سنتگرایی
کیفیت تعاملات درون خانواده و به خصوص روابط میان زوجین را تحتتأثیر قرار
خواهد داد و در نتیجه انتظارات زنان از همسرانشان نیز متأثر از عادتواره
سنتی آنان خواهد بود. کنشگرانی که گرایشهای سنتی دارند، تلاش میکنند تا
به آنچه برای پیشینیان ارزش و هنجار محسوب میشده، مقید باقی بمانند و
درصدد تحقق ارزشهای آنها در زندگی خود باشند.
ازدواج به منزله مهمترین و عالیترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای افراد همواره تأیید شده است. با ازدواج یکی از اساسیترین نهادهای اجتماعی یعنی خانواده موجودیت مییابد و نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی انسان تأمین میشود. از سویی در تمامی روابط بین فردی، چه روابط میان چندین نفر، چه رابطه دو نفر با هم به منظور ازدواج، افراد با انتظارات معینی وارد رابطه میشوند که بر رفتار آنها به شیوهای مثبت یا منفی تأثیر میگذارد؛ انتظارات زناشویی عبارت است از استانداردها و فرضیههای ذهنی، چارچوبهای از پیش تعیینشده و باید و نبایدهایی که زوجین در مورد همسر و زندگی زناشویی دارند.
به گزارش مهرخانه، پژوهشهای گوناگون بیانگر آن است که انتظارات زوجین از همسرانشان نقش مهمی در میزان رضایت آنها از زندگی زناشویی، کیفیت زندگی مشترک و میزان آسیبهای خانواده مانند طلاق دارد. ا اینرو شناخت انتظارات زنان از همسرانشان در ابعاد گوناگون، میتواند مارا در فهم گرایشهای ذهنی، ترجیحات ارتباطی زنان، نحوه تعاملات درون خانواده، نحوه نگرش آنها به ازدواج و نیز انواع آسیبهای خانواده یاری رساند.
روش پژوهش
با توجه به سؤالات مورد نظر در این پژوهش روش «نظریه زمینهای» یا «نظریه مبنایی» را از میان روشهای کیفی به منزله روش گردآوری و تحلیل دادهها به کار بستیم. میدان مطالعهشده در این پژوهش، تمامی زنان بالای 40 سال متأهل ساکن در منطقه 5 شهر تهران است. برای انتخاب نمونه مورد نظر در این پژوهش، از روش نمونهگیری هدفمند که سنخیت بیشتری با پژوهش کیفی دارد استفاده شده است. مرحله گردآوری دادهها نیز از تکنیک مصاحبه کیفی عمیق به شیوه نیمهساختیافته استفاده شد.
یافتههای پژوهش
نتایج این پژوهش پنج بعد گوناگون شامل انتظارات ارتباطی، اقتصادی، عاطفی- روانی، انتظار شاخصهای رفتاری و انتظارات زناشویی را در میان زنان آشکار کرد.
بر این اساس، پس از گردآوری دادهها و تجزیه و تحلیلها بر اساس مراحل کدگذاری سهگانه «نظریه بنیانی» در جواب سؤالات پژوهش، مدل پارادایمی انتظارات زنان از همسرانشان حول پدیده مرکزی «تلاش برای بقا» حاصل آمد. با توجه به تکرار مکرر پدیده «تلاش برای بقا» در خلال پاسخهای کنشگران و در مفاهیم و مقولههای برآمده از پژوهش، این پدیده به منزله «مقوله مرکزی» برگزیده شد. انتخاب این پدیده دلایل دیگری نیز مانند قدرت جذب سایر مقولهها در خود، یکپارچگی سایر مقولات پیرامون آن و برتری نظری نسبت به سایر مقولهها دارد.
شرایط علی مربوط به پدیده تلاش برای بقا
عواملی که موجب پیدایش پدیده «تلاش برای بقا» حول انتظارات زنان بالای 40 سال از همسرانشان میشود و راهبردهای آنان را تحتتأثیر قرار میدهد، شامل «ازدواج با زمینههای سنتی»، « سنتگرایی»، «داشتن حداقل سرمایههای اقتصادی- فرهنگی»، «فشار هنجا ی - ساختاری» و «تجربههای تاریخی «است.
ازدواج با زمینههای سنتی، الگویی از زندگی مشترک است که نقش سوژه در شکلگیری آن کم است. اینگونه ازدواجها معمولاً در کل فرآیند زندگی مشترک تأثیر گذاشته و انتظارات سوژه از همسر را تحتتأثیر قرار میدهد. از جمله ویژگیهای دیگر ازدواجهای سنتی، عدم تمایل کافی سوژه به ازدواج و پایینبودن سن ازدواج است.
