ژان پیاژه یکی از پژوهشگران نامداری است که بیش از نیم قرن به بررسی
محتوای ذهنی کودکان و نوجوانان پرداخت و دستاوردهای ارزشمندی درباره ی
شناخت نیروهای روانی آنان فراهم آورد. وی بیش از همه به تحول اندیشه و
ادراک کودکان و نوجوانان توجه دارد. به این جهت نظریه ی او را رشد ادراکی -
شناختی (1) نامیده اند. پیاژه مراحل رشد کودکان و نوجوانان را به چهار
دوره به این قرار طبقه بندی کرده است: 1- حسی و حرکتی (2)، 2- قبل از
عملیات عینی (3)، 3- عملیات عینی (4) و 4- عملیات صوری (5). پیاژه در
پژوهشهای خود به این نتیجه رسید که ذهن کودکان، آن گونه که قبلاً تصور می
شد، مینیاتور یا فشرده و کوچک شده ی ذهن بزرگسالان نیست، بلکه واحد مستقلی
با کمبودهای کمی و کیفی خاص خود است که به تدریج در طی رشد شکوفا می شود و
در نوجوانی و بزرگسالی به کمال می رسد.
پیاژه به یاری پژوهشهایش فرایندهایی را مشخص کرده است که کودکان با آنها
می توانند معلومات جدید را به دست آورند. به اعتقاد او کودکان و نوجوانان
در طی تعامل خود با محیط بسی چیزها می آموزند تا بتوانند با جامعه ی خود
سازش (6) یابند. در این رابطه دو عامل همگون سازی (7) و همسازی (8) از
اهمیت بالایی برخوردارند.
وقتی کودکی سگی را هاپو صدا می زند، سگ یا هاپو در طرحواره (9) و طرح
ذهنی او دارای معنای شناخته شده ای است و هر وقت این نام را بشنود به معنای
آن پی می برد. اما اگر بره ای را ببیند و آن را هاپو بنامد این امر بیانگر
آن است که کودک وقتی با مورد یا عاملی برخورد می کند که مشابه با موارد یا
عوامل دیگر است، در طرحواره ی او عمل پیوستگی (10) یا یکی سازی انجام می
گیرد. در اینجا به کودک می گویند: نه، این هاپو نیست، بره است و اگر کودک
بیاموزد که لفظ بره یا بع بعی را با دیدن آن به کار برد می گویند عمل همگون
سازی صورت گرفته است