ژیلا فرخی روانشناس و مشاور خانواده در یادداشتی اختصاصی برای میگنا نوشت با توجه به عمده بحث هایی که تا کنون برای تعریف ازدواج سالم وجود داشته، باوربر این است کـه در روابط زناشویی قوی، عواملی مثل : صمیمیت، تعهد، ارتباط عاطفی، مهارت های حل تعارض و معنویت اثرگذار می باشد. تعهد زناشویی بین همسران یک پیش بینی کننده مهم برای ازدواج های رضـایت بخـش و پایـدار اسـت. یکی از کارهایی که خانواده سالم انجام می دهد، احساس تعهـد در قبـال دیگر اعضای خانواده است.
درخانواده های متعهد اعضا نه تنها خود را وقف آسایش و بهزیستی خانواده می کننـد، بلکه در رشد و تعالی هر یک از اعضای آن می کوشند چرا که تعهـد زناشـویی باعـث حفظ و بقای ارتباط در زندگی زوجین می شود.
دکتر ژیلا فرخی گفت: ازدواج مهمترین قرارداد زندگی هر فرد محسوب می شود که حاوی سـه رکـن اساسـی تعهـد، جاذبـه و تفاهم است که در این بین، تعهد زناشویی قوی ترین و پایدارترین عامل پیشبینی کننـده کیفیـت و ثبـات زناشـویی است.
تعهد زناشویی به این معنی اسـت کـه زوجـین تـا چـه حـد بـرای روابـط زناشویی خود ارزش قائل اند و چقدر برای حفظ و تداوم ازدواجشان انگیزه دارند. تعهد بـه رابطـه را مـی تـوان بـه عنوان واسطه ای برای بخشش، تفاهم در تعیین محل زندگی و آمادگی برای فدا کردن خـود بـرای شـریک زنـدگی دانست.
بنابراین، تعهد را عاملی اصلی برای حفظ رابطه زناشویی می دانیم. با این وجود می توان پذیرفت تعهـد زناشـویی حـدی اسـت کـه در آن افـراد، دیـدگاه بلند مـدتی روی ازدواجشان دارند؛ برای رابطه شان فداکاری می کنند؛ برای حفظ، تقویت و همبستگی اتحادشان گام بـرمـی دارنـد و حتی هنگامی که ازدواجشان ثمربخش نیست، باهمسرشان میمانند.
این روانشناس اظهار داشت: زوجینی که در مورد تعهد خود در قبال همسر و دیگران به بلوغ فکری لازم نرسیده و رفتـاری دوسـو گرانـه را تعقیب می کنند، درازدواج و کار کردن با دیگران دچار مشکل خواهند شد و غالبا نتیجه این امر بـی وفـایی خواهـد بود. باتوجه به اهمیت تعهد در زندگی زناشویی در راستای حفظ سلامت و بهداشت روانی زوجین و در نتیجه جامعه، ضرورت اقداماتی برای بهبود روابـط زناشـویی و خـانوادگی و بـه ویـژه افزایش میزان تعهد زناشویی زوجین مطرح می گردد.
این روانشناس در ادامه گفت: از جمله عواملی که می تواند برتعهد زناشویی تاثیر مثبتی داشته باشد باورهای مذهبی می باشد. باورهای مذهبی، ازعوامل مهم تعهد و رضایتمندی زناشویی به شمار می رود، از این رو تعهـد و رضـایت مندی از زنـدگی زناشویی، منجربه دوام ازدواج می گردد و باعث متعهد ماندن زوجین، به زندگی زناشویی و خانواده مـی شـود و برعکس، عدم تعهد زناشویی در ازدواج، باعث شکل گیری روابط فـرا زناشـویی و خـارج از ازدواج می شود که در نهایت منجر به طلاق و جدایی خواهد شد.
او اضافه کرد: مذهب سیستم سازمان یافته ای است از ارزش های اخلاقی، رسومات، مشارکت در جامعه دینی برای اعتقاد راسخ تر به خدا یا یک قدرت برتر است. باورهای مذهبی شیوه موثری برای مقابله با مصائب، تجارب دردناک زندگی و نشانه های بیماری می باشد و از طرفی در زمان مشکلات و ناراحتی ها بر چگونگی روابط انسانی اثر گذار هستند.
