خسرو شکیبایی:
ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه، تا دهنشو باز میکرد آب میرفت تو دهنش، و نمیتونست بگه. دست کردم تو آکواریوم درش آوردم. شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن. دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو. اینقدر بالا پایین پرید، خسته شد خوابید. دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده. یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده خودشو زده به خواب...!
این داستان رفتار ما با بعضی آدمای اطرافمونه. دوسشون داریم و دوستمون دارند، ولی اونارو نمیفهمیم؛ فقط تو دنیای خودمون داریم بهترین رفتار رو با اونا میکنیم..
فروغی چه زیبا میگفت: اگر یاد کسی هستیم،این هنر اوست،نه هنر ما...!
چقدر زیباست کسی را دوست بداریم
نه برای نیاز...
نه از روی اجبار...
و نه از روی تنهایی...
فقط برای اینکه
" ارزشش را دارد"...
ﺷﺎﮔﺮﺩﻱ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﻫﻮﺱ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﮔﻨﺪﻡ ﺯﺍﺭ ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺮ ﺧﻮﺷﻪ ﺗﺮﻳﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻭﺭ
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺒﻮﺭ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﺯﺍﺭ، ﺑﻪ ﻳﺎﺩ
ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﻛﻪ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﻲ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﺮﮔﺮﺩﻱ ﺗﺎ ﺧﻮﺷﻪ ﺍﻱ ﺑﭽﻴﻨﻲ ...
ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﻨﺪﻡ ﺯﺍﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻲ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺑﺮﮔﺸﺖ .
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﭼﻪ ﺁﻭﺭﺩﻱ ؟
ﺑﺎ ﺣﺴﺮﺕ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻ ! ﻫﺮ ﭼﻪ ﺟﻠﻮ ﻣﻴﺮﻓﺘﻢ، ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮ ﭘﺸﺖ ﺗﺮ ﻣﻴﺪﻳﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ
ﺍﻣﻴﺪ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﭘﺮ ﭘﺸﺖ ﺗﺮﻳﻦ، ﺗﺎ ﺍﻧﺘﻬﺎﻱ ﮔﻨﺪﻡ ﺯﺍﺭ ﺭﻓﺘﻢ .
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ : ﻫﻮﺱ ﻳﻌﻨﻲ ﻫﻤﻴﻦ !...
ﺷﺎﮔﺮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﭘﺲ ﻋﺸﻖ ﭼﻴﺴﺖ ؟
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ : ﺑﻪ ﺟﻨﮕﻞ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮﻳﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻭﺭ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ
ﻛﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻧﻤﻲ ﺗﻮﺍﻧﻲ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﺮﮔﺮﺩﻱ ...
ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺭﻓﺖ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﻛﻮﺗﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﺩﺭﺧﺘﻲ ﺑﺮﮔﺸﺖ .
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﺍﯾﻨﺪﻓﻌﻪ ﭼﯽ ﺷﺪ ؟ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺟﻨﮕﻞ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺍﻭﻟﻴﻦ
ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻠﻨﺪﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻡ، ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﺮﺩﻡ . ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺟﻠﻮ ﺑﺮﻭﻡ، ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ
ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ .
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ : ﻋﺸﻖ ﻫﻢ ﻳﻌﻨﻲ ﻫﻤﻴﻦ !...
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﻕ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻫﻮﺱ ...
در قرون وسطی کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت مقدار زیادی پول قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند.
فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد…
به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت:
قیمت جهنم چقدره؟
کشیش تعجب کرد و ...گفت: جهنم!؟!
مرد دانا گفت: بله جهنم.
کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳سکه
مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفاً سند جهنم را هم بدهید.کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم. مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد.
به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم رو خریدم این هم سند آن است و هیچ کس را به آن راه نمی دهم.
دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمی دهم.
این شخص مارتین لوتر بود که با این حرکت، توانست مردم را از گمراهی رها سازد...
