نویسنده: کمال محمدی
چکیده :
نشاط در طول تاریخ نقش اساسی در زندگی انسانی ایفاء کرده است. انسان ها
تلاش می کنند که زندگی خویش را همراه با امیدواری و توأم با نشاط طی کرده و
خود را در مسیری قرار دهند که نفع اساسی از زندگی خویش و بودن در این جهان
ببرنند. از سوی دیگر طبقه بندی انسان در دوره های مختلف حاکی از آن است که
نوع نشاط در طبقات انسانی نیز متفاوت خواهد بود. از جمله این طبقات جوانی
است که نقش تعیین کننده ای در مسیر زندگی انسان دارد. جوانی با ویژگی های
منحصر به فرد خود در صورتی قابل استفاده است که بتواند به شاخصه های مهم و
عواملی که در جهت تقویت نشاط کمک کند، گام بردارد. سؤال اصلی ما این است که
در نشاط از چه جایگاهی در اندیشه اسلامی برخوردار است و چه نقشی در زندگی
جوان خواهد داشت؟ پاسخ ما این است که با توجه به ویژگی های دوران جوانی
همچون حضور در عرصه جامعه، حس مسئولیت پذیری، وجود عواطف و احساسات شدید،
احترام خواهی و در نهایت معنویت گرایی و نیز برجسته کردن دو دسته از عوامل
درونی(درک توحید، توبه و ....) و بیرونی ( آشنایی با راه های موفقیت و...)
است که می توان به تأثیر نشاط در زندگی جوان دست یافت.
کلید واژه: نشاط، جوان، زندگی، درک توحید، راه های موفقیت
مقدمه:
طرح مسئله
مقالهی حاضر کوششی برای درک و شناخت فرایند نشاط در اندیشه اسلامی و نیز
تأثیر این مقوله در زندگی جوانان است. عنوان مقاله به قدر کافی گویای هدف
ماست: این که نشاط در اندیشه اسلامی و متون دینی چگونه قابل توضیح است؟
جوان در تمام جوامع به مثابه نیرویی فعال به حساب آمده که در بسیاری از
حوزه های مختلف جامعه به کار گرفته می شود. سردمداران یک جامعه براساس
انگیزههای جوانان است که به بخش های مختلف سیاسی وارد شده و مدیریت کلان
خود را در جامعه تعریف می کنند. جوانان به مثابه نیروهای فعال در تحرک
اجتماعی، ارزش پروری و نهادینه کردن آنچه حکومت ها در تلاش برای ارائه آن
به جامعه هستند، نقش برجسته و هویت ساز دارند. جوانان دارای ویژگی های
بنیادین هستند. حضور فعال در عرصه جامعه، وجود حس مسئولیت پذیری، عواطف و
احساسات شدید، احترام خواهی و در نهایت معنویت گرایی از ویژگی های برجسته
در جوانان است. این نوع از ویژگی ها در جوانان جوامع مختلف مشترک بوده و در
جهت تعالی یک جامعه و برآورد نیازهای انسان بسیار مؤثر خواهد افتاد.
استفاده از این ویژگی ها می تواند جامعه را در جهتی سوق دهد که
توانمندیهای مختلف آن را تقویت کند و برعکس در صورتی که جامعه نتواند به
موقع و براساس پارامترهای اساسی و نیازهای درونی خود به این نوع از
ویژگیها سر و سامان دهد، با نسلی روبهرو خواهد شد که توان مقابله با آن را
نخواهد داشت. از سوی دیگر نیاز به مکانیزمی است که بتواند جوان را در
جامعه و حضور فعال او را در عرصه های مختلف اجتماعی تقویت کرد. به عقیده
محقق آنچه این رویه را به میزان زیادی قابل دسترسی خواهد کرد، وجود نشاط و
انگیزه در زندگی جوان است. جوان در زیست جهان اجتماعی خودش موقعی در عرصه
عمل اجتماعی جواب خواهد داد که بتواند به نشاط بنیادینی دست یابد. دست یابی
به نشاط نیز عوامل خاص خود را خواهد داشت. در این تحقیق اشاره خواهیم کرد
که دو دسته عوامل دسترسی جوان را به مسئله نشاط افزایش خوهد داد؛ عوامل
درونی و عوامل بیرونی . عوامل درونی همچون درک توحید، نشاط و نظارت الهی،
توکل، محکم کردن پایه هاى اعتقادى و اخلاقى، توبه، تفکر مثبت، اندیشه در
خاطرات خوش گذشته، اندیشه در آینده اى روشن، صبر و شکیبایى، عوامل بیرونی:
شناخت صحیح دنیا، شناخت بهتر از سختى ها، شناخت هدف در زندگی، آگاهی از
تکنیک هاى موفقیت، فعالیت های ورزشی.بنای محقق برآنست که با بررسی مفهوم
نشاط و ویژگی های بنیادینی دوران جوانی آنچه می تواند به جوان کمک کند که
به نشاط حقیقی از نگاه قرآن و روایات دست یابد.
فصل او ل: کلیات/ضرورت مسئله/سوالات تحقیق/فرضیه/پیشینه تحقیق/هدف
تحقیق/روش تحقیق/مفهوم شناسی/تعریف نشاط/تفاوت شادی و نشاط/مرز شادی و نشاط
/تعریف جوان وویژگیهای آن .
ضرورت مسئله
فرهنگ هر جامعه در ترسیم ساختارها و نظام ارزشی حاکم بر آن جامعه نقش موثری
دارد ، در این میان عده ای ادعا می کنند که فرهنگ حاکم بر جامعه ایران
فرهنگی ناشاد است و مولفه های شادی در فرهنگ اسلامی در سطح بسیار پایینی
قرار گرفته است در این موضوع برخی با تلقین روحیه تمایل به مرگ و ناشادی
تلاش می کنند تا دین اسلام را دین گریه معرفی کنند . بنابراین به اعتقاد ما
تلقین روحیه تمایل به مرگ و ترس ناشی از عدم شناخت کافی عده ای از اسلام
است. زیرا نه تنها اسلام در ذات و اساس خود هیچ تناقضی با شادی و شادمانی
ندارد ، بلکه تاکید مضاعفی نیز برایجاد جو شادی و نشاط به ویژه برای جوانان
دارد. کسانی که چنین فرضیاتی را مطرح می کنند، در تفسیر اصول دین اسلام
ناکار آمد هستند و ناکار آمدی و ضعف خود را به این واسطه متوجه دین می کنند
و دین اسلام را یک دین ناشاد معرفی میکنند. در حالیکه دین اسلام یکی از
مکاتبی است که تاکید خاصی بر شادی و شادمانی دارد ودر هر موردی نیز دستورات
خاصی در این زمینه ارایه می دهد. برنامه ریزان وصاحب نظران ، رفتار شناسان
و علمای دینی باید با استخراج مبانی دینی مربوط به نشاط از میان متون دین
اسلام زمینه بروز رکود ذهنی و افسردگی را از جامعه بزدایند.(1) و از سوی
دیگر نشاط و شادى براى انسان، یک امر ضرورى است. در سایه شادى و نشاط،
زندگى معنا و مفهوم خاصى پیدا مى کند و دل ها به هم نزدیک، و ترس و بدگمانى
و ناکامى و نگرانى بى اثر مى گردد. شادى و نشاط، نه تنها بر روح و روان
انسان تأثیر مى گذارد، بلکه جسم او را نیز تحت تأثیر قرار مى دهد، به طورى
