در این جلسه که مادر از دست رفتارهای فرزندش ، کلی شاکی بود ، در ابتدا بیان کرده بود که فرزندم خیلی بی مسئولیت و نسبت به نصیحت های ما بی تفاوت است . اصلا به حرف های ما گوش نمی کند . دیگر از دست او کلافه شده ام . در خانه ما هر روز جنگ و دعواست . با برادرش که از او بزرگتر است درگیر است . اصلا نمی توانند با هم سازگاری داشته باشند .
در همین حین به مراجع گفتم که میشه واضح تر بیان کنید پسرتان دقیقا چه مشکلی دارد؟
گفت : به حرف های ما گوش نمی کند ، هر چیزی به او می گویم پشت گوش می اندازد . اصلا انگار که نه انگار خانه رئیسی دارد و باید همه از دستورات او اطاعت کنند .

گفتم : منظورتون از رئیس کیست ؟
گفت : خب یا من یا پدرش !
گفتم : پس مشکل شما این است که فرزندتان شما را به عنوان رئیس خانه قبول ندارد؟
گفت : گفت نه ، بی مسئولیت است . اصلا در کارهای خانه با ما مشارکت نمی کند
گفتم : مثلا چه کارهایی ؟
گفت مثلا صبح موقعی که نوبتش می باشد به نانوایی برود و نان بخرد. ولی او زیر بار نمی رود
گفتم : آها پس مشکل شما این است که پسرتان به نانوایی نمی رود ؟
گفت : بله و این که آشغال ها را هم سر ساعت دم در نمی گذارد .
در این جلسه با طرح سوالات کوتاه مشکل را به صورت عینی و عملیاتی مشخص کردیم . و در واقع منظور مراجع از بی مسئولیتی و نافرمانی ، نانوایی نرفتن و نگذاشتن آشغال ها دم در بود . که در جلسه بعدی با پسر در رابطه با مسئولیت پذیری و تقسیم کار در خانه ، مشاوره ادامه پیدا کرد ( حسین ریئسی ) .
بندلر و گریندلر ( 1975 ) از مفاهیم زبانشناختی برای ارزیابی کار مشاوران موفق استفاده کردند و از بیم مهارت های مشاوره ، به نقش سؤال کردن ، به منزله مهارتی که به موفقیت مشاورام منجر می شود ، بیش از سایر مهارت ها اشاره کردند . نویسندگان کتاب " ساختار جادو " نشان دادند مشاورانی که به ظاهر می توانند ذهن مراجعان خود را بخوانند ، چگونه از مهارت سؤال کردن برای آشکار ساختن آنچه که " ساختار عمیق " می نامند ، بهره می گیرند . به عنوان مثال : عبارتی همانند
" پدرم عصبانی است "
ممکن است از نظر ساختار دستوری ، کامل باشد ، اما از نظر احساسی ناقص است . بنابراین مشاور در سؤالات خود از مراجع می پرسد :
پدرتان کی عصبانی بود ؟
چه چیز او را عصبانی کرد ؟
وقتی عصبانی شد ، شما چه کار کردید ؟
وقتی او عصبانی شد دیگر اعضای خانواده چه عکس العملی نشان دادند ؟
این قبیل سؤالات می توانند محتوای عاطفی و هیجانی عبارات مراجع را کامل کند و روشن است که در مقایسه با انعکاس ساده ، اطلاعات بیشتری را در اختیار مشاور می گذارند .


