به گزارش میگنا دکتر شهرام محمدخانی، دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی در گفتگو با خبرگزاری شبستان گفت: بیشک هنگام تولد بین کودکان تفاوتهای خلقوخویی وجود دارد، اما همه ما مردان و زنان مثل هم زندگیمان را با مجموعه یکسانی از هیجانهای اساسی آغاز میکنیم.
اگر نگاهی به تداوم و عدم تداوم اختلالات روانشناختی از کودکی تا بزرگسالی نیز بیندازیم تاثیر اجتماعی شدن بر تجربه هیجانهای مختلف را متوجه می شویم.
این روانشناس با بیان اینکه دختران و پسران تعداد و طیف یکسانی از ترسها و هراسها را تجربه میکنند تصریح کرد: اما در بزرگسالی میزان تجربه هراس در زنان بیشتر از مردان است که اغلب نشاندهنده پیوستگی و تداوم ترسهای کودکی است؛ این در حالی است که نرخ بسیار کمتری از پیوستگی در مردان به چشم میخورد.
محمدخانی با طرح این پرسش که چه اتفاقی میافتد تا منجر به نرخ یکسان ترس در پسران و دختران شود و چه می شود که میزان این ترس در بزرگسالی در زنان بسیار بیشتر از مردان است؟ گفت: در مورد میزان افسردگی نیز به مشکل مشابهی بر میخوریم. در کودکی پسران و دختران تقریباً نرخ برابری از افسردگی را نشان میدهند حتی میزان افسردگی در پسران اندکی بیشتر از دختران است. اما پس از بلوغ این میزان تغییر میکند و زنان تقریباً دو برابر بیشتر از مردان مشکل افسردگی را نشان میدهند.
محمدخانی تاکید کرد: این نسبتها تا حدی بهواسطه فرهنگهای متفاوت تغییر میکند که منعکسکننده نقشهای مورد انتظار از زنان بزرگسال است.
وی ادامه داد: این حقایق دلالت بر این امر دارند که فرهنگ ما به خوبی به موضوع هیجان نمیپردازد. دوگانگیهای مهم در فرهنگ ما شامل دوگانگیهای عقلانی، هیجانی و ذهن، بدن هستند که زمینهای فراهم میکنند که در بستر آن اختلالات هیجانی شکل میگیرند.بهویژه جنسیسازی هیجان پیامدهای خطرناکی به دنبال دارد.
روانشناس تصریح کرد: اینکه پسرها گریه نمیکنند، مردها احساس ترس نمیکنند و زنها خشمگین نمیشوند نمونهای از این جنسی سازیها هستند.
دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی گفت: این نوع باورها افراد نباید هیجان های خاصی را تجربه کنند، زیرا معتقدند که تجربه هیجان بسیار طاقتفرسا یا تهدیدآمیز است، اما همین بازداری بیش از حد منبع مشکلات بعدی است.
این روانشناس با بیان اینکه دختران و پسران تعداد و طیف یکسانی از ترسها و هراسها را تجربه میکنند تصریح کرد: اما در بزرگسالی میزان تجربه هراس در زنان بیشتر از مردان است که اغلب نشاندهنده پیوستگی و تداوم ترسهای کودکی است؛ این در حالی است که نرخ بسیار کمتری از پیوستگی در مردان به چشم میخورد.
محمدخانی با طرح این پرسش که چه اتفاقی میافتد تا منجر به نرخ یکسان ترس در پسران و دختران شود و چه می شود که میزان این ترس در بزرگسالی در زنان بسیار بیشتر از مردان است؟ گفت: در مورد میزان افسردگی نیز به مشکل مشابهی بر میخوریم. در کودکی پسران و دختران تقریباً نرخ برابری از افسردگی را نشان میدهند حتی میزان افسردگی در پسران اندکی بیشتر از دختران است. اما پس از بلوغ این میزان تغییر میکند و زنان تقریباً دو برابر بیشتر از مردان مشکل افسردگی را نشان میدهند.
محمدخانی تاکید کرد: این نسبتها تا حدی بهواسطه فرهنگهای متفاوت تغییر میکند که منعکسکننده نقشهای مورد انتظار از زنان بزرگسال است.
وی ادامه داد: این حقایق دلالت بر این امر دارند که فرهنگ ما به خوبی به موضوع هیجان نمیپردازد. دوگانگیهای مهم در فرهنگ ما شامل دوگانگیهای عقلانی، هیجانی و ذهن، بدن هستند که زمینهای فراهم میکنند که در بستر آن اختلالات هیجانی شکل میگیرند.بهویژه جنسیسازی هیجان پیامدهای خطرناکی به دنبال دارد.
روانشناس تصریح کرد: اینکه پسرها گریه نمیکنند، مردها احساس ترس نمیکنند و زنها خشمگین نمیشوند نمونهای از این جنسی سازیها هستند.
دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی گفت: این نوع باورها افراد نباید هیجان های خاصی را تجربه کنند، زیرا معتقدند که تجربه هیجان بسیار طاقتفرسا یا تهدیدآمیز است، اما همین بازداری بیش از حد منبع مشکلات بعدی است.