که گفته اند: حتى قادر است از رشد و نماى بیمارى سرطان (که در حالت کمون
است) پیشگیرى کند(2)ارسطو مىگوید: شادى، بهترین چیزهاست و آن قدر اهمیت
دارد که سایر چیزها براى کسب آن هستند.(3) در شرایطى که آمار مبتلاین به
افسردگى و بیمارى هاى روحى رو به تزاید است، به طورى که گفته اند: در جهان
415 میلیون نفر از بیمارى هاى روانى رنج مى برند و در کشور ما پنج میلیون
نفر به افسردگى مبتلا هستند(4) و تعداد زیادى از جوانان، با این بیمارى دست
به گریبان اند، همگان را متوجه رویکرد جدید به موضوع شادى و نشاط نموده
است. لذا ما نیز بر آن شدیم تا در مختصری که در پیش رو دارید رابطه جوان را
با نشاط و امید بررسی نماییم
سؤالات تحقیق
سؤال اصلی، نشاط چه تأثیری در زندگی جوان دارد؟
سؤال فرعی، چه عواملی در شکلگیری نشاط در زندگی جوان مؤثر است؟
فرضیه تحقیق
به نظر میرسد در بررسی مسئله نشاط و نقش آن در زندگی جوان، عواملی همچون
درک خداوند، توبه، توکل به عنوان عوامل درونی و دستیابی جوان به راه های
موفقیت، افزایش فعالیت های روزمره مثل ورزش و .. به عنوان عوامل بیرونی
بتوان به جوانان کمک کرد تا بهتر و سریعتر به نشاط در زندگی دست یابد.
پیشینه تحقیق
با جستجو در کتابخانهها و سایتهای اینترنتی به دست آمد که تحقیقی با عنوان
نشاط و نقش آن در زندگی جوان وجود ندارد و این عنوان از تازگی خاصی
برخوردار است.
هدف تحقیق
هدف اصلی تحقیق تبیینی دقیق و روشن درباره مفهوم نشاط از نگاه قرآن و
روایات است. این تحقیق تلاش می کند که آنچه به عنوان عوامل مهم در رساندن
جوان به نشاط بنیادین و تأثیر گذار در زندگیش مؤثر است دست یافته و رابطه
آن را به زندگی جوان بازیابد.
روش تحقیق
روش این تحقیق، روش کتابخانهای و به صورت توصیفی ـ تحلیلی است. پژوهشهای
کتابخانهای برحسب ماهیتی که دارند نام خاصی به خود میگیرند: مانند بررسیهای
استدلالی، انتقادی، تاریخی، تطبیقی، شناختی یا توصیفی. در توضیح بررسی
شناختی یا توصیفی آمده است: در این نوع بررسیها هدف از جمعآوری و تنظیم
دادهها، صرفاً ایجاد مجموعهای منظم از آگاهی در یک حیطه خاص و با هدف
زمینهسازی جهت بررسیهای محققانه است. نتایج این گونه بررسیها، خصوصاً در
زمینههای تازه و موضوعاتی که آگاهی عمومی و کلی در موردشان ناچیز است،
میتواند هدایتگر و راهنمای محققان بعدی باشد. به طور خلاصه، روش تحقیق
کتابخانهای عبارت از گردآوری اطلاعات لازم در خصوص موضوعات و ریز موضوعات
تحقیق از طریق مطالعه و بررسی کتابها، مقالات، پایان نامهها و دیگر آثار
مکتوب و نیز تأمل و کنکاش در دادههای گردآمده و انجام برخی عملیات پژوهشی
از قبیل شرح، تفسیر، تحلیل، نقد، مقایسه و ... میباشد. با وجود آنکه به نظر
میرسد موضوع نسبتاً جدید میباشد؛ محقق مدعی آن نیست که مطالب وینمایی گویا
و روشن از آنچه صاحبنظران جامعه شناسی پیرامون معنابخشی دین بیان
داشتهاند، ارائه دهد. زیرا آنچه در این رساله آمده است در واقع برداشتهای
محقق از سازها و گفتارهای موجود از این جامعه شناسان است که به زبان فارسی
ترجمه گردیده است، ولذا محقق مدعی آن نیست که روش بکار گرفته شده جهت بدست
آوردن دادهها از برجستگی خاصی برخوردار باشد. آنچه مسلّم است به دست دادن
نتیجهای مطلوب در یک موضوع نسبتاً جدید و آن هم در یک حوزه خاص علمی متفاوت
است.