 
مهارت های پاسخ دهی
انعکاس محتوا :
انعکاس به این معناست که مشاور درک و شناخت خود را از آنچه از مراجع دریافت می کند ( پیام های کلامی و پیام های غیر کلامی ) به وی انتقال می دهد ( نوابی نژاد و همکاران ، 1393 ) . مشاور می تواند همه پیام های کلامی و غیر کلامی مراجع شامل حالت های عاطفی ، پیام های برآمده از وضعیت بدنی او و نکات محتوایی مورد تأکید در اظهارات کلامی او را منعکس کند. در انعکاس محتوا مشاور محتوای اصلی اظهارات مراجع را به او منعکس می کند ( همان ) .
درواقع انعکاس محتوا همان بازگوکردن محتوا و فرآیند گفتار مراجع است که از این طریق مراجع مطمئن می شود که گفته هایش هم شنیده و هم درک شده است ( پردلی ، رجنی و همکاران ، 1394 ) . به مثال زیر توجه کنید :
مثال 1 :
مراجع : دیروز تمام مدت دوندگی می کردم . انگار وقتی که به خودم برسم نداشتم ، از یک طرف به طرف دیگر می رفتم و واقعاً سخت بود که همه ی آن کارها را انجام دهم .
مشاور : شما دیروز یک روز پرکاری داشتید .
مثال 2 :
مراجع : دختر بی آزاری دارم ، همه کارهایش منظم و مرتب انجام می دهد . اما پسرم واقعاً کلافه ام کرده ، بعد از مدرسه ساعات زیادی را بیرون از خانه سپری می کند . اصلاً گوش به درس نمی دهد .
مشاور : پس نگرانی عمده ی شما این است که چه کمکی می توان به پسرتان کرد .
در انعکاس محتوا مشاور نکات عمده گفتار مراجع را دوباره بیان می کند . البته چیزی به آن اضافه نمی کند و معنا و مضمون اصلی را تغییر نمی دهد ( نوابی نژاد و همکاران ، 1393 )
در بسیاری از مواقع ، در هنگام انعکاس محتوا ، مراجع در پاسخ می گوید : « منظور من این بود که .... » این پاسخ به این دلیل است ک مشاور صحبت مراجع را به درستی نفهمیده است یا آن که مراجع با شنیدن دوباره افکار خود ، درباره نیت خود بیشتر فکر می کند یا دوباره می اندیشد . تکرار جملات مراجعان این امکان را به آن ها می دهد که سخن خویش را بار دیگر و از زبان دیگری بشنود و شاید هم از شیوه ی کارآمد تری برای بیان خود استفاده کنند . بسیاری از مشاوران با هدف فراهم ساختن این فرصت که افراد کلام خود را از زبان دیگری بشنوند از این مهارت برای آموزش والدین ، مشاوره خانواده ، و زوج درمانی استفاده می کنند ( گودمن ، 2001 ؛ آیوی و آیوی ، 1999 ) .


انعکاس احساسات :
انعکاس احساسات در عین شباهت به انعکاس محتوا ، با آن تفاوت دارد . از آن جهت شبیه انعکاس محتواست که شامل بازگرداندن اطلاعات به دست آمده از مراجع به خود اوست ، اما با انعکاس محتوا تفاومت دارد ، زیراا این مهارت با احساسات هیجانی سروکار دارد ، درجای که انعکاس محتوا معمولاً با اطلاعات و افکاری سروکار دارد که محتوای آنچه را که مراجع می گوید ، می سازد ( گلدارد ، 1388 ) .

مهم ترین احساسات انسان ها در 4 طبقه می باشد عصبی یا خشمگین ، غمگین ، خوش حال و مضطرب . برای نمونه ( شما آزرده خاطر شده اید ) ، ( شما عصبانی هستید ) ، ( شما واقعاً خوش حاید ) . این ها نمونه ای از انعکاس احساسات می باشند ( پردلی ، رجنی و همکاران ، 1395 ) .

مثال 3 :
مراجع : نمی توانم که باور کنم که مجبورم آن کتاب بدرد نخور را بخوانم ، کتاب مزخرفی است ، هم بی محتواست و هم بسیار کسل کننده . معلم ما نیز آدم ابله و نفهمی است . مطمئنم که او تنها می خواهد دانش آموزان را اذیت کند .
مشاور : به نظر می رسد که شما بابت کاری که می خواهید انجام دهید ، ناراحت هستید ، همچنین بابت رفتار معلمتان .

مثال 4 :
مراجع : اخیراً کار جدید پیدا کرده ام . این کار کاملاً با کار قبلی فرق می کند . رئیسش با من خیلی خوب برخورد می کند و جو اداره ما کاملاً مثبت و پر انرژی است باورم نمی شه که تا این حد خوش بختم .
مشاور : از آنچه می گویید حدس می زنم که شما واقعاً خوش حالید .


انعکاس محتوا و احساسات :
این انعکاس ترکیبی از انعکاس احساسات و انعکاس محتواست و مراجع را به پویایی بیشتر تشویق می کند (همان ) .
مثال 5 :
مراجع : مائرم نباید با من این طوری برخورد می کرد . اصلاٌ از او انتظار نداشتم . دیروز روز تولد من بود ، اما انگار روز تولد من را از یاد برده است ، اصلاً فکر نمی کنم به من اهمیتی بدهد .
مشاور : برداشت من از گفته های شما اینه که شما از بی توجهی مادرتان ناراحت شده اید .


تمرکز بر نقاط قوت مشاور
در انعکاس دادن جنبه‏هاى سالم عملکرد مراجعان نقش فعالى دارد. افرادِ دچار مشکل، ممکن است قادر به دیدن جنبه‏هاى مثبتشان نباشند. آنها ممکن است نیاز داشته باشند به مشاور تکیه کنند تا بتوانند با دیگران ارتباط و همدلى برقرار کنند، سازوکارهاى مقابله‏اى را تصریح کنند یا مشخص سازند، عملکرد سالم را یاد گیرند و الگو قرار دهند.4 مشاور مى‏تواند با بیان و تأکید بر نقاط قوت مراجع، اعتماد به نفس او را بالا ببرد و در تغییر نگرشش نسبت به خود و زندگى گام مؤثرى بردارد.



همانندسازى
یکى از مهارت‏هاى مؤثر در فرایند مشاوره، همانندسازى است. مشاور در نحوه نشستن و یا حرف زدن، حتى سرعت تنفس و مواردى از این قبیل، باید با مراجع خویش همانندسازى نماید. مثلاً، مراجعى که بر لبه صندلى نشسته و بسیار مضطرب مى‏باشد، مشاور مربوطه نیز باید به همان صورت بنشیند و آینه ‏اى براى وضع و حالت مراجع باشد و با این کار، بر صمیمیت خود با مراجع بیفزاید. اگر مشاور به این جزئیات توجه نکند، نه تنها نمى‏تواند درک صحیحى از مراجع داشته باشد، بلکه رابطه توأم با اعتماد و همدلى هم برقرار نخواهد شد.

البته منظور این نیست که مشاور، رفتارهاى زشت و ناپسند مراجع را تکرار کند، بلکه هدف این است که با پیدا کردن حالتى شبیه حالت مراجع، وى را متوجه رفتارش سازد و او از رفتار مشاور، حالت خودش را دریابد. همانندسازى علاوه بر ظاهر و حرکات جسمى، مى‏ تواند در نحوه تفکر و چگونگى بیان آن نیز صورت گیرد.

اگر به حرف‏هاى فردى گوش کنید و به واژه‏ هایى که استفاده مى‏کند دقت نمایید، احتمالاً برخى از کلیدهاى اصلى شیوه‏اى را که او به طور کلى در تفکرش استفاده مى‏کند خواهید یافت. مثلاً، برخى از مردم با استفاده از شیوه شنیدارى تفکر، اصطلاحاتى را به کار مى‏برند. البته افرادى نیز وجود دارند که ممکن است بگویند: «به نظر مى‏رسد که منظور شما این باشد»، «تصور روشن‏ترى از مطلب را فهمیده ‏ام»، «این طور به نظر مى‏رسد که» و... . افرادى که از این عبارات استفاده مى‏کنند از شیوه دیدارى تفکر سود مى‏ جویند. دسته دیگر از مردم، کسانى هستند که غالبا جهان را از راه شیوه‏ هاى درک احساسى تجربه مى‏کنند. آنها از عبارتى مانند «احساس خوبى دارم»، «روى نقطه حساسى دست گذاشتى» و «احساس مى‏کنم شما ناراحت هستى» استفاده مى‏کنند. راهى که به وسیله آن، مشاور مى‏تواند به مراجع ملحق شود، استفاده از زبان مشابه زبان اوست. اگر مراجع به صورت زبان دیدارى صحبت مى‏کند، شما نیز به منظور پیوند با مراجع، ناگزیر مى‏باید از زبان دیدارى استفاده کنید و این امر در مورد زبان شنیدارى یا احساسى نیز به همین صورت صادق است. به مثال زیر توجه کنید: مراجع: وقتى به عیادت برادرم رفتم، آن محل، احساس بدى در من ایجاد کرد و مجبور شدم آنجا را ترک کنم؛ چون حالم به هم مى‏خورد و دست‏هایم عرق کرده بود. مشاور: شما احساس خیلى ناخوشایندى داشته‏ اید که آنجا را ترک کردید. (شیوه احساسى)



مهارت مواجهه(رویارویی)
اکثر مشاوران تازه کار با تکنیک « مواجهه » مشکل دارند ، اما در نهایت غیر ممکن است که شخص مشاور باشد اما از این تکنیک استفاده نکند . برخی از افراد نسبت به دریافت بازخورد از جانب دیگران پذیرا هستند و برخی نیز در برابر به مورد مواجهه واقع شدن پذیراترند . در هر صورت مواجهه باید رخ دهد . انجام چنین کاری به معنی فریاد زدن بر سر دیگران یا حتی اصرار به مخالفت ورزی با آن ها نیست . در واقع مؤثر ترین روش مواجهه ، مواجهه ای است که به طریقی انجام شود که مراجع متوجه نشود مواجهه صورت گرفته است ( پردلی ، رجنی و همکاران ، 1395 ) .
به مثال زیر توجه کنید :
برای مثال ممکن است مشاوری به مراجعش که دائم از عدم توانایی خود در دوست یابی شاکی است ، بگوید : " من تعجب می کنم زیرا تو قبلاً به من گفتی که دیشب با شخصی که کنار دست تو نشسته بود یک ساعت حرف زدی . پس چگونه است که می گویی کسی دوست ندارد با تو دوست شود ؟ " یا ممکن است مشاور بگوید : " من گیج شده ام چون گفتی که سرکار احساس انزوا می کنی ، یعنی اینکه کسی تو را دوست ندارد . پس درباره اینکه همکارانت هر روز تو را به ناهار دعوت می کنند ، چه توضیحی داری ؟ "
راه حل مطلوب برای مشاوران تازه کار که قادر به استفاده درست و بجا از تکنیک مواجهه نیستند ، این است که خود را به دو نیمه تقسیم کنند . به عنوان مثال ، مشاور می تواند چیزی شبیه به این جمله را به مراجع بگوید : « بخشی از من می خواهد به شما بگوید که دست از تحقیر و شماتت دخترتان بردارید ، درحالی که بخش دیگر من واقعاً این ناامیدی شما از این که رفتار دخترتان ممکن است بدتر شود را درک می کند . "
مشاوران می توانند با « تقسیم خود به دو نیم » بدون این که واکنش خشم و گریز را در او برانگیزاند آنچه را که می خواهند به طور مستقیم مراجع بشنود را به او بگویند ( پردلی ، رجنی و همکاران ، 1395 ) .
همچنین در استفاده از فن مواجهه مشاور باید با احتیاط عمل کند تا به رابطه ی مشاوره ای آسیبی وارد نشود . ایوانز و همکاران نکات زیر را هنگام استفاده از فن مواجهه به مشاوران توصیه می کنند ( نوابی نژاد و همکاران ، 1393 ) :
1- عوامل ناهمخوان را در پیام مراجع بیان کنید و مراجع را تشویق کنید تا این ناهمخوانی ها را مورد کاوش قرار دهد .
2- پیشنهاد کننده باشید .
3- آماده باشید تا احساسات مراجع را کشف کنید .
4- از این مهارت برای تنبیه یا انتقام استفاده نکنید .
5- پیشنهادهای شما نباید شامل متهم سازی ، قضاوت یا ارائه حل مسائل باشد . ( ایوانز ، هرن ، المان و آیوی ، 1389 : 227 )

فن قاب گیری مجدد
از نتایج کاربرد این فن می توان به ایجاد انگیزه و امید در مراجع برای تداوم تلاش در جهت حل مشکل ، امتحان و آزمون دیدگاه های متفاوت با دیدگاه او در مورد مسئله و اتخاذ دیدگاه های جدید ، رفتارهای عملی تر و احساس مسئولیت بیش تر اشاره کرد ( نوابی نژاد و همکاران ، 1393 ) .
منظور از قاب گیری یا شکل دهی مجدد رد نگرش مراجع نسبت به دنیا نیست بلکه آشنا کردن او با دید وسیع تری از جهان است. این که به مراجع بگوییم : ( آنقدرها هم که تو فکر می کنی ، اوضاع خراب نیست ، راحت باش ) ، کاملاً بیهوده خواهد بود به ویژه هنگامی که مراجع دنیا را از دید منفی می بیند . به هر حال این احتمال هست که به شرح آنچه که مراجع می بیند بپردازیم به گونه ای که وی دید وسیع تری نسبت به وقایع بیابد و از بدبینی وی کاسته شود . در زیر ، چند مثال در رابطه با قاب گیری مجدد یا شکل دهی مجدد وجود دارد ( گلدارد ، 1393 ) .

