مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: امیدوارم این معنا را شب و روز در قلب و جان و روحتان یاد کنید که ملک خدا هستید. بدنت ملک اوست، روحت هم ملک اوست، نفست هم ملک اوست، عقلت هم ملک اوست، نیروت هم ملک اوست. تنها با ادب باش و حواس به او باشد.
مالکیتی داریم که مالک، میخواهد
ملکش را حفظ کند و یک مالکیتی داریم که بعد از معامله است. این دومی خیلی
خوب است. بعد از معامله، خدا آن چیز را برای شما قرار میدهد. بعد از اینکه
با خدا آشنا شدم، بعد از اینکه کد خدا را دیدم، دِه چاپیدن دارد. آیا این
گونه نیست؟ ما میخواهیم کد خدا را ندیده دِه را بچاپیم. این کار اگر دزدی
نباشد، به زحمت انجام میشود. پس با خدا باید معامله کنید.
شبها و
محافل و مجالس همه برای معامله کردن است. اگر این طور بفروشید ثوابش بیشتر
است، آن طور بخرید ثوابش بیشتر است. هرچه مجلس در این هزار سال بر روی زمین
بوده در آن صحبتِ ازف این دو معامله بوده است. الان هم این طور است.
بعضی ها – تک تک یا گروه گروه – خسته شدند و گفتند ما محضر میرویم، هم
نَفس و هم مالمان را میفروشیم، ولو اینکه خدا هیچ ندهد. وقتی که به محضر و
حضور میروند خریدار هم باید بیاید. تا جلو رفتند که معامله کنند خریدار
هم پیدا شد، این خریدار را اگر حجت خدا عجل الله تعالی فرجه الشریف حساب
میکنید، درست است، اگر خود خدا هم حساب می کنید درست است. همین که رفتند و
آماده فروش شدند، تا وجود خریدار پیدا شد، دید هم خودش عبد این آقاست و او
را خیلی خوب میشناسد و هم مایملکش مال او بوده است. معامله به هم خورد.
تا پیدا میشود معلوم میشود که خودمان هم مال آن آقا بودهایم. آدمی مالک
خود را خوب میشناسد. از دور است که نمیدانیم. بیخبریم که نمیدانیم،
خواب آلودیم که نمیدانیم. والا همین که سر مبارکش و قدِّ رسایش پیدا شود
آدم میفهمد که مملوکِ آن آقاست. او خالقِ من است. حتّی اگر او را امام(ع)
هم بگیرید باز خالق ماست.
به یک حساب، معامله باطل میشود و به یک
حساب، معامله تثبیت میشود. به یک حساب، معاملهای که میخواستیم آن را
بنویسیم، باطل شد. زیرا این از اول، مالک بوده است. دیگر چه چیز را
میتوانم به او بفروشم؟ خودم را به او بفروشم یا مالم را؟ اینجا معامله
باطل شد. اما تثبیت شد که هم خودم و هم مالم متعلّق به اوست. به یک حساب
معامله تثبیت شد و خوب هم تثبیت شد. گذشتههایم آمرزیده شد، که مال او
بودهام، هرچه از من سر زد و هرچه خوردم میهمان این آقا بودهام. حالا هم
که بیدار شدهای هرچه میخوری مال اوست.
امیدوارم این معنا را شب و روز
در قلب و جان و روحتان یاد کنید که ملک خدا هستید. بدنت ملک اوست، روحت هم
ملک اوست، نفست هم ملک اوست، عقلت هم ملک اوست، نیروت هم ملک اوست. تنها
با ادب باش و حواس به او باشد، دیگر گناه از شما سر نخواهد زد. کسی که
متذکّر او باشد دیگر گناه از او سر نخواهد زد. حتی تدبیر و مشورت و ...
لازم نداری. خیلی راحت میشوی.
کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 127
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی-خبرگزاری تسنیم