فردا سالروز زلزله ویرانگر بم است که در سال ۸۲، ایران را عزادار کرد. به بهانه این تقارن، به نقشی میپردازیم که روانشناسان در کمکرسانیهای بعد از فاجعههای این چنینی میتوانند ایفا کنند؛ نقشی که از همان اولین لحظات و در همان صحنه وقوع حادثه شروع میشود.
هر گاه فاجعه یا حادثهای، در هر اندازهای که باشد، رخ میدهد، روانشناسان باید به صحنه فراخوانده شوند. برای یک ناظر بیرونی، تشخیص روانشناس از سایر داوطلبان سخت خواهد بود. روانشناسان در صحنه این فجایع میتوانند در خدمات و کمکرسانیهای مختلفی از قبیل هدایت افراد به سمت غذا و پناهگاه را شرکت کنند؛ اما علاوه بر آنها، در فضای بعد از فاجعه، حمایتهای احساسی حیاتی را ارائه میدهند.
روانشناسان به شکل منحصربفردی آموزش دیدهاند که به مردم کمک کنند تا با فشار، استرس و احساسات قوی مواجه شوند؛ به همین دلیل، آنها میتوانند به بازماندگان فاجعه، داوطلبان و کارکنان ستاد بحران، کمک کنند که احساساتشان، از قبیل خشم، اندوه و سوگواری را بفهمند.
گرچه روانشناسان در صحنه فاجعه مشاوره درمانی ارائه نمیدهند؛ میتوانند به افراد حاضر در صحنه کمک کنند که بر پایه تواناییهای درونیشان، فرایند بازیابی بعد از حادثه را آغاز کنند. روانشناسان به کسانی که در وضعیتهای بحرانی هستند، کمک میکنند تا مهارت تابآوری را در خود تقویت کنند و از احساس ناامیدی به سمت داشتن چشماندازهای واقعبینانهتر و بلندمدتتری حرکت کنند. این فرایند ممکن است شامل قدمهایی کوتاه به سمت اهدافی مشخص باشد. همچنین ارتباط برقرارکردن با سایر افراد در مسیر یادگرفتن نحوه روبرویی با چالشهای احساسی و امکاناتی فاجعه نیز ممکن است در این فرایند اتفاق بیفتد.
روانشناسان در حمایتهایی که ارائه میکنند، میتوانند:
- به دغدغههای افراد گوش دهند، درباره انواع مسائل از قبیل خانههایشان، اعضای ازدسترفته خانوادهشان و حتی حیوانات خانگیشان.
- به افراد کمک کنند که وضعیت موقت زندگی خود را مدیریت کنند و با اقامتگاهی که احتمالاً دور از محل زندگی سابق فرد و در محیط متفاوتی است، خو بگیرند.
- اطلاعاتی درباره منابع در دسترس برای نیازهای فعلی افراد، پوشاک، دارو و…، ارائه دهند و در روند این دسترسی به افراد کمک کنند.
- پیگیر و حامی نیازهای افراد یا خانوادهها در سیستمی باشند که برای کمکرسانی برپا داشته شدهاست.
- به افراد کمک کنند، مهارت تابآوری را در خود پرورش دهند، از طریق برقراری ارتباط با اعضای خانواده و دوستانی که بازماندهاند؛ پذیرفتن این حقیقت که تغییر، تجربهای مداوم و در جریان خواهد بود و حفظ دورنمایی امیدوارانه. همچنین به افراد کمک کنند که برنامههای بازیابی خود را خود بسازند.
- به دغدغههای والدین درباره چگونگی بازیابی روحی فرزندانشان و مدیریت چالشهای بالقوه پیشرو، گوش دهند.
- به حل اختلافات میان ساکنان اقامتگاهها، اعضای خانوادهها، داوطلبان یا کارکنان، کمک کنند.
- به افراد در مدیریت حادثهها و فاجعههای دیگری که ممکن است همزمان در زندگی افراد در حال وقوع باشند، کمک کنند؛ مانند مرگ یا بیماری یکی از بستگان به دلیلی بیارتباط با فاجعه فعلی.
- به افراد آموزش دهند که برای بازماندگان فجایع طبیعی است که مجموعهای از احساسات معمول را تجربه کنند؛ از قبیل ترس، یادآوری، کابوس، تحریکپذیری احساسی یا در نقطه مقابل آن فقدان بروز احساسات و نیز گیجی.
- به افراد اطمینان دهند که میشود بعد از این فاجعه خود را بازیافت و زندگی رضایتبخشی ساخت.
- در کار با بچهها: استراتژیهای مثبتِ مواجهه را شناسایی و حمایت کنند؛ به بچهها در بازسازی روابط با دیگران کمک کنند: به آنها کمک کنند که راههای برای کمک به دیگران بیابند؛ به خانوادهها در بازسازی جریان روزمره زندگی و ساختارهای خود کمک کنند؛ به بچهها و خانوادهها اهمیت استراحت در میان تلاشها برای بازیابی و بازسازی یا یادآور شوند و مراقبت از سلامتی خود را ترویج کنند.
- درباره مکانها و راههای دریافت کمکهای بلندمدت اطلاعرسانی کنند.
منبع: سپیده دانایی