سازماندهی تحقیق
این تحقیق از یک مقدمه، سه فصل و نتیجه گیری تشکیل شده است. در بخش مقدمه
به کلیات طرح تحیق اعم از طرح مسئله، فرضیه و اهداف و ... اشاره شده است.
مفهوم شناسی : نشاط
نشاط در لغت: نشاط در لغت به معنای خوشی، شادمانی، خرمی، سرور، دل زندگی، خوشدلی و ..میباشد. (5)
نشاط در اصطلاح:
نشاط یک مفهوم جدید روانشناسی است کهکمتر مورد توجه قرار گرفته است. تعریف
نشاط علیرغم آنکه ساده به نظر میرسد، مشکل است و روان شناسان در مورد آن
وفاق نظر ندارند. معمولا نشاط را شامل سه عنصر لذت، خرسندی و رضایت از
زندگی میدانند.
تعریف شادی وشادمانی :
وقتی آدمی نیازهایش ارضاء می شود وبه چیزهای مورد علاقه اش دست می یابد
احساس و هیجانی دراو پدید میآید که ازآن به شادی ونشاط تعبیر می شود وبا
واژه هایی چون شادمانی، سرور، وجد، سرخوش، مسرت، خوشی و خوشحالی هم معناست .
شادی زندگی را خوشایند می سازد واشتیاق برای پرداختن به فعالیت های اجتماعی
را آسان مینماید. ارسطو پروراندن عالی ترین صفات و خصایص انسانی را
شادمانی می داند یعنی شادی تنها در لذتهای مادی گذرا خلاصه نمی شود
،شادمانی واقعی در نزدیک شدن به هدف والای آفرینش و آراسته شدن به خصلتها و
خوی های انسانی و الهی است . به طور خلاصه می توان گفت : شادی به طور مطلق
امکان پذیر نیست و هر انسانی مطابق جهان بینی و اندیشه های خود اگر به چیز
های مورد علاقه اش برسد و از زندگی اش رضایت داشته باشد در خود احساس شادی
می کند که شادی نام دارد .استاد مرتضی مطهری رحمه الله در تعریف شادی می
نویسد: سرور، حالت خوش و لذت بخشی است که از علم و اطلاع به اینکه یکی از
اهداف و آرزوها انجام یافته یا انجام خواهد یافت، به انسان دست می دهد و غم
و اندوه، حالت ناگوار و دردناکی است که از اطلاع بر انجام نشدن یکی از هدف
ها و آرزوها به انسان دست می دهد.در دنیای پراضطراب و پرتلاطم امروز،
آرامش و داشتن خیالی آسوده، نعمتی است که همگان آرزوی آن را دارند. در
واقع، یکی از نیازهای اساسی انسان، شادزیستن است که در پرتو آن، با رسیدن
به تعادل روحی، خود و جامعه اش را به سلامت و پویایی رهنمون می شود.انسان
به طور فطری از غم گریزان و به سوی شادی در حرکت است. شادی و نشاط نه تنها
بر روح و روان انسان، بلکه بر جسم او نیز تأثیر می گذارد. از نگاه اجتماعی،
نیز شادمانی، قلب ها را به یکدیگر نزدیک و ترس، نگرانی، ناکامی و بدگمانی
را بی اثر می کند. ارسطو می گوید: «شادی، بهترین چیزهاست و آن قدر اهمیت
دارد که دیگر چیزها وسیله به دست آوردن آن هستند.» دین مقدس اسلام نیز که
تأمین کننده صلاح دنیا و آخرت آدمی است، شادی های مناسب و حلال را تأیید می
کند و پیروانش را از افسردگی و بی حالی برحذر می دارد.
