مهمترین اختلاف ها معمولا در زمینه های اجتماعی ، عمل و فعالیت، روش های اموزشی و بویژه گفتار خود محور می باشد.
در این جستجو سعی شده است با توجه به مبانی انسانی هر دو نظریه به تفاوت ها و همچنین شباهت های آنها اشاره شود.
در این جستجو سعی شده است با توجه به مبانی انسانی هر دو نظریه به تفاوت ها و همچنین شباهت های آنها اشاره شود.
ویگوتسکی :
وی جنبه های فرهنگی ، تاریخی و اجتماعی را در رشد شناختی با اهمیت می داند. وی کارکردهای ذهنی را به دو دسته عمده تقسیم می کند :
1 کارکردهای نخستین ذهنی
2 کارکردهای عالی ذهنی
کارکردهای نخستین به توانایی های طبیعی و نااموخته انسان مانند توجه کردن، حس کردن وادراک کردن اشاره دارد. در جریان رشد و تحول این کارکردهای نخستین ذهنی تدریجا به کارکردهای عالی ذهنی یعنی حل مساله و تفکر تغییر می یابند که این تغییر عمدتا از راه تاثیر فرهنگ و در زمینه تاریخی اجتماعی میسر است. در واقع تبدیل روابط اجتماعی به کارکردهای ذهنی موجب رشد یا تحول شناختی می شود. البته این تبدیل نه بطور مستقیم بلکه از طریق یک واسطه یا علامت امکان پذیر می شود .
درونی سازی و نقش زبان:
ویگوتسکی در تحول یا رشد زبان سه دوره را متمایز می سازد:
1 گفتار اجتماعی ( بیرونی ): نقش این گفتار کنترل رفتار دیگران است پیش از 3 سالگی .
2 گفتار خود محورانه: مرحله انتقالی گفتار اجتماعی به گفتار درونی . کنترل رفتار خود ( 3 تا 7 سالگی )
3 گفتار درمانی : با خود و حرف زدن به طور بی صدا. نقش ان جهت دادن به اندیشه و رفتار انسان است. پس از 7 سالگی .
تفاوت ها :
تفاوت هایی که مطرح می شود معمولا هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ کاربردی است.
ویگوتسکی :
1 کودک فعال است اما تعامل اجتماعی بین کودک و افراد دیگر برقرار است و تفکر و فرایند های شناختی از جامعه به فرد داده می شود. به عبارت دیگر ویگوتسکی رشد شناخت را در متن جامعه و در ارتباط نزدیک با فرهنگ قرار می دهد. در واقع زمینه انجام عمل مهم است یعنی شناخت با مفاهیم فرهنگی شکل می گیرد. بعبارت دیگر فعالیت فرد را جامعه و فرهنگ شکل می دهد.
2 رشد زبان پایه رشد مهارت های شناختی است.
3 گفتار خصوصی عامل رشد و تکامل تفکر و زبان است پایه ارتباط متقابل و اساس اجتماعی دارد، نقش تکوینی دارد و مهمترین پیوند تحولی در انتقال از گفتار بیرونی به زبان درونی شده است. گفتار خصوصی به کودک کمک می کند تا به بررسی و تفکر درباره رفتار خود نماید، گفتار خصوصی جهت عملکرد و رفتار کودک را تعیین می کند. هدایت خود ، رفتار را طرح ریزی و سازمان می دهد. گفتار خصوصی دوره انتقال از گفتار بیرونی به گفتار درونی است ، بنابراین نقش تکوینی دارد. در شرایط دشوار، اشتباهات زیاد از این نوع گفتار بیشتر استفاده می شود.
پیاژه :
1 مهمترین ابزار شناخت خود کودک است، کودک یک کاشف فعال و خودانگیخته است که بدون فشار دیگران فرضیه می سازد و انرا ازمون می کند . ( یعنی تاکید اساسی در شکل گیری ساخت های ذهنی بر فرد و دیدگاه تجربی کودک است ) فعالیت از طریق دو کنش مکمل درون سازی و برون سازی صورت می گیرد.
2 رشد شناختی پایه رشد زبان است. رشد زبان متاثر از رشد عقلانی و ابزارهای شناختی کودک است.
3 گفتار خود محور مانع رشد است ( گفتار غیر اجتماعی ) گفتار خود محور بیانگر ناتوانی کودک در انطباق دهی دیدگاه ها در تبادلات اجتماعی است. چون یکی از مهمترین تفاوت های پیاژه و ویگوتسکی در زمینه گفتار خودمحور و خصوصی است به شرح دقیق تر ان می پردازیم :
الف) مفهوم تحولی
پیاژه :
بیانگر ناتوانی در اخذ دیدگاه دیگری و درگیر شدن در ارتباط های متقابل است.
ویگوتسکی :
بیانگر تفکر بیرونی است و نقش ان برقراری ارتباط با خود به منظور هدایت و راهنمایی خود است.
ب) سیر تحول
پیاژه :
باسن کاهش می یابد.
ویگوتسکی :
در سنین خردسالی افزایش دارد و سپس جنبه بیرون بودن را از دست می دهد و به شکل تفکر شفاهی درونی در می اید.
ج) ارتباط با گفتار اجتماعی :
پیاژه :
منفی است
ویگوتسکی :
مثبت است.زیرا در ارتباط با دیگران رشد می کند.
د) ارتباط با زمینه
پیاژه : ندارد .
ویگوتسکی : با مفاهیم فرهنگی رشد می کند و در زمینه های مشکل نیز که کوشش شناختی بیشتری لازم است گفتار خصوصی نقش کمک رسانی را ایفا می کند.
تحقیقات جدید نظر ویگوتسکی را تائید می کنند بویژه این که هنگامی که کودک با مسائله سختی روبرو می شود از گفتار خصوصی بیشتر استفاده می کند.