باورهای مذهبی اعضای یک خانواده، می تواند بر شیوه ارتباط آن ها با یکدیگر و حفظ جایگاه و مرزهایی که بین اعضای خانواده وجود دارد و همچنین در ارتباط زناشویی تاثیر به سزایی داشته باشد زیرا مذهب رهنمودهایی برای زندگی ارائه می دهد که این رهنمودها می توانند زندگی زناشویی را متاثر سازد که نادیده گرفتن این مقوله در بدو زندگی و انتخاب همسر می تواند به زندگی آینده زوجین آسیب برساند.
هرچه زوج ها از نظر نگرش های مذهبی در سطحی بالاتر باشند، احتمال موفقیت در رابطه زناشویی آن ها بالاتر است و اعتقاد و التزام زوج ها به باورها و ارزش های خاص ایرانی-اسلامی در حوزه خانواده و ازدواج نقش مهمی در حفظ و تداوم میزان پایبندی و وفاداری آنان نسبت به همسر و ازدواجشان ایفا می کند. زنانی که پایبند به مذهب هستند، کمتر الگوهای ارتباطی معیوب را بر می گزینند و از طرفی اغلب افراد دین دارتمایلی به رابطه خارج از زناشویی ندارند و دینداری آن ها باعث متعهد ماندن آن ها به رابطه با همسرشان و پیش بینی کننده مناسبی برای رضایت زناشویی و شادکامی محسوب می گردد.
این روانشناس خانواده تصریح کرد که : به طور کلی دین کارکردهای مختلفی را برای جامعه و فرد به انجام می رساند، دین برای جامعه معنایی از اجتماع و اجماع را به وجود می آورد و آن را تحکیم می بخشد، رفتارهای ضد اجتماعی را منع نموده و راه هایی را برای انسجام پیشنهاد می کند. در همین راستا، دین، ترویج دهنده تعهد نه تنها برای یک فرد بلکه برای نهاد ازدواج است؛ به نظر می رسد، وجود شباهت در ارزش ها و نگرش های مذهبی به ویژه باورها و آموزه های غنی دین اسلام، در میان زوج ها می تواند باعث تداوم روابط صمیمانه و طولانی مدت آنان شود، چرا که محیطی که فرهنگ مذهبی و نگرش مذهبی را تقویت کند، می تواند زمینه را برای بهزیستی روانی، تعهد و رضایت زاز زندگی و از جمله زندگی زناشویی را فراهم کند.
افزون بر این، دین داری یک هدف مقدس برای انجام ازدواج فراهم می کند و باعث می شود زن و شوهر به تعهد در ازدواج به عنوان یک هدف مقدس نگاه کنند. به عبارت بهتر، دین و باورهای مذهبی راهنمایی هایی کلی در اختیار بشر قرار می دهد که اگر انسان ها به آن عمل نمایند، منجر به استحکام پیوند زناشویی می گردد. این راهنمایی ها شامل قوانینی در مورد روابط جنسی، نقش های جنسیتی، از خود گذشتگی و حل تعارضات در روابط زناشویی می باشد. در یک کلام می توان گفت؛ دینداری در زوج، القای حس آینده باهم بودن و به آن ها انگیزه با هم ماندن را می دهد.
وی ادامه داد: باورها و اعمال معنوی-مذهبی در بین زوج به آنها یک شخصیتی می دهد که بر اساس آن، زوج رابطه را نه یک رابطه قراردادی و حقوقی؛ بلکه به عنوان یک امر الهی و مقدس بشمارند و در برابر فروپاشی آن به شدت مقابله کنند. چنین حالتی باعث می شود که آن ها بتوانند در جهت حل مشکل رابطه سازندهای برقرار کنند. درواقع ترویج ارزش های اخلاقی، قداست ازدواج و همسر دوستی و تکریم همسر باعث می شود که زوج تعاملات مثبتی ایجاد کنند و نیز بتوانند به همدیگر عشق بورزند.
سخن آخر: در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت دینداری در زوجین باعث می شود که آن ها به ازدواج و تشکیل خانواده به عنوان یک امر الهی و مقدس بنگرند و مسئولیت پذیری آنان را در این راه به تداوم ازدواج و حفظ کانون خانواده متعهد تر می نماید.
در صورتی که آموزه های دینی بتواند به نحو موثری در باورهای زوج ها جای گرفته و در آن نهادینه شود و سپس با واسطه هایی از قبیل مسئولیت پذیری تقویت گردد؛ می تواند موجب تحکیم پیوندهایی زناشویی و ارتقای تعهد زناشویی در میان زن و مرد گردد.
