مترجم: حمید وثیق زاده انصاری
همیشه از این که چرا مردم دروغ میگویند شگفت زده میشوید؟ چه چیزی آنها
را تحریک میکند تا دروغ بگویند؟ دلایل مختلفی وجود دارد برای اینکه چرا
مردم دروغ میگویند و بدیهی است که هیچ جواب منحصر و تنهایی در مورد این
جنبهی پیچیده از طبیعت انسان وجود ندارد.
هر یک از ما در مرحلهای از زندگیمان در مورد چیزی به کسی دروغ
گفتهایم. ما در آن زمان، آن را برای خود عقلانی کردیم و برای خودمان توجیه
کردیم تا وجدان خود را راحت کنیم و سپس احساس ناخوشایندی را که هنوز وجود
داشت به پشت ذهن خود تبعید کردیم. چه چیزی در طبیعت ما است که چنین خود
فریبی شگفت انگیزی را تشویق میکند؟ معتقدند که شرایط غالب در آن لحظه
افراد را مجبور میکند که دروغ بگویند. در بیشتر موارد مردم برای حفاظت از
علایق فردی و شخصی خودشان دروغ میگویند. اما افرادی هستند که برای فریب
دیگران دروغ میگویند در حالی که برخی افراد فقط به دروغ گفتن اعتیاد پیدا
کردهاند. افراد زیادی وجود دارند که دروغ میگویند تا از انتقاد دیگران
جلوگیری کنند. مطالعات نشان میدهد که 12 % افراد بزرگ سال میپذیرند که
برخی اوقات دروغ میگویند. به نظر میرسد سن، سهمی در عقل مردم ندارد. برخی
مطالعات که فقط شامل نوجوانان برای ارزیابی درصد دروغ گویی و عدم راست
گویی بود، آشکار کرد که 50 % آنان در مورد موضوعات مربوط به پول و 83 %
آنان در مورد موضوعات مربوط به والدینشان دروغ گفتهاند.
• فریب میدهند؛
• آنها از عشق کسی سیر شدهاند و جرآت آن را ندارند که به طرف مقابل بگویند؛
• آنها از افشای حقیقتی در مورد خودشان و یا برخی از جنبههای زندگیشان راحت نیستند؛
• آنها نمیخواهند که در مورد موضوعی به مرحلهی آخر برسند که صحبت در مورد آنچه در ذهن خود دارند تنها منجر به عصبانی شدن یا ناراحت شدن طرف مقابل میشود.
یک فرد ممکن است هزینههای زندگی خود را پنهان کند تا از تحمیل خشم خود به شریک زندگیاش خود داری کند. برخی محرکهای ظریف دیگر برای دروغ گفتن وجود دارند. افراد برخی اوقات درک میکنند که افشای برخی واقعیات در مورد گذشتهشان یا خودشان موجب این میشود که طرف مقابل رابطه را ترک کند. برای مثال، یک فرد ممکن است در مورد رابطهی قبلیاش دروغ بگوید و اظهار کند که آنها از هم جدا شدند و نگوید که این شریک سابقش بوده که او را ترک کرده است.
لاف زدن یک شکل دیگر از فریب دادن است اما افراد در مراحل اولیه رابطه این کار را انجام میدهند و اگر ادامه پیدا کند ممکن است نشانهی این باشد که فرد با آدم خود خواه و خود پسندی طرف است.
• افراد برای بیاعتبار کردن و یا برابر شدن با همکاران رقیب خود یا کسانی که کینهای از آنها به دل دارند دروغ میگویند.
• افراد تعویق انداز اصلاح ناپذیر اغلب به خاطر عادتشان دروغ میگویند. برای مثال افراد زیادی بیماری یا برخی ضروریتهای دیگر را عنوان میکنند تا علت اینکه چرا کار خود را سر وقت تمام نکردهاند را توضیح دهند.
• افراد زیادی دروغ میگویند تا سودهای مالی سریعی را به دست آورند.
• برخی افراد دروغ میگویند تا از زیر بار مسئولیت رفتن اجتناب کنند.
• برخی نیز دروغ میگویند تا از کار خود اخراج نشوند.