پیاژه :
4 تاکید بر یادگیری اکتشافی یعنی روش پیاژه کودک محور است و اثر فعالیت های اموزشی را مشروط به امادگی کودک و توانایی جذب و انطباق وی می داند، از سوئی توجه به مراحل رشد ساختارهای ذهنی که به تعامل ذهن با خود و با دنیای فیزیکی و اجتماعی پیرامون مفهوم می دهند، روش های اموزشی را مقید به رعایت اصولی می کند که بر ویژگی این ساختارها استوار باشند. نقش مسلم غنی سازی محیط ، تسهیل تعامل ها است به طوری که به کشف مستقل از طرف کودک منجر شود.
5
تعارض شناختی در اموزش مبتنی بر تمرکز زدایی به شیوه برخورد ذهن با دنیای
فیزیکی . در واقع توجیه پیاژه از تمرکز زدایی شناختی مبتنی بر نظریه او در
مورد تعادل شناختی و هم وزن بودن تعامل های فیزیکی و اجتماعی است یعنی هر
نوع برهم خوردگی در تعامل های درون و بین فردی یا اجتماعی که تعادل را
مختل سازد دست یابی به تعادل عالی تر را سبب می گردد. بنابراین به نظر
پیاژه هم تضاد ذهنی با ذهن دیگر و هم تضاد درونی فکر و مقاومت موضوع در
برابر جذب شدن در ساختارهای ذهن می توانند در تعادل اختلال ایجاد کنند و
لذا تاکید منحصرا برتعامل های اجتماعی نیست.
6 به عقیده پیاژه مراحل رشد شناختی تعیین کننده ماهیت تفکر اوست و لذا با اموزش نمی توان فراتر از رشد شناختی کودک در او یادگیری ایجاد کرد.
ویگوتسکی :
4 تاکید بر یادگیری اکتشافی هدایت شده ، به طوری که شکل گیری کلیه فعالیت های شناختی را ناشی از تعامل اجتماعی و فعالیت های مشارکتی می داند. افراد با تجربه و بزرگسالان باید به افراد ناشی و کودکان اموزش دهند. تاکید بر نقش مهم مربی بویژه در ارتباط دارد. به عقیده ویگوتسکی می توان منتظر امادگی کودک نبود و با دخالت های دقیق او را در جهت گیری هدایت شده درون منطقه مجاور رشد سوق داد در واقع مربی نقش فعالی را در کمک رسانی به سازمان دهی ذهنی کودک دارد. البته امروزه برخی از روان شناسان مانند برونر با استفاده از اصطلاح سکوسازی سعی دارند از منطقه مجاور رشد، توصیفی تجربی تر و عملیاتی بدهند بنابراین معتقدند که اولین تلاش مربی پیرو ویگوتسکی ان است که تغییر و برداشت کودک از موفقیت را دریابد و بر مبنای ان برنامه اموزش خود را ارائه دهد ( همان تشکیل داربست) در واقع منطقه مجاور رشد ویگوتسکی همان امادگی ذهنی مورد نظر پیاژه است.
5 تعارض شناختی در اموزش مبنایی اجتماعی دارد. چنان که تمرکز زدایی های اجتماعی را مقدم بر تمرکز زدایی های ناشی از برخورد ذهن با دنیای فیزیکی می دانند. به نظر ژیرو و مونیی از طرفداران و پیروان ویگوتسکی به علت ارتباط و برخورد با دیگری است که فرد از تمرکز شناختی بر ذهنیت خود رها می شود و در موقعیت های تنهایی از این امتیاز محروم است. ( تمرکز ادراکی است که هنوز در یک طرح کلی ادغام نشده است و تمرکز زدایی بر سازمان یابی تمرکزها و دیدگاه ها دلالت دارد) در واقع در خلال ارتباط دادن اعمال خود با اعمال دیگران است که فرد نظام سازماندهی را در اختیار می گیرد.
6 فرایند های رشد و تحول به دنبال فرایندهای یادگیری رخ می دهند( اینکه کودکان مسئله ای را که نمی توانند به تنهایی حل کنند با کمک بزرگترها ان را حل می کنند. یعنی به کمک بازی ، اموزش رسمی می توان کودکان را به سطح رشد بالقوه رسانید( الگودهی ، پاداش ، پسخوراند و ....)
نتیجه گیری :
روی هم رفته میتوان گفت که در روش های اموزشی متاثر از نظرات پیاژه و ویگوتسکی اصل مشترکی وجود دارد و ان تاکید برایجاد موقعیت های درگیر ساز فعالیت کودک است. اما از سوی دیگر تاکید پیاژه بر لزوم توازن و تعادل در تعامل های درون فردی و بین فردی و تاکید بیشتر ویگوتسکی بر اهمیت تعامل های اجتماعی، تعامل با بزرگسالان وانتقال کلامی موجب شده است تا در مورد این که موقعیت های اموزشی باید در تقویت چه نوع تعامل هایی بکوشند تفاوت ایجاد شود.میگنا دات آی آر، اما اگر چه ویگوتسکی بر نقش مربی تاکید می کند در عین حال به نظر می رسد در این که مربی باید از کجا شروع نماید به وجه اشتراکی که طرفداران ویگوتسکی تحت عنوان سکوسازی و پیاژه تحت عنوان امادگی ذکر کرده است می رسیم .
در مقایسه ویگوتسکی و طرفدارانش به نظر می رسد ویگوتسکی به خاطر تاکید فراوان بر تعامل اجتماعی عوامل زیستی را نادیده گرفته اما طرفداران وی هم به عوامل زیستی و هم عوامل اجتماعی ( تعامل اجتماعی ) تاکید دارند.
