بهندرت پیش میآید که ازدواج یکشبه نابود شود. در بیشتر مواقع این
فرآیند بهتدریج و در طول زمان اتفاق میافتد؛ بنابراین وقتی مشکلی بین شما
و همسرتان پیش میآید بهترین کار این است که قبل از وخیم شدن اوضاع نسبت
به موضوع واکنش نشان دهید و این بحران را حل و فصل کنید. میتوانید با
یکدیگر حرف بزنید و برای مشکلتان راهحلی بیابید یا اینکه تصمیم بگیرید
مدتی جدا از هم زندگی کرده و با کمک مشاور روی خودتان کار کنید.
بعد دوباره به زندگی مشترک بازگردید و برای بقای ازدواجتان یکبار دیگر تلاش کنید. این دیگر به شما بستگی دارد که چه روشی را در پیش بگیرید اما اگر زندگی مشترکتان با مشکلات جدی روبهرو شد و کار از کار گذشت، ممکن است دیگر جایی برای بحث و گفتوگو باقی نماند و برخلاف میل همسرتان مجبور به ترک او شوید.
شادیها را دفن نکنید
همیشه علائمی وجود دارد که خطر وقوع طلاق را نشان میدهد. هنگامی که با دقت روی مشکلات زندگیتان دقیق شوید این نشانهها را میبینید. بهطور مثال اگر ناگهان متوجه شدید که در زندگی مشترک تعداد لحظات شادتان مدام در حال کم شدن است و ساعات زیادی را برای مشاجره و بحثهای بیهوده تلف میکنید باید بدانید طلاق در نزدیکی شما کمین کرده تا ناگهان غافلگیرتان کند؛ البته هیچ ازدواجی بدون مشکل نیست.
گاهی اوقات پیش میآید روزهای بدی را بگذرانید و بین شما و همسرتان اختلافنظرهایی به وجود بیاید اما باید حساب کنید تعداد روزهای شاد زندگیتان چقدر است. اگر به این نتیجه رسیدید که لحظات خوب زندگی شما بر روزهای بد غلبه دارد، جای نگرانی نیست اما موضوع زمانی وخیم میشود که تمام شادیهای زندگی مشترکتان در اعماق جنگ و دعواهای روزمره دفن شده و دیگر جایی برای لذت بردن باقی نماند.
بیتفاوت نباشید
وقتی مشکلی بین شما و همسرتان پیش میآید فرقی نمیکند که این مشکل کوچک باشد یا بزرگ، بهتر است هر چه زودتر با واقعیت روبهرو شوید و در مورد تصمیمات بعدی خوب فکر کنید تا بفهمید چه کاری باید انجام دهید. اگر نسبت به موضوع بیتفاوت باشید و بهسادگی از آن عبور کنید، این طرز برخورد روش خوبی برای مقابله با مشکل نیست و اوضاع را روز به روز بد و بدتر میکند. به علاوه اگر بعد از فکر کردن به این نتیجه رسیدید که احتمال وقوع طلاق نزدیک است، سریعتر از آن باخبر میشوید و از لحاظ احساسی و مالی خودتان را برای آنچه قرار است اتفاق بیفتد، آماده میکنید.
اوضاع را کنترل کنید
هنگامی که در زندگی مشترک دچار مشکل میشوید، شاید جر و بحثهای کهنه را مدام پیش بکشید، ناراحتیهای قدیمی را زنده کنید، بهشدت اشک بریزید یا عصبانی شوید. این واکنشها خیلی زود ابعاد مشکلات کوچک را بزرگ و بزرگتر میکند و باعث میشود همه امید و آرزوهای زندگیتان را از دست دهید. علاوه بر این وقتی احساسات شما از کنترلتان خارج میشود، بسیار دشوار است که تمام راههای ممکن را بهدرستی شناسایی و شرایط را بهطور منطقی ارزیابی کنید تا بتوانید با مشکل کنار بیایید.