• برخی اوقات مردم به خاطر تصور غلطشان دروغ میگویند؛ این که هیچ حقیقت تلخی بدون پوشش شیرین پذیرفتنی نیست و کمی زینت دادن واقعیتها به هیچ کسی آسیبی نمیرساند.
برخی اوقات، فرد ممکن است از دروغ خودش آگاه نباشد چون او همیشه معتقد بوده که آن درست است. برای مثال مربی اسب مشهور "هانس زیرک" هیچ وقت نمیدانست که این اسب به حرکات ظریف او مثل تغییر در ژست بدن بیشتر از انجام محاسبات پیچیده پاسخ میدهد و در نتیجه او باور کرده بود که این اسب واقعاً با استعداد است.
• از برخورد چشمی، تماس صورت، بینی و غیره اجتناب میکند؛
• لبخند فقط از برخی ماهیچههای اطراف دهان استفاده میکند در حالی که چشمها هم چنان هوشیار و مراقب هستند؛
• بدنش در یک نوع حالت عقب نشینی قرار دارد چون که میخواهد خیلی سریع از کنار شما دور شود.
نشانههای شفاهی آن عبارتند از :
• با یک صدای غیر طبیعی و یا شیوهی فراوانی پاسخ میدهد؛
• با هیاهو چیزی را انکار میکند به جای این که به سادگی آن را ابراز کند؛
• از پاسخ دادن مستقیم به سوالات اجتناب میکند؛
• به جای آن اشارهها یا نشانهها و یا جزئیات غیر ضروری به پاسخ خود اضافه میکند و تلاش میکند که دروغش معتبر و صحیح به نظر برسد.
بنابراین درک روان شناسی اینکه چرا مردم دروغ میگویند سخت و دشوار نیست اما سخت است که به انگیزههای افراد به دقت اشاره شود. اما به گفتن دروغ به خاطر هدف خوب (دروغ مصلحتی) نباید به چشم یک رفتار ناراستی و عدم صداقت نگریست. تا جایی که ممکن است باید از دروغ گویی اجتناب کرد چون باعث درک غلط میشود و اعتمادی را که دیگران نسبت به شما دارند از بین میبرد.
منبع : سایت راسخون
چرا مردم در روابط دروغ میگویند؟
دلایل دروغهایی که مردم در روابط به هم میگویند بسیار زیاد و بسیار متنوع است که اگر کسی بخواهد آنها را بشمارد یک دفتر بزرگ میشود. تأیید محرکهای دروغ گویی در روابط، این واقعیت است که افراد وقتی دروغ میگویند که• فریب میدهند؛
• آنها از عشق کسی سیر شدهاند و جرآت آن را ندارند که به طرف مقابل بگویند؛
• آنها از افشای حقیقتی در مورد خودشان و یا برخی از جنبههای زندگیشان راحت نیستند؛
• آنها نمیخواهند که در مورد موضوعی به مرحلهی آخر برسند که صحبت در مورد آنچه در ذهن خود دارند تنها منجر به عصبانی شدن یا ناراحت شدن طرف مقابل میشود.
یک فرد ممکن است هزینههای زندگی خود را پنهان کند تا از تحمیل خشم خود به شریک زندگیاش خود داری کند. برخی محرکهای ظریف دیگر برای دروغ گفتن وجود دارند. افراد برخی اوقات درک میکنند که افشای برخی واقعیات در مورد گذشتهشان یا خودشان موجب این میشود که طرف مقابل رابطه را ترک کند. برای مثال، یک فرد ممکن است در مورد رابطهی قبلیاش دروغ بگوید و اظهار کند که آنها از هم جدا شدند و نگوید که این شریک سابقش بوده که او را ترک کرده است.
لاف زدن یک شکل دیگر از فریب دادن است اما افراد در مراحل اولیه رابطه این کار را انجام میدهند و اگر ادامه پیدا کند ممکن است نشانهی این باشد که فرد با آدم خود خواه و خود پسندی طرف است.
دروغ گفتن در محل کار :
رقابت نفس گیر بر سر کار و یک اشتیاق برای پیش افتادن از دیگران اغلب موجب میشود که مردم دروغ بگویند.• افراد برای بیاعتبار کردن و یا برابر شدن با همکاران رقیب خود یا کسانی که کینهای از آنها به دل دارند دروغ میگویند.
• افراد تعویق انداز اصلاح ناپذیر اغلب به خاطر عادتشان دروغ میگویند. برای مثال افراد زیادی بیماری یا برخی ضروریتهای دیگر را عنوان میکنند تا علت اینکه چرا کار خود را سر وقت تمام نکردهاند را توضیح دهند.
• افراد زیادی دروغ میگویند تا سودهای مالی سریعی را به دست آورند.
• برخی افراد دروغ میگویند تا از زیر بار مسئولیت رفتن اجتناب کنند.
• برخی نیز دروغ میگویند تا از کار خود اخراج نشوند.
• برخی اوقات مردم به خاطر تصور غلطشان دروغ میگویند؛ این که هیچ حقیقت تلخی بدون پوشش شیرین پذیرفتنی نیست و کمی زینت دادن واقعیتها به هیچ کسی آسیبی نمیرساند.
دروغ گفتن به خودمان :
افراد گاهی اوقات به خودشان دروغ میگویند و دروغهایشان را توجیه میکنند بدون اینکه بفهمند این کار را انجام میدهند چون نصف حقیقتها و از خود ساختنهایشان را بعد از این که بسیار و بارها دروغ میگویند، درونی و باطنی میکنند و آخر سر باور میکنند که آنها درست هستند. ذهن در حقیقت توانایی چنین فریبی را دارد و این حالت وقتی اتفاق میافتد که ما در حال انکار یک حقیقت تقریباً سخت هستیم.برخی اوقات، فرد ممکن است از دروغ خودش آگاه نباشد چون او همیشه معتقد بوده که آن درست است. برای مثال مربی اسب مشهور "هانس زیرک" هیچ وقت نمیدانست که این اسب به حرکات ظریف او مثل تغییر در ژست بدن بیشتر از انجام محاسبات پیچیده پاسخ میدهد و در نتیجه او باور کرده بود که این اسب واقعاً با استعداد است.
برخی از دلایل دیگر برای دروغ گفتن :
دلایل این که چرا مردم دروغ میگویند و یا از دیگران سوء استفاده میکنند ممکن است همیشه منفی نباشد. در برخی موارد دروغی که گفته میشود برای اطمینان دادن به خوب بودن یک فرد است. در بسیاری از وضعیتها یک فرد وقت این را ندارد که کل وضعیت را برای فرد دیگر توضیح بدهد و او را متقاعد کند که کاری که انجام میدهد درست است. در بسیاری موارد یک دروغ میتواند کمک کند تا یک شرایط ویژه کنترل شود و از بدتر شدن آن جلوگیری شود.چگونه یک دروغگو را تشخیص دهیم ؟
نشانههای زیادی وجود دارند که برای راهنمایی تشخیص دروغگویان میتوانند به کار برده شوند. زبان بدن یک پارامتر مهم است. کسی که دروغ میگوید• از برخورد چشمی، تماس صورت، بینی و غیره اجتناب میکند؛
• لبخند فقط از برخی ماهیچههای اطراف دهان استفاده میکند در حالی که چشمها هم چنان هوشیار و مراقب هستند؛
• بدنش در یک نوع حالت عقب نشینی قرار دارد چون که میخواهد خیلی سریع از کنار شما دور شود.
نشانههای شفاهی آن عبارتند از :
• با یک صدای غیر طبیعی و یا شیوهی فراوانی پاسخ میدهد؛
• با هیاهو چیزی را انکار میکند به جای این که به سادگی آن را ابراز کند؛
• از پاسخ دادن مستقیم به سوالات اجتناب میکند؛
• به جای آن اشارهها یا نشانهها و یا جزئیات غیر ضروری به پاسخ خود اضافه میکند و تلاش میکند که دروغش معتبر و صحیح به نظر برسد.
بنابراین درک روان شناسی اینکه چرا مردم دروغ میگویند سخت و دشوار نیست اما سخت است که به انگیزههای افراد به دقت اشاره شود. اما به گفتن دروغ به خاطر هدف خوب (دروغ مصلحتی) نباید به چشم یک رفتار ناراستی و عدم صداقت نگریست. تا جایی که ممکن است باید از دروغ گویی اجتناب کرد چون باعث درک غلط میشود و اعتمادی را که دیگران نسبت به شما دارند از بین میبرد.
منبع : سایت راسخون