هردو فعالیت و عمل را قبول دارند ولی پیاژه سعی دارد به نقش عمل و فعالیت اهمیت بدهد از حسی حرکتی به عملیات صوری ولی ویگوتسکی شکل پذیری فعالیت را در اثر فرهنگ با اهمیت می داند پیاژه بیشتر به فرایند عمومی و مشترک فعالیت توجه دارد ولی ویگوتسکی به فعالیت های خاص فرهنگی توجه دارد.
نظریه پیاژه
ژان پیاژه علاقمند به چگونگی استدلال و تفکر کودکان بود . هدف او این نبود که بداند کودکان چه یا چقدر می دانند، بلکه وی علاقمند بود که بداند کودکان چگونه می دانند. پیاژه به این نتیجه رسید که کیفیت ذهنی کودکان با بزرگسالان متفاوت است. چند مفروضه پیاژه بدین شرح است:
1 رشد یا تحول نتیجه تاثیر متقابل ( تعامل ) بین رسش و تجربه است. نوعی تعادل بین ساخت ژنتیکی و تجارب محیطی است.
2 در تعامل بین رسش و تجربه ، کودک کاملا فعال است و از دیدگاه پیاژه ، فعال بودن کودک موجب برقراری تعامل رسش و تجربه است.
3 رشد طی مراحلی صورت می گیرد که از قبل برنامه ریزی شده است. بنابراین هر مرحله محل و موقع ثبتی دارد. هر مرحله واحد صفت توحیدی است. هر مرحله تعادل بین ساخت اجزا» و به وجود امدن یک مجموعه است. هر مرحله واجد دو تراز تهیه و اتمام است، یعنی در یک زمان خاص، فرایندهای روانی در حال پیش رفتن بوده و سپس به مرتبه ای از تعادل می رسند. پایه های هر مرحله در مراحل قبلی طرح ریزی شده وخود مقدمه ای برای مراحل بعدی است.
6 به عقیده پیاژه مراحل رشد شناختی تعیین کننده ماهیت تفکر اوست و لذا با اموزش نمی توان فراتر از رشد شناختی کودک در او یادگیری ایجاد کرد.
ویگوتسکی :
4 تاکید بر یادگیری اکتشافی هدایت شده ، به طوری که شکل گیری کلیه فعالیت های شناختی را ناشی از تعامل اجتماعی و فعالیت های مشارکتی می داند. افراد با تجربه و بزرگسالان باید به افراد ناشی و کودکان اموزش دهند. تاکید بر نقش مهم مربی بویژه در ارتباط دارد. به عقیده ویگوتسکی می توان منتظر امادگی کودک نبود و با دخالت های دقیق او را در جهت گیری هدایت شده درون منطقه مجاور رشد سوق داد در واقع مربی نقش فعالی را در کمک رسانی به سازمان دهی ذهنی کودک دارد. البته امروزه برخی از روان شناسان مانند برونر با استفاده از اصطلاح سکوسازی سعی دارند از منطقه مجاور رشد، توصیفی تجربی تر و عملیاتی بدهند بنابراین معتقدند که اولین تلاش مربی پیرو ویگوتسکی ان است که تغییر و برداشت کودک از موفقیت را دریابد و بر مبنای ان برنامه اموزش خود را ارائه دهد ( همان تشکیل داربست) در واقع منطقه مجاور رشد ویگوتسکی همان امادگی ذهنی مورد نظر پیاژه است.
5 تعارض شناختی در اموزش مبنایی اجتماعی دارد. چنان که تمرکز زدایی های اجتماعی را مقدم بر تمرکز زدایی های ناشی از برخورد ذهن با دنیای فیزیکی می دانند. به نظر ژیرو و مونیی از طرفداران و پیروان ویگوتسکی به علت ارتباط و برخورد با دیگری است که فرد از تمرکز شناختی بر ذهنیت خود رها می شود و در موقعیت های تنهایی از این امتیاز محروم است. ( تمرکز ادراکی است که هنوز در یک طرح کلی ادغام نشده است و تمرکز زدایی بر سازمان یابی تمرکزها و دیدگاه ها دلالت دارد) در واقع در خلال ارتباط دادن اعمال خود با اعمال دیگران است که فرد نظام سازماندهی را در اختیار می گیرد.
6 فرایند های رشد و تحول به دنبال فرایندهای یادگیری رخ می دهند( اینکه کودکان مسئله ای را که نمی توانند به تنهایی حل کنند با کمک بزرگترها ان را حل می کنند. یعنی به کمک بازی ، اموزش رسمی می توان کودکان را به سطح رشد بالقوه رسانید( الگودهی ، پاداش ، پسخوراند و ....)
نتیجه گیری :
روی هم رفته میتوان گفت که در روش های اموزشی متاثر از نظرات پیاژه و ویگوتسکی اصل مشترکی وجود دارد و ان تاکید برایجاد موقعیت های درگیر ساز فعالیت کودک است. اما از سوی دیگر تاکید پیاژه بر لزوم توازن و تعادل در تعامل های درون فردی و بین فردی و تاکید بیشتر ویگوتسکی بر اهمیت تعامل های اجتماعی، تعامل با بزرگسالان وانتقال کلامی موجب شده است تا در مورد این که موقعیت های اموزشی باید در تقویت چه نوع تعامل هایی بکوشند تفاوت ایجاد شود.میگنا دات آی آر، اما اگر چه ویگوتسکی بر نقش مربی تاکید می کند در عین حال به نظر می رسد در این که مربی باید از کجا شروع نماید به وجه اشتراکی که طرفداران ویگوتسکی تحت عنوان سکوسازی و پیاژه تحت عنوان امادگی ذکر کرده است می رسیم .
