سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی
دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
مدیر پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد

آدرس محل کار:

آدرس دانشگاه: مشهد ، میدان آزادی ، دانشگاه فردوسی ، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، گروه علوم تربیتی ، تلفن تماس : 05138805000داخلی 5892
پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد : شماره داخلی 3676

آدرس مرکز مشاوره : مشهد، پنج راه سناباد، تقاطع خیابان پاستور، ساختمان پزشکان مهر، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی اندیشه و رفتار، شماره های تماس: 05138412279


آخرین نظرات
عقیله بنی‌هاشم، در مسیر حرکت کاروان اسرا، در سه جا به ایراد سخن پرداختند؛ در ورودی کوفه و برای مردم کوفه، در مجلس ابن‌زیاد و در مجلس یزید در شام. لحن و بیان ایشان در هر یک از این مکان‌ها، برحسب شرایط و موقعیت و افرادی که مخاطب کلام بودند، متفاوت است و قابل‌بررسی و دقت.
 
حضرت زینب (س) را می‌شناسیم؛ به زینت پدر بودن، به اسوه صبر شدن، به همراهی ولایت، به پشتیبانی امامت، اما تمام این‌ها تنها بیان گوشه‌ای از حیات عقیله بنی‌هاشم است و ما امروز به دنبال بیان گوشه‌ای از حیات این بانوی آفرینشیم که بعد از واقعه عاشورا متجلی شد؛ آن بُعدی که همگان او را دختر علی (ع) دانستند و از مادرش نیز دیده بودند؛ بیان خطبه‌های تند و برانگیزاننده‌ای که هنوز هم ابعاد مختلف آن قابل‌توجه است. شاید بتوان خطبه‌های زینب کبری (س) را بذری دانست که در دل‌های به خواب‌رفته شامیان و کوفیان کاشته شد و به‌مرور ریشه داد و در سال‌ها و دهه‌های بعد جوانه زد و به بار نشست.
 
عقیله بنی‌هاشم، در مسیر حرکت کاروان اسرا، در سه جا به ایراد سخن پرداختند؛ در ورودی کوفه و برای مردم کوفه، در مجلس ابن‌زیاد و در مجلس یزید در شام. لحن و بیان ایشان در هر یک از این مکان‌ها، برحسب شرایط و موقعیت و افرادی که مخاطب کلام بودند، متفاوت است و قابل‌بررسی و دقت. 
 
اما ازآن‌جاکه «خطابه‌ای که حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است، از خطابه‌های بی‌نظیر دنیاست» (1)، خطابه‌ای که بلندترین است و بداهه ایرادشده است؛ لذا بررسی این خطابه از زوایای مختلف، برای روشن شدن قوت کلام و فن سخن‌وری و مخاطب‌شناسی و... در کلام علوی زینب کبری، باعث می‌شود تا با توانمندی‌های عقیله بنی‌هاشم و قدرت یک زن در مدیریت شرایط سخت و بحرانی، به بهترین و اثرگذارترین وجه ممکن، بیشتر آشنا شویم.
 
مجلس یزید
یزید، مست و شادمان از پیروزی، بر کرسی خلافتش نشسته و در حضور جمعی از بزرگان، با چوب خیزران بر لب و دندان سلاله رسول خدا می‌زند و شعرهایی مملو از غرورِ موفقیت با خود زمزمه می‌کند. جو سنگین است. در یک‌سو یزید و اطرافیانش، شادمان و راضی؛ در سوی دیگر کاروان اسرا، کاروانی خسته و دل‌شکسته، کاروانی که در برابر خود سخت‌ترین صحنه‌ها را می‌بیند. 
 
آغاز کلام
این‌جاست که زینب کبری برمی‌خیزد؛ حمد الهی را گفته و می‌گوید: «سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند، به‌جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند.» (2)
 
زینب، کلامش را برنده و قاطع آغاز می‌کند؛ از خودش چیزی نمی‌گوید و تنها کلام خدا را بازگو می‌کند؛ کلامی که حال کنونی یزید است و اولین ضربه بر او و قدرت پوشالی و شادمانی نابه‌جایش. 
 