تفاوت شادی و نشاط
در اینجا تذکر این نکته لازم است که گاهی شادی و نشاط با یکدیگر اشتباه
میشوند. بسیاری از اوقات شادی همراه با نشاط است؛ هنگام شادی انسان آمادگی و
تمایل بیشتر دارد هر کاری را اعم از کار بدنی یا فکری انجام دهد؛ چون در
حالت شادی نشاط انسان برای انجام کار بیشتر است؛ بر عکس، انسان زمانی که
مبتلا به غم و اندوهی باشد، معمولاً حوصله انجام کاری را ندارد و میخواهد
گوشهای کز کند. اما این دو با هم تلازم ندارند. گاهی ممکن است انسان خیلی
محزون باشد، اما در عین حال با نشاط هم باشد. به عنوان مثال، کسانی که شب
عاشورا تا صبح در دستهجات مختلف به عزاداری و سینهزنی میپردازند و در ماتم
شهادت سیدالشهداءعلیهالسلام اشک میریزند، در نهایت حزن و اندوه، با نشاط
هستند و از عزاداری خسته نمیشوند؛ چون شوری که در اثر علاقه به اهل بیت
علیهالسلام در درون آنها میجوشد، موجب میشود که از کارشان خسته نشوند؛
محزون هستند، اما بینشاط نیستند. بنابراین نشاط و شادی همیشه با هم تلازم
ندارند؛ همچنانکه حزن و اندوه همیشه با نشاط تزاحم ندرند. ضمن اینکه نشاط
همیشه مطلوب است و انسان باید سعی کند در همه کارها نشاط داشته باشد.
خستگی، کسالت، تنبلی و بیحالی نه به درد دنیا میخورد و نه به درد آخرت. (6)
مرز شادى و نشاط :
براساس هدف و فرجام زندگى، شادى و نشاط از دیدگاه اسلام داراى حد و مرز
مىباشد. محتوا و قالب شادى و نشاط و عوامل آن نباید با روح توحیدى و
انسانى که دین اسلام مطرح کرده است، در تضاد و تنافى باشد؛ زیرا هر
پدیدهاى که انسان را از آرمان و غایت اصلى خویش دور سازد، به هیچ وجه
مقبول اسلام نخواهد بود.بنابراین پدیده شادى و نشاط و عوامل آن به عنوان یک
نیاز اساسى و ضرورى تا حدى روا و مجاز مىباشد که علاوه بر آن که مانع نیل
انسان به هدف اصلىاش نگردد، بلکه در رسیدن به آن مددکار وى باشد؛ از این
رو بسیارى از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آن جا که انسان در انجام هر
رفتار ارادى، انگیزه و هدفى را پىمىگیرد.(7) شادى و نشاط به عنوان یک
رفتار، از این قاعده مستثنا نبوده، هدف و انگیزهاى در آن دنبال مىشود.در
این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستاى هدف اصلى زندگى آدمى باشد،
این پدیده حق، مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل در آن
نهفته باشد و در برابر هدف اساسى زندگى انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر
خواهد بود؛ بنابراین مىتوان مرز شادى و نشاط را انگیزه و هدف آن
دانست.مزاح و شوخى که یکى از عوامل برجسته شادى است، اگر به سبکسرى،
بىشرمى و گستاخى بیامیزد، «هزل» نامیده مىشود که در اسلام مطرود است و
اگر به تحقیر و بدگویى و ناسزا آمیخته گردد، آن را «هجو» مىخوانند و این
نیز در اسلام نهى شده استیکى از صحابیان از رسول خدا پرسید: «آیا اگر با
دوستان خود شوخى کنیم و بخندیم، اشکالى دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستى
در میان نباشد، اشکالى ندارد(8) و اگر شوخى از حد خارج شود و به بیهودگى
یا زیادهروى بینجامد، باز از نظر اسلام عملى ناپسند خواهد بود؛ همان طور
که امیرمؤمنان على علیهالسلام مىفرماید: «هر کس بسیار شوخى کند، وقار و
سنگینى او کم مىشود».(9)امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «زیاد شوخى
کردن، آبرو را مىبرد».(10)خنده و تبسم که از عوامل دیگر نشاط و شادى است،
باید صادقانه بوده، شخصیت آدمى را لکهدار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن
گاه مؤثر و مفید ا ست که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با
انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگرى، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به
شدت نکوهید شده و حرام است. وقتى براى مؤمن، احترامى برتر از کعبه را بر
شمردهاند، به خوبى روشن مىشود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده
است.(11) قالبهاى نشاط و شادى و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و
آرمانهاى والاى او باشد؛ زیرا گاهى محتوایى مفید، در قالبى نامناسب نتیجه
اثرگذارى را معکوس خواهد کرد و به همین دلیل در روایات، «قهقهه» از شیطان
تلقى شده(12) و «تبسم» بهترین خنده دانسته شده است.(13) زمان و مکان نشاط و
شادى نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار
ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذلهگویى در مراسم سوگوارى و مکانهاى
مقدس ناپسند است(14) و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم صلیالله
علیه و آله نقل شده است: «کسى که بر جنازهاى بخندد، خداوند در روز قیامت
پیش چشم همه، به او اهانت مىکند و دعایش اجابت نمىشود و کسى که در
گورستان بخندد، باز مىگردد، در حالیکه سختى بزرگى همانند کوه اُحد، براى
اوست».(15)از آن چه در این فراز گفته شد، مشخص مىگردد که پارهاى از
روایات که به صورت مطلق یا مقید، شادى و عوامل آن را نکوهش کردهاند، ناظر
به شادى، نشاط و عواملى است که از مرز و حدود شادى خوشایند از دیدگاه اسلام
پا فراتر نهادهاند به افراط و تفریط در غلتیدهاند. اسلام اصل شادى و
عوامل آن را ناپسند نشمرده است، بلکه آن را تأیید و توصیه کرده است.
تعریف جوان وویژگیهای این دوره
جوانی دورانی است که در آن انسان میتواند به اوج شکوفائی خود دست پیدا کند.
دورانی است که ضمینهی کشف استعداد ها و بارور شدن آنها فراهم است. و جوان
در این دوران آیندهی مادی و معنوی خود را مشخص میکند. لذا میتوان، دوران
جوانی را، دورانی بسیار حساس و مهم واساسی دانست.دوران نوجوانی و جوانی،
دوران حساس و سرنوشت ساز و تعیین کننده ی شخصیت فرد است. دوران جوانی،
دوران مسئولیت است، سن به خود آمدن و بیداری است. کسی که در دوران جوانی به
سعادت خود فکر نکند و به سستی و سهل انگاری، شیرین ترین دوران عمر خود را
به رایگان از کف بدهد استحقاق توبیخ و کیفر دارد. امام صادق علیه السلام در
ذیل آیه شریفه (اولم نعمّرکم ما یتذّکّر فیه من تذکّر)؛ آیا آن قدر شما را
عمر ندادیم که بیدار شوید؟، می فرماید: این توبیخ و سرزنش نسبت به جوان
هیجده ساله است.(16) رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: در هر شب
فرشته ای از آسمان فرود می آید و می گوید: «یا ابناء العشرین جدّوا و
اجتهدوا»(17) بیست ساله ها، تلاش کنید.جوان در برابر کارهای خویش مسئول
است، در برابر انتخاب و عدم انتخاب و چگونه انتخاب نمودن مسئول است و هرگز
نمی تواند عذر بیاورد که جوان بودم و جاهل؛ زیرا فردا خود را سرزنش می کند و
اشک حسرت می ریزد.دوران جوانی از پر ارج ترین فرصت های ثمربخش در زندگی
است. استفاده از فرصت جوانی، شرط اساسی کامیابی و موفقیت آدمی است. خوشبختی
و بدبختی هر انسانی در ایام جوانی اش پی ریزی میشود. دوران جوانی کوتاه
است و یک روز غفلت مایه پشیمانی و حسرت طولانی زندگی است.جوان در برابر
کارهای خود، جامعه و وجدان خویش مسئول است و بایدپاسخ گوی کارهای خود باشد؛
چنان که همه انسان ها مسئولند و انسان مسئول آفریده شده است. رسول خدا صلی
الله علیه و آله می فرماید:«کلکم راع و کلّکم مسئول عن رعیّته»(18)همه شما
دارای مسئولیت هستید و در برابر مسئولیتی که دارید مورد سوال خواهید
بود.توصیه های قرآن و دستورهای دین – به ویژه امر به معروف و نهی از منکر،
جهاد و کیفرها و مجازات ها به علّت مسئول بودن انسان است.نقش وجایگاه جوان
در جامعه با ایفای مسئولیت مشخص می گردد .یک جوان با یک هویت مشخص ونقش
معین بایستی منزلت خود را دریابد وآن را شکوفا سازد .
مسئولیت پذیری
تجربه نشان داده است جوانان برای حفظ استقلال خود در زندگی ونشان دادن
موقعیت و جایگاه رفیع خود در خانواده و جامعه درپی پذیرش مسئولیتهای
گوناگون در این ایام میباشند تا از این طریق قابلیتهای خود را نشان داده و
از طرفی خود را در رسیدن به استقلال واقعی،کمک نمایند.
عواطف و احساسات شدید
نوجوانی و جوانی، دوره طوفانی و بی قراری روح است که بیشتر از هر دوره
دیگر، دست خوش هجوم احساس ها و عواطف گوناگون و شگفت انگیز می شود. جوان
تازه بالغ به دلیل رشد فیزیکی، ذهنی و روانی، اجتماعی و هورمونی و... تحت
تأثیر شدید احساس ها و عواطف بحرانی خویش، سخت حساس و زودرنج می شود. هیجان
عاطفی و احساسی پرتلاطم و پرتنش نوجوانان، طبیعی و اقتضای سن شان بوده،
تحت تأثیر نیازمندیهای طبیعی و اصیل روانی و جسمانی قرار دارد.
معنویت گرایی
حقیقت ما روح و نفس ماست که از روح خدا بوده و قبل از نزول و هبوط از قدس و
طهارت برخوردار بوده است و با تنزل و عبور از منازل و عوالم به حجابهایى
محجوب گشته و آلودگىهایى که خاصیت منازل و عوالم گوناگون بوده است بر آن
عارض مىگردد و بدتر از آن وقتى که روح در بدن مادى جلوه کرد، با تجلى در
بدن و تعلق به آن در مضیق ماده و طبیعت قرار گرفته است. این روح اگر با
تعلقات مادى و آلودگىها و ناپاکىها که از گناهان و ترک واجبات و انجام
محرمات نشأت مىگیرد، از حقیقت خود بیشتر دور گردد، از سنخیت عالم خود که
عالم قدس و ملکوت بوده فاصله بیشتر مىگیرد. از آنجا که جوانان در اوان
تکلیف قرار گرفته و هنوز روحشان مکدر به گناهان و تعلقات نگشته است از
قداست و طهارت خاصى برخوردارند، ازاینرو مىتوان گفت آنان به موطن اصلى
خویش که همان عالم ملکوت و طهارت و قداست مىباشد، نزدیکترند. احترام
خواهی
جوان براى شخصیت خود اهمیت بسیار قائل است، هر نوع کم توجهى را بىاحترامى
به شخصیت خود مىداند. و چه بسا واکنش نشان مىدهد. احترام به شخصیت جوان
در تربیت او بسیار موثر است. اگر جوان خود را بىمقدار و حقیر بشمارد،
احساس کند در نظر دیگران اعتبار و جایگاهى ندارد و نزد دیگران از احترام و
ارزش برخوردار نیست، تلاش در جهت رشد و تربیت خود را بىثمر مىداند و چه
بسا رفتارهاى نابهنجار بروز مىدهد.امام هادى علیهالسلام مىفرماید: «از
شر کسى که خود را خوار مىداند،ایمن مباش.»(19) استاد مطهری در این زمینه
میگوید: روشی که ما در مقابل نسل جوان در پیش گرفته ایم همان روش
دهانکجی، انتقاد و سرزنش نسل جوان می باشد که این شیوه درست نیست. اگر
بدون احترام گذاشتن به نسل جوان بخواهیم نسبت به مسائل و احساسات پاک
جوانان بی تفاوت باشیم، محال است که بتوانیم جلوی انحرافات دینی و اخلاقی
نسل آینده جوان را بگیریم.(20) حضرت ابراهیم(علیه السلام)از فرزند عزیزش
اسماعیل درباره فرمان خدا ـ که براى ذبح او آمده بود ـ نظرمى خواهد. و پدر
صد ساله با فرزند سیزده ساله مشورت می کند. آرى، نوجوان باید احساس استقلال
واحترام کند.قرآن مىفرماید: همینکه کودکان یتیم قدرت داد و ستد پیدا
کردند اموال ارثى پدر را به خودشان واگذار کنید. و براى همیشه آنان را
وابسته قرار ندهید.
حضور در عرصه جامعه
در هر دورهای بحثهای گوناگونی در خصوص رفتارهای جوانی مطرح میشود،اما
روزنامهنگاران و سیاستمداران سعی میکنند این رفتارها را متناسب با ارزشها و
الگوهای زندگی جوانان مطابق با بینش خود تعبیر و تفسیر کنند.به نظر میرسد
جوان یک نوع کارکرد آیینهای برای جامعه باتوجه به ارزشهای آن دارد.جوانان
میخواهند به باز سازی صحیح ارزشها اقدام کنند. یعنی از یک طرف به حفظ
ارزشها واز طرف دیگر به بازسازی عمیق آنها بپردازند. این بحثها مربوط به
رفتارهای جوانی است واز سوی دیگر معطوف به رفتارهایی است که جنبههای اخلاقی
را در هر دوره مطرح میکند.در دوران بحرانها،جنگها و پس از آنها، وظیفهی
بازسازی و مسائلی از این قبیل مطرح میگردد. بنابراین جوانان چنین وظایفی را
بر عهده میگیرند. از آنها در خواست میگردد که از منافع ملی در داخل و خارج
از مرزهای خود حمایت کنند. در این دوره از جوانان به عنوان وطن پرست با
الگوهای تجددگرایی یاد میشود.(21)
پی نوشت ها :
1.محمد رضا مسعودی، کارشناس مردم شناسی- دانشگاه یزد
2.نشریه پیوند، ش 297، ص 33.
3.مایکل آیزنک، روان شناسى شادى، ترجمه خشایار بیگى و مهرداد فیروز بخت، ص 12.
4.روزنامه انتخاب، 7 آذر 79، ص 8.
5.على اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج 13، چاپ اول از دوره ى جدید 1373، نشر مؤسسه ى انتشارات و چاپ دانشگاه تهران
http://www.mesbahyazdi.org.آیت الله مصباح6
7.اخلاق اسلامى، ص98-99؛ اخلاق الهى، ج5، ص238
8.(کافى، ج2، ص663 ن تحفالعقول، ص323)
9.غررالحکم، ص222
10.کافى، ج2، ص665
11.اخلاق الهى، ج5، ص256-257.
12.کافى، ج2، ص664.
13.غررالحکم، ص222.
14.اخلاق الهى، ج5، ص258-259.
15.همان.
16.تفسیر برهان، ذیل آیه مورد بحث.
17.مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۳۵۳
18.بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۳۸
19.تحف العقولص 483
20.جوان در اندیشه ی استاد مطهری،باشگاه اندیشه
21.جامعه شناسی جوان دکتر رسول ربانی چاپ دوم 1383
منبع : راسخون