در مقایسه ویگوتسکی و طرفدارانش به نظر می رسد ویگوتسکی به خاطر تاکید فراوان بر تعامل اجتماعی عوامل زیستی را نادیده گرفته اما طرفداران وی هم به عوامل زیستی و هم عوامل اجتماعی ( تعامل اجتماعی ) تاکید دارند.
هردو فعالیت و عمل را قبول دارند ولی پیاژه سعی دارد به نقش عمل و فعالیت اهمیت بدهد از حسی حرکتی به عملیات صوری ولی ویگوتسکی شکل پذیری فعالیت را در اثر فرهنگ با اهمیت می داند پیاژه بیشتر به فرایند عمومی و مشترک فعالیت توجه دارد ولی ویگوتسکی به فعالیت های خاص فرهنگی توجه دارد.
نظریه پیاژه
ژان پیاژه علاقمند به چگونگی استدلال و تفکر کودکان بود . هدف او این نبود که بداند کودکان چه یا چقدر می دانند، بلکه وی علاقمند بود که بداند کودکان چگونه می دانند. پیاژه به این نتیجه رسید که کیفیت ذهنی کودکان با بزرگسالان متفاوت است. چند مفروضه پیاژه بدین شرح است:
1 رشد یا تحول نتیجه تاثیر متقابل ( تعامل ) بین رسش و تجربه است. نوعی تعادل بین ساخت ژنتیکی و تجارب محیطی است.
2 در تعامل بین رسش و تجربه ، کودک کاملا فعال است و از دیدگاه پیاژه ، فعال بودن کودک موجب برقراری تعامل رسش و تجربه است.
3 رشد طی مراحلی صورت می گیرد که از قبل برنامه ریزی شده است. بنابراین هر مرحله محل و موقع ثبتی دارد. هر مرحله واحد صفت توحیدی است. هر مرحله تعادل بین ساخت اجزا» و به وجود امدن یک مجموعه است. هر مرحله واجد دو تراز تهیه و اتمام است، یعنی در یک زمان خاص، فرایندهای روانی در حال پیش رفتن بوده و سپس به مرتبه ای از تعادل می رسند. پایه های هر مرحله در مراحل قبلی طرح ریزی شده وخود مقدمه ای برای مراحل بعدی است.
چند اصطلاح در نظام پیاژه
- سازش یا انطباق :
کنش سازش در نظام پیاژه ، یعنی تعادل بین درون سازی و برون سازی. این کنش در طول تحول ثابت است.
- سازمان: کنش سازمان معرف رابطه اجزا» با کل است. این کنش در طول تحول ثابت است. به خاطر داشته باشیم که دو کنش سازش و سازمان مکمل یکدیگرند، زیرا سازش زمانی تحقق یافته است که سازماندهی شده باشد. آنچه با مراحل تحول تغییر می کند، ساخت ها هستند، مانند ساخت حسی حرکتی ، ساخت تجسمی ، ساخت صوری.
- روان بنه یا طرحواره: نخستین واحدهای روانی ( شناختی یا عاطفی) فرد است که مرجع پذیرش و سازماندهی داده ها است. اساسی ترین واحد شناخت است. رفتار و طرز واکنشی است که قابلیت تکرار، تعمیم و سازش دارد . واحد اصلی دانش از نظر پیاژه درکودکی روان بنه حسی حرکتی است و ان عبارت است از بازنمایی رده ای از اعمال حرکتی که برای دستیابی به هدفی به کار می رود. پیاژه تاکید دارد که اعمال کودک روان بنه های اولیه ذهنی را شکل می دهند.
- درون سازی ( جذب ) : وارد کردن داده های برونی در روان بنه است. فعالیتی است ( عقلی ،عاطفی ، حسی حرکتی ، ادراکی حسی و ....) که واقعیت را تغییر شکل میدهد تا ان را مشابه یک روان بنه نماید. تغییر موقت شی توسط ازمودنی و بنابر وضع وی است. شناخت حاصل درون سازی است. لازمه درون سازی تغییر محیط است.
- برون سازی ( انطباق) : تغییر دادن روان بنه ها به منظور همسطح شدن با یک موقعیت جدید. برون سازی زمانی انجام می گیرد که روان بنه های پیشین کارساز نباشد . فرایند تجدید نظر در روان بنه است . لازمه برون سازی تغییر روان بنه قبلی است. به خاطر داشته باشیم که هدف دو فرایند درون سازی و برون سازی، سازگاری و در نهایت رسیدن به تعادل شناختی است.
روش پیاژه
روش پیاژه روش بالینی است که امیزه ای از مصاحبه و ازمایش است . این روش حد فاصل بین روش مشاهده ساده و روش تجربی است. روش بالینی پیاژه شامل مصاحبه ای است که ازمایش کننده با ازمودنی برقرار می سازد . در این مصاحبه ، ازمایش کننده از ازمودنی یک سلسله سوال میکند که در طی ان همواره دو شرایط باید رعایت شود:
اول : فکر ازمودنی باید قدم به قدم دنبال گردد.
دوم: از کج روی فکر ازمودنی جلوگیری شود.
در این نوع مصاحبه با استفاده از روش استنطاق و معاینه ذهنی پاسخ نامفهوم و یا متناقص مورد پرسش قرار می گیرد تا اینکه به طور صریح و روشن بیان شوند. در واقع رهبری ازمایش حالتی دو جانبه از سوی ازماینده و ازمودنی دارد. همچنین از طریق روش انتقادی و تلقین مخالف هنگامی که کودک پاسخ خود را ارائه داد، بدون اینکه وانمود شود که پاسخش صحیح یا غلط است ، پاسخ او را با ارائه عقایدی متفاوت با عقیده وی مورد انتقاد قرار می دهیم که منظور و هدف اندازه گیری میزان استحکام اعتقادات کودک نیست ، بلکه منظور بررسی عمیق فعالیت منطقی فکر کودک و درک مشخصات ذهنی او است. در واقع برای پیاژه نحوه و چگونگی تفکر کودکان مهم است، نه پاسخ صحیح آنها ونه اینکه انها چقدر می دانند، می خواست بداند که کودکان چگونه می دانند. لذا پیاژه چگونگی تفکر را هم از پاسخ های صحیح و هم از پاسخ های غلط استنباط می نمود. همچنین در روش بالینی پیاژه از روش دیگری به نام تمرکز گرایی بالینی استفاده می شود. در این روش به جای اینکه ازمودنی منطبق با ازمون باشد، ازمون منطبق بر سطح تحول ازمودنی است، یک نوع روش متمرکز بر ازمودنی است.
مراحل رشد ذهنی از دیدگاه پیاژه پیاژه مراحل رشد ذهنی را به چهار مرحله به شرح ذیل تقسیم می کند:
1 مرحله حسی حرکتی ( تولد تا 2 سالگی )
زیر مرحله اول: بازتاب های کلی
زیر مرحله دوم : واکنش های دورانی نخستین
زیر مرحله سوم : واکنش های دورانی ثانوی
زیر مرحله چهارم : کاربرد روان بنه ها ثانوی در موقعیت های جدید
زیر مرحله پنجم : واکنش های دورانی ثالث
زیر مرحله ششم : بازنمایی ذهنی
2 مرحله پیش عملیاتی ( 2 تا 7 سالگی )
زیر مرحله هوش شهودی ( 2 تا 4 سالگی )
زیر مرحله شکل بندی راکد ادراکی ( 4 تا 5 سالگی )
زیر مرحله برزخ ( 5 تا 7 سالگی )
3 مرحله عملیات عینی ( 7 تا 11 سالگی )
زیر مرحله بروز عملیات منطقی عینی
زیرمرحله تشکیل ساخت های مجموعه ای
4 مرحله عملیات صوری ( 11 تا 16-15 سالگی )
مرحله حسی حرکتی
در این مرحله هوش وابسته به اعمال کودک است. کودک از طریق مشاهده حسی یادگیری را اغاز می کند. در واقع تماس کودک با دنیای خارج به شکل عملی است.
زیرمرحله اول بازتاب های کلی :
در این مرحله که از تولد تا 1 ماهگی را شامل می شود، رفتار کودک به شکل یک سلسله اعمال انعکاسی است. عمل برون سازی یا شناخت واقعیت جهان برونی تدریجا صورت می گیرد. درون سازی از همین نخستین مرحله از ظرفیت تکرار ، تعمیم ، بازپدید اوری و بازشناسی برخوردار است. (حافظه شناسی)
زیرمرحله دوم ، واکنش های دورانی نخستین ( 4 -1 ونیم ماهگی )
- سازش یا انطباق :
کنش سازش در نظام پیاژه ، یعنی تعادل بین درون سازی و برون سازی. این کنش در طول تحول ثابت است.
- سازمان: کنش سازمان معرف رابطه اجزا» با کل است. این کنش در طول تحول ثابت است. به خاطر داشته باشیم که دو کنش سازش و سازمان مکمل یکدیگرند، زیرا سازش زمانی تحقق یافته است که سازماندهی شده باشد. آنچه با مراحل تحول تغییر می کند، ساخت ها هستند، مانند ساخت حسی حرکتی ، ساخت تجسمی ، ساخت صوری.
- روان بنه یا طرحواره: نخستین واحدهای روانی ( شناختی یا عاطفی) فرد است که مرجع پذیرش و سازماندهی داده ها است. اساسی ترین واحد شناخت است. رفتار و طرز واکنشی است که قابلیت تکرار، تعمیم و سازش دارد . واحد اصلی دانش از نظر پیاژه درکودکی روان بنه حسی حرکتی است و ان عبارت است از بازنمایی رده ای از اعمال حرکتی که برای دستیابی به هدفی به کار می رود. پیاژه تاکید دارد که اعمال کودک روان بنه های اولیه ذهنی را شکل می دهند.
- درون سازی ( جذب ) : وارد کردن داده های برونی در روان بنه است. فعالیتی است ( عقلی ،عاطفی ، حسی حرکتی ، ادراکی حسی و ....) که واقعیت را تغییر شکل میدهد تا ان را مشابه یک روان بنه نماید. تغییر موقت شی توسط ازمودنی و بنابر وضع وی است. شناخت حاصل درون سازی است. لازمه درون سازی تغییر محیط است.
- برون سازی ( انطباق) : تغییر دادن روان بنه ها به منظور همسطح شدن با یک موقعیت جدید. برون سازی زمانی انجام می گیرد که روان بنه های پیشین کارساز نباشد . فرایند تجدید نظر در روان بنه است . لازمه برون سازی تغییر روان بنه قبلی است. به خاطر داشته باشیم که هدف دو فرایند درون سازی و برون سازی، سازگاری و در نهایت رسیدن به تعادل شناختی است.
روش پیاژه
روش پیاژه روش بالینی است که امیزه ای از مصاحبه و ازمایش است . این روش حد فاصل بین روش مشاهده ساده و روش تجربی است. روش بالینی پیاژه شامل مصاحبه ای است که ازمایش کننده با ازمودنی برقرار می سازد . در این مصاحبه ، ازمایش کننده از ازمودنی یک سلسله سوال میکند که در طی ان همواره دو شرایط باید رعایت شود:
اول : فکر ازمودنی باید قدم به قدم دنبال گردد.
دوم: از کج روی فکر ازمودنی جلوگیری شود.
