تصور کنید در دنیایی زندگی کنیم که همدلی در آن معنایی نداشته باشد، آن وقت باید عطای خیلی از کارها را به لقایش بخشید، میگویید کدام کارها؟
همین جشن نیکوکاری، جشن عاطفهها، گلریزانهای ماه مبارک رمضان برای آزادی زندانیان بیپول یا سایر کارهایی که به هدف کمک کردن به مردم برپا میشود. همدلی یکی از مهارتهای زندگی است که رابطه شما را با خانواده نیز مستحکم میکند، اجازه میدهد آنها را درک کنید و آنها نیز شما را بفهمند. همدلی کردن یعنی درک احساسات و هیجانات دیگران و دیدن دنیا از دریچه چشمان آنان.
راهی برای بزرگ شدن
همدلی ما را رشد میدهد و روحمان را عمیقتر میکند. پیشفرض همدلی کردن، فهم و درک دیگران است، تا وقتی که تعریفی از احساس شکست یا دلتنگی نداشته باشید نمیتوانید طرف مقابلتان را همراهی کنید، اما وقتی این احساسات را میشناسید و در دیگران شناسایی میکنید در واقع مثل این است که خودتان احساسات این چنینی را تجربه کردهاید. علاوه بر این اگر شما با کسی همدلی کنید مشکلاتش را از زاویهای دیگر خواهید دید و احتمالا راهحلهایی را ارائه میدهید که شاید به ذهن او خطور هم نکرده باشد به همین دلیل همدلی فقط درددلکردن ساده نیست بلکه در بسیاری مواقع به تصمیمگیری بهتر منجر میشود.
هیچ کدام از افرادی که در جامعه با عنوان بزهکار شناخته میشوند از لحظه تولد یا حتی دوران کودکی بزهکار نبودهاند. بزهکاری، نزاع با جامعه و اطرافیان، اعتیاد و همه آسیبهای اجتماعی که برای جامعه معضل و آسیب قلمداد شده و حیات افراد را به مخاطره میاندازد در وجود تک تک بزهکاران مانند تمام خصایص خوب و ویژگیهای مثبت شکل میگیرد و نطفه میبندد در حالی که میتوان از همان لحظه اول و زمانی که هنوز فاجعه به عمق خود نرسیده جلوی آن را گرفت و مانع رشد آن شد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان نوجوانی دقیقا همان زمانی است که رفتار و عملکرد زشت و بزهکارانه در افراد نمود مییابد. اینکه نطفه همهچیز در کودکی در ذهن بسته میشود و این باعث میشود در تمام طول زندگی فرد بر اساس آنچه در کودکی دیده و فهمیده زندگی کند درست است، اما این تصورات در نوجوانی به عنوان نخستین تجربه رفتار اجتماعی در فرد با رفتارهایی که از او سر میزند، حالت رسمی به خود میگیرد و برای او درونی میشود.
انسان، متفکر و صاحب اندیشه آفریده شده است، موجودی که فکر کرده و براساس تجربههایش به نتایج و عقایدی دست پیدا میکند. هیچ کس دقیقا مانند دیگری نمیاندیشد. البته این لطف زندگی است. زیرا اگر قرار باشد همه مانند هم فکر کنند و رفتارکاملا یکسانی داشته باشند زندگی بیش از حد آرام و کسلکننده پیش میرود. گاهی شنیدن عقاید مخالف، موجب یادگیری ایدههای نو و همچنین خلاقیت در فرد میشود.
با این حال گاهی اوقات مخالفت با دیگران کشمکشهایی را به وجود میآورد و اطرافیان را به جان یکدیگر میاندازد. مردم با شنیدن عقاید مخالف خود، بشدت عصبانی شده و از کوره درمیروند و با یکدیگر بد رفتار میکنند. این نوع برخوردها روابط سالم انسانی را از بین میبرد و افراد را مقابل یکدیگر قرار میدهد. بنابراین باید شنیدن عقاید مخالف را یاد بگیریم. در واقع مخالفت کردن با عقاید دیگران نیز راه و رسمهایی دارد. مخالفت با دیگری بدون رنجاندن یا خشمگین کردن او هنری است که باید آموخت:
شنونده خوبی باشید
شنونده خوب کسی است که واقعا میخواهد بفهمد دیگری چه میگوید. البته ممکن است مخالف عقاید او باشد، اما بخوبی به سخنانش گوش میدهد تا بتواند دقیقا مشخص کند با چه چیزی مخالف است. اگر با کسی مخالف هستید از خودتان بپرسید آیا کاملا متوجه حرفهایش شدهاید یا خیر. گاهی اوقات بدون این که متوجه موضوع اصلی شده باشید و بر اثر یک سوءتفاهم به مخالفت و مشاجره میپردازید. تنها با پرسش و شنیدن پاسخ میتوانید از پیشفرضهای خود رها شده و رفتار مناسبی درپیش بگیرید.
با این همه به علل روان شناسی و غیر آن، شرایط به گونه ای رقم می خورد که اشخاص حتی تن به پوزش زبانی نمی دهند و عذرخواهی نمی کنند. این جاست که گره ای که با دست باز می شود، دیگر با دندان نیز باز نخواهد شد. آموزش پوزش خواهی به افراد جامعه به ویژه کودکان در سن جامعه پذیری از اصول تربیت اسلام است.
هر جامعه ای بر پایه پیوندها و روابط اجتماعی، شکل می گیرد. هرچند که علل و عوامل پیوندها از خویشی گرفته تا منافع پایدار یا زودگذر در نوسان است، ولی همین علل و عوامل موجب می شود تا عناصر گوناگون جامعه به عنوان اعضای آن در کنار هم قرار گیرند.
به سخن دیگر، پازل جامعه، ترکیبی از عناصر و افرادی است که گاه تنها در کوچک ترین امور با هم مشترک هستند و همین اشتراک موجب می شود تا در کنار دیگر اعضا و اجزا، جامعه را بسازد. البته هرچه مشترکات میان افراد و اجزا بیش تر باشد، جامعه از استحکام بیش تر و بهتری برخوردار خواهد بود؛ از این رو جوامع ایمانی که از آن به امت یاد می شود به سبب اشتراکات در عقیده و ایمان و نیز عواطف و احساسات دارای استحکام و انسجام بیش تری است.