به عنوان یک راهحل باید درباره وضعیت موجود قضاوت درستی داشته باشید تا بفهمید اوضاع تا چه حد بد یا قابل کنترل است؛ البته علائمی مانند خیانت، اهانت و تحقیر هم هشدارهایی است که نقطه بحرانی یک رابطه را نشان میدهد.
آیا دلیلی برای نگرانی وجود دارد؟
وقتی زندگی مشترک شما به روزهای سخت نزدیک میشود، شاید از خودتان بپرسید آیا بد بودن اوضاع موقتی است یا اینکه رابطه شما در آستانه سقوط به داخل پرتگاه قرار دارد. به هر حال ازدواجهای مشکلدار ویژگیهای کم و بیش مشترکی دارند که تا حدودی بد بودن اوضاع را نشان میدهند. در اینجا چند جمله وجود دارد که بهتر است آنها را بخوانید و ببینید چند مورد از آنها با زندگی شما همخوانی دارد:
- از نظر شما همسرتان هیچوقت نمیتواند هیچ کاری را درست انجام دهد.
- مدام با هم دعوا میکنید.
- توانایی و انگیزهتان را برای حل مشکلات زناشویی از دست دادهاید.
- خشم و توهین جایگزین عشق و بردباری شما شده است.
- از دو فرد عاشق به دو هماتاقی تبدیل شدهاید.
- به یکدیگر خیانت میکنید.
- از هم فاصله میگیرید و سعی میکنید وقتتان را کمتر با هم بگذرانید.
- وقتی کنار هم هستید حرفی برای گفتن ندارید.
- بهتازگی به طلاق فکر میکنید.
- فرزندان شما نسبت به استرسهایی که در زندگی مشترک دارید، واکنش نشان میدهند؛ مثلا بیشتر دعوا میکنند، در مدرسه مشکلساز شدهاند، برای پلیس دردسر درست میکنند یا به مصرف مواد مخدر روی آوردهاند.
- با یکدیگر رو راست نیستید و بعضی از مسائل شخصیتان را از یکدیگر پنهان میکنید.
- به این نتیجه رسیدهاید که همسرتان در گذشته رازهایی داشته و آنها را از شما مخفی کرده است.
اگر چند نمونه از این ویژگیها در زندگی مشترک شما هم دیده میشود، نترسید. شما و همسرتان در آستانه مراجعه به دادگاه قرار ندارید و هنوز فرصت هست. اما باید کمی نگران شوید وقت آن رسیده که در ابتدا به تنهایی و بعد با کمک یکدیگر، راههایی را که پیش رو دارید ارزیابی کنید و درباره اقدامات بعدی به نتیجه برسید.
در چنین مواقعی یکی از بهترین کارها این است که درباره احساساتتان با هم حرف بزنید. اگر پایههای زندگی مشترکتان را لرزان میبینید، این خطرات را با همسرتان هم در میان بگذارید تا او نیز نسبت به وخامت اوضاع آگاه شود. در صورتیکه تمام مشکلات را در خودتان بریزید و به فردی کمحرف و بیحوصله تبدیل شوید به وخامت اوضاع دامن میزنید. علاوه بر این مشکلات موجود در زندگی مشترک افسردگی، احساس ضعف و آسیبپذیری، عصبانیت، ناهنجاریهای مربوط به خواب و. . . را هم در پی دارد و هرکدام از اینها میتواند مانعی برای تفکر و تصمیمگیری درست شما باشد. در این مرحله مشاوره با فردی متخصص راهگشای خوبی است.
با دنبال کردن این مسیر راحتتر میتوانید با مشکلات کنار بیایید و وضعیت روحیتان را بهبود ببخشید. پس اگر خودتان به تنهایی قادر به حل مشکلات نیستید، استفاده از کمکهای حرفهای را در اولویت برنامههایتان قرار دهید و برای بقای زندگی مشترک با جدیت بجنگید.
در جستوجوی مشاور
وقتی زندگی مشترک شما دچار آشفتگیهای جدی است، احساساتتان طوری غیر قابل کنترل میشود که آرام بودن و تصمیمگیری منطقی برای شناسایی ریشههای مشکلات تقریبا غیر ممکن است. در عوض، شما و همسرتان از هم فاصله میگیرید تا جراحات روحیتان را درمان کنید یا اینکه بهطور مداوم مشغول جر و بحث هستید. در چنین شرایطی که بنیانهای خانواده در حال فروپاشی است، زمان حکم طلا را دارد. نباید صبر کنید تا همه احساسات خوب شما از زندگی مشترک نابود شود. قبل از آن باید به دنبال درمانهای حرفهای باشید. مراجعه به یک مشاور خوب میتواند زندگی مشترکتان را از غرق شدن نجات دهد یا حداقل شما و همسرتان را چند ماه یا حتی چند سال در مرحلهای نگه دارد که بتوانید درباره مشکلات رابطهتان درست تصمیمگیری کنید. بهتر است سراغ مشاوری بروید که در حل مسائل و مشکلات زوجها تخصص داشته باشد اما قبل از آن این نکات را بدانید.
- در جستوجوی مشاوران و روانشناسان معتبر یا آن دسته از مراکز خدمات مشاوره باشید که دارای مجوز هستند.
- از آشنایان یا دوستان مورد اعتمادتان بخواهید که در صورت امکان یک مشاور خوب را به شما معرفی کنند.
- قبل از اینکه جلسات مشاوره را شروع کنید با چند مشاور یک جلسه داشته باشید و بعد فردی را انتخاب کنید که با او نسبت به بقیه راحتتر هستید.
- تحقیق کنید این فرد از چه زمانی کار مشاوره خانواده و ازدواج را انجام میدهد، چه دورههایی را گذرانده، در چه رشتهای تحصیل کرده و چه درجهای دارد.
- مطمئن شوید فردی که قرار است با او کار کنید، مورد تایید همسرتان هم هست و هردو با او راحت هستید. ممکن است بخواهید با او درباره زندگی خصوصی و احساساتتان حرف بزنید؛ بنابراین باید بتوانید در کمال آرامش مشکلاتتان را مطرح کنید.
منبع : برترین ها
بعد دوباره به زندگی مشترک بازگردید و برای بقای ازدواجتان یکبار دیگر تلاش کنید. این دیگر به شما بستگی دارد که چه روشی را در پیش بگیرید اما اگر زندگی مشترکتان با مشکلات جدی روبهرو شد و کار از کار گذشت، ممکن است دیگر جایی برای بحث و گفتوگو باقی نماند و برخلاف میل همسرتان مجبور به ترک او شوید.
شادیها را دفن نکنید
همیشه علائمی وجود دارد که خطر وقوع طلاق را نشان میدهد. هنگامی که با دقت روی مشکلات زندگیتان دقیق شوید این نشانهها را میبینید. بهطور مثال اگر ناگهان متوجه شدید که در زندگی مشترک تعداد لحظات شادتان مدام در حال کم شدن است و ساعات زیادی را برای مشاجره و بحثهای بیهوده تلف میکنید باید بدانید طلاق در نزدیکی شما کمین کرده تا ناگهان غافلگیرتان کند؛ البته هیچ ازدواجی بدون مشکل نیست.
گاهی اوقات پیش میآید روزهای بدی را بگذرانید و بین شما و همسرتان اختلافنظرهایی به وجود بیاید اما باید حساب کنید تعداد روزهای شاد زندگیتان چقدر است. اگر به این نتیجه رسیدید که لحظات خوب زندگی شما بر روزهای بد غلبه دارد، جای نگرانی نیست اما موضوع زمانی وخیم میشود که تمام شادیهای زندگی مشترکتان در اعماق جنگ و دعواهای روزمره دفن شده و دیگر جایی برای لذت بردن باقی نماند.