در این نوع مصاحبه با استفاده از روش استنطاق و معاینه ذهنی پاسخ نامفهوم و یا متناقص مورد پرسش قرار می گیرد تا اینکه به طور صریح و روشن بیان شوند. در واقع رهبری ازمایش حالتی دو جانبه از سوی ازماینده و ازمودنی دارد. همچنین از طریق روش انتقادی و تلقین مخالف هنگامی که کودک پاسخ خود را ارائه داد، بدون اینکه وانمود شود که پاسخش صحیح یا غلط است ، پاسخ او را با ارائه عقایدی متفاوت با عقیده وی مورد انتقاد قرار می دهیم که منظور و هدف اندازه گیری میزان استحکام اعتقادات کودک نیست ، بلکه منظور بررسی عمیق فعالیت منطقی فکر کودک و درک مشخصات ذهنی او است. در واقع برای پیاژه نحوه و چگونگی تفکر کودکان مهم است، نه پاسخ صحیح آنها ونه اینکه انها چقدر می دانند، می خواست بداند که کودکان چگونه می دانند. لذا پیاژه چگونگی تفکر را هم از پاسخ های صحیح و هم از پاسخ های غلط استنباط می نمود. همچنین در روش بالینی پیاژه از روش دیگری به نام تمرکز گرایی بالینی استفاده می شود. در این روش به جای اینکه ازمودنی منطبق با ازمون باشد، ازمون منطبق بر سطح تحول ازمودنی است، یک نوع روش متمرکز بر ازمودنی است.
مراحل رشد ذهنی از دیدگاه پیاژه پیاژه مراحل رشد ذهنی را به چهار مرحله به شرح ذیل تقسیم می کند:
1 مرحله حسی حرکتی ( تولد تا 2 سالگی )
زیر مرحله اول: بازتاب های کلی
زیر مرحله دوم : واکنش های دورانی نخستین
زیر مرحله سوم : واکنش های دورانی ثانوی
زیر مرحله چهارم : کاربرد روان بنه ها ثانوی در موقعیت های جدید
زیر مرحله پنجم : واکنش های دورانی ثالث
زیر مرحله ششم : بازنمایی ذهنی
2 مرحله پیش عملیاتی ( 2 تا 7 سالگی )
زیر مرحله هوش شهودی ( 2 تا 4 سالگی )
زیر مرحله شکل بندی راکد ادراکی ( 4 تا 5 سالگی )
زیر مرحله برزخ ( 5 تا 7 سالگی )
3 مرحله عملیات عینی ( 7 تا 11 سالگی )
زیر مرحله بروز عملیات منطقی عینی
زیرمرحله تشکیل ساخت های مجموعه ای
4 مرحله عملیات صوری ( 11 تا 16-15 سالگی )
مرحله حسی حرکتی
در این مرحله هوش وابسته به اعمال کودک است. کودک از طریق مشاهده حسی یادگیری را اغاز می کند. در واقع تماس کودک با دنیای خارج به شکل عملی است.
زیرمرحله اول بازتاب های کلی :
در این مرحله که از تولد تا 1 ماهگی را شامل می شود، رفتار کودک به شکل یک سلسله اعمال انعکاسی است. عمل برون سازی یا شناخت واقعیت جهان برونی تدریجا صورت می گیرد. درون سازی از همین نخستین مرحله از ظرفیت تکرار ، تعمیم ، بازپدید اوری و بازشناسی برخوردار است. (حافظه شناسی)
زیرمرحله دوم ، واکنش های دورانی نخستین ( 4 -1 ونیم ماهگی )
نخستین
عادات در طفل شکل می گیرد و مقدمه یک نوع شرطی شدن به وجود می اید . مثلا
اگر بر حسب تصادف طفل انگشت خودرا به دهان ببرد، همان حالت لذت ناشی از
پستان مادر را خواهد برد. واکنش ها دروانی هستند، یعنی تکرار می شوند و
نخستین هستند، یعنی مربوط به بدن است . نخستین سازش های اکتسابی ، صورت می
گیرد.
زیرمرحله سوم، واکنش های دورانی ثانوی ( 4 -8 و نیم ماهگی ) :
هماهنگی بین دیدن، گرفتن و لمس کردن رخ می دهد . واکنش های دورانی ، ثانوی است، زیرا مربوط به محیط و اشیا» خارجی است . در این واکنش ها کودک واقعه جالبی را که خارج از اوست ، کشف و دوباره ایجاد می کند. زمان جنبه عملی دارد و برای نخستین بار ادراک قبل و بعد به وجود می اید.
زیرمرحله سوم، واکنش های دورانی ثانوی ( 4 -8 و نیم ماهگی ) :
هماهنگی بین دیدن، گرفتن و لمس کردن رخ می دهد . واکنش های دورانی ، ثانوی است، زیرا مربوط به محیط و اشیا» خارجی است . در این واکنش ها کودک واقعه جالبی را که خارج از اوست ، کشف و دوباره ایجاد می کند. زمان جنبه عملی دارد و برای نخستین بار ادراک قبل و بعد به وجود می اید.
تمرکز
زدایی نیز یکی از ویژگی های مرحله عملیات عینی است و این مفهوم بدین
معناست که کودکان می توانند توجهشان را برجنبه های مختلف شی یا موضوعی به
طور همزمان متمرکز کنند. انها می فهمند که اشیا» بیش از یک بعد دارند. اصل
هویت یکی از اصول منطقی است که براساس ان خصوصیات اصلی شی تغییر نمی کند .
اصل تعادل نیز بیان می کند که اگر برابر با باشد و برابر با
باشد ، پس برابر است با . درون گنجی نیز اصل منطقی است که نشان می دهد
بین مقوله روابط سلسله مراتبی وجود دارد.
