سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی
دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
مدیر پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد

آدرس محل کار:

آدرس دانشگاه: مشهد ، میدان آزادی ، دانشگاه فردوسی ، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، گروه علوم تربیتی ، تلفن تماس : 05138805000داخلی 5892
پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد : شماره داخلی 3676

آدرس مرکز مشاوره : مشهد، پنج راه سناباد، تقاطع خیابان پاستور، ساختمان پزشکان مهر، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی اندیشه و رفتار، شماره های تماس: 05138412279


آخرین نظرات

حاج اسماعیل دولابی

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:آیا خیال کرده‌اید خنده و گریه کم چیزی است؟ این غنچه گل است؛ می‌خندد و وقتی آب به آن نمی‌رسد، می‌گرید.

اما محبت اهل بیت(ع)؛ وقتی برای اباعبدالله(ع) گریه می‌کنیم، گریه‌های دیگر کم می‌شود. اگر هم در آنجا بخندی، خنده‌ات از جاهای دیگر کم می‌شود – این قدر بابرکت است. اگر تو را گریاند می‌گریی، اگر هم خوشحالت کرد و چیزی به تو مرحمت کرد که مرور شدی، غم‌های ضدّش – یعنی دنیا –از بین می‌رود.

غم آن طرف، غم این طرف را از بین می‌برد و شادی آن طرف، شادی این طرف را از بین می‌برد. دنیا طبیعت صرف است و شادی و خنده ندارد. اهل مملکت ما هم که گاهی می‌خندند و شاد می‌شوند از برکت ولایت است. والاّ کفّار، خنده و شادی ندارند – هر کس علمش را دارد مطلب را رسیدگی کند. کفّار و کسانی که عوالم بعد از موت و خدا و پیامبر(ص) و ائمه(ع) را قبول نداشته باشند؛ نه خنده دارند ونه گریه.

آیا خیال کرده‌اید خنده و گریه کم چیزی است؟ این غنچه گل است؛ می‌خندد و وقتی آب به آن نمی‌رسد، می‌گرید. گل‌های باغچه را که آب می‌دهید، سرشار می‌شوند و خودشان را به صاحبشان نشان می‌دهند. آب که به آن ندادند، سرش پایین می‌افتد. روز عاشورا داستان همین بود. وقتی آب نرسید، وقتی که آب دیر شد؛ سرها پایین می‌رفت.

خوشا به حال کسی که یک جام آب به یکی از دوستان اهل بیت(ع) می‌داد و الان بدهد. آب که می‌دهد، سرشار می‌شوند. حیات بشر اساساً وابسته به آب است؛ هم طبیعتش، هم معنایش و هم حقیقتش، همه آب است. آنها هم که به آسمان و زمین می‌گفتند آب – هم آب معنا می‌خواستند و هم آب ظاهر.

حضرت آدم(ع) وقتی که خلق شد، در زمین می‌گشت. چون به زمین کربلا رسید دلش گرفت. دل، همراهش بود و سرشار بود و تنها یک غم داشت و آن این که از بهشت، بیرون آمده است. ولی این غم، نه آن غم بود. یک غم غیر عادی آمد و او را گرفت. به صورتی که از بس شدید بود، غم از بهشت بیرون آمدنش از بین رفت. عرض کرد پروردگارا این زمین چیست که وقتی عبور من به آن افتاد این جور شد؟ خداوند فرمود اینجا محلّی است که در آن، فرزند پیامبر آخرالزمان(ع) را شهید می‌کنند.

اگر می‌خواهی این را در معنا بگیر که آدم به آنجا رسید و اگر می‌خواهی در ظاهر بگیر که به زمین کربلا رسید – هر کدام را می‌گیری بگیر. علی ایّ حال هیچ نبی و ولی در عالم نیامده است الا اینکه هر جا حزن شدیدی او را گرفت، از خدا سوال کرد و کربلا را دید. گفت من یک حسینی(ع) دارم که فرزند پیامبر آخر الزمان(ع) است. او به این سرزمین می‌آید. یعنی تمام حقیقت را و دنیا و طبیعت را به اهل عالم، از گذشته و آینده معرفی می‌کند. یا مُوسی صغیرُ هُم یَمیتُهُ العَطَشُ، بچه‌های کوچک او از عطش می‌میرند. وَ کَبیرُ هُم جِلدُهُ مُنکَمِشٌ و بزرگانشان پوست‌هایشان جمع شده است.

کتاب طوبی محبت؛ جلد چهارم - ص 36

منبع: خبرگزاری تسنیم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی