دکتر زهرا محبوبی نیه
از جمله موارد مهم و اثرگذار در تربیت کودک، تربیت هوش اخلاقی اوست. هوش اخلاقی به معنای توانایی درک درست از نادرست است. این عبارت به معنای برخوردار بودن از عقاید اخلاقی راسخ و قوی و عمل کردن به آن ها ست. به گونه ای که فرد به روشی صحیح و محترمانه رفتار نماید. اگر هوش را ظرفیت سازگاری با موقعیت جدید قلمداد کنیم، آنگاه اخلاق، ظرفیت سازماندهی ارزشی به این موقعیت را پوشش خواهد داد؛ از این رو، هوش اخلاقی در کنار هوش عقلانی میتواند ژرفای توانمندی های فکری و عاطفی کودک را در ابعاد زندگی وی نمایان ساخته و نیک اندیشی و نیک خویی را در او پدید آورد.
به گزارش میگنا محققان تاثیر قصه گویی بر پرورش ابعاد گوناگون اخلاقی و رفتار در کودکان را مورد بررسی قرار داده اند و به این نتیجه رسیدهاند که تاثیر قصه گویی بر ابعاد گوناگون رشد اخلاقی کودک و سازگاری او با محیط اطراف خویش انکارناپذیر است. از جایی که هوش اخلاقی بسان عضله ای است که کودک برای مواجهه با فشارهای منفی به آن نیاز دارد و به او توانی می دهد که قادر باشد با راهنمایی یا مستقل به طرز صحیح و مناسب رفتار نماید.
دکتر زهرا محبوبی نیه در ادامه این مطلب آورده است ایجاد و پرورش مفاهیمی همچون همدلی، بردباری، خویشتنداری، وجدان، عدالت و مهربانی در کودک ضروری می نماید تا جایی که او حس درونی عمیق و رشد یافته ای درباره درست و نادرست داشته باشد و در مقابل تاثیرات بیرونی ایستادگی و مقاومت نماید. برخی از کودکان به این جهت که هرگز هوش اخلاقی را کسب نکرده اند، در معرض خطر جدی قرار دارند. این کودکان به دلیل دارا بودن وجدان سطحی و ضعف در مهار کردن امیال، رشد نیافتگی حساسیت اخلاقی و باورهایی که به گونه ای نادرست هدایت شده اند تا حد زیادی به عقب افتادگی دچارند.
"اسمتانا" در کتاب خود تحت عنوان (تاثیر والدین بر روش اخلاقی کودک) نوشته است داشتن زندگی اخلاقی، تنها مستلزم بجا آوردن نوعی از اعمال نیست، بلکه نوعی از انسان بودن را ایجاب می نماید. قصه ها قوانین اخلاقی، شیوه تبعیت از احکام اخلاقی، شکلدهی فعالانه به خویش و غایات اخلاقی را در ناخودآگاه کودک می ریزند و جهانبینی ارائه میکنند که در آن مخاطب کودک به سمت تعالی روح حرکت میکند و این حرکت در گروه ارزشهای اخلاقی است که کودک از قصه برداشت می کند. به عنوان مثال اگر در قصه ای کودک اسباب بازی مورد علاقه اش را به کودکی که اسباب بازی ندارد می بخشد، دیگر نیازی به معرفی ارزش بخشیدن نیست. همچنین زمانی کودک ارزش آزادی را می فهمد که ببیند حیوانی در قصه اسیر شده باشد. کودک در قصه به کَراّت شاهد همکاری و همدلی و مهربانی حیوانات بوده و این را به راحتی درک کرده است. از جمله ارزشهای اخلاقی دیگری که کودک در میان قصه ها پیدا میکند، میتوان به مسئولیتپذیری، وفای به عهد، قانع بودن، فداکاری، امید، شجاعت، عشق به پدر مادر، عدالت و انصاف، روح انسان دوستی و نوع پروری، عزت نفس، انسانیت، حقیقت و فروتنی اشاره نمود. همچنین کودکان به نادانی و دانایی پی می برند و یاد میگیرند شتابزده عمل نکنند.
در مجموع، قصه خود به تنهایی دارای سلامت ذوق در قرون مختلف بوده است و این سلامت ذوق، ارزش های اخلاقی، دینی و اجتماعی پرباری داشته که به سلامت جامعه کمک بسیار موثری کرده است. افزون بر این، روش قصه گویی کارایی خود را در ایجاد و تحول مفاهیم اخلاقی و اجتماعی کودکان در پژوهش های مختلف به اثبات رسانده است. همچنین با استناد به نظریه یادگیری اجتماعی- شناختی بندورا می توان نتیجه گرفت که کودکان با الگو برداری و همانندسازی با رفتار قهرمانان قصه ها و قضاوت درباره رفتار خویش، خود را اصلاح نمودند.
طبق این نظریه، کودکان هنگام قصه گفتن تخیل خود را با واژه ها و شخصیت قصه ها همسو و هماهنگ می کنند و بدین ترتیب رفتارهایی را انتخاب می نمایند که احترام و تشویق اجتماعی را به دنبال دارد.