بنابراین مذهب از طریق ترغیب و تشویق های روحانیت، خدمات و کمک های جامعه دینی، تأثیرات برخاسته از نماز و دعا، حس پیوند و انسجام ناشی از انجام مشترک مناسک و اعمال مذهبی، تقویت حس وفاداری و اعتماد و بخشندگی، مذموم دانستن طلاق، رشد و ترویج ارزش های اخلاقی و باور به وجود خداوند به عنوان منبعی نیرومند در جهت کمک به زندگی زناشویی می توانند موجبات رضایت زناشویی را تأمین کند.
درخانواده های متعهد اعضا نه تنها خود را وقف آسایش و بهزیستی خانواده می کننـد، بلکه در رشد و تعالی هر یک از اعضای آن می کوشند چرا که تعهـد زناشـویی باعـث حفظ و بقای ارتباط در زندگی زوجین می شود.
دکتر ژیلا فرخی گفت: ازدواج مهمترین قرارداد زندگی هر فرد محسوب می شود که حاوی سـه رکـن اساسـی تعهـد، جاذبـه و تفاهم است که در این بین، تعهد زناشویی قوی ترین و پایدارترین عامل پیشبینی کننـده کیفیـت و ثبـات زناشـویی است.
تعهد زناشویی به این معنی اسـت کـه زوجـین تـا چـه حـد بـرای روابـط زناشویی خود ارزش قائل اند و چقدر برای حفظ و تداوم ازدواجشان انگیزه دارند. تعهد بـه رابطـه را مـی تـوان بـه عنوان واسطه ای برای بخشش، تفاهم در تعیین محل زندگی و آمادگی برای فدا کردن خـود بـرای شـریک زنـدگی دانست.
بنابراین، تعهد را عاملی اصلی برای حفظ رابطه زناشویی می دانیم. با این وجود می توان پذیرفت تعهـد زناشـویی حـدی اسـت کـه در آن افـراد، دیـدگاه بلند مـدتی روی ازدواجشان دارند؛ برای رابطه شان فداکاری می کنند؛ برای حفظ، تقویت و همبستگی اتحادشان گام بـرمـی دارنـد و حتی هنگامی که ازدواجشان ثمربخش نیست، باهمسرشان میمانند.
این روانشناس اظهار داشت: زوجینی که در مورد تعهد خود در قبال همسر و دیگران به بلوغ فکری لازم نرسیده و رفتـاری دوسـو گرانـه را تعقیب می کنند، درازدواج و کار کردن با دیگران دچار مشکل خواهند شد و غالبا نتیجه این امر بـی وفـایی خواهـد بود. باتوجه به اهمیت تعهد در زندگی زناشویی در راستای حفظ سلامت و بهداشت روانی زوجین و در نتیجه جامعه، ضرورت اقداماتی برای بهبود روابـط زناشـویی و خـانوادگی و بـه ویـژه افزایش میزان تعهد زناشویی زوجین مطرح می گردد.
این روانشناس در ادامه گفت: از جمله عواملی که می تواند برتعهد زناشویی تاثیر مثبتی داشته باشد باورهای مذهبی می باشد. باورهای مذهبی، ازعوامل مهم تعهد و رضایتمندی زناشویی به شمار می رود، از این رو تعهـد و رضـایت مندی از زنـدگی زناشویی، منجربه دوام ازدواج می گردد و باعث متعهد ماندن زوجین، به زندگی زناشویی و خانواده مـی شـود و برعکس، عدم تعهد زناشویی در ازدواج، باعث شکل گیری روابط فـرا زناشـویی و خـارج از ازدواج می شود که در نهایت منجر به طلاق و جدایی خواهد شد.
او اضافه کرد: مذهب سیستم سازمان یافته ای است از ارزش های اخلاقی، رسومات، مشارکت در جامعه دینی برای اعتقاد راسخ تر به خدا یا یک قدرت برتر است. باورهای مذهبی شیوه موثری برای مقابله با مصائب، تجارب دردناک زندگی و نشانه های بیماری می باشد و از طرفی در زمان مشکلات و ناراحتی ها بر چگونگی روابط انسانی اثر گذار هستند.
باورهای مذهبی اعضای یک خانواده، می تواند بر شیوه ارتباط آن ها با یکدیگر و حفظ جایگاه و مرزهایی که بین اعضای خانواده وجود دارد و همچنین در ارتباط زناشویی تاثیر به سزایی داشته باشد زیرا مذهب رهنمودهایی برای زندگی ارائه می دهد که این رهنمودها می توانند زندگی زناشویی را متاثر سازد که نادیده گرفتن این مقوله در بدو زندگی و انتخاب همسر می تواند به زندگی آینده زوجین آسیب برساند.
هرچه زوج ها از نظر نگرش های مذهبی در سطحی بالاتر باشند، احتمال موفقیت در رابطه زناشویی آن ها بالاتر است و اعتقاد و التزام زوج ها به باورها و ارزش های خاص ایرانی-اسلامی در حوزه خانواده و ازدواج نقش مهمی در حفظ و تداوم میزان پایبندی و وفاداری آنان نسبت به همسر و ازدواجشان ایفا می کند. زنانی که پایبند به مذهب هستند، کمتر الگوهای ارتباطی معیوب را بر می گزینند و از طرفی اغلب افراد دین دارتمایلی به رابطه خارج از زناشویی ندارند و دینداری آن ها باعث متعهد ماندن آن ها به رابطه با همسرشان و پیش بینی کننده مناسبی برای رضایت زناشویی و شادکامی محسوب می گردد.
این روانشناس خانواده تصریح کرد که : به طور کلی دین کارکردهای مختلفی را برای جامعه و فرد به انجام می رساند، دین برای جامعه معنایی از اجتماع و اجماع را به وجود می آورد و آن را تحکیم می بخشد، رفتارهای ضد اجتماعی را منع نموده و راه هایی را برای انسجام پیشنهاد می کند. در همین راستا، دین، ترویج دهنده تعهد نه تنها برای یک فرد بلکه برای نهاد ازدواج است؛ به نظر می رسد، وجود شباهت در ارزش ها و نگرش های مذهبی به ویژه باورها و آموزه های غنی دین اسلام، در میان زوج ها می تواند باعث تداوم روابط صمیمانه و طولانی مدت آنان شود، چرا که محیطی که فرهنگ مذهبی و نگرش مذهبی را تقویت کند، می تواند زمینه را برای بهزیستی روانی، تعهد و رضایت زاز زندگی و از جمله زندگی زناشویی را فراهم کند.
افزون بر این، دین داری یک هدف مقدس برای انجام ازدواج فراهم می کند و باعث می شود زن و شوهر به تعهد در ازدواج به عنوان یک هدف مقدس نگاه کنند. به عبارت بهتر، دین و باورهای مذهبی راهنمایی هایی کلی در اختیار بشر قرار می دهد که اگر انسان ها به آن عمل نمایند، منجر به استحکام پیوند زناشویی می گردد. این راهنمایی ها شامل قوانینی در مورد روابط جنسی، نقش های جنسیتی، از خود گذشتگی و حل تعارضات در روابط زناشویی می باشد. در یک کلام می توان گفت؛ دینداری در زوج، القای حس آینده باهم بودن و به آن ها انگیزه با هم ماندن را می دهد.
وی ادامه داد: باورها و اعمال معنوی-مذهبی در بین زوج به آنها یک شخصیتی می دهد که بر اساس آن، زوج رابطه را نه یک رابطه قراردادی و حقوقی؛ بلکه به عنوان یک امر الهی و مقدس بشمارند و در برابر فروپاشی آن به شدت مقابله کنند. چنین حالتی باعث می شود که آن ها بتوانند در جهت حل مشکل رابطه سازندهای برقرار کنند. درواقع ترویج ارزش های اخلاقی، قداست ازدواج و همسر دوستی و تکریم همسر باعث می شود که زوج تعاملات مثبتی ایجاد کنند و نیز بتوانند به همدیگر عشق بورزند.
سخن آخر: در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت دینداری در زوجین باعث می شود که آن ها به ازدواج و تشکیل خانواده به عنوان یک امر الهی و مقدس بنگرند و مسئولیت پذیری آنان را در این راه به تداوم ازدواج و حفظ کانون خانواده متعهد تر می نماید.
در صورتی که آموزه های دینی بتواند به نحو موثری در باورهای زوج ها جای گرفته و در آن نهادینه شود و سپس با واسطه هایی از قبیل مسئولیت پذیری تقویت گردد؛ می تواند موجب تحکیم پیوندهایی زناشویی و ارتقای تعهد زناشویی در میان زن و مرد گردد.
بنابراین مذهب از طریق ترغیب و تشویق های روحانیت، خدمات و کمک های جامعه دینی، تأثیرات برخاسته از نماز و دعا، حس پیوند و انسجام ناشی از انجام مشترک مناسک و اعمال مذهبی، تقویت حس وفاداری و اعتماد و بخشندگی، مذموم دانستن طلاق، رشد و ترویج ارزش های اخلاقی و باور به وجود خداوند به عنوان منبعی نیرومند در جهت کمک به زندگی زناشویی می توانند موجبات رضایت زناشویی را تأمین کند.