بیتفاوت نباشید
وقتی مشکلی بین شما و همسرتان پیش میآید فرقی نمیکند که این مشکل کوچک باشد یا بزرگ، بهتر است هر چه زودتر با واقعیت روبهرو شوید و در مورد تصمیمات بعدی خوب فکر کنید تا بفهمید چه کاری باید انجام دهید. اگر نسبت به موضوع بیتفاوت باشید و بهسادگی از آن عبور کنید، این طرز برخورد روش خوبی برای مقابله با مشکل نیست و اوضاع را روز به روز بد و بدتر میکند. به علاوه اگر بعد از فکر کردن به این نتیجه رسیدید که احتمال وقوع طلاق نزدیک است، سریعتر از آن باخبر میشوید و از لحاظ احساسی و مالی خودتان را برای آنچه قرار است اتفاق بیفتد، آماده میکنید.
اوضاع را کنترل کنید
هنگامی که در زندگی مشترک دچار مشکل میشوید، شاید جر و بحثهای کهنه را مدام پیش بکشید، ناراحتیهای قدیمی را زنده کنید، بهشدت اشک بریزید یا عصبانی شوید. این واکنشها خیلی زود ابعاد مشکلات کوچک را بزرگ و بزرگتر میکند و باعث میشود همه امید و آرزوهای زندگیتان را از دست دهید. علاوه بر این وقتی احساسات شما از کنترلتان خارج میشود، بسیار دشوار است که تمام راههای ممکن را بهدرستی شناسایی و شرایط را بهطور منطقی ارزیابی کنید تا بتوانید با مشکل کنار بیایید.
به عنوان یک راهحل باید درباره وضعیت موجود قضاوت درستی داشته باشید تا بفهمید اوضاع تا چه حد بد یا قابل کنترل است؛ البته علائمی مانند خیانت، اهانت و تحقیر هم هشدارهایی است که نقطه بحرانی یک رابطه را نشان میدهد.
آیا دلیلی برای نگرانی وجود دارد؟
وقتی زندگی مشترک شما به روزهای سخت نزدیک میشود، شاید از خودتان بپرسید آیا بد بودن اوضاع موقتی است یا اینکه رابطه شما در آستانه سقوط به داخل پرتگاه قرار دارد. به هر حال ازدواجهای مشکلدار ویژگیهای کم و بیش مشترکی دارند که تا حدودی بد بودن اوضاع را نشان میدهند. در اینجا چند جمله وجود دارد که بهتر است آنها را بخوانید و ببینید چند مورد از آنها با زندگی شما همخوانی دارد:
- از نظر شما همسرتان هیچوقت نمیتواند هیچ کاری را درست انجام دهد.
- مدام با هم دعوا میکنید.
- توانایی و انگیزهتان را برای حل مشکلات زناشویی از دست دادهاید.
- خشم و توهین جایگزین عشق و بردباری شما شده است.
- از دو فرد عاشق به دو هماتاقی تبدیل شدهاید.
- به یکدیگر خیانت میکنید.
- از هم فاصله میگیرید و سعی میکنید وقتتان را کمتر با هم بگذرانید.
- وقتی کنار هم هستید حرفی برای گفتن ندارید.
- بهتازگی به طلاق فکر میکنید.
- فرزندان شما نسبت به استرسهایی که در زندگی مشترک دارید، واکنش نشان میدهند؛ مثلا بیشتر دعوا میکنند، در مدرسه مشکلساز شدهاند، برای پلیس دردسر درست میکنند یا به مصرف مواد مخدر روی آوردهاند.
- با یکدیگر رو راست نیستید و بعضی از مسائل شخصیتان را از یکدیگر پنهان میکنید.
- به این نتیجه رسیدهاید که همسرتان در گذشته رازهایی داشته و آنها را از شما مخفی کرده است.
اگر چند نمونه از این ویژگیها در زندگی مشترک شما هم دیده میشود، نترسید. شما و همسرتان در آستانه مراجعه به دادگاه قرار ندارید و هنوز فرصت هست. اما باید کمی نگران شوید وقت آن رسیده که در ابتدا به تنهایی و بعد با کمک یکدیگر، راههایی را که پیش رو دارید ارزیابی کنید و درباره اقدامات بعدی به نتیجه برسید.
در چنین مواقعی یکی از بهترین کارها این است که درباره احساساتتان با هم حرف بزنید. اگر پایههای زندگی مشترکتان را لرزان میبینید، این خطرات را با همسرتان هم در میان بگذارید تا او نیز نسبت به وخامت اوضاع آگاه شود. در صورتیکه تمام مشکلات را در خودتان بریزید و به فردی کمحرف و بیحوصله تبدیل شوید به وخامت اوضاع دامن میزنید. علاوه بر این مشکلات موجود در زندگی مشترک افسردگی، احساس ضعف و آسیبپذیری، عصبانیت، ناهنجاریهای مربوط به خواب و. . . را هم در پی دارد و هرکدام از اینها میتواند مانعی برای تفکر و تصمیمگیری درست شما باشد. در این مرحله مشاوره با فردی متخصص راهگشای خوبی است.
با دنبال کردن این مسیر راحتتر میتوانید با مشکلات کنار بیایید و وضعیت روحیتان را بهبود ببخشید. پس اگر خودتان به تنهایی قادر به حل مشکلات نیستید، استفاده از کمکهای حرفهای را در اولویت برنامههایتان قرار دهید و برای بقای زندگی مشترک با جدیت بجنگید.
در جستوجوی مشاور
وقتی زندگی مشترک شما دچار آشفتگیهای جدی است، احساساتتان طوری غیر قابل کنترل میشود که آرام بودن و تصمیمگیری منطقی برای شناسایی ریشههای مشکلات تقریبا غیر ممکن است. در عوض، شما و همسرتان از هم فاصله میگیرید تا جراحات روحیتان را درمان کنید یا اینکه بهطور مداوم مشغول جر و بحث هستید. در چنین شرایطی که بنیانهای خانواده در حال فروپاشی است، زمان حکم طلا را دارد. نباید صبر کنید تا همه احساسات خوب شما از زندگی مشترک نابود شود. قبل از آن باید به دنبال درمانهای حرفهای باشید. مراجعه به یک مشاور خوب میتواند زندگی مشترکتان را از غرق شدن نجات دهد یا حداقل شما و همسرتان را چند ماه یا حتی چند سال در مرحلهای نگه دارد که بتوانید درباره مشکلات رابطهتان درست تصمیمگیری کنید. بهتر است سراغ مشاوری بروید که در حل مسائل و مشکلات زوجها تخصص داشته باشد اما قبل از آن این نکات را بدانید.
- در جستوجوی مشاوران و روانشناسان معتبر یا آن دسته از مراکز خدمات مشاوره باشید که دارای مجوز هستند.
- از آشنایان یا دوستان مورد اعتمادتان بخواهید که در صورت امکان یک مشاور خوب را به شما معرفی کنند.
- قبل از اینکه جلسات مشاوره را شروع کنید با چند مشاور یک جلسه داشته باشید و بعد فردی را انتخاب کنید که با او نسبت به بقیه راحتتر هستید.
- تحقیق کنید این فرد از چه زمانی کار مشاوره خانواده و ازدواج را انجام میدهد، چه دورههایی را گذرانده، در چه رشتهای تحصیل کرده و چه درجهای دارد.
- مطمئن شوید فردی که قرار است با او کار کنید، مورد تایید همسرتان هم هست و هردو با او راحت هستید. ممکن است بخواهید با او درباره زندگی خصوصی و احساساتتان حرف بزنید؛ بنابراین باید بتوانید در کمال آرامش مشکلاتتان را مطرح کنید.
منبع : برترین ها