در ادامه کلام، حضرت، یزید را مخاطب قرار داده و از موضع حقی که در آن است، می‌فرمایند:‌ «اى یزید! حال که از هر جهت،‌ زمین و آسمان را بر ما تنگ کردى و ما را همانند اسیران به هر سو کشاندى، گمان می‌کنی که نزد خدا خوار شدیم و تو نزد او عزیز و گرامى هستی؟ و تصور کردى این نشانه قدر و منزلت تو در نزد خداست؟ ازاین‌رو، باد غرور به بینى انداخته و به خود بالیدى و خرم و شادمان شدى از این‌که دیدى دنیا در کمند تو درآمده و امور تو سامان‌ یافته و مُلک و خلافت ما در اختیار تو قرارگرفته؛ پس کمى آهسته‌تر!» و بازهم به آیه‌ای دیگر از قرآن استناد می‌کنند، آیه‌ای که سرانجام مهلت‌های خداوندی را عذاب الهی می‌داند. (3)
 
انتخاب و بیان این آیات، نه‌تنها بر حضور ذهن و آرامش و تسلط حضرت دلالت دارد،‌ بلکه درواقع اشاره‌ای است بر ادامه داشتن مبارزه و استمرار قیام عاشورا و بیان عاقبت و فرجام کار یزید و یزیدیان؛ بر اساس آن‌چه در قرآن بیان ‌شده است.
 
حفظ عفاف
زینب (س)، در جایگاه اسارت و در شرایط دشواری که در آن قرار دارند، به حجاب و حفظ حریم‌ها به‌عنوان مسئله‌ای اساسی می‌نگرند و با تندترین بیان نسبت به یزید، او را فرزند کفار آزادشده (4) خطاب کرده و می‌گویند: «آیا این از عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده‌ها بنشانى، ولى دختران رسول خدا (ص) را اسیر کرده و به این‌سو و آن‌سو بکشانى و درحالی‌که پرده حرمت آنان را دریده و چهره‌هاى آنان را در معرض دید مردم قرار داده‌اى، آن‌ها را توسط دشمنان در شهرهاى مختلف بگردانى، تا مردم هر کوى و برزن به تماشاى آنان بنشینند و افراد دور و نزدیک و پست و شریف به چهره‌هایشان چشم بدوزند، باآنکه همراه آنان مردان و حمایت‌گران‌شان نبودند؟!»
 
بیان گذشته یزید
حضرت در این فراز از بیاناتشان، بعدازاینکه یزید را ابن‌الطلقاء نامیدند و سابقه کفر و عناد پدران او را نسبت به پیامبر و اسلام به او یادآور شدند، و به‌طور غیرمستقیم به این نکته اشاره کردند که جد ما (رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم) از خون پدران شما گذشت (5)، اما شما ناجوانمردانه بر این بزرگواری رسول خدا چشم بستید و نواده او را به فجیع‌ترین حالت ممکن کشتید؛ بازهم گذشتگان یزید را یادآور شده و یزید را زاده کسانی می‌داند که گوشت‌شان از خون پاکان روییده است و در این بیان، به ماجرای هندجگرخوار اشاره می‌کند که نه‌تنها در مقابل اسلام و پیامبر ایستاد، که با بدترین حالت ممکن یاران و حامیان رسول خدا را به خاک و خون کشید. 
 
با بیان این عبارات و بازگوکردن این سوابق است که چنین نتیجه می‌گیرند: «چگونه مى‌توان به حمایت و مراقبت کسی امید داشت که [مادرش] جگر پاکان را به دهان گرفته و گوشتش از خون شهیدان روییده؟! و چگونه در دشمنى ما اهل‌بیت شتاب نکند، آن‌کس که به ما با غرور و با نفرت، خشمگینانه و کینه‌توزانه نگاه مى‌کند؟!»
 
بیان حادثه از دید حضرت
حضرت با اشاره به اشعاری که یزید در ابتدای مجلس و زمانی که چوب خیزران به دست داشت، می‌خواند،‌ و با بیان احساس خود از به شهادت رسیدن برادر، می‌گویند: «آرى، چرا چنین سخن نگویى؛ درحالی‌که با ریختن خون فرزندان رسول خدا و ستارگان زمین از خاندان عبدالمطلب، زخم دل ما را گشودى و ریشه خاندان ما را مورد تهدید قراردادی، تو پدرانت را صدا مى‌زنى و خیال می‌کنى آن‌ها صدایت را می‌شنوند؟! [عجله نکن!] به‌زودی به آن‌ها ملحق خواهى شد؛ آن روز آرزو می‌کنى که کاش دستت شل بود و زبانت لال و این سخنان را نمی‌گفتى و این کارها را انجام نمی‌دادى.»
 
آن‌چه حضرت می‌گویند، نه‌تنها بیان مقتدرانه احساس و ناراحتی خود از حادثه رخ‌ داده است، که تلنگری است بر وجدان خفته آنانی که در مجلس ساکت ایستاده‌اند و اتفاقات را می‌نگرند؛ بیدارباشی است برای آنانی که تاریخ را می‌خوانند و به دنبال حقایق می‌گردند.
 