معصومه 62 ساله که 47 سال از ازدواجش میگذرد در ارتباط با ازدواج سنتی خود اینگونه میگوید: «وقتی 15 ساله بودم ازدواج کردم. سر زندگی خودمون که رفتیم نوع اخلاقمون یه مقدار هماهنگ نبود، ولی خوب تا اندازهای چو کم سن بودم وفق دادم خودمو. بعد با صبر زیادم یه مقدار تونستم زندگی رو جمع و جور کنم».
سنتگرایی کیفیت تعاملات درون خانواده و به خصوص روابط میان زوجین را تحتتأثیر قرار خواهد داد و در نتیجه انتظارات زنان از همسرانشان نیز متأثر از عادتواره سنتی آنان خواهد بود. کنشگرانی که گرایشهای سنتی دارند، تلاش میکنند تا به آنچه برای پیشینیان ارزش و هنجار محسوب میشده، مقید باقی بمانند و درصدد تحقق ارزشهای آنها در زندگی خود باشند.
لیلا، 49 ساله میگوید: «الان که اختلافات و دعواهای خونوادگی زیاد شده مال اینه که دخترها جواب شوهراشو رو میدن. هنوز نفهمیدن که مرد مرده و زن زن. اگه مرد یه حرفی میزنه، زن باید حرف مرد رو قبول کنه تا زندگیشون پیش بره».
یکی دیگر از عواملی که بر کیفیت انتظارات زنان از همسرانشان اثرگذار است، میزان سرمایههای اقتصادی و فرهنگی آنان است. هر چه زنان از میزان سرمایههای اقتصادی و فرهنگی بالاتری برخوردار شوند، امکان ارتقای سطح انتظاراتشان از همسر افزایش مییابد.
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر انتظارات زنان بالای 40 سال از همسرانشان، تجربههای تاریخی آنان است. این تجربیات شامل تجربیات شخصی افراد و زمینههای تاریخی زندگی است که نقش مهمی در شکلگیری انتظارات زنان از همسرانشان دارد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که تجربههای تاریخیای که کنشگران در حوز ه تعاملات خانوادگی دارند، عمدتاً برگرفته از تعاملات والدینشان است. مواردی که عموماً مبتنی بر سکوت و صبر بوده که مادران آنها در عملکرد تعاملی خود با همسرانشان داشتهاند.
شهناز 48 ساله در اینباره میگوید: «کاری رو که شوهرم دوست نداشته باشه انجام نمیدم؛ خیلی اوقات خواستهها و انتظاراتم رو بهش نمیگم، اگر هم اختلاف نظری داشته باشیم، سکوت میکنم و کوتاه میام، چون جنگ و دعوا رو دوست ندارم. چون کشیدم، خونه پدرم بودم دیدم همه چی داشتن، ولی خوب این ناراحتیها بوده، میبینم لذتی نداره. مادرم شاید خیلی چیزا داشت، ولی اگه حرفی هم میخواست بزنه کتک و کتککاری بود. اینا رو نمیخوام، خستهام از اینا. میخوام آرامش داشته باشم».
زمینهای که در آن راهبردهای مربوط به پدیده تلاش برای بقا بسط یافتهاند
زمینه این پژوهش در منطقه 5 شهر تهران صورت گرفته است و تمام زنان متأهل بالای 40 سال ساکن شهر تهران بودند. این پژوهش در دوره زمانی بین بهار 1391 تا تابستان 1392 انجام شد. همچنین پدیده «تلاش برای بقا» در خلال پاسخهای همه مصاحبهشوندهها اشاره شده است، اما شدت و میزان این پدیده در آنها با توجه به شدت و میزان سایر عوامل علی متفاوت است. از سویی بهکارگیری و توسعه راهبردهای مربوط به پدیده تلاش برای بقا بستگی به زمینه پدیده دارد. تقریباً تمام کنشگران تلاش داشتند تا زندگی مشترکشان را به هر نحوی حفظ کنند، اما شدت و میزان تلاش آنها به میزان سرمایههای اقتصادی و فرهنگی خانوادههای آنها و نیاز به میزان گرایشهای سنتی خود و خانوادههایشان بستگی دارد. هرچه بنیه مالی خانواده پدری کنشگر بیشتر باشد، تلاش او برای بقا کمتر میشود و هرچه بنیه خانواده پدری ضعیفتر باشد، تلاش او برای بقا افزایش مییابد. در شرایطی که خانواده کنشگر از منابع اقتصادی ضعیفی برخوردار بودند کنشگر حتی به صورت قهر هم به خانه پدری نمیرفت؛ چراکه معتقد بود آنها هزینه خوراک خود را به سختی تأمین میکنند و کنشگر برای خانوادهاش سرباری بیش نیست. از سوی دیگر هرچه گرایشهای سنتی کنشگر و فشار هنجاری- ساختاری بیشتر باشد، تلاش کنشگر برای حفظ زندگی مشترک بیشتر است. ازدواج با زمینههای سنتی نیز در شدت و میزان این پدیده بیتأثیر نیست. تجربههای تاریخی هرچه نابرابرتر و تلختر باشد، تلاش کنشگر را برای بقا افزاون میکند.
