سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی
دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
مدیر پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد

آدرس محل کار:

آدرس دانشگاه: مشهد ، میدان آزادی ، دانشگاه فردوسی ، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، گروه علوم تربیتی ، تلفن تماس : 05138805000داخلی 5892
پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد : شماره داخلی 3676

آدرس مرکز مشاوره : مشهد، پنج راه سناباد، تقاطع خیابان پاستور، ساختمان پزشکان مهر، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی اندیشه و رفتار، شماره های تماس: 05138412279


آخرین نظرات

۲۱۰ مطلب با موضوع «روانشناسی» ثبت شده است

سخت‌ترین قسمت زندگی مشترک عدم اطمینان بین زوجین است و مسلما زندگی با یک فرد دروغگو اصلا خوشایند نیست.
اگر ذره بین را به مشکلات زندگی مشترک متمرکز کنیم خواهیم دید که دروغگویی بین همسران بیشتر از سایرین خودنمایی میکند. ادامه دادن به این رفتار غلط مشکلات بسیاری را ایجاد کرده و مسیر زندگی را به بن بست هدایت میکند.

دروغگو کیست؟ 
پنهان کردن نقص‌ها و کمبودهای فردی و شخصیتی به جهت تطبیق با محیط زندگی و دست یافتن به یک نتیجه مثبت میتواند تعریفی از دروغگویی باشد، به عبارت دیگر فرد به علت عدم مسئولیت پذیری و شانه خالی کردن از قبول اشتباهات خود و بر اساس احساس خطری که می‌کند تصور می‌کند ثبات محیط اطرافش از بین رفته است و بنابراین اقدام به دروغگویی خواهد کرد. 

یک چشم مالیکت، یک چشم امانت داری 
پررنگ ترین مورد قابل توجه در روابط بین زوجین که باید به آن دقت کرد ، این است که برخی از دلایل دروغگویی مربوط به فرد دروغگو بوده و برخی دیگر متوجه شخص شنونده است.


انسان موجودی انس پذیر است. به سادگی و آسانی تحت تاثیر قرار می گیرد و با تغییرات گوناگون، خود را سازگار می کند. این قابلیت بسیار بالای انسان ظرفیت بی مانندی را در میان موجودات و آفریده های هستی برای او فراهم آورده است.

خوشرویی

بر این اساس، انسان تنها موجودی از آفریده های خداوندگاری است که از ظرفیت انس گرفتن بی پایان با شرایط و متغیرات گوناگون برخوردار می باشد. از این رو انسان را انسان گفته اند، زیرا تا بی نهایت از قابلیت انس گیری و تغییر ماهیت و شدن برخوردار است.

همین قابلیت انس گیری به بشر این قابلیت را نیز بخشیده است تا با هر کسی انس گیرد و الفت پیدا کند. البته این نیاز بشر است که بخواهد با دیگری انس گیرد، به ویژه اگر این دیگری از جنس مقابل خود یعنی مرد یا زن باشد. ارتباط اجتماعی و مودت و دوستی در میان مرد و زن در حقیقت پاسخ گویی به یک نیاز طبیعی و فطری در بشر است. این ارتباط در مرتبه پایین تر، خود را در الفت و انس گیری با فرزندان و خویشاوندان و در نهایت با دیگر انسان ها نشان می دهد. از این رو ارتباط اجتماعی انسان ها حتی اگر به قصد استخدام باشد، یک امر طبیعی و فطری برای آنهاست.

انسان ها برای ایجاد و تداوم این ارتباط اجتماعی با یک دیگر، نیازمند شرایط، ابزارها و اموری چند هستند، که یکی از مهم ترین آن ها، تحمل دیگری است. تحمل دیگری به معنای این است که بتوان از برخی از خواسته های خود برای حفظ دوستی و بهره مندی از ارتباط اجتماعی گذشت و یا خواسته های دیگری را پذیرفت و به آن بها داد. این جاست که عفو و گذشت و نیز ایثار و احسان به عنوان ابزارهای کارآمد و کلیدی برای ارتباط اجتماعی مطرح می شود.

 


تا حالا شده از اینکه نسبت به بعضی چیزا و بعضی افراد بدبین هستید ، از خودتون دلخور بشین و بخواهید به همه چیز و همه کس ، یه جور دیگه نگاه کنید ؟

بدبینی

" چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

واژه ها را باید شست، واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد

چتر ها را باید بست، زیر باران باید رفت

فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد؛ با همه مردم شهر زیر باران باید رفت

دوست را زیر باران باید دید، عشق را زیر باران باید جست

زیر باران باید بازی کرد، چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت

زندگی ، تر شدن پی در پی، زندگی آب تنی در حوضچه ی اکنون است "

سهراب سپهری

 

ذهن نابغه‌ای را فرض کنید که در حال طراحی یک وسیله مافوق صوت است؛ دانشمندی را فرض کنید که تاریخ فضا را می‌نویسد یا بینایی را به افراد نابینا بازمی‌گرداند. افراد نابغه چه درس‌هایی به ما می‌دهند؟

 افراد نابغه در طول تاریخ کارهای بزرگی انجام داده‌اند و بشر وام‌دار تلاش‌ها و شب‌بیداری‌های آن‌ها است. در واقع این افراد موفق شدند کاری که دیگران نمی‌توانستند انجام دهند را تکمیل کنند. از ذهن نوابغ چه درس‌هایی می‌توانیم بگیریم؟ آلبرت انیشتین، گالیله، موتزارت، کپلر، استیون هاوکینگ، توماس ادیسون و زکریای رازی از جمله نوابغ تاریخ هستند و زندگی آن‌ها درس‌های بزرگی را به ما می‌دهد.
 
درس اول| چالش‌های جدید به طرز فکر جدید نیاز دارد
پروژه «بلاد هاوند اس اس سی» قصد داشت اولین وسیله مافوق صوت باشد که از مرز 1609 کیلومتر بر ساعت عبور می‌کند. این وسیله هم یک خودرو بود و هم جت و هم یک سفینه فضایی، اما جدی‌ترین مشکل ساخت آن طراحی چرخ‌هایش بود. چگونه می‌توان سریع‌ترین چرخ‌های تاریخ وسایل نقلیه را ساخت؟ چرخ‌هایی مقاوم و قابل اعتماد، آن هم با منابعی محدود؟
 
مارک چاپمن مهندس اصلی پروژه بلاد هاوند پس از کلی تفکر و پیاده‌سازی ایده‌های جدید اعلام کرد که تیمش باید یک قدم به عقب بردارند تا به راه‌حلی بهتر برسند: «ما به چیز زیادی نرسیدیم. فقط اینکه به شیوه منحصر به فردی برای استفاده از تکنولوژی دست پیدا کرده‌ایم.»
 
شش درسی که نوابغ به ما یاد داده‌اند


برای فکر کردن به زندگی تان چقدر وقت گذاشته اید؟ به راستی برای خطر کردن، عشق ورزیدن، خندیدن، گریه کردن، یاد گرفتن، بخشیدن، کار کردن و... چه مدت از عمرتان را صرف کرده اید؟

زندگی کردن در لحظه

زندگی کوتاهتر از آن است که معمولا خیالش را می کنیم، بی گمان زمانی به خود می آئیم که خیلی زود دیر شده است و افسوس هزاران آرزوی نکرده و نرسیده  دامن گیرمان می شود.  بی دریغ گذر زمان است که  فغان مان را بلند می کند و آه نهادمان را به فلک  می رساند. دست های هیچی که به آمال نرسیده اند، فکرهایی که برملا نشده اند، روزهای بی هدفی که گذشته و تمام شده اند، همه و همه گریبان درد مان را می فشارد و با ناله ناسوری از حنجره با این جمله آشنا اما غریب «چطور اینقدر زود دیر شد؟»  معنا می شوند. لاجرم این زمان است که ناگزیریم از فراموشی و بهانه تراشی و  صد البته هیچ هم نمی توان کرد.

اما اگر هم اکنون به خودتان بیائید و وقت بگذارید تا بفهمید واقعاً چه می‌خواهید و به چه چیزهایی نیاز دارید، قطعا از نیمه راه ضرر برگشته اید و از منفعت مابقی راه نرفته چونان استفاده خواهید کرد که جبران مکافات هم خواهید نمود.

در این یادداشت نکاتی را قبل از آن که خیلی دیر شود متذکر می شویم تا با فراگیری آن، بتوانید با توشه ای غنی در مسیر ناهموار زندگی موفق و شاد گام بردارید. 

در همین لحظه زندگی کنید!

هرگز در مقابل شنیدن انتقاد درصدد دفاع یا مقابله به مثل برنیایید. در هنگام شنیدن انتقاد خونسرد باشید و واکنش سریع نشان ندهید. به انتقاد دهنده فرصت بدهید درباره انتقادش توضیح کافی بدهد و به خود فرصت تفکر درباره آن انتقاد را بدهید.

انتقاد کنید اما اصولی
بهنام: تو واقعا زن بی فکری هستی؟

سیمین: من بی فکرم. خیلی رو داری به خدا. تویی که داری با ندانم کاری هایت زندگی مون رو خراب می کنی.

بهنام: من؟! خیلی مسخره است. ببین کی داره از ندانم کاری حرف می زنه!

سیمین: الکی شلوغش نکن. حرف حساب جواب نداره.

بهنام: دهانم رو باز نکن. نذار بگم کار امروزت چه قدر اشتباه بود.

سیمین: اصلا مهم نیست چی فکر می کنی. مهم اینه که به نظر خودم بهترین کار رو انجام دادم.

افرادی که دیگران و خصوصا همسر خود را به شدت کتک می زنند یا انواع خشونت های جسمانی - روانی را در مورد آنها اعمال می کنند، همچنین کسانی که فرزندان خود را بدون احساس گناه یا ناراحتی، با شدت زیاد جلوی چشم دیگران یا در خفا به باد کتک و ضرب و شتم یا تحقیر شدید می گیرند از این دسته اند.
بطور روزانه با مراجعه کنندگان جوان یعنی دخترها و پسرهایی روبرو می شوم که مجردند و به ظاهر زندگی آرام و خوبی دارند اما به شدت ناامیدند و از زندگی مجردی خود می ترسند و نگران آینده هستند.از طرفی با خانم ها و آقایان زیادی مواجه می شوم که متاهل اند و به دنبال هر دستاویزی می گردند تا خود را از زندگی زناشویی سخت و طاقت فرسای خود رها کنند. از خود می پرسم حق با کدام دسته است؟ و همیشه به یک پاسخ می رسم. حق با هر دو گروه است اما چرا؟ چون برای برخی از افراد، مجرد بودن به شدت مخرب و حتی افسرده کننده است و برای برخی دیگر متاهل بودن و البته برای هر دو گروه، افتادن در دام ازدواج های ناهماهنگ که به طور روزانه آنها را در معرض تخریب و حتی اختلالات جسمی و روانی قرار می دهد.