""در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد، و آن آگاهی است""
""و تنها یک گناه، و آن جهل است""
من خدایی دارم
که دراین نزدیکی است
نه درآن بالاها
مهربان،خوب،قشنگ
چهره اش نورانی است
گاه گاهی سخنی می گوید
بادل کوچک من،ساده ترازسخن ساده ی من
اومرامیفهمد
اومرامی خواند
اومرامی خواهد
اوهمه درد مرا میداند
یاداوذکرمن است
درغم و در شادی
چون به غم مینگرم
آن زمان رقص کنان می خندم
که خدایارمن است
که خدا درهمه جا یاد من است
او خدایی است که همواره مرا می خواهد
دیگران می گویند:
آن کسانی که به ظاهر بنده ی خوب خدایند
به من می گویند:
مرد کافر شده ای!!!
و چه هشدار که از آتش دوزخ دادند
باز هم می گویند:
که خدا اینجا نیست
و خدای آنها غیر آنست که من می بینم
میدانم
یک خدای بی رحم
غرق در خودخواهی
عاشق ظلم و ریا
و همه خشم و عذاب
آن خدایی است که آنها گویند
بنده ی او باشیم
دیده را می بندم
در دلم میخندم
زیر لب می گویم
پس خدا اینجا نیست
مثبت اندیشی چیزی فراتر از اعتقاد کورکورانه است و قدرت آن بر زندگی انسانها بسیار زیاد و شگفت انگیز است. خوش بین ها تقریباً در همه جنبههای زندگی بهتر از بدبین ها عمل میکنند و معمولا به موفقیتهای بیشتری نائل شده و از موفقیتهای اجتماعی لذت بیشتری میبرند. انسانهای خوش بین همچنین کمتر مستعد پذیرش افسردگی و بیماریهای جسمی هستند.
" مارتین ای . پی . سلیگمن " پروفسور روانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا میگوید:
" شواهدی وجود دارد که خوشبینی ، سیستم دفاعی و حفاظتی بدن را تقویت میکند."
خوش بین بودن یا نبودن چیست؟
روانشناسان معتقدند خوشبینی و بدبینی ، عاداتی هستند که ما از زمان کودکی میآموزیم و والدین ما الگو و سرمشقهای ما هستند. به یاد بیاورید هنگامی که در اثر ترکیدن لوله آب ، خانه جدید شما غرق آب شد، پدر شما آه و ناله کرد که " چرا من چنین خانه بدی را انتخاب کردم؟ " یا گفت : " در قرار داد ما تضمین شده که همه چیز بی عیب و نقص باشد، بنابراین من از معمار ساختمان میخواهم لوله کشی ساختمان را تعمیر کرده و خسارت بوجود آمده را جبران کند؟"
شما در هرکاری اگر فکر کنید که موفق میشوید و یا فکر کنید که شکست میخورید، در هر دو صورت درست فکر کرده اید. یک اندیشه زیبا و مثبت، یک بهشت را در زندگی می سازد و یک اندیشه منفی و یأس آور جهنمی را در دنیای انسان خلق میکند. انسانها آنچه را بیاندیشند خلق میکنند. هر اندیشه شما نتی است که در جهان هستی نواخته می شود و کائنات به اذن خداوند موظف شده اند تا با این نت شما همنوا شوند و آنها هم در همان دستگاهی بنوازد که شما با نوع اندیشه خود نواخته اید (مثبت یا منفی) تا در نهایت، یک سمفونی را خلق کنند بنام سمفونی زندگی شما.
انسانهایی که زیبا و امیدوارانه می اندیشند سلامت می مانند. آرامش و اضطراب می تواند حاصل کیفیت لحظه لحظه های اندیشه یک انسان باشد. خوشا به سعادت انسانهایی که از گذشته خود درس می آموزند و برای آینده خود طراحی می کنند و در حال زندگی می کنند.