شرایط مداخلهگر
نتایج این پژوهش نشان میدهد که کنشگران این پژوهش تلاش میکنند که از سرمایههای اجتماعی میان خانواده و قوم و خویشان خود بهره ببرند. کبری 47 ساله میگوید: «من دوست دارم با خونوادم باشم. یعنی شوهرم هم اجازه نمیده که با غیر خونواده ارتباط داشته باشم. از اول جوونیم هم فقط با مادرش اینور و اونور میرفتم. البته خودش هم هیچ جا با من نمیامد میگفت کارم زیاده».
هرچه حلقه ارتباطات کنشگر در میان خانواده تنگتر باشد، سرمایه اجتماعیاش کمتر و در نتیجه کنش معطوف به تأیید همسر و تعاملات مبتنی بر انتظارات حداقلی از شدت و میزان بیشتری برخوردار است. محدودشدن زنان به سرمایههای اجتماعی درونگروهی، امکان بازاندیشی آنان نسبت به کنشها و تعاملات خانوادگیشان و همچنین تغییر در سطح انتظاراتشان را به حداقل میرساند. ارتباطات درونگروهی زنان این پژوهش منجر به بازتولید وضعیت پیشین و افزایش گرایش آنها در راستای تلاش برای بقا میشود.
«متعینهای زمانی» از دیگر شرایط مداخله گری است که بر انتظارات زنان از همسر انشان حول پدیده تلاش برای بقا اثرگذار است. مقوله متعینهای زمانی مربوط به شاخصهایی است که در آنها زمان نقش دارد. سن ازدواج، فاصله خواستگاری تا ازدواج، فاصله ازدواج تا تولد اولین فرزند و فاصله زمانی بین فرزندآوری از جمله متعینهای زمانی هستند که بر روابط بین زوجین تأثیر میگذارد. هرچه دوره زمانی آشنایی قبل از ازدواج کوتاهتر باشد، مدت شناخت طرفین کمتر است و زوجین با شناخت کمتری وارد مرحله زندگی مشترکشان میشوند که این خود موج فرصت کافی نداد برای تلفیق عادتواره با زمینههای متفاوت بین و شوهر خواهد شد.
هرچه فاصله زمانی میان شروع زندگی مشترک و تولد اولین فرزند بیشتر باشد، زوجین فرصت بیشتری خواهند داشت تا به فضاهای خصوصی یکدیگر بها دهند و وقت بیشتری برای گفتوگو و کارهای مشترک بگذارند که این خود موج اعتمادسازی و افزایش تعاملات برابرخواهانه و تحقق انتظارات متقابل خواهد شد. درصورتیکه وقتی زنان در سنین پایین ازدواج کنند، تجربهای از تعامل با جنس مخال ندارند. معمولاً بلافاصله بعد از شروع زندگی مشترک به فرزندآوری روی میآورند و در نهایت فرصتی برای شناخت شاخصهای رفتاری، خواستهها و نیازهای یکدیگر نخواهند داشت. ازاینرو متعینهای زمانی بر روی تکتک کنشهای رفتاری و انتظارات زنان در زندگی مشترک اثرگذار خواهد بود.
بحث و نتیجهگیری
از جمله راهکارهای اجرایی و فرهنگی- اجتماعی در سطح خرد و کلان برای بهبود کیفیت زندگی مشترک و تحقق انتظارات زنان از همسرانشان میتوان به زوجدرمانی، آموزشهای قبل و پس از ازدواج در راستای ارتقای مهارتهای ارتباطی زوجین در خانوادهها اشاره کرد تا بدین وسیله زنان انتظارات خود از همسرانشان را به منزله ابزاری برای بهبود کیفیت تعاملات درون خانواده و رضایت از زندگی به کار برند.
لازم به ذکر است پژوهش فوق با عنوان کامل انتظارات زنان از همسرانشان: ارائه یک نظریه زمینهای (مطالعه موردی: زنان بالای 40 سال منطقه 5 شهر تهران)، توسط دکتر مصطفی ازکیا و فاطمه میمندی انجام و سال 1393 در فصلنامه علنمی- پژوهشی بررسی مسائل اجتماعی منتشر شده است.