و بازهم در اوج این ناراحتی به خدا پناه برده و از او استمداد می‌طلبد: «خدایا! حق ما را بستان و از ستمگرانِ بر ما، انتقام بگیر و خشمت را بر آن‌کس که خون ما را بر زمین ریخت و حامیان ما را کشت فروفرست!»
 
بیان موضع حق و باطل
در تئوری مبارزات مکتبی زینب کبری (س)، روح شهادت‌طلبی مرکز ثقل حرکت و قیام اسلامی و رمز پیروزی و بقا و ثبات حکومت اسلامی در طول تاریخ است؛ بر همین اساس است که ایشان در ادامه خطابه، با اشاره‌ای مجدد به آیات قرآن (6) به جایگاه شهدای عاشورا اشاره‌کرده؛ آنانی که درراه خدا کشته‌شده‌اند را بر حق، و یزید را که قاتل آنان است، باطلی می‌داند که در راه شیطان گام برداشته است: «به خدا سوگند [با این جنایت] جز پوست خود را ندریدى و جز گوشت خود را نبریدى و در حقیقت خود را نابود کردى؛ به‌یقین با حمل بارى که ـ از ریختن خون فرزندان رسول خدا و هتک حرمت آن حضرت در ارتباط با خاندان و جگرگوشه‌هایش ـ بر دوش دارى، بر رسول خدا وارد خواهى‌شد؛ در آن‌جا خداوند آنان را گرد خواهد آورد و پریشانى آن‌ها را برطرف خواهد ساخت و داد آن‌ها را بستاند.»
 
مقایسه جایگاه خود بایزید
در این فراز از بیانات، حضرت به موقعیت خود اشاره‌کرده و می‌گویند: «اگر مصیبت‌هاى بزرگ روزگار، کارم را به اینجا کشانده که با تو سخن بگویم، ولى من به‌یقین، ارزش تو را کوچک و ناچیز، و سرزنش تو را بزرگ مى‌شمارم و فراوان تو را توبیخ مى‌کنم، ولى چه کنم که دیده‌ها گریان و سینه‌ها سوزان است.» 
 
در حقیقت بانوی کربلا با این عبارات جرأت و جسارت خود را به رخ کشیده و به همه نشان می‌دهد که یزید آن‌قدر در نزد او کوچک است، که حتی او را شایسته ملامت و توبیخ نیز ندانسته است و در ادامه با اشاره‌ای ظریف به تمام ظلم‌ها و حق‌کشی‌های بنی‌امیه و ابوسفیان تا زمان شهادت امام حسین (ع) می‌فرماید: «جاى شگفتى بسیار است که گروهى الهى و برگزیده، به دست حزب شیطان و بردگان آزادشده، کشته شوند و خون‌هاى ما از این پنجه‌ها[ى ناپاک] بچکد و پاره‌هاى گوشت ما از دهان [ناپاک] شما بیرون بیفتد و شما گرگ‌هاى وحشى پیوسته به سراغ آن بدن‌هاى پاک و پاکیزه آیید و بچه کفتارها آن‌ها را به خاک بمالند؟ اگر امروز [پیروزى بر] ما را غنیمتى براى خود می‌دانى، به‌زودی آن را غرامت [و مایه زیان] خودخواهی یافت، در آن روز که جز محصول کرده خویش را نخواهى یافت و هرگز پروردگار، به بندگان‌اش ستم نخواهد کرد. من فقط به خدا شکوه می‌کنم و تنها بر او اعتماد می‌نمایم.» 
 
به عبارتی زینب (س) می‌خواهد اثبات کند که اگر باطل به‌ظاهر قدرتی دارد، بدان جهت است که نقاب حق را به چهره گرفته است و به‌ظاهر خود را حامی قرآن و جانشین پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم می‌داند.
 
جاودانگی یاد ایمه
در فرازهای پایانی کلام، حضرت یزید را به مبارزه می‌طلبد و نتیجه این مبارزه را نیز بیان می‌دارد: «هرچه نیرنگ دارى به کاربند و نهایت تلاش‌ات را بکن و هر کوششى که دارى به‌کارگیر؛ اما به خدا سوگند [باوجود همه این تلاش‌ها] یاد ما را [از خاطره‌ها] محو نخواهى کرد و [چراغ] وحى ما را نمی‌توانی خاموش‌کنی و به موقعیت و جایگاه ما آسیب‌رسانی. هرگز لکه ننگ این کار، از تو پاک نخواهد شد. رأى و نظرت سست و زمان دولت تو اندک است و جمعیت تو به پراکندگى خواهد انجامید.» 
 
