مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: مگر میشود از همه نعمتهای دنیا بهره ببرید بعد نگویید که من اشرف مخلوقاتم؟! چطور در همه چیز تصرّف میکنید؟ پس چیزی بالاتر دارید که میتوانید تصرّف کنید؟ آیا ندارید؟! آیا نمیخواهید خدا را شکر کنید.
مگر میشود از همه نعمتهای دنیا بهره ببرید بعد نگویید که من اشرف مخلوقاتم؟! چطور در همه چیز تصرّف میکنید؟ پس چیزی بالاتر دارید که میتوانید تصرّف کنید؟ آیا ندارید؟! آیا نمیخواهید خدا را شکر کنید و بگویید شکر خدا را که این همه نعمت به ما داده است؟ گاو که نیامد سر شما را ببرد و بخورد. شیر میدهد، گوساله هم میدهد، کود هم میدهد. علاوه بر آن گوشتش را هم میخورید. اگر علف به او دادید میخورد، اگر هم ندادید هیچ طلبی از شما ندارد. الاغ هم همینطور. سوار میشوید، تا چیزی به او ندهید، چیزی از شما نمیگیرد. ولی شما ماسوی الله را در تصرّف دارید. آیا اگر پیامبران را نفرستاده بود شکر این همه نعمت را نمیکردید؟ بلکه شکر میکردید و میگفتید ای که همه اینها را به من دادی تو را شکر.
با این حال خدا لطف فرمود، پیامبران را هم
فرستاد که بهتر و قشنگتر به ما حالی کند که چه کار کنیم. بگویید لا اِلهَ
اِلا الله، بگویید خدا این نعمتها را داده است، قُولُو لا اله الا الله
تُفلحُوا این اولش بود. بعد آمد گفت اگر راحت نشدید و یقین پیدا نکردید،
نماز هم بخوانید، روزه هم بگیرید، خمس و زکات هم بدهید. والا اصلش همان باب
اقرار است، اصلش شُکر شماست. بعد هم آهسته آهسته با عقلت، با نمازت، با
شعورت و با قدمت اقرار میکنی. آخر کار هم بیکار میمانی. از بس با خدا
یگانه میشوی و به خدا عشق میورزی. فعل انجام میدهی اما خسته نمیشوی.
بدون حرکت فعل را بجا میآوری. نماز میخوانی شاکر میشوی، عابد میشوی،
خیر خواه مردم میشوی، همه چیز میشوی، امّا بدن حرکت و بدون آلت.
ببین
سرانجام تو را کجا میبرند. این از صفات خداوند است. خدا فاعل بدون حرکت
است. حافظ است بدون اینکه توپ و تانک و تفنگ داشته باشد. مومن را هم
میخواهد به چنین جایگاهی ببرد، چون آن را در مومن امانت گذاشته است. پس هر
کدام از شما که برجسته هستید با نیّت کار کنید. آهسته آهسته دورتان را
خلوت کنید، فقط کار بدون آلت. متحرک نشوید، اینطور نباشید تا بگویند باران
نیامده تحریک شوید. خدا هم تحریک نمیشود.
بدانید آخر کار
اینطور میشوید. فاعل میشوید اما نه به معنای حرکت. حرکت حاکی از
تحریکپذیری است. اول چاره نداشتیم. تا چیزی می گفتند همه تحریک میشدیم
میرفتیم و نماز میخواندیم. میگفتند پول بدهید میدادیم. البته با تحریک و
حرکت و وسائل رشد میکنیم و به آن مرحلهای میرسیم که خدا فرمود شما را
برای خودم آفریدم.
خداوند خطاب به بندهاش میگوید همه چیز را برای تو
آفریدم، تو را هم برای خودم آفریدم. یعنی تو را فاعل میکنم مثل خودم. نیّت
عمل مهم است. نشنیدهاید که فرمودهاند اِنَّما الاعمالُ بِالنیّاتِ
(وسائل الشیعه جلد1 صفحه 48)
کتاب طوبای محبّت جلد دوم– ص 123
مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی-خبرگزاری تسنیم