اریک برن (Eric Berne) در 10 مه 1910 در مونترال کبک، کانادا با نام اریک لنارد برنشتاین متولد شد. او پسر دیوید هیلل برنشتاین، پزشک عمومی و سارا گوردون برنشتاین، نویسنده و ویراستار حرفه ای بود. خواهرش گریس، پنج سال بعد به دنیا آمد. این خانواده از لهستان و روسیه به کانادا مهاجرت کردند. هر دو والد فارغ التحصیل از دانشگاه مک گیل در مونترال هستند.
اریک به پدرش نزدیک بود و با عشق همراه پدرش در تورها و سورتمه هایی که برای ملاقات بیماران در زمستان های سرد مونترال بود، می رفت. پدر برن در سن 11 سالگی بر اثر بیماری سل درگذشت. او پسرش را تشویق کرد تا راه پدر را دنبال کند و پزشکی بخواند. برن در سال 1931 لیسانس خود را دریافت کرد و مدرک کارشناسی ارشد و C.M. (فوق لیسانس جراحی) از دانشکده پزشکی دانشگاه مک گیل در سال 1935 اخذ کرد.
برن در سال 1935 هنگامی که کارآموزی خود را در بیمارستان انگلوود نیوجرسی آغاز کرد به ایالات متحده آمد. پس از کارآموزی یک ساله در سال 1936، وی کارآموزی خود را در زمینه روانپزشکی در کلینیک روانپزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه ییل آغاز کرد، جایی که دو سال در آنجا کار کرد. در سال 1939، برن شهروند ایالات متحده شد و نام خود را از اریک لنارد برنشتاین به اریک برن کوتاه کرد. در سال 1949 او به عنوان عضو انجمن روانپزشکان آمریکا پذیرفته شد.
از سال 1938 تا 1940، برن کارآموز در آسایشگاه رینگ، آرلینگتون هیتز، ماساچوست بود. از سال 1940 تا 1943 او به عنوان روانپزشک در آسایشگاه کانکتیکات و همزمان به عنوان دستیار روانپزشکی بالینی در بیمارستان کوه سینا در نیویورک مشغول به کار شد. او همچنین یک مطب خصوصی داشت. در سال 1943، در طول جنگ جهانی دوم، برن به نیروهای پزشکی ارتش ایالات متحده پیوست و به عنوان روانپزشک خدمت کرد. او از ستوانی ترفیع یافت و سپس درجه سرگرد رفت. وظایف وی در اسپوکن، واشنگتن، فورت، ارد، کالیفرنیا و بریگهام سیتی، یوتا بود.
پس از آزادی در سال 1946، او به کارمل، کالیفرنیا نقل مکان کرد و آموزش روانکاوی پیش از جنگ خود را در نیویورک در انجمن و موسسه روانکاوی سانفرانسیسکو از سر گرفت. برن از سال 1947 تا 1949 نزد اریک اریکسون تحصیل کرد. از سال 1949 تا 1964، برن تمرینات خود را در کارمل و سان فرانسیسکو انجام داد و سرعت تحقیق و تدریس را ادامه داد. در سال 1950 او به عنوان دستیار روانپزشک در بیمارستان کوه صهیون سان فرانسیسکو مشغول به کار شد و به عنوان مشاور جراح عمومی ارتش ایالات متحده مشغول به کار شد.
در سال 1951 وی به عنوان یک روانپزشک کمکی و دستیار در کلینیک مدیریت جانبازان و بهداشت روانی در سانفرانسیسکو قبول شد. سال های 1964 تا 1970 برای برن آشفتگی زیادی به همراه داشت چرا که زندگی شخصی او آشفته شد و او روی نوشتن خود تمرکز کرد. در سال 1943 او نام قانونی خود را از اریک لنارد برنشتاین به اریک برن تغییر داد. برن شوخ طبعی غیرقابل وصفی داشت، که به ویژه در نوشته های او مشهود بود.
برن سه بار ازدواج کرد. همسر اول وی روت هاروی بود (در زندگی نامه یورگنسن از نام مستعار "Elinor" و "McRae" برای محافظت از حریم خصوصی همسر اول برن استفاده می شد). آنها در سال 1942 ازدواج کردند، صاحب دو فرزند شدند و در سال 1945 به طرز تلخی طلاق گرفتند. در سال 1949 او با دوروتی دی ماس وای ازدواج کرد، همچنین قبل از طلاق در سال 1964 با او صاحب دو فرزند شد. پس از موفقیت محبوب او، اریک برای بار سوم در سال 1967 در توره پترسون ازدواج کرد. این زوج در کارمل، کالیفرنیا مستقر شدند. این ازدواج همچنین در اوایل دهه 1970 با طلاق پایان یافت.
از جمله روش هایی که در درمان اریک برن قابل توجه است. نگاه جالب او به بیمار بود، او باور به HOLISTIC MEDICINE داشت و این رفتار را از پدرش به یادگار گرفته بود. برن باور داشت که ریشه بیماری های ما در کل وجود ما است و باید بتوانیم با گفت و گو و تحلیل رفتار آن را حل کنیم. اریک برن بسیار زیاد تحت تاثیر پدر خود بود به گونه ای که علاقه زیادی به شیوهی کار او داشت، پدر اریک یک پزشک حرفهای و اصیل بود و علت شهرت او رابطه ی نزدیکی بود که با بیماران خود برقرار می کرد. اریک برن در سال ۱۹۷۰ درگذشت، در حالی که نظریه تحلیل رفتار متقابل او به صورت فراگیر پویایی خود را حفظ کرده است. او در دهه آخر عمرش بیشترین میزان خدمت را با آثار خود به جامعه روانکاوی کرد. اریک برن در 15 جولای 1970 بر اثر حمله قلبی در کارمل درگذشت.
از سال 1938 تا 1940، برن کارآموز در آسایشگاه رینگ، آرلینگتون هیتز، ماساچوست بود. از سال 1940 تا 1943 او به عنوان روانپزشک در آسایشگاه کانکتیکات و همزمان به عنوان دستیار روانپزشکی بالینی در بیمارستان کوه سینا در نیویورک مشغول به کار شد. او همچنین یک مطب خصوصی داشت. در سال 1943، در طول جنگ جهانی دوم، برن به نیروهای پزشکی ارتش ایالات متحده پیوست و به عنوان روانپزشک خدمت کرد. او از ستوانی ترفیع یافت و سپس درجه سرگرد رفت. وظایف وی در اسپوکن، واشنگتن، فورت، ارد، کالیفرنیا و بریگهام سیتی، یوتا بود.
پس از آزادی در سال 1946، او به کارمل، کالیفرنیا نقل مکان کرد و آموزش روانکاوی پیش از جنگ خود را در نیویورک در انجمن و موسسه روانکاوی سانفرانسیسکو از سر گرفت. برن از سال 1947 تا 1949 نزد اریک اریکسون تحصیل کرد. از سال 1949 تا 1964، برن تمرینات خود را در کارمل و سان فرانسیسکو انجام داد و سرعت تحقیق و تدریس را ادامه داد. در سال 1950 او به عنوان دستیار روانپزشک در بیمارستان کوه صهیون سان فرانسیسکو مشغول به کار شد و به عنوان مشاور جراح عمومی ارتش ایالات متحده مشغول به کار شد.
در سال 1951 وی به عنوان یک روانپزشک کمکی و دستیار در کلینیک مدیریت جانبازان و بهداشت روانی در سانفرانسیسکو قبول شد. سال های 1964 تا 1970 برای برن آشفتگی زیادی به همراه داشت چرا که زندگی شخصی او آشفته شد و او روی نوشتن خود تمرکز کرد. در سال 1943 او نام قانونی خود را از اریک لنارد برنشتاین به اریک برن تغییر داد. برن شوخ طبعی غیرقابل وصفی داشت، که به ویژه در نوشته های او مشهود بود.
برن سه بار ازدواج کرد. همسر اول وی روت هاروی بود (در زندگی نامه یورگنسن از نام مستعار "Elinor" و "McRae" برای محافظت از حریم خصوصی همسر اول برن استفاده می شد). آنها در سال 1942 ازدواج کردند، صاحب دو فرزند شدند و در سال 1945 به طرز تلخی طلاق گرفتند. در سال 1949 او با دوروتی دی ماس وای ازدواج کرد، همچنین قبل از طلاق در سال 1964 با او صاحب دو فرزند شد. پس از موفقیت محبوب او، اریک برای بار سوم در سال 1967 در توره پترسون ازدواج کرد. این زوج در کارمل، کالیفرنیا مستقر شدند. این ازدواج همچنین در اوایل دهه 1970 با طلاق پایان یافت.