در این عبارت آن‌چه حضرت بر آن تأکید دارند آن است که کسانی که در راه خدا مبارزه می‌کنند و منافع شخصی خود را فدای آرمان‌های مقدس الهی می‌کنند، آثار جاویدان حرکت و جهادشان به‌نحو گسترده‌ای در تاریخ می‌درخشد و اثر عمل ایثارگرانه آن‌ها هیچ‌گاه محو نشده و اعمال‌شان محو نخواهد شد.
 
پایان کلام
و در پایان نیز مانند ابتدای آن، کلام با حمد و سپاس الهی و دعا برای شهدا، به انتها می‌رسد: «حمد و ستایش ویژه خداوندى است که پروردگار جهانیان است؛ همان‌که آغاز کار ما را به سعادت و مغفرت و پایان کار ما را به شهادت و رحمت رقم زد. از خداوند براى آن شهیدان پاداش کامل و افزودن بر پاداش‌ها می‌طلبم و [از او می‌خواهم که] ما را جانشین نیک آن‌ها قرار دهد؛ او مهربان و دوستدار است و خداوند ما را کافى است و او بهترین حامى ماست.» (7)
 
نکات قابل ‌ذکر
در این خطابه زینب کبری (س) آن‌چه متفاوت است و نسبت به مجالس قبل بیشتر از همه به چشم می‌آید، لحنی است که حضرت برگزیدند. این‌بار لحن حضرت کوبنده و مقتدرانه است و برخلاف مجلس ابن‌زیاد یا بازار کوفه، بنای ایشان بر مقایسه و استدلال است و نه تحریک احساسات و اثرگذاری عاطفی؛‌ چراکه مخاطبان این مجلس نیز متفاوت‌اند. حاضران این جمع، خواص و بزرگانی هستند که در جریان کل وقایع قرار دارند و اگر با دید حق‌بین بنگرند، خود به‌خوبی می‌دانند که حق با چه کسی است و باطل کیست؛ اما چشم ‌بسته‌اند و خود را به نادانی می‌زنند.
 
ازاین‌روست که ایشان با حفظ موقعیت و جایگاه خود و با اشارات مکرر به آیات قرآن، جلوی بهره‌برداری‌های سیاسی و سفسطه‌های نادرست یزید را می‌گیرند و با بیان گذشته یزید و فاجعه‌ای که رخ‌ داده است، او را رهرو گذشتگان می‌دانند و عمل او را هم‌راستا با گذشتگان‌اش قلمداد می‌کنند و این برخورد و تابعیت را با برخورد پیامبر (ص) و رهروان و ایمه بعد از ایشان مقایسه می‌کنند.
 
سیر استدلالی که حضرت در خطابه خود دنبال می‌کنند مثال‌زدنی است؛ علاوه بر آن ایشان در این خطابات،‌ اندیشیدن، درست اندیشیدن و درست بیان کردن و درست استدلال کردن را، حتی در مواقع سخت و در مصایب به ما می‌آموزند. همان شیوه‌ای که باعث شد پیام نهضت عاشورا در طول تاریخ ماندگار شود و نسل به نسل ادامه یابد؛ چراکه این اصل ثابت هر قیامی است که برای اینکه خاموش نشود و از یادها نرود، باید توسط اشخاصی در مورد آن تبلیغ‌شده و جوانب آن شفاف شود تا در طول زمان ماندگار شود.
 
پی‌نوشت
1. مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا، 1375، ص 59.
2. سوره روم، آیه10: «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یسْتَهْزِئُونَ.»
3. سوره آل عمران، آیه178: «وَلَا یحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ.» آنها که کافر شدند [و راه طغیان پیش گرفتند] تصوّر نکنند اگر به آنان مهلت مى دهیم، به سودشان است. ما به آنان مهلت مى دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند؛ و براى آنها عذاب خوار کننده اى [آماده شده] است.
4. «یابن الطلقاء» اشاره‌ایست به ماجراى فتح مکه که رسول خدا صلى الله علیه و آله، ابوسفیان و معاویه و دیگر سران قریش و معاندان را که می‌توانست بکشد، بخشید و فرمود: «إذْهَبُوا فَأَنتُمُ الطُّلَقاءُ»؛ (بروید! شما آزادید). رجوع کنید به: بحارالانوار، ج 21، ص 106 و تاریخ طبرى، ج 2، ص 337.
5. شجاعی،‌ سیدمهدی، آفتاب در حجاب، ص201.
6. سوره آل عمران، آیه 169: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ.» هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.
7. سید بن طاوس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص215-221.
 سایت مهرخانه  http://mehrkhane.com

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی