« من دو فرزند دارم، به دوستان فرزندانم گفته بودم، که در مورد مرگ پسر 17 ساله ام با آن ها صحبتی نکنند تا ناراحت نشوند. ولی خوش بختانه معلّم دختر 10 ساله ام که خود همسرش را از دست داده بود، گفت که این کار اشتباه است و بهتر است که دوستانش احساس ناراحتی خود را به او نشان دهند و در مورد مرگ برادرش به طور آشکار با او صحبت کنند آن ها این کار را کردند و باعث شد که دخترم خیلی راحت این مسأله را بپذیرد. بر عکس او، پسر 14 ساله ام چنین معلّمی نداشت. دوستانش به سفارش من عمل کردند و به او از مرگ برادرش چیزی نگفتند و او عمیقاً از این فقدان آسیب دید، زیرا از حمایت و توجّهی که می توانست از دوستانش دریافت کند محروم شده بود. ( مولدر (1) 1994)
-
تجارب کودکان از فقدان
فقدان یک حیوان خانگی:
فقدان یک خویشاوند:
نقل مکان:
درمان و بستری در بیمارستان:
جدایی والدین:
سازگاری با فقدان یا فشار
بهترین راه سازگاری با این فرآیند طبق مطالعات چندین نویسنده ( کویلر - راس (3) 1969، وردن (4) 1991، هورنبای (5) 1994) بهره گیری از یک الگوی چند مرحله ای است که طبق این الگو فرآیند سازگاری شامل یک سلسله واکنش هایی است که فرد باید آن را طی کند تا با فقدان و فشار سازش یابد مراحل 7 گانه ی این فرآیند عبارت است از:
شوک ( ضربه ):
انکار:
خشم:
غمگینی:
کناره گیری:
سازماندهی مجدّد:
سازگاری:
باید توجّه داشت که همیشه فرآیند سازگاری به شکل مراحل گفته شده طی نمی شود و گاه یک واکنش ممکن است در زمانی خاص، بر جسته تر دیده شود و به طور هم زمان چند واکنش منفی دیگر نیز ظاهر گردد، به عنوان مثال، نوجوانی که به نظر می رسد عمدتاً واکنش خشم و پرخاش گری را در پیش گرفته است، احساس غمگینی نیز داشته باشد و یا کودکی واکنش کناره گیری نشان دهد و خشم و غمگینی هم در موقعیّت دیگر بروز دهد. فرآیند سازگاری یک واکنش بهنجار در برابر تجربه ی فقدان می باشد که در برخی از موارد، گذر از آن در چند روز ممکن می شود و برای برخی رسیدن به سطحی معقول از سازگاری سال ها طول می کشد. در مجموع بررسی ها نشان می دهد که برای بسیاری از بزرگسالان حدّاقل 2 سال طول می کشد تا با واقعه ی شوک آور سازش پیدا کنند.
یک نکته ی قابل توجّه در مورد فقدان آن است که اعضای یک خانواده در یک موقعیّت زمانی واحد ممکن است واکنش های متفاوتی نسبت به فقدان نشان دهند؛ به عنوان مثال در یک خانواده که عزیزی از دست رفته است ممکن است مادر احساس غمگینی، پدر حالت خشم و عصبانیّت و کودکان واکنش انکار داشته باشند. به همین دلیل تعارضاتی در روابط درون خانواده بین اعضا حاصل می شود که ثمرات آن به اشکال گوناگون رفتارهای مشکل زا، افت تحصیلی، بی انضباطی و غیره در فرزندان خانواده و در مدرسه دیده می شود که این علایم باید مورد توجّه و دقّت معلّمان قرار گیرد. از روی رفتار و گفتار دانش آموزان می توان فهمید که آیا رسیدن به مرز سازگاری پس از وقوع یک ضربه یا فقدان، سریع یا کند است.
به عنوان مثال، هنگامی که دانش آموز از به یاد آوردن فقدان امتناع می کند و به خود اجازه نمی دهد به سوی سازگاری حرکت کند، زمان طولانی تری را برای سازش با موقعیّت نیاز دارد. ( وب (6) 1993). در موردی که فقدان در شرایط قابل پیش بینی رخ داده باشد مانند بیماری حادّ یک عضو، فرآیند سازگاری سریع تر حاصل می شود و مشکل کم تری به وجود می آید.
بسیاری از ضربه ها و استرس ها در شرایط گذر از مراحل حسّاس رشد رخ می دهد مانند رفتن به مدرسه، تغییر مقطع تحصیلی، رفتن به پایه ی تحصیلی بالاتر، رفتن به دانشگاه و سایر موقعیّت هایی که به طور طبیعی استرس آور است.
یکی از موارد دیگر که قبلاً در تحقیق برون وایت به آن اشاره شد ناکامی و ناراحتی ناشی از بستری و بیمارستان و ابتلا به بیماری های جدّی است که طبق بررسی های انجام شده، کودکان و نوجوانان در این شرایط 3 مرحله را طی می کنند. اوّل از همه اعتراض خود را به شکل علاقه مندی شدید به بودن در کنار والدین خود نشان می دهند. در مرحله ی دوم از همسالان و بزرگسالان کناره گیری می کنند و سوم آن که پس از مدّتی که مشکل آن ها کم می شود، به شیوه ای سطحی و ساده با همسالان و بزرگسالان رابطه برقرار می کنند.
در مجموع معلّمان در رابطه با مسأله ی داغ دیدگی، فقدان و سایر استرس ها در دانش آموزان چنان چه رفتاری توأم با احساس و درک شرایط روانی عاطفی آن ها داشته باشند، سازگاری با شرایط ناشی از این مشکلات ساده تر و راحت تر صورت خواهد گرفت.
راتر (7) ( 1975) اوّلین فردی بود که به مطالعه ی نظام دار تفاوت های عاطفی و رفتاری کودکانی که دچار داغ دیدگی شده بودند با سایر کودکان پرداخت و به این نتیجه رسید که بسیاری از کودکانی که یکی از والدین خود را از دست داده بودند دچار مشکلات و ناهنجاری های بیش تری شدند به نحوی که ناچار به مراجعه به مراکز و کلینیک های روان شناختی گشتند.
مشکلات کودکان در سازش با فقدان
مرگ یک والد
گاهی از اوقات نیز کودکان واکنش های خصومت آمیزی نسبت به والد فوت شده یا دیگران نشان می دهند. این به آن دلیل است که احساس می کنند والد از دست رفته ناعادلانه آنها را ترک کرده است. گاه ممکن است آن ها با همانند سازی با والدین فوت شده برخی از علایق و برنامه های آن ها را در پیش گرفته و ادامه دهند.
در کل، نوع واکنش کودکان و نوجوانان به مرگ یکی از والدین از 3 عامل متأثر می گردد: سنّ کودک، روابط آن ها با والدی که فوت کرده است و میزانی که آن ها تحت تأثیر فقدان ها و جدایی های زندگی و شرایط استرس آور گذشته قرار گرفته اند و ضربات پیشین برای آن ها حل شده و یا باقی مانده باشد.
مرگ خواهر و برادر
مورگان (1985) پیشنهاد می کند هنگامی که غم خود والدین، آن ها را از برقراری روابط سالم با سایرین باز می دارد، نجات کودکان در معرض خطر خانواده بسیار ضروری می باشد. به عنوان مثال، گاهی کودکان به مرگ خواهر یا برادر بزرگ تر خود از طریق بازگشت به رفتارهای کودکان و ممانعت از رسیدن به سنّی که مرگ آن برادر یا خواهر رخ داده است واکنش نشان می دهند و از طرف دیگر بچه های بزرگ تر ممکن است دغدغه هایی در مورد آینده ی خود پیدا کنند و همیشه نگران باشند که آن ها نیز به زودی خواهند مرد.
برخی از این کودکان با اطّلاع از اندوه والدین سعی می کنند تا جایگاه خواهر یا برادر فوت شده را بگیرند و از طریق رفتاری شبیه آن ها در شرایطی که این رفتار مناسب سنّ آن ها نیست وجدان خود را در معرض گناهی قرار دهند که ناخود آگاه بر آن ها تحمیل گردیده است و چنان چه این احساس گناه در کودکی شناخته نشده و به آن پرداخته نشود، ممکن است منجر به افسردگی شود که تا دوره ی بزرگسالی ادامه یابد و در موارد حاد منجر به خودکشی گردد ( مورگان 1985).
مشکل دیگر زمانی است که والدین هیجانات منفی خود را روی خواهران و برادران متوفّی جا به جا می کنند. یعنی در ضمن آن که والدین در تلاش برای سازش با فقدان فرزند از دست رفته هستند خشم و دیگر هیجانات منفی خود را روی کودکان دیگر تخلیّه می کنند و کودکانی که احساس می کنند به خاطر مرگ خواهر یا برادر خود مورد آزار و تنبیه قرار گرفته اند، دچار مشکل می شوند.
مرگ دیگر افراد مهم
نقش معلّم
* اوّل از همه، آن که معلّمان به دلیل برخورداری از دانش روان شناسی، اطّلاعات خوبی از وضعیّت و شرایط رشدی دانش آموزان دارند و نسبت به سطوح مختلف درک آن ها از مسأله ی فقدان آگاهند.
* آن ها کودکان و نوجوانان را در هر هفته چند بار می بینند و لذا موقعیّت خوبی برای ارتباط با آنها و ملاحظه ی تغییرات رفتاری آنان دارند.
* معلّمان به علّت ارتباط با سایر کارکنان مدرسه، انجمن اولیاء و مربیان و سایر افرادی که در ارایه ی کمک به دانش آموزان می توانند سهیم باشند، قادرند نقشی مؤثّر و هماهنگ کننده بر عهده داشته باشند.
* معلّمان می توانند رابط بین خانه و مدرسه باشند و با برقراری رابطه نزدیک با والدین، چگونگی رسیدگی به نیازهای عاطفی او را در خانه گوشزد نمود و خود در مدرسه و کلاس به این موضوع توجّه نمایند.
با وجود تمامی موارد بالا و نقش خوبی که معلّمان در رابطه با این موضوع می توانند داشته باشند، به علّت عدم توجّه و عدم برخورداری از آموزش در رابطه با این مطلب، بسیاری از معلّمان آگاهی های چندانی از نقش ارزنده ای که می توانند در مسأله ی کمک در شرایط فقدان، مشاوره ی سوگ و کاهش غم و اندوه دانش آموزان داشته باشند ندارند. بنابراین در ادامه به ارایه ی چکیده ای از دانش لازم برای معلّمان در حوزه ی فراهم سازی کمک های مستقیم و راهنمایی والدین برای کمک به سازش فرزندان آن ها با مسأله ی فقدان می پردازد.
سازش کودکان و نوجوانان با جدایی یا طلاق والدین
مورگان ( 1985) می گوید مجموعه ای از عوامل که در توانایی فرزندان برای سازش با مسأله ی جدایی والدین دخالت دارد شامل سن و جنس کودک، میزان بلوغ روانی و اجتماعی او، امکانات مالی والدین، میزان اختلاف و کشاکش در قبل و بعد از طلاق، رابطه ی فرزندان با هر یک از والدین و با خواهر و برادرهایش، ظرفیّت کودک برای مقابله با فشارهای روانی و وجود حمایت های عاطفی از سوی اطرافیان می باشد.
کودکان سنین پیش دبستانی در درک کامل موقعیّت مشکل دارند و معمولاً به وسیله ی بازگشت به رفتارهای سنین قبل واکنش نشان می دهند و از فقدان والد باقی مانده می ترسند. بنابراین رفتار وابستگی در آن ها تقویت می شود و از جدایی موقّت و طبیعی مانند جدا شدن از مادر یا پدری که برای کوتاه مدّت سر کار می رود به شدّت هراسان می شوند ( کوکس و دسفورگس ).
کودکان سنین دبستانی سازگاری با جدایی را مشکل می دانند زیرا مشکل را درک می کنند ولی از راهکارهای مقابله ای که کودکان بزرگ تر بهره می گیرند، نمی توانند استفاده کنند ( مورگان 1958). لذا آن ها ممکن است احساس گناه را خود تجربه کنند و عقیده پیدا کنند که آن ها باعث جدایی والدین شده اند. هم چنین آن ها در مورد احتمال ترک والد دیگر دچار اضطراب خواهند بود و ممکن است رفتار اندوه و افسردگی و پرخاشگری را نشان دهند ( هوگس 1991).
نوجوانان راهنمایی و دبیرستانی گرایش به افسردگی یا پرخاش گری پیدا می کنند و عملکرد تحصیلی آن ها ممکن است به طور جدّی تحت تأثیر قرار گیرد. www.migna.ir گاهی این نوجوانان بزهکار می شوند ( مورگان 1958)، ولی اغلب احساس عجز و ناتوانی را پس از فروپاشی خانواده تجربه می کنند هر چند که آن را از دوستان خود مخفی نگاه می دارند. آن ها نسبت به کودکان کوچک تر از خود کم تر از انکار استفاده می کنند و گاهی از مکانیزم دفاعی بازگشت استفاده می کنند. در اکثر این نوجوانان تمایل به ابراز احساسات منفی از قبیل خشم نسبت به والدی که آن ها برای جدایی او را مقصر می دانند پیدا می شود.
کمک معلّمان برای کمک به دانش آموزان طلاق
بسیاری از دانش آموزانی که والدین آنها از یک دیگر جدا شده بودند وقتی از آن ها سؤال شد که چه انتظاری از مدرسه دارند گفتند که علاقه مندند با فردی در مدرسه در رابطه با احساساتشان صحبت نمایند و کتاب های مناسبی در این رابطه به آن ها معرّفی شود و یا راهنمایی های لازم برای آن ها ارایه گردد. ( مورگان 1985). در زیر دامنه ای از راهکارهای خاص که می تواند توسّط معلّمان در رابطه با کمک به کودکان در سازش با جدایی والدین آن ها به کار گرفته شود معرّفی گردیده است. ( کوکس و دسفورگس 1987).
1- انتظارات از مدرسه و معلّم:
2- سازماندهی حمایت در مدرسه:
3- نگه داری سوابق و رویدادها:
4- فراهم کردن فرصت هایی برای حمایت:
5- جلب حمایت هر دو والد:
6- فراهم سازی کمک علمی:
یکی از مسایل قابل توجّه، رسیدگی به مشکلات دانش آموزانی است که والدین آن ها جدا شده اند و به خاطر این موضوع مشکلات اقصتادی و مالی آن ها را آزار می دهد. در این شرایط می توان از طریق انجمن های خانه و مدرسه، ارگان های ذی ربط و یا افراد خیّر شرایط تحصیلی و زندگی آن ها را آسان تر ساخت. هم چنین چنان چه در خانه شرایط آرامی برای انجام تکالیف و درس خواندن آن ها وجود ندارد می توان در مدرسه فرصت هایی برای آن ها فراهم نمود.
7- فراهم سازی شرایط برای رشد آگاهی های خانواده:
پینوشتها:
1.Mulder.
2. Brab white.
3. Kubler- Ross.
4. Worden.
5. Hornby.
6. Webb.
7. Rutter.
8. Morgan.
9. Thornton.
10. Krajewski.
11. Cox & Desforges.
12. Hoges.
زیر نظر مختار موسوی، (1391)، مشاوره با دانش آموزان در مدارس ، حمید اصغری پور، نگار اصغری پور، منوچهرفضلی خانی، تهران: ورای دانش، چاپ سوم
منبع : سایت میگنا