از جمله روش هایی که در درمان اریک برن قابل توجه است. نگاه جالب او به بیمار بود، او باور به HOLISTIC MEDICINE داشت و این رفتار را از پدرش به یادگار گرفته بود. برن باور داشت که ریشه بیماری های ما در کل وجود ما است و باید بتوانیم با گفت و گو و تحلیل رفتار آن را حل کنیم. اریک برن بسیار زیاد تحت تاثیر پدر خود بود به گونه ای که علاقه زیادی به شیوهی کار او داشت، پدر اریک یک پزشک حرفهای و اصیل بود و علت شهرت او رابطه ی نزدیکی بود که با بیماران خود برقرار می کرد. اریک برن در سال ۱۹۷۰ درگذشت، در حالی که نظریه تحلیل رفتار متقابل او به صورت فراگیر پویایی خود را حفظ کرده است. او در دهه آخر عمرش بیشترین میزان خدمت را با آثار خود به جامعه روانکاوی کرد. اریک برن در 15 جولای 1970 بر اثر حمله قلبی در کارمل درگذشت.
اریک برن کیست؟
اریک برن، یک روانپزشک کانادایی بود که نظریه تحلیل رفتار مقابل را به عنوان وسیله ای برای توضیح رفتار انسان توسعه داد. نظریه تحلیل رفتار مقابل برن بر اساس ایده های فروید بود، اما تفاوت قابل توجهی داشت. روان درمانگران فرویدی برای درک بهتر شخصیت بیماران خود بر گفتگو درمانی تمرکز کردند. برن معتقد بود که با تجزیه و تحلیل رفتار متقابل اجتماعی بیماران، می توان بینش ها را بهتر کشف کرد. برن اولین روانپزشکی بود که نظریه بازی را در زمینه روانپزشکی به کار گرفت.
تفاوت نگرش اریک برن و فروید
اگر چه مدل تحلیل رفتار متقابل اریک برن تا حد زیادی بر اساس نگرش فروید شکل گرفته است، اما یک نقطهی جدایی کلیدی بین آنها وجود دارد. تفاوتی که باعث شد حتی انجمن روان تحلیلگری نیویورک که اریک برن در سال ۱۹۴۰ دانشجوی آنها بود، در سال ۱۹۵۴ حاضر نشود او را به عضویت خود در بیاورد.
درمان فرویدی بیشتر بر گفتگو با بیمار و حرف زدن بیمار و کشف نکات پنهان در ناخودآگاه بیمار از طریق حرفهای او بود. در حالی که اریک برن تاکید داشت که با بررسی تعامل بیمار با دیگران و مشاهده و ارزیابی و تحلیل رفتار او در مقابل دیگران، بهتر میتوان بیمار را درک کرد. عنوان تحلیل رفتار متقابل یا Transactional Analysis هم بر اساس همین نگرش انتخاب شده است.
نظریه اریک برن در مورد تحلیل رفتار مقابل چیست؟
دکتر اریک برن برای آن که امروزه شاهد چنین پیشرفتی از تحلیل رفتار متقابل باشیم. سختی های زیادی را تحمل کرد، چه روزهای فراوانی که توسط طرفداران زیگموند فروید طرد شد و بارها از انجمن های مختلف اخراج شد. فروید معتقد به اید (ID)، ایگو (EGO) و سوپر ایگو (SUPER EGO) بود و زندگی و شخصیت هر لحظه ما را شامل این سه انرژی می دانست، اما اریک برن این گونه فکر نمی کرد و حاصل زندگی ما را در هر لحظه بر گرفته از سه من می دانست. همان والد، کودک، بالغ.
اریک برن، یک روانپزشک کانادایی بود که نظریه تحلیل رفتار مقابل را به عنوان وسیله ای برای توضیح رفتار انسان توسعه داد. نظریه تحلیل رفتار مقابل برن بر اساس ایده های فروید بود، اما تفاوت قابل توجهی داشت. روان درمانگران فرویدی برای درک بهتر شخصیت بیماران خود بر گفتگو درمانی تمرکز کردند. برن معتقد بود که با تجزیه و تحلیل رفتار متقابل اجتماعی بیماران، می توان بینش ها را بهتر کشف کرد. برن اولین روانپزشکی بود که نظریه بازی را در زمینه روانپزشکی به کار گرفت.
تفاوت نگرش اریک برن و فروید
اگر چه مدل تحلیل رفتار متقابل اریک برن تا حد زیادی بر اساس نگرش فروید شکل گرفته است، اما یک نقطهی جدایی کلیدی بین آنها وجود دارد. تفاوتی که باعث شد حتی انجمن روان تحلیلگری نیویورک که اریک برن در سال ۱۹۴۰ دانشجوی آنها بود، در سال ۱۹۵۴ حاضر نشود او را به عضویت خود در بیاورد.
درمان فرویدی بیشتر بر گفتگو با بیمار و حرف زدن بیمار و کشف نکات پنهان در ناخودآگاه بیمار از طریق حرفهای او بود. در حالی که اریک برن تاکید داشت که با بررسی تعامل بیمار با دیگران و مشاهده و ارزیابی و تحلیل رفتار او در مقابل دیگران، بهتر میتوان بیمار را درک کرد. عنوان تحلیل رفتار متقابل یا Transactional Analysis هم بر اساس همین نگرش انتخاب شده است.
نظریه اریک برن در مورد تحلیل رفتار مقابل چیست؟
دکتر اریک برن برای آن که امروزه شاهد چنین پیشرفتی از تحلیل رفتار متقابل باشیم. سختی های زیادی را تحمل کرد، چه روزهای فراوانی که توسط طرفداران زیگموند فروید طرد شد و بارها از انجمن های مختلف اخراج شد. فروید معتقد به اید (ID)، ایگو (EGO) و سوپر ایگو (SUPER EGO) بود و زندگی و شخصیت هر لحظه ما را شامل این سه انرژی می دانست، اما اریک برن این گونه فکر نمی کرد و حاصل زندگی ما را در هر لحظه بر گرفته از سه من می دانست. همان والد، کودک، بالغ.
تحلیل رفتار متقابل
تحلیل تراکنشی یا رفتار متقابل (Transactional Analysisمخفف: TA) نظریهای در روانشناسی اجتماعی است که توسط اریک برن روانپزشک کانادایی به وجود آمده. در چهار دهه گذشته نظریه اریک برن راههای تازهای را در زمینه روان درمانی مشاوره و تحصیل به وجود آوردهاست.
تحلیل تراکنشی یا رفتار متقابل (Transactional Analysisمخفف: TA) نظریهای در روانشناسی اجتماعی است که توسط اریک برن روانپزشک کانادایی به وجود آمده. در چهار دهه گذشته نظریه اریک برن راههای تازهای را در زمینه روان درمانی مشاوره و تحصیل به وجود آوردهاست.
مقدمهای بر تحلیل رفتار متقابل
تحلیل رفتار متقابل یک تئوری روانشناسی است که توسط اریک برن در سال ۱۹۵۰ میلادی ارائه گردید و به لحاظ کاربرد آن در حل مشکلات احساسی و رفتاری، مورد قبول جامعه روانشناسی قرار گرفته و تدریجاً در زمینههای مشاوره، روانکاوی، گروه درمانی، مدیریت، جامعهشناسی، توسعه سازمانی و آموزش، نظریههای جدیدی ارائه نموده و گسترش پیدا کردهاست. ابهام و پیچیدگی در مفاهیم، تخصصی بودن و زمان طولانی درمان در دیگر روشهای روان درمانی باعث شد تا تحلیل رفتار متقابل با مفاهیم اساسی و واژههای ساده سریعاً جایگزین روشهای روان درمانی قدیمی گردید. به همین جهت تحلیل رفتار متقابل عمومیت یافته و هر جا که انسانها حضور داشته و با یکدیگر ایجاد رابطه مینمودند کاربرد عملی پیدا کرد و ابزاری برای تغییر و حل مشکلات قرارگرفت. تحلیل رفتار یک مکتب علمی کاربردی میباشد که در آن از به کار بردن مفاهیم پیچیده اجتناب شدهاست و نظریات آن به صورتی مطرح شدهاند که به راحتی میتوان آنها را مشاهده و تجربه نمود.
ایدههای کلیدی
من خوبم تو خوبی
«من خوبم تو خوبی» شاید معروفترین عبارتی است که هدف تحلیل رفتار متقابل را نشان میدهد: «جایگاهی به وجود بیاید تا ارزش تک تک انسانها را بشناسد. تحلیل رفتار متقابل، انسانها را اساساً خوب به حساب میآورد و قابل تغییر و رشد و رفتار سالم.»
نوازش
اریک برن مشاهده کرد که انسانها به نوازش (معیاری از تحویلگرفتهشدن بین افراد) برای زنده ماندن و رشد کردن نیاز دارند. شناخت چگونگی رد و بدل نوازشهای مثبت و منفی بین انسانها از قویترین زمینههای کار در تحلیل رفتار متقابل است. تعریف دیگری که میتوان برای نوازش ارائه داد تأیید وجود فرد، توسط افراد دیگر است. بهطور مثال همین که همسایه شما بعد از دیدن شما در خیابان لبخند میزند یا سر تکان میدهد به این معناست که شما نوازش دریافت کردهاید. نوازش در تحلیل رفتار متقابل به دو نوع تقسیم میشود، نوازش مثبت و نوازش منفی. نوازش مثبت همچنان که از نام آن بر میآید مانند تقویت مثبت است یعنی فرد محرک دلخواه را دریافت میکند، در صورتیکه نوازش منفی بیشتر به معنای تنبیه نزدیک است یعنی فرد با محرک آزار دهنده روبرو میشود. اریک برن معتقد بود که هر نوع نوازشی اعم از نوازش منفی همواره بر نبود نوازش ارجحیت دارد.
نوازشهای غیابی
به مجموعه نوازشهایی گفته میشود که شخص نوازش دهنده خود حضور نداشته باشد، مانند نامه - ایمیل - فرستادن کادو با پست - یاداشت گذاشتن و…
قابل ذکر است که نوازشهای غیابی از بهره نوازشی بالایی برخوردار است و تقریباً از تمامی فیلترهای نوازشی به راحتی عبور میکند.
حالتهای نفسانی
برن روابط بین فردی را به سه حالت نفسانی افراد درگیر اختصاص داد: والدین، بزرگسالان و کودک
سپس ارتباط بین افراد را بر اساس وضعیت فعلی آنها مورد بررسی قرار داد. وی این تعاملات بین فردی را رفتار متقابل نامید و از مجموعه علائم برای اشاره به الگوهای تعاملی خاصی استفاده کرد که در زندگی روزمره ادامه داشت. منشا تحلیل رفتار متقابل را می توان در پنج مقاله اول از شش مقاله برن در مورد شهود، که نوشتن آنها در سال 1949 آغاز شد، جستجو کرد. نوشته های برن مفاهیم فرویدی ناخودآگاه را به چالش کشید. در سال 1956، پس از 15 سال آموزش روانکاوی، برن از پذیرش به عنوان یک روانکاو کامل در موسسه روانکاوی سانفرانسیسکو خودداری کرد. وی درخواست چندین سال آموزش دیگر را رد کرد و تصمیم گرفت از روانکاوی فاصله بگیرد.
اریک برن با فهمیدن اینکه شخصیت انسان از سه حالت «خودآگاه» تشکیل شده رفتارهای پیچیده بین انسانها را قابل فهم کرد. هر حالت «خودآگاه» یک مجموعه کامل از احساسات و فکرها و رفتارهایی است که ما با استفاده از آنها واکنش نشان میدهیم. در واقع افراد در موقعیتهای گوناگون رفتارهای مختلفی از خود بروز میدهند، و تحلیل ساختار شخصیت به معنی بررسی ساختار حالات شخصیت و رفتار انسان است که به صورت رفتاری و احساسی بروز مینماید. سه حالت «خودآگاه» والد و بالغ و کودک و فعل و انفعال بین آنها پایهٔ نظریهٔ تحلیل رفتار متقابل را تشکیل میدهند. این مفهومها به خیلی از زمینههای مشاوره روان درمانی و تحصیل راه پیدا کردهاند.
والد (باورهای تقلید شده)
قسمتی از رفتارها، افکار و احساسات انسان است که به دلیل تقلید ناخودآگاه از کارهایی که پدر و مادر انجام میدادند یا برداشت ما از رفتار آنها است. رفتارهای مانند نصیحت کردن، سرزنش کردن، حمایت کردن، انتقاد کردن از جمله رفتارهای بازتابی این بخش میباشد. والد از دو قسمت والد کنترلکننده (مثبت و منفی) و والد حمایتگر مهربان (مثبت و منفی) تشکیل شدهاست. حالتی است که نمایانگر رفتار فرد به همان صورتی است که پدر و مادرش رفتار میکردند. در سالهای اولیه کودکی باید و نبایدهای زیادی از طرف والدین به کودکان تحمیل شده یا یاد داده میشود. این مجموعه عظیم از وقایع خارجی و تحمیلی غیرقابل سؤال در حالت من والد کودک ثبت میگردد و در آینده بخشی از شخصیت فرد را تشکیل میدهد. این بخش از شخصیت با دستورالعملهای زندگی و باید و نبایدهای آن، قانونمداری، مسئولیت پذیری و عادتها سر و کار دارد. وقتی فردی بدون توجه به احساسات و عواطف، یا بدون توجه به تعقل و منطق به امری مبادرت میکند یا صحبت میکند یا دیگران را مجبور به انجام چنین اموری مینماید از این بخش شخصیت خود استفاده میکند.
بالغ (ارزشها)
بخشی از شخصیت است که رفتارهای «این مکانی-این زمانی» را شامل میشود؛ مثلاً ما در هنگام رانندگی، قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت میکنیم یعنی شرایط زمان و مکان را دریافت و بر اساس آن تصمیم به درست رانندگی کردن گرفتهایم. بالغ همان بخشی از افکار، رفتار و احساسات انسان است که شبیه پردازش کامپیوتری است و پاسخ ما به اتفاقات حال حاضر است. تقویت بالغ یکی از اهداف تحلیل رفتار متقابل است. ویژگی دیگر «بالغ» استفاده از تمام توانمندیهای فرد برای حل مسائل است. بالغ را میتوان همان نیروی در درون هر فردی میباشد که از آن تحت عنوان عقل و منطق یاد میشود.
کودک
قسمتی از رفتارها، افکار و احساسات انسان است که تکرار دوران کودکی است. در واقع این حالت نمادی از بعد شخصیت کودک در درون هر فرد میباشد که رفتارهای عجولانه و غیر منطقی از خود بروز میدهد. همچنین این بخش شخصیت خود از سه الگوی رفتاری متفاوت مهر طلب، آزارگر و قربانی تشکیل شدهاست؛ مثلاً کسی که نتیجه خوبی در کارش میگیرد با یک لبخند درخشان پاسخ میدهد. کودک به چند قسمت از قبیل طبیعی، منزوی، تربیت شده و پرخاشگر تقسیم میشود. کودک هرگز از لذت جویی سیر نمیشود – آینده را نمیبیند – خواسته اش را به تأخیر نمیاندازد.
سرزندگی و هیجان، سیر کردن در تخیلات، لذت طلبی، لجبازی، دمدمی بودن، خلاقیت، کنجکاوی، علاقه به دانستن، اصرار به تجربه کردن و احساس کردن از جمله خصوصیات حالت من کودک است. این بخش از شخصیت فرد را وامیدارد که هر چیزی را شخصاً خودش تجربه کند. اصلاً خویشتن دار نیست و به عواقب احتمالی رفتارش توجهی ندارد. تمایلی به رعایت قیود اجتماعی، عرف، مذهب، قانون، تعقل و… ندارد.
برن روابط بین فردی را به سه حالت نفسانی افراد درگیر اختصاص داد: والدین، بزرگسالان و کودک
سپس ارتباط بین افراد را بر اساس وضعیت فعلی آنها مورد بررسی قرار داد. وی این تعاملات بین فردی را رفتار متقابل نامید و از مجموعه علائم برای اشاره به الگوهای تعاملی خاصی استفاده کرد که در زندگی روزمره ادامه داشت. منشا تحلیل رفتار متقابل را می توان در پنج مقاله اول از شش مقاله برن در مورد شهود، که نوشتن آنها در سال 1949 آغاز شد، جستجو کرد. نوشته های برن مفاهیم فرویدی ناخودآگاه را به چالش کشید. در سال 1956، پس از 15 سال آموزش روانکاوی، برن از پذیرش به عنوان یک روانکاو کامل در موسسه روانکاوی سانفرانسیسکو خودداری کرد. وی درخواست چندین سال آموزش دیگر را رد کرد و تصمیم گرفت از روانکاوی فاصله بگیرد.
اریک برن با فهمیدن اینکه شخصیت انسان از سه حالت «خودآگاه» تشکیل شده رفتارهای پیچیده بین انسانها را قابل فهم کرد. هر حالت «خودآگاه» یک مجموعه کامل از احساسات و فکرها و رفتارهایی است که ما با استفاده از آنها واکنش نشان میدهیم. در واقع افراد در موقعیتهای گوناگون رفتارهای مختلفی از خود بروز میدهند، و تحلیل ساختار شخصیت به معنی بررسی ساختار حالات شخصیت و رفتار انسان است که به صورت رفتاری و احساسی بروز مینماید. سه حالت «خودآگاه» والد و بالغ و کودک و فعل و انفعال بین آنها پایهٔ نظریهٔ تحلیل رفتار متقابل را تشکیل میدهند. این مفهومها به خیلی از زمینههای مشاوره روان درمانی و تحصیل راه پیدا کردهاند.
والد (باورهای تقلید شده)
قسمتی از رفتارها، افکار و احساسات انسان است که به دلیل تقلید ناخودآگاه از کارهایی که پدر و مادر انجام میدادند یا برداشت ما از رفتار آنها است. رفتارهای مانند نصیحت کردن، سرزنش کردن، حمایت کردن، انتقاد کردن از جمله رفتارهای بازتابی این بخش میباشد. والد از دو قسمت والد کنترلکننده (مثبت و منفی) و والد حمایتگر مهربان (مثبت و منفی) تشکیل شدهاست. حالتی است که نمایانگر رفتار فرد به همان صورتی است که پدر و مادرش رفتار میکردند. در سالهای اولیه کودکی باید و نبایدهای زیادی از طرف والدین به کودکان تحمیل شده یا یاد داده میشود. این مجموعه عظیم از وقایع خارجی و تحمیلی غیرقابل سؤال در حالت من والد کودک ثبت میگردد و در آینده بخشی از شخصیت فرد را تشکیل میدهد. این بخش از شخصیت با دستورالعملهای زندگی و باید و نبایدهای آن، قانونمداری، مسئولیت پذیری و عادتها سر و کار دارد. وقتی فردی بدون توجه به احساسات و عواطف، یا بدون توجه به تعقل و منطق به امری مبادرت میکند یا صحبت میکند یا دیگران را مجبور به انجام چنین اموری مینماید از این بخش شخصیت خود استفاده میکند.
بالغ (ارزشها)
بخشی از شخصیت است که رفتارهای «این مکانی-این زمانی» را شامل میشود؛ مثلاً ما در هنگام رانندگی، قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت میکنیم یعنی شرایط زمان و مکان را دریافت و بر اساس آن تصمیم به درست رانندگی کردن گرفتهایم. بالغ همان بخشی از افکار، رفتار و احساسات انسان است که شبیه پردازش کامپیوتری است و پاسخ ما به اتفاقات حال حاضر است. تقویت بالغ یکی از اهداف تحلیل رفتار متقابل است. ویژگی دیگر «بالغ» استفاده از تمام توانمندیهای فرد برای حل مسائل است. بالغ را میتوان همان نیروی در درون هر فردی میباشد که از آن تحت عنوان عقل و منطق یاد میشود.
کودک
قسمتی از رفتارها، افکار و احساسات انسان است که تکرار دوران کودکی است. در واقع این حالت نمادی از بعد شخصیت کودک در درون هر فرد میباشد که رفتارهای عجولانه و غیر منطقی از خود بروز میدهد. همچنین این بخش شخصیت خود از سه الگوی رفتاری متفاوت مهر طلب، آزارگر و قربانی تشکیل شدهاست؛ مثلاً کسی که نتیجه خوبی در کارش میگیرد با یک لبخند درخشان پاسخ میدهد. کودک به چند قسمت از قبیل طبیعی، منزوی، تربیت شده و پرخاشگر تقسیم میشود. کودک هرگز از لذت جویی سیر نمیشود – آینده را نمیبیند – خواسته اش را به تأخیر نمیاندازد.
سرزندگی و هیجان، سیر کردن در تخیلات، لذت طلبی، لجبازی، دمدمی بودن، خلاقیت، کنجکاوی، علاقه به دانستن، اصرار به تجربه کردن و احساس کردن از جمله خصوصیات حالت من کودک است. این بخش از شخصیت فرد را وامیدارد که هر چیزی را شخصاً خودش تجربه کند. اصلاً خویشتن دار نیست و به عواقب احتمالی رفتارش توجهی ندارد. تمایلی به رعایت قیود اجتماعی، عرف، مذهب، قانون، تعقل و… ندارد.
نموداری از مفهوم تحلیل تراکنش برگرفته از کتاب «بازیها» اثر اریک برن ۱۹۶۴
رفتارهای متقابل (تراکنش)
تراکنشها (رفتارهای متقابل) به کنشهای انسانی گفته میشوند که در پی آنها از طرف مقابل انتظار پاسخ میرود؛ مثلاً سلام کردن، یا دراز کردن دست برای دست دادن یک تراکنش است، چون که از طرف انتظار پاسخ میرود. این پاسخ بستگی به حالت «خود» طرف متقابل دارد. در این مورد خاص -یعنی سلام کردن- پاسخ فرد میتواند از یک جواب سلام کوتاه تا یک احوالپرسی گرم و درازمدت متغیر باشد.
در تحلیل رفتارهای متقابل با تشخیص این که فرد با کدام حالت «خود» با دیگری رفتار میکند میتوان رفتارهای بعدی او را پیشبینی کرد. با به صحنه آگاه آوردن این تشخیص میتوان کیفیت و تأثیر ارتباطات افراد را بهبود داد.
ویژگیهای هر تیپ شخصیتی
تیپ شخصیتی یا نفسانی افراد بایکدیگر متفاوت است. اما معمولاً در درون یک سیستم یکپارچه شخصیت، هر یک از ما سه تیپ شخصیتی یا نفسانی وجود دارد؛ که بنابراین که چه شرایطی را تجربه میکنیم و این شرایط چه تأثیری و چه احساسی را در ما برانگیخته میکند هر یک از این تیپهای شخصیتی ممکن است فعال شود. در واقع این سه تیپ شخصیتی سه شیوه مختلف از افکار، احساس و رفتار ماست. زمانی که رفتار و احساس و افکارمان شبیه به دوران کودکی مان هست و مانند کودکی خود هستیم در حالت شخصیتی (کودک) به سر میبریم. زمانی که همچون والدینمان فکر میکنیم یا رفتار میکنیم و احساس مان شبیه والدینمان است در حالت شخصیتی (والد) هستیم و زمانی که رفتارم پاسخی صریح و مستقیم به شرایط پیرامونم و وضیعت این زمانی، این مکانی در رابطه با آنچه در حال حاضر در اطرافم در حال وقوع است باشد در حالت شخصیت (بالغ) به سر میبریم.
بازیها
اریک برن یک سری الگوهای رفتار اجتماعی نا سالم را به عنوان بازی تعریف میکند. این رفتارهای تکرار شونده و منحرف اصولاً برای به دست آوردن نوازش هستند اما در عوض احساسات منفی را تقویت میکنند و مانند ماسک جلوی بروز مستقیم احساسات و افکار را میگیرند. اریک برن برای این بازیها اسمهای آشنایی انتخاب کردهاست. وی معتقد است رفتارهای نا سالم نتیجه تصمیمات محدودکنندهای است که در کودکی به دلیل علاقه به زنده ماندن گرفته شدهاند. این تصمیمات در چیزی که برن آن را پیشنویس (یک نقشه از قبل کشیده شده برای اینکه زندگی چگونه زندگی شود) مینامد به اوج میرسند.
عوض کردن پیشنویس زندگی هدف روان درمانی مبتنی بر نظریه تحلیل رفتار متقابل است. برن معتقد بود که این بازیها در خانوادهها جاری و ساری هستند به این معنا که هر خانوادهای الگوی بازیهای منحصر به فرد خود را دارد که نسل به نسل از طریق یادگیری منتقل میشود. او بازیها را از نظر شدت به سه درجه تقسیم کرد. به این معنا که هر فرد با الگویی که از خانواده خود میآموزد یک بازی واحد را ممکن است با شدت درجه یک، که در نهایت مقداری مشکلات میان فردی ایجاد کند، درجه دو، که منتج به مشکلات عدیده در زمینههای مختلف شود، درجه سه که مشکلات جدی از قبیل مشکلات قانونی نظیر زندانی شدن، قتل و … ایجاد کند، اجرا نماید.
یکی از انتقادهایی که برخی روان درمانگرها به مدل تحلیل رفتار متقابل دارند، سادگی بیش از حد آن است. آنها معتقدند این ساده سازی میتواند موجب بیتوجهی به بخشی از جزئیات ارزشمند بشود و از دقت تحلیل بکاهد. اما از سوی دیگر، برای علاقمندان مدیریت و مذاکره و مهارتهای ارتباطی، در مقایسه با آموزشهای عمومی که بیشتر شبیه فهرست نصیحت محسوب میشوند، مدل تحلیل رفتار متقابل یک چارچوب شفاف، قاعدهمند و قابل یاد دادن و یادگرفتن محسوب میشود.
****
روانشناسی روابط انسانی یک کتاب پرفروش از دکتر اریک برن از سال 1964 است که بیش از پنج میلیون بار فروخته شده است. این کتاب تعاملات اجتماعی عملکردی و ناکارآمد را توصیف می کند. اگرچه این کتاب برای درمانگران حرفه ای نوشته شده است، اما پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز شد و شهرت برن را به دست آورد. این کتاب به وضوح نمونه های روزمره ای را نشان می دهد که چگونه مردم در بازی هایی که انجام می دهند گرفتار می شوند. برن اظهار داشت که "هر ارتباط اجتماعی (...) دارای مزیت بیولوژیکی نسبت به عدم داشتن رابطه جنسی است"، بنابراین مردم برای زندگی به هر نوع "نوازش" (تماس فیزیکی، به عنوان مثال مبادله) نیاز دارند.
نبع : سایت میگنا برگرفته از:
مجله ای سنچنبع : سایت میگنا برگرفته از:
ویکی پدیا
عالیه