برای بعضی بچهها هیچ مقدار پول توجیبی کافی نیست؛ چه کم بدهی چه زیاد، همیشه با جمله «پولام تموم شد» مواجه میشوی اما واکنش و رفتار درست چیست؟

برای بسیاری از والدین این جملات آشناست: «مامان پولم تموم شد»، «بابا میشه این ماه پول تو جیبی بیشتری بهم بدی؟» اما آیا این یک درخواست ساده است که با هر بار پول دادن و خوشحال کردن بچهها باید از کنار آن عبور کنیم یا اینکه باید گوش به زنگ باشیم و محتاطانه عمل کنیم؟
برخی از والدین از روی دلسوزی و دوست داشتن، هیچوقت دست رد به سینه بچه نمیزنند که نه تنها به صورت غیر مستقیم بینظمی را در خانه عادیسازی میکنند بلکه بچهها را دچار عادتهای ناسالمی مثل ولخرجی، بیتوجهی به ارزش پول و حتی وابستگی مالی میکنند.
برخی پدر و مادرها هم همیشه با هر درخواستی مخالفت میکنند و تصور میکنند اگر همیشه در نقش والدین مقتدر و سختگیر باشند بچهها حساب میبرند در حالیکه آنها را روز به روز از خود دورتر میکنند.
واقعیت این است که برخلاف تصور بسیاری از والدین، پول تو جیبی فقط برای خوشحال کردن بچهها نیست بلکه یک ابزار تربیتی پنهان است؛ یک ابزار کلیدی آموزش مالی به بچهها که اگر درست و اصولی در اختیار بچهها قرار بگیرد، بچه را با مفهوم مدیریت، صبر و مسئولیت آشنا میکند.
پس باید نسبت به این ابزار تربیتی پنهان محتاط بود؛ نه اینکه همیشه «نه بیاوریم» و نه اینکه بلد نباشیم «نه بگوییم!» اما رفتار درست نسبت به درخواست پول چند باره بچهها یا درخواست بیشتر شدن مقدار پول تو جیبی چیست؟
ریشهیابی ماجرا: نیاز و خواسته؟
اول از همه باید دلیل درخواست پول بچهها را شفاف و واضح بپرسیم. گاهی بچهها دلیل منطقی دارند. مثلا قیمت خوراکی یا وسیلهای که همیشه میخریده بالا رفته و پولی که دارد کافی نیست. در چنین شرایطی درک شدن و همراهی والدین ایرادی ندارد. اما گاهی درخواستها غیرمنطقی است؛ مثل پول برای خرید هدیه گرانقیمت برای دوست یا خرید چیزی که ضرورتی ندارد. اینجا وقت آن است که والدین «نه» بگویند و زیر بار نروند اما نه به شکل خشک و طردکننده، بلکه باید یک راه حل جایگزین ساخت.
در واقع اینجاست که مرز باریک بین «نیاز» و «خواسته» خودش را نشان میدهد. اگر این مرز روشن نشود، کودک یاد نمیگیرد چطور اولویت ها را بشناسد و هر خواسته غیر ضروری را به عنوان نیاز ضروری جا نزند.
اما راه جایگزین چیست؟ میشود در ازای انجام کارهای ساده خانه و البته متناسب با سن کودک، پول تو جیبی داد؛ نکته اینجاست که نباید این کار جزوی از وظایف شخصی بچهها باشد؛ مثلا کمک در پختن کیک یا خرید نان. این روش دو پیام مهم دارد: اول اینکه پول یک منبع بیپایان نیست که هر زمان اراده کنند در اختیارشان قرار بگیرد؛ دوم اینکه پول ارزش دارد و به دست آوردنش نیازمند تلاش است.
استثنا را تبدیل به عادت نکنید
از طرفی این راهحل نباید به یک قانون ثابت و یک عادت تبدیل شود؛ یعنی کودک نباید هر روز هفته یک کار غیر شخصی در خانه انجام دهد تا در ازای آن پول بگیرد.
راه درست، تعیین چارچوب روشن است: مقدار مشخص پول توجیبی در زمان مشخص. این چارچوب به کودک پیام میدهد که منابع محدودند و باید مدیریت شوند. درست مثل زندگی واقعی که حقوق یا درآمد نامحدود نیست و کسی نمیتواند هر وقت دلش خواست از کارفرما پول بیشتری بگیرد.
بنابراین روش پول دادن در ازای کار مشخص، برای مواقع استثناست و نباید به عادتی همیشگی تبدیل شود.
چقدر پول کافی و ناکافیست؟
مقدار پول توجیبی هم اهمیت زیادی دارد. اگر این رقم درست تعیین نشود، دائما با جمله «پولام تموم شد» مواجه میشوید؛ بنابراین در تعیین میزان پول باید چند عامل را در نظر گرفت؛ سن کودک، سطح درک او از پول، میزان خرج و مخارج واقعیاش و حتی فرهنگ و سبک زندگی خانواده.
حتی مبلغ پول توجیبی برای دو بچه یک خانواده که سن و نیازهایشان متفاوت است هم نباید یکسان باشد. طبیعی است که نوجوان دبیرستانی، نسبت به کودکی که تازه به مدرسه رفته نیازها و هزینههای متفاوتی دارد.
اشتباه رایج بعضی والدین این است که برای راحتی یا از روی دلسوزی، پول زیادی در اختیار بچهها میگذارند اما روانشناسان هشدار میدهند که این کار توقعات غیرواقعی ایجاد میکند. کودکی که همیشه پول کافی و حتی بیشتر از نیازش دارد، یاد میگیرد بیحد و مرز خرج کند و هیچوقت ارزش واقعی پول را درک نمیکند.
از طرف دیگر، وقتی پول توجیبی بیش از حد معمول داده شود، سطح توقعات بچهها هم بالاتر میرود. در نتیجه، خرج و مخارجشان بزرگتر و گرانتر میشود. اینجاست که دوباره همان چرخه «کم آوردن وسط ماه» و «درخواست مکرر پول بیشتر» تکرار میشود.
به همین دلیل، بهترین کار این است که والدین در تعیین میزان پول توجیبی عادلانه رفتار کنند: نه آنقدر کم که کودک نتواند تجربه مدیریت خرجهای کوچک را داشته باشد و نه آنقدر زیاد که ولخرج شود. حتی گاهی به بچهها کمتر از مقدار همیشگی پول بدهید تا یاد بگیرد در شرایط متفاوت، انتخابهای متفاوتی داشته باشد.
یک تجربه و چندین درس
اما زمانی که بچه دوباره برای گرفتن پول بیشتر سراغ والدین میآید، یک فرصت آموزشی طلایی است. این تجربه میتواند به او یاد بدهد چطور پولش را طوری خرج کند که وسط هفته یا ماه جیبش خالی نشود.
نکته اینجاست که باید مدیریت را به زبان خودش یاد بدهیم. مثلا میتوان گفت: «فرض کن پولی که گرفتی مثل یک جعبه شکلاته؛ اگه همون روز اول همهش رو بخوری، برای بقیه هفته چیزی نمیمونه.»
برای اینکه این یادگیری عمیقتر شود، میتوان به او پیشنهاد داد پولش را به بخشهای ساده تقسیم کند: خرج روزانه، پسانداز در قلک و خریدهای خاصی مثل هدیه تولد.
پول توجیبی، زمین تمرین و کلاس درس پنهان
پول توجیبی فقط تامین مالی بچهها نیست بلکه یک زمین تمرین است که کودک در آن مثل افراد بالغ گاهی اشتباه میکند. بنابراین اگر یک بار همه پولش را بیمنطق خرج کند و باقی هفته دست خالی بماند، متوجه میشود انتخابها پیامدی دارد و پول هم همیشه بیحسابوکتاب در دسترس نیست.
این تجربهها، وقتی از دل اشتباه بیرون میآیند، فرصتهای یادگیریاند؛ فرصت برای شناخت فرق بین نیاز و خواسته، برای تمرین صبر و مسئولیتپذیری.
بنابراین پول توجیبی فراتر از چند اسکناس است. بچهای که امروز در این زمین امن یاد بگیرد با منابع محدودش کنار بیاید، فردا در دنیای واقعی کمتر گرفتار ولخرجی و بیبرنامگی خواهد شد. پول توجیبی سرمایهگذاری والدین برای ساختن نسلی آگاه، مسئول و مستقل است.
منبع: تبیان