
اکرم نصیری
روانشناس ، مترجم و نویسنده خانه تاب آوری ایران
مددکاری اجتماعی حرفه ای است که با تمرکز بر افراد، خانواده ها، گروه ها و جوامع، تلاش می کند کیفیت زندگی انسان ها را ارتقا دهد، رفاه اجتماعی را حمایت کند و عدالت را در سطح فردی و ساختاری تقویت نماید.
تعریف و کلیت مددکاری اجتماعی
مددکاری اجتماعی از نظر علمی رشته ای است که با استفاده از دانش های انسانی و اجتماعی مانند روان شناسی، جامعه شناسی، حقوق، بهداشت عمومی و اقتصاد، از یک سو مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی را شناسایی می کند و از سوی دیگر با مداخلات مناسب، در راستای ارتقای رفاه و عدالت عمل می کند.
در ایران نیز این حرفه جایگاه رو به رشد دارد و موجب شده تا مراکز آموزشی و سازمان های اجتماعی توجه بیشتری به آن داشته باشند.
دو نکته مهم در تعریف این حرفه وجود دارد:
نخست، مددکاری اجتماعی تنها به «کمک فردی به فرد» محدود نمی شود، بلکه محیط، جامعه، گروه ها و ساختارهای اجتماعی را نیز در نظر می گیرد.
دوم، این حرفه بر اصول بنیادینی چون کرامت انسانی، استقلال فرد، عدالت اجتماعی و مشارکت تاکید دارد.
با این مقدمه، اکنون به بیان ابعاد مختلف مددکاری اجتماعی می پردازیم.
بعد فردی (Micro)
یکی از مهم ترین ابعاد مددکاری اجتماعی، کار با فرد یا اعضای خانواده است. در این سطح، مددکار اجتماعی با یک نفر یا چند نفر (مثلا خانواده) روبه رو می شود و تلاش می کند وضعیت روانی، اجتماعی، اقتصادی یا خانوادگی آنان را بهبود بخشد. این سطح را غالبا «سطح میکرو» می نامند.
در این سطح، مددکار به مواردی مانند مهارت های زندگی، بهبود سلامت روان، مواجهه با بحران، مشکلات مالی یا معیشتی، ارتقای توانمندی های فردی و توانبخشی می پردازد. به عنوان مثال فردی که با بیکاری، آسیب روانی، یا خشونت خانوادگی مواجه است، مددکار اجتماعی می تواند مداخله کند، به او کمک کند منابع مناسب را پیدا کند، مهارت های جدید بیاموزد، و در مسیر استقلال گام بردارد.
در این زمینه، تمرکز بر تعامل مستقیم مددکار با مراجع، ارزیابی دقیق شرایط، ایجاد رابطه مددکاری حمایتی، برنامه ریزی و اجرای مداخله است. نقش مددکار در این سطح معمولا شامل وایسادن کنار فرد، شنیدن، توانمندسازی، آموزش، ارجاع به خدمات دیگر و پیگیری است.
از مزایای این بعد می توان به این اشاره کرد که مراجع احساس می کند دیده شده، شنیده شده و مورد حمایت است؛ این احساس حمایت می تواند انگیزه بخش برای تغییر و رشد شود. اما چالش هایی نیز وجود دارد؛ از جمله این که منابع فردی همیشه کافی نیستند، مراجع ممکن است مقاومت داشته باشد، محدودیت زمانی یا مالی وجود دارد و گاهی مشکلات ساختاری فرد را دشوار می کند که صرفا با مداخله فردی قابل حل نیست.
بعد گروهی و خانوادگی (Mezzo)
بعد دوم، کار در سطح گروه ها یا خانواده ها است؛ این را «سطح مزو» می نامند. در این بعد، مددکاری اجتماعی به جای تمرکز صرف بر فرد، با نهادها، گروه ها، خانواده ها یا اجتماعات کوچک کار می کند.
برای مثال، تشکیل گروه های حمایتی برای زنان آسیب دیده، جلسات آموزشی گروهی برای نوجوانان پرخطر، مداخله خانوادگی در خانه های دچار خشونت یا اعتیاد، یا برنامه ریزی در مدرسه برای جلوگیری از ترک تحصیل از جمله این فعالیت ها هستند. در این سطح، تعامل بین اعضای گروه یا بین اعضای خانواده اهمیت می یابد و فعالیت گروهی می تواند اثر مضاعف داشته باشد (مثلا افراد از یکدیگر یاد می گیرند، حمایت اجتماعی دریافت می کنند، همدلی پیدا می کنند).
همچنین، در این سطح مددکار باید مهارت های گروه سازی، تسهیل گفتگو در گروه، طراحی برنامه آموزشی یا حمایتی برای گروه، کار با اعضای خانواده یا گروهی که مشکل دارند، و هماهنگی با دیگر نهادها (مانند مدرسه، بهداشت، سازمان های مردم نهاد) را داشته باشد.
مزیت کار در این سطح این است که توانایی اثرگذاری بر بیش از یک نفر فراهم می شود و امکان ایجاد تعامل و شبکه حمایتی میان گروه نیز وجود دارد. ولی چالش آن در این است که هر فرد در گروه ویژگی ها، تاریخچه و نیاز متفاوت دارد، پس طراحی مداخله همگانی دشوار است و ارزیابی نتایج گروهی نیازمند زمان و منابع بیشتری است.
جامعه ای و ساختاری (Macro)
بعد سوم یکی از پیچیده ترین و تاثیرگذارترین سطوح مددکاری اجتماعی است: کار در سطح جامعه، ساختارها، سیاست ها و نهادها. این بعد را «سطح ماکرو» می نامند.
در این سطح مددکار اجتماعی می کوشد به تغییرات ساختاری، برنامه ریزی اجتماعی، سیاستگذاری، آموزش عمومی و ارتقای عدالت اجتماعی بپردازد.
در این سطح فعالیت هایی مانند تحلیل سیاست های اجتماعی، مشارکت در تدوین قوانین حمایتی، ارزیابی سیستمی خدمات اجتماعی، طراحی برنامه های توسعه ای برای جوامع محروم، هماهنگی با سازمان های دولتی و غیردولتی، آگاهی بخشی همگانی و کار با رسانه ها انجام می شود. به عنوان مثال، مددکاری اجتماعی می تواند نقش واسطه میان گروه های حاشیه نشین و دولت ایفا کند، یا کمپین های عمومی برای پیشگیری از اعتیاد یا خشونت راه اندازی نماید، یا سیاست هایی برای کاهش نابرابری اقتصادی پیشنهاد دهد.
کار در این سطح به شناخت عمیق از ساختارهای قدرت، منابع انسانی و مالی، سیاست های کلان، فرهنگ سازمانی، جامعه و تاریخ نیاز دارد. اثرگذاری در این سطح می تواند بسیار گسترده باشد، اما با پیچیدگی های بیشتری نیز مواجه است: تغییر ساختارها معمولا زمان بر است، مقاومت سیستم ها وجود دارد، منابع محدود است، و نتایج ممکن است در بلندمدت دیده شود. ولی اهمیت آن این است که اگر این بعد نادیده گرفته شود، تلاش ها در سطح فردی یا خانوادگی ممکن است جزءای از مشکل بزرگتر را نپوشش دهند.
بعد پیشگیری و ارتقا
علاوه بر سه سطح میکرو، مزو و ماکرو، یکی دیگر از ابعاد بسیار مهم مددکاری اجتماعی «پیشگیری و ارتقا» است. در بسیاری از منابع گفته شده که مددکاری اجتماعی تنها برای پاسخ به بحران نیست؛ بلکه باید از بروز مشکلات اجتماعی جلوگیری کند، سلامت روان و اجتماعی را ارتقا دهد و زمینه های توانمندی را فراهم نماید.
در این بعد، مددکاران اجتماعی با اجرای برنامه های آموزشی در مدارس، آگاهی بخشی عمومی، مداخله های پیشگیرانه برای کاهش اعتیاد، خشونت، بزهکاری، بی خانمانی و دیگر آسیب ها کار می کنند. با این رویکرد، نه تنها مشکل فعلی مرتفع می شود بلکه احتمال وقوع مشکل در آینده کاهش می یابد. بنابراین این بعد نقش استراتژیک در توانمندسازی، کاهش هزینه های اجتماعی و ایجاد جامعه ای سالم تر دارد.
بعد عدالت اجتماعی و فرهنگی
یکی دیگر از ابعاد کلیدی و برجسته مددکاری اجتماعی، بعد عدالت اجتماعی، تنوع فرهنگی و شایستگی فرهنگی است. در منابع معاصر این حرفه تاکید شده است که مددکاری اجتماعی باید از منظر عدالت و حقوق بشر به مسائل بنگرد، به گروه های به حاشیه رانده شده توجه کند، تنوع فرهنگی را در نظر بگیرد و تلاش کند تا ساختارهایی که نابرابری تولید می کنند را به چالش بکشد.
در این بعد، مددکار باید حساسیت فرهنگی داشته باشد، زمینه های قومی، جنسیتی، زبانی، مذهبی و اقتصادی را در نظر بگیرد و محتوا و روش مداخلات را متناسب با آن تنظیم کند. همچنین، فعالیت های مددرسانی نباید صرفا درمانگرانه باشد بلکه باید دارای نگاه انتقادی به ساختارهای ناعادلانه، تبعیض ها و موانع اجتماعی باشد. این بعد موجب می شود مددکاری اجتماعی از سطح فردی فراتر رود و جامعه ای فراگیرتر، عادلانه تر و مشارکتی تر بسازد.
بعد فرهنگی–اجتماعی و محیطی
بعد دیگری که به ویژه در عصر حاضر اهمیت یافته، بعد فرهنگی–اجتماعی و محیطی مددکاری اجتماعی است. جوامع امروزی با مسائل پیچیده ای مانند مهاجرت، تغییرات اقلیمی، تنش های فرهنگی، جهانی شدن، فناوری های نوین و تنوع نسل ها روبه رو هستند. این تحولات بر زندگی افراد و گروه ها تاثیر می گذارند و روان شناسی و جامعه شناسی کمک می کنند تا این تاثیرات دیده شوند. مددکاری اجتماعی نیز باید این ابعاد را در نظر بگیرد.
یعنی مددکاران باید از منظر محیطی (مثلا مناطق شهری فرسوده، مناطق روستایی محروم، مهاجرین، پناهندگان)، فرهنگی (اعضای اقلیت، گروه های زبانی مختلف، فرهنگ های بومی) و اجتماعی (تغییرات ساختار خانواده، فناوری، رسانه ها) فعالیت کنند. این بعد باعث می شود که خدمات مددکاری به روز، متناسب با شرایط محیطی و فرهنگی، و اثرگذارتر باشد.
بعد آموزش، پژوهش و حرفه ای سازی
مددکاری اجتماعی نه تنها یک فعالیت عملی است، بلکه دانش و مهارت می طلبد. یکی دیگر از ابعاد مهم آن، بعد آموزش، پژوهش و حرفه ای سازی است. در پژوهش ها آمده است که مددکاری اجتماعی معاصر بر ادغام نظریه و تحقیق تاکید دارد، و اینکه آموزش مددکاران باید دارای مهارت های انتقادی، تنوع پذیری، شایستگی فرهنگی و آشنایی با سیاست های اجتماعی باشد.
این یعنی مددکاران باید دانش به روز داشته باشند، درک نظری از ساختارهای اجتماعی و روانی داشته باشند، مهارت عملی در ارتباط، مداخله، گروه سازی و سیاستگذاری داشته باشند، و همچنین اخلاق حرفه ای و خودآگاهی را رعایت کنند. علاوه بر آن، پژوهش در مددکاری اجتماعی به کمک می آید تا روش ها، مداخلات، سیاست ها و اثرات آن ها مورد ارزیابی قرار گیرد و بهبود یابد.
بعد چندسطحی و فراسیستم ها
به دلیل آنکه انسان و جامعه پیچیده اند، بعد دیگری نیز وجود دارد که آن را می توان «فراسیستم ها» نامید؛ یعنی رابطه تعامل میان سطوح فرد، گروه، ساختار، سیستم های سیاسی و اقتصادی و محیط. در واقع مددکاری اجتماعی باید بنگرد که فرد در این سیستم های بزرگتر قرار دارد و مداخلات باید به نوعی همه جانبه باشند. منابع به این نکته اشاره کرده اند که مددکاری اجتماعی دارای سه سطح (میکرو، مزو، ماکرو) است.
در این بعد، مددکار اجتماعی می کوشد ارتباط میان این سطوح را شناسایی کند: مثلا چگونه سیاست های اقتصادی بر خانواده ها اثر می گذارند، این خانواده ها چگونه بر رفتار فرد تاثیر می گذارند، و چگونه محیط فرهنگی – اجتماعی بر همه این ها تاثیر می گذارد. شناخت این تعاملات باعث می شود مداخلات موثرتر و پایدارتر شوند.
بعد فناوری و نوآوری
در عصر حاضر، بعد فناوری و نوآوری نیز به عنوان یکی از ابعاد جدید مددکاری اجتماعی مطرح شده است. منابع می گویند که مددکاری اجتماعی باید با فناوری های نوین مانند مشاوره آنلاین، تحلیل داده ها، پلتفرم های ارتباطی، شهرهای هوشمند و مدیریت اطلاعات سازگار شود.
در این بعد، مددکاران اجتماعی می توانند از ابزارها و فن آوری ها بهره ببرند تا خدمات خود را به نحوی گسترده تر، دسترس تر، سریع تر و تحلیل پذیرتر کنند. مثلا در بحران های اجتماعی یا بلایا، فناوری کمک می کند که خدمات سریع تر به مناطق دوردست برسد، اطلاعات سریع تر ثبت و تحلیل شود، و مداخلات دقیق تر و هدفمندتر صورت گیرد. با این حال، این بعد با چالش هایی نیز مانند نابرابری دسترسی به فناوری، امنیت داده ها، دانش دیجیتال کاربر و اخلاق فناوری همراه است.
در مجموع، مددکاری اجتماعی حرفه ای با ابعاد گوناگون است که هر یک از این ابعاد بخشی از کل تصویر را تشکیل می دهد. از کار مستقیم با فرد (میکرو)، تا مداخلات گروهی و خانوادگی (مز و)، تا سیاستگذاری و ساختارهای اجتماعی (ماکرو)، و از پیشگیری و ارتقا، عدالت اجتماعی، توانمندسازی فرهنگی، تا فناوری و نوآوری. شناخت این ابعاد به مددکاران، پژوهشگران و مخاطبان این حرفه کمک می کند تا درک عمیق تری از گستره وظایف، چالش ها و فرصت های مددکاری اجتماعی داشته باشند.
وقتی این ابعاد به خوبی شناخته شوند، خدمات مددکاری اجتماعی می توانند به شکلی موثرتر و جامع تر ارائه شوند؛ مراجعان احساس حمایت کنند، گروه ها و جوامع توانمند شوند، و ساختارهای اجتماعی به سمت عدالت، رفاه و مشارکت حرکت نمایند.
مددکاری اجتماعی رسالتی اساسی دارد: برقراری پیوند میان انسان، اجتماع، ساختار و محیط، تا انسانی ترین ارزش ها یعنی کرامت، استقلال، همبستگی و عدالت ارتقا یابند. به عبارتی، مددکاری اجتماعی نه تنها کمک به افرادی است که در بحران قرار دارند، بلکه حرکت به سمت جامعه ای است که در آن فرصت ها برای همه برابر باشد، صدای همه شنیده شود و زندگی برای همه قابل تحمل تر و شادتر گردد.
منبع: https://civilica.com