مثال 1
مراجع : من آرزوی یک دوستی بلند مدت را با افراد دارم ولی آنچه نصیبم می شود تنها دوستی های کوتاه مدت پی در پی است . به نظر می رسد که من قادر یه تداوم دوستی با دوستانم نیستم . آن ها همیشه مرا به خاطر بی قراری و ناآرامی سرزنش می کنند و هیچ کدام از آن ها مایل نیستند که پیش من بمانند .
مشاور : شما باید بسیار جذاب باشید که این قدر دوستی های جدیدی ایجاد کرده اید . انرژی زیادی هم دارید و من تصور نمی کنم که دوستانتان قادر به ارضای شما برای مدت طولانی باشند .

مثال 2
مراجع : شوهرم دائماً مرا محدود می کند او دوست ندارد من به تنهایی برای خرید بیرون بروم .
مشاور : شاید این به خاطر علاقه اش به شماست یا اینکه نمی خواهد شما خسته شوید .

مثال 3
مراجعی که به علت آنفولانزای شدید نتوانسته در کنکور ماه گذشته شرکت کند .
مراجع : آن بیماری واقعاً آینده مرا تباه کرد . هم کلاسیهایم همه الان در یک رشته ای درس می خوانند .
مشاور : می فهمم چه احساسی داری ولی طور دیگری هم می توانیم به موضوع نگاه کنیم ، فرصت و زمان خوبی برای آماده شدن در کنکور امسال داری و این شانس قبولی در دانشگاهی که واقعاً دوست داری را بیش تر می کند .


شوخى و مزاح
اِلیس (1986) معتقد است: تقریبا همه مقاومت‏هاى روان‏رنجور (نوروتیک) مددجو، از جدى گرفتن امور به وسیله او، ناشى مى‏شود. یکى از پادزهرهاى تفکر غیرمنطقى، به کارگیرى شوخ‏ طبعى و ایجاد نوعى حالت مزاح در جلسات گفت‏ وگو مى‏ باشد. حالت شوخ ‏طبعى و مزاح مشاور، به وى کمک مى‏کند تا رفتار خود مغلوب‏سازى مددجو را به شیوه‏اى غیرتهدیدکننده برایش روشن سازد و همراه با آن، بى ‏ارزش بودن و پوچى افکار غیرمنطقى و نیز باارزش بودن واقع‏گرایى، خوشى، نشاط، شوق و شعف و لذت‏بخش بودن زندگى را به وى نشان دهد.

ارائه پاسخ ‏هاى دیرباورانه و سخت، نمونه‏ هایى از روش‏هایى است که برخى مشاوران از آن براى خنداندن مددجویان به افکار غیرمنطقى خود استفاده مى‏کنند و سپس (یا همراه با آن) مددجویان را یارى مى‏دهند تا مسئولیت این نوع افکار خود را بپذیرند.
مشاور: «به نظر مى‏رسد شما هم جزو کسانى هستید که معتقدند صدمه ‏اى که به جیب انسان مى‏خورد دردناک‏تر از صدمه ‏اى است که به جسم مى‏خورد! درست است؟» علت مؤثر بودن این فن آن است که شوخى، ویژگى متضاد و دوگانه ‏اى را داراست؛ بدین معنا که فرد نمى‏تواند به موضوعى که براى او مشکل ایجاد کرده، هم احساس تأسف داشته باشد و در همان حالت و لحظه نیز به آن بخندد. ماهیت و اجزاى موقعیت و محرک‏هاى اضطراب ‏زا هنگامى که با افکار و تصاویر برانگیزاننده شوخى و مزاح همراه شوند ضعیف شده و در معرض حذف قرار مى‏گیرند. علاوه بر آن، شوخى این فرصت را براى فرد فراهم مى ‏آورد که با آرامش و روحیه بهترى به انتخاب دست بزند و موجب مى‏گردد تا از درد و رنج مربوط به موقعیت اضطرابى، خود را جدا سازد. این نوع شوخى با دیگر اشکال شوخى که محتوى طعنه‏زدن و تحقیر است و موجب خصومت و پرخاشگرى مى‏شود مغایر است. به عبارت دیگر، هدف از شوخى و مزاح در درمان، تحقیر فرد و بروز پرخاشگرى در او نیست.


 
رازداری در مشاوره
رازداری محور گسترش اعتماد و رابطه سازنده مشاور و مراجع است و مهم ترین موضوع در رابطه مشاوره ای محسوب می شود . رازداری هم موضوعی قانونی و هم اخلاقی است ولی مراجع باید بداند که رازداریی همیشه مطلق نیست و بعضی اجبارها ممکن است مشاور را ملزم به نقض رازداری کند ولی با این وجود وظیفه اصلی مشاور حفظ اسرار مراجع به عنوان بخش اصلی رابطه درمانی است .

و اما رازداری یکسری محدودیت هایی دارد که به مشاور اجازه می دهد محتوای جلسات مشاوره را فاش کند .
-از جمله شخص سومی در میان باشد و مراجع در صدد آسیب رسانی به او باشد.
- یا این که مراجع تصمیم به خودکشی گرفته باشد.
- یا این که مراجع قضایی جهت دریافت اطلاعات محرمانه دستور دهند.
- نیاز به نگهداری سوابق.
- الزامات نظارت حرفه‌ای.
- جایی که دیگران نیازمند حمایت باشند.
- هنگام کار در ارتباط با دست‌اندرکاران سایر مشاغل.
- هنگام شرکت در برنامه‌های آموزشی، تربیتی، سمینارها و... گاهی مراجعان برای خودشان و دیگران خطرناک هستند. در چنین حالتی مشاور باید بر اساس ضوابط قانونی و اخلاقی ، قضاوت حرفه ای مناسب را بکار گیرد و بر اساس موافقت آگاهانه مراجع را از احتمال فاش سازی مطلع کند. البته این موردها خیلی ظریف و آسیب زا هستند بایستی نهایت احتیاط را بکار گرفت تا در کنار فاش سازی اعتماد مراجع نسبت به مشاور سلب نشود ( حسین رئیسی )



فن خودافشایى
منظور از خودافشایى، بیان خاطره یا تجربیات توسط مشاور است. یکى از راه‏هاى خودافشایى، «خاطره ‏گویى» است. خاطره‏ گویى به منزله فراهم ‏سازى فرصتى مناسب براى مراجعى است که احساس مى‏ شود در گزارش شفاهى و یا حتى کتبى خاطرات و احوال خویش ناتوان است. در چنین شرایطى، خاطره ‏گویى مشاور باید از جنبه هدایتگرى و جهت‏ دهندگى برخوردار باشد، به گونه اى که مراجع را نسبت به بیان و گزارش احوال خویش ترغیب کند و به اظهارات او در راستاى مصاحبه مشاوره ‏اى جهت بخشد.
این دیگر بستگى به حلم و حوصله و علم و توانایى مشاور دارد. او باید دریابد با چه کیفیتى و تحت چه شرایطى براى مراجع، خاطراتى از زندگى خود را بیان کند تا هم برایش شیرین و آموزنده باشد و هم ترغیب ‏کننده و جهت‏ دهنده. مشاور ممکن است حتى از ساده ‏ترین مرحله آغاز کند؛ از مرحله‏ اى که براى مراجع کاملاً ملموس و محسوس به نظر مى‏رسد:

مشاور: «اجازه دهید از اولین خاطره خود در مواجهه با استادى بگویم که او را نمى ‏شناختم و او هم مرا نمى ‏شناخت. در عین حال، لازم مى‏ دانستم از راهنمایى‏هاى او بهره‏ مند باشم. نمى‏دانى وقتى بنا گذاشتم از او سؤال کنم چه حالى به من دست داد! چنانچه علاقه دارى، آن حالت را براى تو بازگویم.»

مراجع در یک کلمه براى شنیدن خاطره مشاور اظهار تمایل کرده، مى‏گوید: «مایلم بدانم» و یا اینکه با تکان دادن سر براى شنیدن آن خاطره اظهار تمایل و رضایت مى‏کند. همین واکنش ساده اولین گام ارتباط مشاوره‏اى است که بستر مناسب را براى مصاحبه فراهم مى‏سازد.

یکى دیگر از روش‏هاى ممکن این است که مشاور با اشاره به موارد احساسى مشابه، به یک جمله مراجع که آشکارا با تجارب خود مشاور ارتباط دارد پاسخ دهد. اما انجام این کار ممکن است به دو دلیل دشوار باشد: اول آنکه در واقع، تجربه مشاور باید مشابه تجربه مراجع باشد و دوم آنکه آشکارسازى خود، توسط مشاور باید هم به قدرى طولانى باشد که بتواند شباهت‏ها را نشان دهد و هم آن‏قدر مختصر باشد که جلسه را از تمرکز مراجع خارج نکند. هرگاه آشکارسازى خود، به صورت درستى انجام گیرد مى‏تواند احساس مراجع را از اینکه او را درک کرده ‏اند افزایش دهد. همچنین این عمل در مقایسه با دیگر شیوه‏ ها، مشاور را به شناخت عمیق‏ترى از احساسات مراجع قادر مى ‏سازد. مثال زیر چگونگى استفاده از این مهارت را در جلسه مشاوره نشان مى ‏دهد: مراجع: «من با پسرم مشکل پیدا کرده ‏ام. او روزبه‏ روز بزرگ‏تر مى‏ شود و دیگر به حرف‏هاى من گوش نمى‏دهد. مدام بهانه ‏جویى مى‏ کند و بى‏سوادى و شغل من را مایه سرشکستگى خود مى‏داند. احساس مى‏کنم نمى‏توانم او را به خود جلب کنم. مى‏خواهم با او دوست باشم، ولى این کار روزبه ‏روز مشکل‏تر مى‏شود.»

مشاور: «فکر مى‏کنم مى‏توانم نگرانى و رنجش و در عین حال، احساس ناامیدى شما را درک کنم. من نیز با برادر کوچک‏ترم چنین مشکلى پیدا کرده بودم. او گاهى خانواده را با خواسته‏ هایش به ستوه مى ‏آورد و مرتکب رفتارهایى مى‏شد که در شأن او و خانواده نبود. دیگر به زحمت مى‏توانستم روى خوش نشان دهم. در عین حال، به خاطر اینکه این‏قدر با او فاصله پیدا کرده بودم، احساس گناه و تقصیر مى‏کردم.»

البته خودافشایى مشاور دست‏کم به دو دلیل چالش ‏انگیز است: اول اینکه نوعى صمیمیت است و براى بعضى از مراجعان برخورد با صمیمیت آسان نیست. دوم اینکه به مراجع پیامى غیرمستقیم داده مى‏شود که «تو هم مى‏توانى این کار را بکنى»؛ زیرا افشاگرى مشاور، حتى وقتى که به شکست‏هاى گذشته مربوط مى‏شود معمولاً از موقعیت‏هاى دشوارى که بر آنها غلبه شده گفت ‏وگو مى‏کند. پژوهش‏هاى انجام‏ شده در مورد خودافشایى مشاور، نتایج درهم و حتى متناقضى را نشان مى‏دهد. بعضى از محققان دریافته ‏اند که خودافشایى مى‏تواند مراجعان را به وحشت انداخته یا باعث شود که مشاور را کم ‏صلاحیت بدانند. مطالعات دیگرى حاکى از این است که مراجعان خودافشایى مشاور را تقدیر مى‏کنند. بعضى از مراجعان، مشاورانِ خودافشاگر را واقع‏بین و صدیق مى‏پندارند. از آن‏رو که تحقیقات جارى اطلاعات زیادى به ما نمى‏دهد، باید به عقل سلیم متوسل شد.

تحقیقات متناقض به ما مى‏گوید: در حال حاضر، خودافشایى مشاور، علم نیست، بلکه هنر است. به هر حال، اگر مشاورى مى‏خواهد از این فن استفاده کند باید نکاتى را رعایت کند:
ـ اطمینان یابید که خودافشایى ‏هاى شما متناسب و بجاست. در میان گذاردن تجربه‏ هاى شما وقتى متناسب است که به مراجعان در کسب هدف‏هاى درمان که در روند مشاوره مطرح شده‏اند کمک کند.
ـ بیش از آنچه مجبورید افشا نکنید. خودافشایى مشاور اگر حاکى از خودنمایى و به مفهوم خاصى باشد، به طور حتم نامتناسب است.
ـ موقع ‏شناسى بسیار مهم است. خودافشایى بى‏ موقع مشاور مى‏تواند در مراجعان دافعه ایجاد کند.
ـ افشاگرىِ خود را برگزیده و هدفمند سازید. مراجعان را با داستان‏هاى بى‏ ربط در مورد خودتان گمراه نکنید.
ـ افشاگرى‏هاى خود را با تفاوت‏هاى مراجعان و موقعیت‏ها منطبق سازید. خودافشایى از سوى مشاوران نباید یک شروع، یک حرکت اولیه یا امتیاز باشد، بلکه باید جزء طبیعى جریان مشاوره محسوب شود.