مرحله عملیات صوری
با گشایش این مرحله ، نوجوانی اغاز می شود. بزرگترین خصیصه فکری نوجوانان، ظهور بعد ممکن است. عملیاتی که در سطح صوری جداگانه و باناهمترازی تحقق یافته اند، در یک منظومه توحید می یابند و این چیزی است که شبکه نامیده می شود. تغییر ساختاری این مرحله را می توان در پنج ویژگی ذیل تقسیم کرد.
1 عملیات فرضی استنتاجی:
یعنی فرض کردن یک مساله و نتیجه گیری از ان
. 2 منطق قضایا:
کودک از منطق جز» و کل ( طبقه بندی) به صورت پیشرفته ای استفاده می کند. روابط را می تواند به حالت انتزاعی بیان کند.
3 جداشدن شکل و محتوی از یکدیگر:
مثلا بدن حضور اشیا» می تواند انها را طبقه بندی یا ردیف کند .
4 تناسب ها:
فکر انتزاعی نظام عملیات به توان 2 یا تناسب ها را تشکیل می دهد . در واقع عملیات منطقی عینی عملیات به توان یک است. بدین معنا که مستقیما در مورد اشیا» حضوری به کار بسته می شوند، اما فکر صوری بین روابط ، روابطی برقرار می سازد.
5 عملیات ترکیبی :
یکپارچگی و هماهنگی روان بنه های عملیات انتزاعی یا تشکیل شبکه، ترکیب فکر و عمل و نتیجه گیری از ان که نشان دهنده هوش انتزاعی و سازمان یافته است. به اعتقاد پیاژه در این مرحله نوجوان به بالاترین سطح تعادل جویی نایل می گردد. گروه تغییر شکل های چهارگانه از چهار تغییر شکل همسان ( )معکوس ( ) متقابل ( ) و همبسته ( ) که از تراکم و حاصل می شود .
نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی
ویگوتسکی در این نظریه رابطه شیوه های خاص فرهنگی را با رشد مورد بررسی قرارداده است. این دیدگاه بر نحوه ای که فرهنگ، ارزش ها، اعتقادات ، سنت ها و مهارت ها ی یک گروه اجتماعی به نسل بعدی منتقل می شود، تمرکز می کند. به عقیده ویگوتسکی ، تعامل اجتماعی به ویژه گفتگوهای یاری گرانه با اعضای اگاه تر جامعه برای اینکه کودکان شیوه های تفکر و رفتاری را فرا بگیرند که فرهنگ جامعه را می سازد، بسیار ضروری است.
به عبارت دیگر وقتی بزرگسالان و همسالان خبره تر به کودکان کمک می کنند، ارتباط بین انها جزیی از تفکر کودکان می شود، سپس کودکان با درونی کردن این ویژگی ها می توانند برای هدایت کردن فکر و اعمال خودشان و فراگیری مهارت های جدید از زبان درونی خودشان استفاده کنند. ضمن اینکه نظریه ویگوتسکی به خصوص در مطالعه رشد شناختی با نفوذ بوده است ، اما با دیدگاه پیاژه کاملا متفاوت است. چنانکه پیاژه روش اموزش مستقیم توسط بزرگسالان را با اهمیت نمی داند، بلکه بر اموزش اکتشافی ( یادگیری اکتشافی ) تاکید دارد.
در مقابل ویگوتسکی بر روش اموزش مستقیم و روش اکتشافی کمکی ( هدایت شده ) تاکید دارد. به عبارت دیگر ویگوتسکی به یادگیری یاری بخش تاکید می کند. وی معتقد است کودکان در بسترهای اجتماعی پرمایه ای زندگی می کنند که بر نحوه سازمان یافتن دنیای شناختی انها تاثیر میگذارد.
فعالیت های ذهنی پیچیده مانند توجه ارادی ، حافظه سنجیده و مساله گشایی در تعامل اجتماعی ریشه دارند. مفهوم منطقه مجاور ( پتانسیل ) رشد ویگوتسکی توضیح می دهد که چگونه این اتفاق روی می دهد، زیرا این مفهوم به تکالیفی اشاره دارد که کودک نمی تواند به تنهایی از پس آنها براید ، اما با کمک افراد ماهر تر می تواند انها را انجام دهد. در طول نوباوگی ارتباط در منطقه مجاور رشد عمدتا غیرکلامی است. ویگوتسکی بازی وانمودسازی را بستر اجتماعی ایده آلی برای پرورش دادن رشد شناختی در اوایل کودکی می دانست .
کودکان در این نوع بازی پیروی از مقررات اجتماعی را یاد می گیرند. بازی وانمود کردن منطقه مجاور ( یا پتانسیل) رشد منحصر به فرد و بسیار با نفوذی است که طی ان کودکان انواع فعالیت های چالش انگیز را امتحان می کنند و مهارت های جدید زیادی را فرا می گیرند. گفتار خصوصی اصطلاح دیگری از ویگوتسکی است.
براساس این مفهوم وی معتقد است که کودکان برای خودگرانی و هدایت خود با خودشان حرف می زنند. چون زبان به کودکان کمک می کند درباره رفتارشان فکر کنند و روند اعمال خود را برنامه ریزی کنند. ویگوتسکی ان را شالوده همه فرایندهای شناختی عالی ، از جمله توجه کنترل شده، حافظه سنجیده، برنامه ریزی ، مساله گشایی و تامل می داند.
وقتی کودکان بزرگتر می شوند و تکلیف ها را اسان تر می یابند ، گفتار خودگردان انها درونی می شود که به ان گفتار درونی می گویند.
پژوهش های اخیر از دیدگاه ویگوتسکی حمایت کرده اند.
مرحله عملیات صوری
با گشایش این مرحله ، نوجوانی اغاز می شود. بزرگترین خصیصه فکری نوجوانان، ظهور بعد ممکن است. عملیاتی که در سطح صوری جداگانه و باناهمترازی تحقق یافته اند، در یک منظومه توحید می یابند و این چیزی است که شبکه نامیده می شود. تغییر ساختاری این مرحله را می توان در پنج ویژگی ذیل تقسیم کرد.
1 عملیات فرضی استنتاجی:
یعنی فرض کردن یک مساله و نتیجه گیری از ان
. 2 منطق قضایا:
کودک از منطق جز» و کل ( طبقه بندی) به صورت پیشرفته ای استفاده می کند. روابط را می تواند به حالت انتزاعی بیان کند.
3 جداشدن شکل و محتوی از یکدیگر:
مثلا بدن حضور اشیا» می تواند انها را طبقه بندی یا ردیف کند .
4 تناسب ها:
فکر انتزاعی نظام عملیات به توان 2 یا تناسب ها را تشکیل می دهد . در واقع عملیات منطقی عینی عملیات به توان یک است. بدین معنا که مستقیما در مورد اشیا» حضوری به کار بسته می شوند، اما فکر صوری بین روابط ، روابطی برقرار می سازد.
5 عملیات ترکیبی :
یکپارچگی و هماهنگی روان بنه های عملیات انتزاعی یا تشکیل شبکه، ترکیب فکر و عمل و نتیجه گیری از ان که نشان دهنده هوش انتزاعی و سازمان یافته است. به اعتقاد پیاژه در این مرحله نوجوان به بالاترین سطح تعادل جویی نایل می گردد. گروه تغییر شکل های چهارگانه از چهار تغییر شکل همسان ( )معکوس ( ) متقابل ( ) و همبسته ( ) که از تراکم و حاصل می شود .
نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی
ویگوتسکی در این نظریه رابطه شیوه های خاص فرهنگی را با رشد مورد بررسی قرارداده است. این دیدگاه بر نحوه ای که فرهنگ، ارزش ها، اعتقادات ، سنت ها و مهارت ها ی یک گروه اجتماعی به نسل بعدی منتقل می شود، تمرکز می کند. به عقیده ویگوتسکی ، تعامل اجتماعی به ویژه گفتگوهای یاری گرانه با اعضای اگاه تر جامعه برای اینکه کودکان شیوه های تفکر و رفتاری را فرا بگیرند که فرهنگ جامعه را می سازد، بسیار ضروری است.
به عبارت دیگر وقتی بزرگسالان و همسالان خبره تر به کودکان کمک می کنند، ارتباط بین انها جزیی از تفکر کودکان می شود، سپس کودکان با درونی کردن این ویژگی ها می توانند برای هدایت کردن فکر و اعمال خودشان و فراگیری مهارت های جدید از زبان درونی خودشان استفاده کنند. ضمن اینکه نظریه ویگوتسکی به خصوص در مطالعه رشد شناختی با نفوذ بوده است ، اما با دیدگاه پیاژه کاملا متفاوت است. چنانکه پیاژه روش اموزش مستقیم توسط بزرگسالان را با اهمیت نمی داند، بلکه بر اموزش اکتشافی ( یادگیری اکتشافی ) تاکید دارد.
در مقابل ویگوتسکی بر روش اموزش مستقیم و روش اکتشافی کمکی ( هدایت شده ) تاکید دارد. به عبارت دیگر ویگوتسکی به یادگیری یاری بخش تاکید می کند. وی معتقد است کودکان در بسترهای اجتماعی پرمایه ای زندگی می کنند که بر نحوه سازمان یافتن دنیای شناختی انها تاثیر میگذارد.
فعالیت های ذهنی پیچیده مانند توجه ارادی ، حافظه سنجیده و مساله گشایی در تعامل اجتماعی ریشه دارند. مفهوم منطقه مجاور ( پتانسیل ) رشد ویگوتسکی توضیح می دهد که چگونه این اتفاق روی می دهد، زیرا این مفهوم به تکالیفی اشاره دارد که کودک نمی تواند به تنهایی از پس آنها براید ، اما با کمک افراد ماهر تر می تواند انها را انجام دهد. در طول نوباوگی ارتباط در منطقه مجاور رشد عمدتا غیرکلامی است. ویگوتسکی بازی وانمودسازی را بستر اجتماعی ایده آلی برای پرورش دادن رشد شناختی در اوایل کودکی می دانست .
کودکان در این نوع بازی پیروی از مقررات اجتماعی را یاد می گیرند. بازی وانمود کردن منطقه مجاور ( یا پتانسیل) رشد منحصر به فرد و بسیار با نفوذی است که طی ان کودکان انواع فعالیت های چالش انگیز را امتحان می کنند و مهارت های جدید زیادی را فرا می گیرند. گفتار خصوصی اصطلاح دیگری از ویگوتسکی است.
براساس این مفهوم وی معتقد است که کودکان برای خودگرانی و هدایت خود با خودشان حرف می زنند. چون زبان به کودکان کمک می کند درباره رفتارشان فکر کنند و روند اعمال خود را برنامه ریزی کنند. ویگوتسکی ان را شالوده همه فرایندهای شناختی عالی ، از جمله توجه کنترل شده، حافظه سنجیده، برنامه ریزی ، مساله گشایی و تامل می داند.
وقتی کودکان بزرگتر می شوند و تکلیف ها را اسان تر می یابند ، گفتار خودگردان انها درونی می شود که به ان گفتار درونی می گویند.
پژوهش های اخیر از دیدگاه ویگوتسکی حمایت کرده اند.
منبع: سایت میگنا