 
 
ختم جلسه مشاوره
مهارت خلاصه گویی:
گاهی برای مراجع لازم است که تأمل نموده و به بازبینی مسیر طی شده بپردازد . این بررسی به کمک مهارت ( خلاصه گویی ) صورت می پذیرد . خلاصه کردن شبیه بازگو کردن محتوای گفتار است . آنچه مشاور در انعکاس محتوا انجام میدهد ، در حقیقت بازگو کردن آن چیزی است که مراجع به شکل عبارت های منفرد بیان کرده است . به همین صورت هنگام خلاصه گویی نیز ، کار مشاور انعکاس چند مطلب نقل شده از سوی مراجع است . در خلاصه کردن نکات اساسی بیانات مراجع در کنار هم جمع آوری می شود و همچنین احتمال می رود که احساسات بیان شده از سوی مراجع نیز مطرح گردد . خلاصه گویی شامل تکرار همه مطالب نمی شود بلکه به جمع آوری نکات اساسی و مهمی که فرد مراجع درباره آن ها صحبت کرده میپردازد و نهایتاً این نکات را به گونه ای ارائه کی کند که مراجع قادر خواهد بود تصویری از آنچه ه بیان کرده است به دست آورد ( گلدارد ، 1393 ) .


نتیجه‏ گیرى
فنون بسیار زیادى وجود دارد که یک مشاور مى‏تواند با شناخت و استفاده از آنها، هرچه بهتر و بیشتر به مراجعان خود کمک کند. مهم این است که با کسب تجربه و بالا بردن آگاهى در این زمینه، بتواند به صورت فنى و اصولى به مردم مشاوره دهد تا کلامش تأثیرگذارتر و راهنمایى‏هایش مفیدتر باشد.

همه فنونى که تا اینجا مورد بحث قرار گرفتند براى دست‏یابى به یک هدف به کار گرفته مى‏شوند: کمک به مراجع براى کسب بینش، نسبت به شیوه‏ هاى مناسب‏تر رفتار خود. ضمنا براى خواننده این سؤال پیش مى‏آید که مشاور چگونه، چه موقع، در کجا و در رابطه با کدام مددجو باید از این فنون استفاده کند. براى این سؤال‏ها نمى‏توان پاسخ‏هاى قطعى و سریعى ارائه داد. هیچ فنى به تنهایى یا هیچ ترکیب خاصى از فنون مختلف نمى‏تواند براى همه مددجویان و در هر زمانى، مناسب باشد؛ زیرا هر مراجع، روان‏شناسىِ مخصوص به خود را دارد و مشاور باید تشخیص دهد که کدام فن در مورد مراجعش کاربردى‏تر و مناسب‏تر است.

البته نباید تصور کرد فنون مشاوره محدود به مواردى است که در اینجا بیان شد؛ زیرا در مشاوره، به تعداد مراجعان نیاز به فنى خاص است و مشاهده مى‏شود که با گذشت زمان، مشاوران به روش‏هاى جدیدترى در برخورد با مراجعان خود دست پیدا مى‏کنند. از این‏رو، فنون متعدد دیگرى همچون شکستن مقاومت، سکوت، تصریح، و تکلیف خانه نیز وجود دارد که در این مجال فرصت بررسى آنها نیست.

یک مشاور موفق، علاوه بر کسب تجربه و جمع‏آورى اطلاعاتِ به‏روز در مورد پیشرفت‏هاى علم مشاوره، باید خود نیز خلّاقیت داشته و با سنجش روحیات و وضعیت مراجعان، فنون جدید و مناسبى را به کار بندد.

منابع :
مبانی راهنمایی و مشاوره ، شکوه نوابی نژاد و همکاران ( 1393)
مفاهیم بنیادی و مباحث تخصصی در مشاوره ؛ دیوید گلدارد ( 1393 )
فنون پیشرفته مشاوره و روان درمانی ؛ مؤلف : کریستین کنت ؛ ترجمه علی محمد نظری
مبانی مشاوره ؛ تالیف : اسکات مایر؛ ترجمه دکتر کیانوش زهراکار
جرالد کُری، نظریه و کاربست مشاوره و روان درمانی؛ ترجمه یحیی سید محمدی.(۱۳۹۱).
 
مبانی راهنمایی و مشاور ه ؛ شکوه نوابی نژاد و همکاران ( 1393 )
مهارت های پایه و پیشرفته در مشاوره و روان درمانی ؛ سیمین حسینیان ، آناهیتا خدابخشی کولایی ( 1393 )
اصول و فنون مشاوره ؛ پویا پردلی ، امیرعلی رجنی و همکاران ، ( 1395 )
مشاوره و رواندرمانی جرالد کوری
فنون پیشرفته مشاوره و روان درمانی تالیف : صادق بای، محمد صادقلو انتشارات : آرنا(۱۳۹۴).
 
منبع: میگنا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی