افسردگی خویی و افسردگی عمده‘ دو نوع افسردگی بسیار شایع در میان زنان است. افسردگی خویی معمولاً در کودکی یا نوجوانی آغاز می شود و علائم مشخصه آن غمگینی، نگرش منفی و ضعف عزت نفس است. افسردگی عمده نیز شامل علائمی مشابه افسردگی خویی اما درسطحی بسیار شدید و گاه غیر قابل تحمل است. این نوع افسردگی معمولاًدر اواخر دهه بیست زندگی آغاز می شود.
با آنکه در دهه های اخیر، پیشرفت های سریع و شگفت انگیزی نصیب جامعه پزشکی گردیده با این حال یک نوع حس بلاتکلیفی و سرماخوردگی نهانی در بین مردم به ویژه در گروه زنان گردیده است. این ناراحتی های گوناگون روانی طبیعتاً جسم آدمی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و شخص را تا سر منزل بیماری های روان تنی و روانی مانند « افسردگی » که یکی از عواقب آن خودکشی است می رساند.
به عقیده عده ای از دانشمندان بیش از 60 درصد بیماری های جسمی اغلب به علت فشارهای روانی و عوارض گوناگونی بر دستگاههای مختلف بدن و از جمله کاهش عمر طبیعی شخص می گذارد. در جامعه ی کنونی که مملو از مشکلات و محیط های متشنج است‘ زمینه ی بیشتری برای بروز بیماری های روانی مهیا شده است و به طبع افسردگی هم به خصوص در زنان روبه افزایش است.
به عقیده عده ای از دانشمندان بیش از 60 درصد بیماری های جسمی اغلب به علت فشارهای روانی و عوارض گوناگونی بر دستگاههای مختلف بدن و از جمله کاهش عمر طبیعی شخص می گذارد. در جامعه ی کنونی که مملو از مشکلات و محیط های متشنج است‘ زمینه ی بیشتری برای بروز بیماری های روانی مهیا شده است و به طبع افسردگی هم به خصوص در زنان روبه افزایش است.
افسردگی یک انحراف خلقی است به عبارت دیگر افکار منحرف و فریب آلود مجموعه ای از احساسات و غم و اندوه، عدم اعتماد به نفس، بی تفاوتی، بی حوصلگی، خستگی و ضعف و ... را تحت عنوان افسردگی در فرد به وجود آورده است.
علل افسردگی عبارتند از : علل شیمیایی، نورونی،سکته،سیستم اندوکرین،افکار منفی و علل ژنتیکی.
افسردگی عمده در میان زنان 18 تا 44 ساله بیشتر شیوع دارد و معمولأ در اواخر دهه بیست زندگی آغاز می شود. در اوایل دهه بیست زندگی ناسازگاریهای زناشویی،برای کسانی که ازدواج کرده اند، اغلب به نقطه اوج خود می رسد.
در گـذشته رایـج ترین داروهـای درمـان افـسردگی، داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای؛ ایمی پرامین ( توفرانیل ) و آمی تریپ تیلین ( ایلاویل ) یا بعد از موفقیت این داروها‘ بازدارنده های منوآمین اکسیداز فنلزین ( نوردیل ) و سولفات ترانیل سیپرمین ( پارنات ) بودند. در اکثر موارد، این داروها عوارض جانبی ( خشک شدن دهان‘ خواب آلودگی‘ سرگیجه و افزایش وزن ) به همراه دارند و نمی توانند از آن ها برای کسانی که به بیماری های متعدد دیگری دچار هستند، استفاده کرد.
راه های کسب آرامش از نظر روان شناسی عبارتند از :توقعات خود را کاهش دهید؛ برای کسب آرامش، صراحت گفتار داشته باشید. راه های کسب آرامش از نظر قرآن و روایات عبارتند از : خداوند می فرماید : « وَ مَن أعرَضَ عَن ذِکری فَإنَّ لَهُ معشیةً فَتنَتاً. طه 124 و هر که از یاد من دل بگرداند‘در حقیقت زندگی تنگ و سختی خواهد داشت. » و نیز در سوره رعد آیه 27 می فرماید : « ... إلا بِذِکرِاللّه تَطمَئِنَّ القلوب . آگاه باشید که دل ها با یاد خدا آرامش می یابد. »
رسول الله ( ص ) می فرمایند : « إن هَدفی فی الدُنیا یحبُک اللّهُ وَ إن هَدفیما ایدی الناس یحبُک الناسُ : به دنیا بی رغبت باش‘ تا خداوند دوستت بدارد به آن چه در دست مردم است بی اعتنا باش تا مردم دوستت بدارند. »
امام علی ( ع ) می فرمایند : « أعظمُ البَلاءِ إنقِطاعِ الرَّجاء : بزرگ ترین بلا نومیدی است. »
افسردگی: به معنای غم و اندوه‘ ملال و بیحالی است که واسطه میان غم اندوه و شاد است. یک حالت‘ شادی و نشاط و حالت دیگر غم و اندوه. اما وقتی که غم و شادی طبیعی نبود و غم و مکروهی هم عارض نگردیده باشد این حالت بینابین را افسردگی گویند.
-
افسردگی:
افسردگی مسئله شماره یک سلامتی در دنیاست و به قدری توسعه پیدا کرده که آن را سرماخوردگی اختلالات دماغی نامیده اند. این اختلال شایع یک انحراف خلقی است؛ به عبارت دیگر؛ افکار منحرف و فریب آلود مجموعه ای از احساسات غم و اندوه، عدم اعتماد به نفس، بی تفاوتی، بی حوصلگی،خستگی و ضعف، ناامیدی و یأس و.... را تحت عنوان افسردگی در فرد به وجود آورده است. به عقیده یکی از روان شناسان مشهور، اختلال افسردگی شامل تغییراتی در پنج حوزه رفتاری عمده می شود که عبارتند از:
1. عواطف منفی
2. شناخت های منفی
3. انگیزش منفی
4. تغییرات منفی
5. تغییرات رفتاری
6. تغییرات نباتی.
-
تاریخچه افسردگی:
افسردگی از زمان های بسیار دور در نوشته ها آمده است و توصیف هایی از آنچه ما امروزه اختلالات خلقی می خوانیم، در بسیاری از منابع طبی قدیم وجود دارد. داستان «عهد عتیق » شاه سائول ( King saul ) و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده اند. حدود 450سال قبل از میلاد‘بقراط اصطلاح مانی و ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی بکار برد. در حدود 100 سال قبل از میلاد‘ کورنلیوس ساسوس در کتاب افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو(120 تا 180 سال بعد از میلاد) و جالینوس (129 تا 199 سال بعد از میلاد) نیز بکار بردند. در سال 1854 میلادی‘ ژول فالره‘ حالتی را توصیف نموده و آن را جنون ادواری نامید. چنین بیمارانی متناوباً حالات خلقی مانی و افسردگی را تجربه می کنند. تقریبأ در همان زمان، یک روان پزشک فرانسوی دیگر به نام ژول بایارژه جنون دوشکلی را شرح داد که در آن بیمار دچار افسردگی عمیقی می شود که به حالت بهت و حیرت افتاده و بالاخره از آن بهبود می یافت. در سال 1882 میلادی‘ کارل کالبام‘ روان پزشک آلمانی با استفاده از اصطلاح « سایکلو تایمی» مانی و افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف کرد.
-
علل افسردگی:
1. علل شیمیایی: داروهایی مانند « رسرپین » که برای درمان فشار خون به کار می روند، سبب افسردگی در بیماران می شود زیرا رسرپین از شمار انتقال دهنده های عصبی به نام « کاته کولامین » می کاهد و کمبود این انتقال دهنده در مغز سبب افسردگی می گردد.
داروهایی مانند استروئیدها ( Steroids ) و فنی کلین هیدروکلرید ( Phiniclin Hydrochlorod ) موجب بروز نشانه های افسردگی مانیک می شوند.
-
2. علل نورونی: از جمله نخستین اختلالات جسمانی که می توان به غیر طبیعی بودن نورونی آن اشاره کرد ناشی از آسیب یا بد عمل کردن مغز است. بیماری (هانتینگتون) که در آن فرد به تدریج توانایی های ذهنی خود را از دست می دهند و از کنترل اندام های خود باز می مانند، عوارض و اختلال افسردگی مانیک نیز معمولاً پس از آغاز چنین بیماری ظاهر می شود. بیماری ( پارکینسون ) هم یک بیماری نورونی ـ عصبی است. اغلب افسردگی اساسی و عمده را ایجاد می کند.
-
3. سکته: یکی دیگر از علل افسردگی؛ سکته است که در اثر قطع ناگهانی خون به بخشی از مغز‘ ایجاد می گردد.
-
4. سیستم اندوکرین: این سیستم شبکه غددی بدن را شامل می شود. این غدد، هورمون هایی را به جریان خون سرازیر می کنند که بر تمام اندام های بدن تأثیر می گذارد. غده تیروئید که در ناحیه گردن قرار دارد بخش مهمی از نظام غددی آندوکرین بدن را تشکیل می دهد و در اثر کم کاری، علاوه بر عوارض جسمی، عوارض افسردگی را نیز به همراه دارد.
-
5. علل ژنتیک:
بدون شک می توان یکی از علت های افسردگی را عامل ژنتیک دانست، مطالعات در این زمینه نشان داده است که در دوقلوهای یک تخمکی که ژن های کاملاً یکسان دارند؛ اگر یکی از دوقلوها از افسردگی رنج ببرد به احتمال 50 تا 90 درصد، همتای او نیز دچار این اختلال خواهد شد و ژن حامل این اختلال به فرزندان خانواده هایی که از افسردگی اساسی و عمده رنج می برند منتقل می شود.
-
6. افکار منفی:
به تصوراتی که احساسات منفی؛ از قبیل افسردگی ایجاد می کنند‘ افکار منفی گویند که در این جا می توان به برخی از آن ها اشاره کرد :
أ. تفکر همه یا هیچ (کامل و بی نقص بودن): در این تفکر فرد همه چیز را سفید و در غیر این صورت سیاه می بیند.
ب. تصمیم مبالغه آمیز: هر حادثه منفی از جمله ناکامی شغلی را شکستی تمام عیار تلقی می کند.
ج. فیلتر ذهنی (عینک بدبینی): تحت تأثیر یک حادثه منفی، همه واقعیت ها را تاریک می یابد و بیش تر به جنبه های منفی حوادث توجه دارد.
د. بی توجهی به امر مثبت: با بی ارزش شمردن تجربه های مثبت، اصرار بر بی اهمیتی امور مهم دارد.
ه. نتیجه گیری شتاب زده: بدون زمینه محکم و استدلال منطقی نتیجه گیری شتاب زده می کند.
و. درشـت نـمایی: از یک سـو درباره اهمیت مسائل و شدت اشتباهات خود مبالغـه نمـوده و از سوی دیگر، اهمیت جنبه های مثبت زندگی را کمتر از آن چه که هست، محاسبه می کند.
ز. استدلال احساسی: فرد دارای افکار منفی،فرض را بر این می گذارد که احساسات منفی لزوماً منعکس کننده واقعیت ها هستند.
ح. بایـدها : فرد انتـظار دارد، اوضاع همان طور که او می خواهد و تـوقع دارد، رغـم بخورد؛ مثلاً باید این کار را انجام دهد و در صورت عدم موفقیت، احساس گناه و ناتوانی می کند.
ط. برچسب زدن : این حالت شکل حاد تفکر همه یا هیچ است. فرد به جای این که بگوید اشتباه کردم، به خود برچسب منفی میزند و می گوید:«من بازنده هستم.»«من عرضه هیچ کاری را ندارم.»
ی. شخصی سازی و سرزنش (به خود گرفتن): این افراد خود را بی جهت مسئول وقوع حادثه ای می دانند که اساساً به هیچ وجه امکان کنترل آن را نداشته اند، بنابراین به شکل کلی می توان گفت که اندیشه منفی، علت اصلی اکثر بیماری های روحی و روانی، خصوصاً افسردگی است؛ چنانچه مولانا می فرماید:
ای بـرادر تو هـمه اندیـشه ای
مابقی خود استخوان و ریشه ای
گر گل است اندیشه تو گلشنی
ور بـود خواری تو هیمه گلخنی
-
افسردگی در زنان:
افسردگی دامنه وسیعی از حالت های عاطفی و ذهنی و از غمگینی و ضعف عزت نفس گرفته تا ناتوانی احساسی و رفتار خودکشی گرایانه را در بر می گیرد و ممکن است در واکنش نسبت به بعضی وقایع بیرونی مانند مرگ یک عزیز یا بدون هیچ علت ظاهری اتفاق بیفتد.
حالت اول: افسردگی واکنشی ( Reactive Depression ) و حالت دوم‘ افسردگی بالینی ( Clinical Depression ) نامیده می شود.
روان پزشکان، افسردگی ها را عمدتاً بر اساس شدت و ماهیت علائم آن ها به انواع مختلف طبقه بندی می کنند.
افسردگی خویی و افسردگی عمده‘ دو نوع افسردگی بسیار شایع در میان زنان است. افسردگی خویی معمولاً در کودکی یا نوجوانی آغاز می شود و علائم مشخصه آن غمگینی، نگرش منفی و ضعف عزت نفس است. افسردگی عمده نیز شامل علائمی مشابه افسردگی خویی اما درسطحی بسیار شدید و گاه غیر قابل تحمل است. این نوع افسردگی معمولاًدر اواخر دهه بیست زندگی آغاز می شود اما در هر زمان دیگری نیز احتمال بروز دارد.
از نظر زیستی تصور می شود که افسردگی به سبب ناکافی بودن مقادیر انتقال دهنده های عصبی در مغز به وجود می آید. این اختلال ممکن است حاصل بیماری های جسمی متعدد به اضافه واکنش هایی در برابر داروهای معین؛ شامل سدکننده های بتا، داروهای رژیم غذایی، آرام بخش ها، قرص های ضدبارداری و الکل باشد. بعضی مردم به طور ذاتی نسبت به افسردگی آسیب پذیر هستند، در مورد کسانی که والدین یا هم شیرانشان پیشینه افسردگی دارند، احتمال ظهور افسردگی بیشتر است.
-
نشانه های بیماری:
هر کسی ممکن است گاهی به علت از دست دادن شغل،مرگ یکی از عزیزان، شکست در یک معامله یا عشق، غمگین شود یا گرفته به نظر برسد. اما افسردگی بالینی زمانی روی می دهد که غمگینی بیش از حد انتظار ادامه پیدا کند یا به قدری شدید باشد که مانع عملکرد عادی فرد شود. افراد افسرده احساس بی حسی پایدار، ناامیدی،درماندگی، بی ارزشی و گناه می کنند آنها عمومأ تعلق خاطر خود را نسبت به زندگی، شغل و دیگر فعالیت های که قبلأ برایشان لذت بخش بوده از دست می دهند. برای آنها زندگی به قدری خسته کننده و بی معنی می شود که خودکشی تنها راه حل به نظر می رسد و گاهی حتی مبادرت به خودکشی می کنند.
بعضی دیگرخصوصأ بزرگسالان الکل یا سوء مصرف از مواد را آخرین راه حل می یابد که خود به افسردگی بیشتر منجر می شود. بسیاری از کسانی که به افسردگی مبتلا هستند، در فکر و تمرکز،یادآوری، پاسخ گویی و تصمیم گیری دچار مشکل می شوند و بعضی از آنها توهم،هذیان،اضطراب و اختلال های روان - تنی تجربه می کنند. هم چنین آنها علائم جسمی مانند تغییر در اشتها، لاغری یا چاقی، سرگیجه، سردرد، گریه غیرقابل توجیه یا حالت های مختلف چهره غمگین، پرخوابی یا کم خوابی، صبح زود بیدار شدن از خواب و خستگی نشان می دهند.
-
افسردگی در سنین مختلف:
• افسردگی در دوره پیش از یائسگی:
• افسردگی عمده در میان زنان 18 تا 44 ساله بیشتر شیوع دارد و معمولأ در اواخر دهه بیست زندگی آغاز می شود. در اوایل دهه بیست زندگی ناسازگاریهای زناشویی، برای کسانی که ازدواج کرده اند، اغلب به نقطه اوج خود می رسد. تقریبأ در همین زمان، زنانی که به اجبار ازدواج کرده اند، نسبت به زنان ازدواج نکرده یا زنانی که از همسران شان راضی هستند، بیشتر دچار افسردگی بالینی می شوند. داشتن فرزند و نگهداری او که در این گروه سنی رایج است، به تنهایی عاملی برای افزایش احتمال ابتلا به افسردگی است.
مطالعات نشان می دهد، زوج هایی که کودکان خردسال دارند، نسبت به خانواده های دیگر فشار بیشتری احساس می کنند.
• یکی از جنبه های ارتباط احتمالی بین افسردگی، ازدواج و کودکان می تواند این باشد که زنان احساس می کنند و اغلب عملاً نیز تجربه می کنند که به سبب مسئولیت های خانوادگی تحت فشار هستند. هر چه همسران آن ها الزام بیش تری در خانه حکم فرما کنند، زنان به خاطر پرورش فرزندان و انجام دادن امور خانه سنگین ترین فشار عاطفی را تحمل خواهند کرد. migna.ir مشکلات مربوط به ناباروری در اواخر دهه های بیست و سی زندگی بسیاری از زنان را در سراشیبی منتهی به افسردگی قرار می دهد.
• غالباً تلاش برای باردار شدن، اقدامات پزشکی گران قیمت و خسته کننده ای ایجاب می کند؛ تردید و درماندگی همراه با ناباروری بر پیشانی زن باشد، تیرگی و تزلزل روابط بیش تر از زمانی خواهد بود که تنها شوهر یا زن و شوهر هر دو مسئول این شرم یا قصور هستند. گرچه طلاق در همه گروه های سنی رویدادی نامطلوب است، در مورد زنانی که در دوره پیش از یائسگی قرار دارند می تواند عامل اصلی افسردگی باشد. میزان طلاق در سال های اولیه زندگی مشترک، در ازدواج های بدون فرزند در میان کسانی که زود ازدواج کرده اند و در میان افرادی که خود ثمره ازدواج های ناموفق هستند، زیاد است. در میان زنانی که در اواخر سنین 20 یا 30 هستند، فقر و مشکلات اقتصادی و نیز نگرانی درباره تأمین رفاه فرزندان معمولاً علت های طلاق است. برای زنی که ازدواج بدون فرزند داشته است، طلاق می تواند به معنی بسته شدن همه درها بر روی داشتن خانواده باشد.
• افسردگی در دهه های 40 و 50
• اکثر زنانی که در زمان یائسگی به افسردگی مبتلا می شوند، قبلاً از افسردگی رنج برده اند یا مشکلات دیگری در زندگی دارند که می تواند به افسردگی منجر شود. یائسگی به تنهایی احتمال افسرده شدن را افزایش نمی دهد اما زنانی که مشکلات جسمی بیش تری دارند، در دوران یائسگی نشانه های افسردگی گذرا را بیش از کسانی که فقط به گر گرفتگی و بی خوابی دچار می شوند، تجربه می کنند.
افسردگی خفیف ( mild melancholy ) به عنوان عامل بازدارنده تغییرات در سلامتی‘ در میان زنانی که دهه های 40 و 50 عمر خود را می گذرانند رایج است.
• ممکن است این زنان برای اولین بار در زندگی با مسئله فشار خون یا اضافه وزن ناخواسته مواجه شوند. علائم یائسگی گاهی ممکن است به خودی خود‘ عامل این تغییرات باشد. به نظر می رسد زنان افسرده و زنانی که قبل از یائسگی انتظارات درستی از آن ندارند‘ علائم جسمانی یائسگی شدیدتری نشان می دهند. اکثر زنان در دهه 40 و 50 زندگی خود فرزندان نوجوان دارند. فوران های عاطفی شدید دوران بلوغ‘ در خانواده اختلاف ایجاد می کند که می تواند به نابسامانی و ناسازگاری بین والدین منتهی شود. در این دوره سنی‘ فعالیت های خارج از زندگی زناشویی‘ مخصوصاً برای زنانی که دیگر جوان نیستند تهدید آمیز است و باعث تسریع در طلاق می شود. افسردگی در این سنین برای هر دو جنس می تواند به نوع برخورد فرد با سیر نزولی و محدودیت زمانی زندگی باشد.
• افسردگی در افراد مسن
• استرس، از دست دادن عزیزان، شیوه های شخصیتی ناسازگار و سابقه بیماری روانی و جسمی، عواملی هستند که احتمال ابتلا به افسردگی را در این گروه سنی زیاد می کنند. افسردگی شایع ترین مشکل روانی زنان مسن است. در اکثر مواقع، افسردگی یک زن مسن زمانی تشخیص داده می شود که او به دلیل دیگری ـ معمولاً به دلیل بیماری های جسمی ـ مراجعه می کنند. گاهی نیز افسردگی به تنهایی عامل بروز مشکلات جسمی می شود، بدون این که فرد به افسرده بودن خود پی برده باشد. گاهی اتفاق می افتد که بعضی علائم ذهنی افسردگی با نشانه های پیری و بیماری آلزایمر ( زوال عقل ) اشتباه گرفته می شود. بر عکس‘ بعضی زنان که به افسردگی خفیف دچار هستند‘ بدون آن که ضرورت داشته باشد تحت درمان قرار می گیرند.
• بر اساس نتایج یک تحقیق، هر چند که بین 60 تا 74 سالگی مردم با بحرانهای اساسی کمتری مواجهند و کمتر دچار درماندگی روانی می شوند‘ احتمال رارد داروهای روانگردان بیش تری برای آن ها تجویز شود. 44 درصد زنانی که در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته بودند‘ سال قبل از تحقیق نسخه ای با داروهای روان گردان داشتند و 20 درصد آن ها به طور منظم با این داروها تحت درمان بودند. این درمان احتمالاً به این علت صورت می گیرد که سالمندان بیش تر از جوانان به پزشک مراجعه می کنند. علت این مراجعه هر چه باشد در نگرانی حاصل از درمان با داروهای مذکور اثری ندارد‘ زیرا داروهای روان گردان، روی سالمندان آثار زیان آوری دارند.
-
راه های کسب آرامش از نظر روان شناسی قرآن و روایات -
راه های کسب آرامش از نظر روان شناسی
1. توقعات خود را کاهش دهید: توقعات بخشی از زندگی ما هستند که به نظر می رسد‘در ما جا افتاده اند. اگر بتوانید توقعات خود را در مورد چگونگی وجود امور حتی تا اندازه ای تغییر دهید و قلب خود را بگشایید و پذیرای آن چه که هست باشید در مسیر زندگی آرام تر و بسیار شادتری قرار خواهید گرفت. در حقیقت توقعات عامل بسیاری از اندوه ها و استرس های روزانه ما هستند. ما انتظار داریم که اتفاقی به طریقی خاص روی دهد یا شخصی به طریقی خاص عمل کند ولی چنین نمی شود در نتیجه دچار ناراحتی آشفتگی ناامیدی و نارضایتی می شوید و به نظر می رسد زندگی بر وفق مراد ما یا آن طور که انتظار دارید نیست. پس از سپری شدن زمانی طولانی به یک نتیجه ناامید کننده می رسید و دائماً آرزو می کنید که زندگی متفاوتی داشته باشید. بعد به جای آن که نقش خود را در این جریان فکری در نظر داشته باشید زندگی و وضعیت خود را سرزنش می کنید و احساس افسردگی و درماندگی می کنید. پس بیایید با کاهش توقعات زندگی آرام تری داشته باشید و با کاهش توقعات از زندگی خود آن طور که هست لذت خواهید برد و با تصورات ایده آل و ترجیحات مختلف کمتر خود را آزار خواهید داد.
-
2- برای کسب آرامش، صراحت گفتار داشته باشید : همه ما گاهی اوقات مطلبی را که واقعاً می خواهیم بیان کنیم بر زبان نمی آوریم‘ چرا که فکر می کنیم بهتر است بار اول از آن صرف نظر کنیم‘ البته اگر در نهایت خواسته های خود را بیان کنیم خشنود می شویم ولی باز هم در کنار آن رضایت‘ به علت ناکام گذاشتن طرف مقابل احساس گناه خواهیم کرد. این اکراه در بیان خواسته هایمان موجب می شود در طی بحث ها، منظور واقعی خود را بیان نکنیم و وقتی دیگران نیز موفق به درک خواست ما شوند، احساس رنجیدگی شدید می کنیم. در نتیجه منشأ قابل توجهی از اضطراب و استرس در ما به وجود می آیدو اما چگونه می توان با روشی سازنده با این مسئله برخورد کرد؟
ابتدا این نکته را به خاطر داشته باشید که « نه » گفتن ممترادف بی ادب بودن یا بی توجهی نیست. لذا زمانی که مایل به انجام کاری نیستسد « نه » گفتن خیلی اهمیت دارد. خوب نیست وقتی که واقعاً می خواهید « نه » بگویید پاسخ مثبت دهید. چرا که در این صورت در حق آن فرد لطفی نکرده اید بلکه با عدم احترام به نیازها و احساسات خودتان فقط اضطراب واسترس روحی برای خود خلق کرده اید. هم چنین موقعیتی ایجاد می کنید که در آن نسبت به طرف مقابل احساس ناخوشایندی دارید کسی که اگر روراست و راحت با او برخورد می کردید شما را کاملاً درک می کرد. به آخرین باری که فردی در مقابل تقاضای شما « نه » گفت فکر کنید اگر این کار را با روشی خوشایند انجام شده باشد احتمالاً قادر به فهم دلایل او بود و با رضایت آن را قبول کرده اید اما اگر به علت عدم ارائه پاسخ مثبت به تقاضایتان احساس بدی پیدا کرده اید احتمالاً نشان دهنده آن است که باید در مورد خودتان فکر کنید یعنی ببینید که آیا مشکل از شماست؟ یادتان باشد که « نه » واژه ای دو حرفی است که قادر است در طول هفته چند ساعت در وقت صرفه جویی کند. آن را قاطعانه و سریع ادا کنید و به دنبالش توضیح مختصری بدهید‘ بدون این که لازم باشد جزئیات را با طرف مربوط مطرح سازید. مثلاً همین قدر بگویید : « من وقت ندارم.»
3. روش های دیگر به دست آوردن آرامش :
1- جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه کنید.
2- دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید. سکوت عصاره آرامش است‘ با زور نمی توان آن را ایجاد کرد‘ باید زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید. دست کم روزی یک ساعت تنها به اتاقی بروید و در را به روی خود ببندید.
3- افراد آرام به خود می گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی توان کرد‘ آن گاه از فکر ادامه زندگی لذت می برند.
4- وقتی احساس می کنید که سرتان پر از فکر های جور واجور است و جای خالی در آن نیست‘ با قدم زدن آن ها را پاک کنید.
5-آرامش را از کودکان بیاموزید‘ ببینید که چگونه در همان لحظه ای که هستند‘ زندگی می کنند و لذت می برند.
6-از همان که هستید راضی باشید‘ در این صورت احساس آرامش بیش تری می کنید.
7-هر چه اکسیژن بیش تری به شما برسد آرام تر خواهید شد‘ خوب است در محل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید.
8-مهم نیست که با شما مؤدبانه برخورد کنند یا نه‘ برخورد مؤدبانه شما باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد.
9-سرعت حرکت شما با احساس تان رابطه مستقیم دارد‘ آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام تر کنید‘ طولی نمی کشد که آرام خواهید شد. گاهی می توانید برای رسیدن به آرامش دراز بکشید‘ عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.
10-با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده‘ احساس آرامش را به جمع منتقل کنید. آیا تا به حال فرد آرامی را دیده اید که با صدای بلند صحبت کند؟
11-با شوخی به آرامش خود کمک کنید.
12-راحتـی یکی از عنـاصر آرامـش است ؛ مثل دمای مناسب‘ صندلی راحت و کفش و لباس راحـت‘ هر چند وقت یـک بار سـاعت تان را باز کنید و خود را از فشار زمان نجات دهید.
13-لحظه های زیبای زندگی تان را بنویسید و از آن ها عکس و فیلم بگیرید‘ سپس بیش تر وقت ها آن ها را به یاد آورید و درباره آن ها فکر کنید و لذت ببرید.
14-آهسـته غـذا خوردن و جویـدن‘ باعث تجـدیـد قوای فکری و احـساس آرامش خواهـد شد.
15-برای تأثیر بیش تر و رسیدن به آرامش‘ در خود متمرکز شوید و آرام نفس بکشید.
16-تمرین کنید که آرام تر از حد معمول صحبت کنید‘ این کار خود‘ ضربان قلب و نفس تان را کم می کند و به شما اجازه می دهد ذهن و فکرتان را از بسیاری مسائل پاک کنید.
17-احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیش تری احساس کنید.
18-یکی از مهم ترین مهارت ها در آرام بودن‘ فکر نکردن به مسائل کوچک است؛ دومین مهارت‘ کوچک شمردن تمام مسائل است.
19-شاد کردن دیگران موجب شادی و آرامش می شود.
20-اگر می دانستید که سیگار کشیدن و ورزش نکردن برابر است با استرس‘ اضطراب و حذف آرامش‘ هرگز سیگار کشیدن را امتحان نمی کردید و ورزش کردن را به تعویق نمی انداختید.
-
افسردگی از دیدگاه قرآن
از آن جا که روی برتافتن از معنویت و اخلاق و گرایش به ارزش های مادی بر خلاف ساختار روحی ـ روانی انسان و در جهت عکس قانون خلقت است بشریت با این نگرش با بحران های بسیاری دست به گریبان است و هر چه این حرکت معکوس تداوم یابد این بحران تشدید می شود. یکی از پیامدهای بی اعتنایی انسان به معنویت‘ که طعم خوش حیات را در کام انسان ها تلخ کرده افسردگی است. خداوند می فرماید : « وَ مَن أعرَضَ عَن ذِکری فَإنَّ لَهُ معشیةً فَتنَتاً. طه 124 و هر که از یاد من دل بگرداند‘در حقیقت زندگی تنگ و سختی خواهد داشت. » و نیز در سوره رعد آیه 27 می فرماید : « ... إلا بِذِکرِاللّه تَطمَئِنَّ القلوب . آگاه باشید که دل ها با یاد خدا آرامش می یابد. » طبیعت دنیا مستلزم آن است که انسان همیشه به آن چه می خواهد و دوست دارد نمی رسد و با سختی ها و ناملایمات‘ شکست ها و ناکامی ها‘ ضرر و زیان ها و بسیاری چیزهای ناخوشایند دیگر مواجه شد. ایستادگی در برابر مشکلات و ناامید نشدن‘ محتاج به جهان بینی استواری است که بتواند مقاومت در برابر آن ها را برای انسان توجیه کند که فقط جهان بینی الهی است که از عهده این مشکل برمی آید : « أفَمَن شَرَحَ اللّهُ صَدرَهُ لِلإسلامِ فَهُوَ عَلی نورٍ مِن رَبِّهِ فَوَیلٌ لِلقاسِیة قُلوبُهُم مِن ذِکرِ اللّهِ اوُلئِک فی ضَلالٍ مُبین . زمر 22 » جهان بینی مادی‘ توان توجیه منطقی و منطبق بر فطرت سلیم را ندارد و معتقدان به آن‘ در مقابل مشکلات خلع سلاح هستند.
شاهد این مدعا وجود بیماری های روحی حاد و بحران های شدید اخلاقی در دنیای معاصر به ویژه در جوامع مادی غرب است : « وَالَّذینَ أعمالُهُم کسَرابٍ بَقیعَةٍ یحسَبُهُ الظَّمأنُ مآءً حَتّی إذا ... .نور 39 و 40 و کسانی که کفر ورزیدند کارهایشان چون سرابی در زمینی هموار است که تشنه‘ آن را آبی می پندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و خدا را نزد خویش یابد و حسابش را تمام به او دهد و خدا زود شماراست. یا ( کارهایشان ) مانند تاریکی هایی است که در دریایی ژرف است که موجی آن را می پوشاند و روی آن موج دیگر است و بالای آن ابری است که بعضی بر روی بعضی قرار گرفته است. هر گاه غریق دستش را بیرون آورد به زحمت آن را می بیند و خدا به هر کس نوری نداده باشد او را هیچ نوری نخواهد بود. »
ملاک ها و ارزش های مادی توان توجیه و تبیین این امور را ندارند و انسان را در نیمه راه زندگی رها کرده و قدرت روبه رو شدن و تصمیم گیری در برابر حوادث را از انسان سلب می کند. این جا است که انسان از انسانیت خویش خلع و به موجودی زبون و بی اراده تبدیل می شود و زندگی را بی ارزش می یابد و چون حیوان‘ باپای خویش به مسلخ قدم می گذارد. آن چه مایه تداوم زندگی است امید به آینده بهتر است‘ آینده بهتر است که در انسان شور و نشاط زندگی و زنده بودن را به پا می دارد. او را به بهره وری از امکانات ترغیب و به کمال و ترقی امیدوار می سازد. این امید است که از انسان غوطه ور در مشکلات و ناملایمات فردی استوار و مصمم می سازد که جریان تاریخ را متحول کرده و از معرکه برخورد با حوادث سرافراز خارج می سازد. یکی از آثار مهم و ملموس اعتقاد به معاد، دمیدن نشاط و امید در روح انسان و نجات از افسردگی و خمودی از طریق تبیین و ترسیم آینده ای زیبا و شفاف است.
-
افسردگی از دیدگاه روایات
پیامبر اسلام می فرمایند : « إن هَدفی فی الدُنیا یحبُک اللّهُ وَ إن هَدفیما ایدی الناس یحبُک الناسُ : به دنیا بی رغبت باش‘ تا خداوند دوستت بدارد به آن چه در دست مردم است بی اعتنا باش تا مردم دوستت بدارند. »
رسول الله (ص) می فرمایند : « أن زعیمٌ بثَلاثٍ لِمَن أتَبَّ عَلی الدنیا : بفَقرٍ لِأغناءَ و بِشٌغلٍ لِأفراغَ لَهُ ‘ وَ بُِهّمٍ وَ حُزنٍ لِانقِطاعَ لَهُ : کسی که به دنیا بچسبد من سه چیز را برای او قطعی می دانم‘ فقری که هیچ گاه به بی نیازی نمی انجامد گرفتاری که هرگز از آن خلاصی نیست و غم و اندوهی که هرگز به پایان نمی رسد. »
جبرئیل می فرماید : « لَمّا جاءَ إلی النَبی وَ أعلَم أنَّ شَرَفَ الرَجُلِ قیافُهُ بِالَّیلِ به عِزَّة ُ استغناءُهُ عَنِ الناس : جبرئیل که نزد پیامبر آمد‘ و بدان که افتخار مرد به شب زنده داری اوست و عزتش در بی نیازی او از مردم. » امام علی ( ع ) می فرمایند : « أعظمُ البَلاءِ إنقِطاعِ الرَّجاء : بزرگ ترین بلا نومیدی است. »
در سخنی دیگر آن حضرت فرموده اند که : « قَتَلَ القُنوطُ صاحِبَهُ : نومیدی‘ صاحب خود را می کشد . » و نیز از آن حضرت روایت شده است که : « فی صِفَةِ المُنافقین ؛ حَسَدَةُ الرَّخاءِ وَ مَوَّکدَّ وَ البلاءِ و مُقنِطف الرَّجاء ... : در وصف منافقان؛ حسودان آسایش دیگران هستند به گرفتاری مردم دامن می زنند و امید را به یأس می کشانند. »
نِعمَ الطّارِدُ المَمِّ الإتِّکللُ عَلی القَدیر : چه نیکو غم زدایی است توکل کردن به تقدیر الهی.
امام باقر (ع) می فرمایند: « َیرُالمالِ الثِّقَةُ بِاللّهِ والأسِ مِمّا فی ایدی الناسِ : بهترین سرمایه اعتماد به خداست و چشم طمع برکندن از آن چه مردم دارند. » امام صادق ( ع ) می فرمایند : « الیأسُ مِمّا فی ایدی الناسِ عزّ المؤمِنِ فی دینِهِ : قطع امید کردن از آن چه مردم دارند‘ مایه عزت دین مؤمن است. »
طبق تحقیق به عمل آمده در این مقاله معلوم شده است که در جامعه کنونی با پیشرفت روز افزون علم و آسان شدن امور و حل شدن بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی رنگ معنویت و آرامش در جامعه نسبت به چند دهه قبل کمتر شده است. مشخص است که هر چه به معنویت بهای کمتری داده شود نقش آرامش هم در زندگی افراد کمرنگ تر می شود و جای خود را به افسردگی اضطراب و ناآرامی و... می دهد و این نشان می دهد که پیشرفتهای علمی باید در کنار معنویات باشد تا نقش بیشتری را در زندگی افراد ایفا کند و موجب هر چه بیشتر سعادت و کمال و آرامش آنها گردد.
پس جامعه باید به دنبال راه کارهای نهادینه باشد تا بتواند دوباره معنویات را به زندگی افراد باز گرداند که در اینجا به چند راه کار اشاره می کنیم:
1. باید جون امروزی را با اسلام ناب محمدی آشنا کرد چرا که در جامعه کنونی شاید فقط اسمی از اسلام و مسلمان بودن به جامانده باشد. جوان باید با قرآن آشنا شود تا پی به نقش قرآن بر زندگی فرد و اجتماعی اش ببرد و قرآن را راهنما و الگوی خود قرار دهد. جوان باید خود به این مرحله برسد که خودش به دنبال اسلام و قرآن و معنویات باشد نه با اجبار والدین و جامعه.
2. جلسات قرآن معمولا مختص ماه رمضان است و با اتمام ماه رمضان این جلسات هم کمتر می شود‘ بهتر است که این جلسات در دیگر ماههای سال هم ادامه پیدا کند چرا که کلام خدا هم راهنمای زندگی بشر است و هم او را به آرامش خداوند عالمیان پیوند دهد و از اضطراب و افسردگی او جلوگیری می کند و او را به آرامش قلبی می رساند.
3. باید در طی سال نمابشگاههایی مخصوص قرآن و علوم قرآنی ارائه شود تا مردم آگاهتر شوندو به دین گونه نظر افراد را به سوی معنویات بیش تر جلب کرد و چشم آن ها را بر حقایق بیشتری گشود.
4. بهتر است اردوهای زیارتی از طرف ارگان های دولتی مثل پایگاه های بسیج‘ آموزش و پرورش‘ دانشگاه ها و ... بیش تر شود و افراد را با مکان های زیارتی بیش تری آشنا کرد.
5. در مجالس تعزیه بهتر است از گفتن مسائل تکراری خودداری شود چرا که همین تکرار ها موجب دوری افراد از اسلام‘ عترت و قرآن می شود. باید در این مجالس به مسائل تازه تری پرداخت و گوشه های پنهان اسلام را برای مردم بازگو کرد تا با دین اسلام بیش تر آشنا شوند و پی به دیگر حقایق ببرند.
-
-
فهرست منابع و ماخذ:
1-قرآن کریم؛ ترجمه مهدی الهی قمشه ای، چاپ قم، چاپ اول.
2- .آزاد، حسین؛ آسیب شناسی روانی ، تهران انتشارات بعثت، چاپ دوم، زمستان 1378.
3- الآمدی، عبدالواحد؛ غررالحکم و دررالکلم ؛ انتشارات ستار‘ ناشر : دارالکتاب الاسلامی ؛ سال نشر : 1426 هـ. ق.
4- جمشیدی، اسدالله؛ آثار فردی معاد از دیدگاه قرآن ؛ انتشارات مؤسسه آموزش و پژوهش ؛ چاپ اول‘ زمستان 1380.
5- شاکری، رضا ؛ مشاوره کاربردی ؛ انتشارات نصایح قم ؛ چاپ اول،زمستان 1381.
6- کاپلان، هارولد ـ سادوک ؛ بنیامین ـ گرب،جک ؛ خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری ـ روان پزشکی بالینی ؛ ترجمه نصرت الله پور افکاری ؛ ناشر شهر آب، چاپ سوم‘ 1378‘ جلد دوم.
7- کارن جی. کارلسون ؛ استفانی ـ ایزنستات، ترازیپورین ؛ بهداشت روانی زنان ؛ ترجمه خدیجه ابوالمعالی ـ هایده صابری ؛ ژینوس لطیفی ؛ مهدی محی الدین بناب ؛ نشر ساوالان ؛ چاپ اول‘ پاییز 1379.
8- محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه ؛ ترجمه حمیدرضا شیخی ؛ انتشارات الحدیث ؛ چاپ سوم 1381.
9- مجله خانواده سبز؛ شماره 146 ؛ سال هفتم ؛ پانزدهم آذر 1384.
10- مجله خانواده سبز ؛ شماره 149 ؛ سال هفتم ؛ اول بهمن 1384.
11- واتز، ای. اچ ؛ افسردگی روانی ؛ ترجمه سیاوش آگاه ؛ انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب ؛ چاپ دوم‘ پاییز 1381.
منبع: میگنا
علل افسردگی عبارتند از : علل شیمیایی، نورونی،سکته،سیستم اندوکرین،افکار منفی و علل ژنتیکی.
افسردگی عمده در میان زنان 18 تا 44 ساله بیشتر شیوع دارد و معمولأ در اواخر دهه بیست زندگی آغاز می شود. در اوایل دهه بیست زندگی ناسازگاریهای زناشویی،برای کسانی که ازدواج کرده اند، اغلب به نقطه اوج خود می رسد.
در گـذشته رایـج ترین داروهـای درمـان افـسردگی، داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای؛ ایمی پرامین ( توفرانیل ) و آمی تریپ تیلین ( ایلاویل ) یا بعد از موفقیت این داروها‘ بازدارنده های منوآمین اکسیداز فنلزین ( نوردیل ) و سولفات ترانیل سیپرمین ( پارنات ) بودند. در اکثر موارد، این داروها عوارض جانبی ( خشک شدن دهان‘ خواب آلودگی‘ سرگیجه و افزایش وزن ) به همراه دارند و نمی توانند از آن ها برای کسانی که به بیماری های متعدد دیگری دچار هستند، استفاده کرد.
راه های کسب آرامش از نظر روان شناسی عبارتند از :توقعات خود را کاهش دهید؛ برای کسب آرامش، صراحت گفتار داشته باشید. راه های کسب آرامش از نظر قرآن و روایات عبارتند از : خداوند می فرماید : « وَ مَن أعرَضَ عَن ذِکری فَإنَّ لَهُ معشیةً فَتنَتاً. طه 124 و هر که از یاد من دل بگرداند‘در حقیقت زندگی تنگ و سختی خواهد داشت. » و نیز در سوره رعد آیه 27 می فرماید : « ... إلا بِذِکرِاللّه تَطمَئِنَّ القلوب . آگاه باشید که دل ها با یاد خدا آرامش می یابد. »
رسول الله ( ص ) می فرمایند : « إن هَدفی فی الدُنیا یحبُک اللّهُ وَ إن هَدفیما ایدی الناس یحبُک الناسُ : به دنیا بی رغبت باش‘ تا خداوند دوستت بدارد به آن چه در دست مردم است بی اعتنا باش تا مردم دوستت بدارند. »
امام علی ( ع ) می فرمایند : « أعظمُ البَلاءِ إنقِطاعِ الرَّجاء : بزرگ ترین بلا نومیدی است. »
افسردگی: به معنای غم و اندوه‘ ملال و بیحالی است که واسطه میان غم اندوه و شاد است. یک حالت‘ شادی و نشاط و حالت دیگر غم و اندوه. اما وقتی که غم و شادی طبیعی نبود و غم و مکروهی هم عارض نگردیده باشد این حالت بینابین را افسردگی گویند.
-
افسردگی:
افسردگی مسئله شماره یک سلامتی در دنیاست و به قدری توسعه پیدا کرده که آن را سرماخوردگی اختلالات دماغی نامیده اند. این اختلال شایع یک انحراف خلقی است؛ به عبارت دیگر؛ افکار منحرف و فریب آلود مجموعه ای از احساسات غم و اندوه، عدم اعتماد به نفس، بی تفاوتی، بی حوصلگی،خستگی و ضعف، ناامیدی و یأس و.... را تحت عنوان افسردگی در فرد به وجود آورده است. به عقیده یکی از روان شناسان مشهور، اختلال افسردگی شامل تغییراتی در پنج حوزه رفتاری عمده می شود که عبارتند از:
1. عواطف منفی
2. شناخت های منفی
3. انگیزش منفی
4. تغییرات منفی
5. تغییرات رفتاری
6. تغییرات نباتی.
-
تاریخچه افسردگی:
افسردگی از زمان های بسیار دور در نوشته ها آمده است و توصیف هایی از آنچه ما امروزه اختلالات خلقی می خوانیم، در بسیاری از منابع طبی قدیم وجود دارد. داستان «عهد عتیق » شاه سائول ( King saul ) و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده اند. حدود 450سال قبل از میلاد‘بقراط اصطلاح مانی و ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی بکار برد. در حدود 100 سال قبل از میلاد‘ کورنلیوس ساسوس در کتاب افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو(120 تا 180 سال بعد از میلاد) و جالینوس (129 تا 199 سال بعد از میلاد) نیز بکار بردند. در سال 1854 میلادی‘ ژول فالره‘ حالتی را توصیف نموده و آن را جنون ادواری نامید. چنین بیمارانی متناوباً حالات خلقی مانی و افسردگی را تجربه می کنند. تقریبأ در همان زمان، یک روان پزشک فرانسوی دیگر به نام ژول بایارژه جنون دوشکلی را شرح داد که در آن بیمار دچار افسردگی عمیقی می شود که به حالت بهت و حیرت افتاده و بالاخره از آن بهبود می یافت. در سال 1882 میلادی‘ کارل کالبام‘ روان پزشک آلمانی با استفاده از اصطلاح « سایکلو تایمی» مانی و افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف کرد.
-
علل افسردگی:
1. علل شیمیایی: داروهایی مانند « رسرپین » که برای درمان فشار خون به کار می روند، سبب افسردگی در بیماران می شود زیرا رسرپین از شمار انتقال دهنده های عصبی به نام « کاته کولامین » می کاهد و کمبود این انتقال دهنده در مغز سبب افسردگی می گردد.
داروهایی مانند استروئیدها ( Steroids ) و فنی کلین هیدروکلرید ( Phiniclin Hydrochlorod ) موجب بروز نشانه های افسردگی مانیک می شوند.
-
2. علل نورونی: از جمله نخستین اختلالات جسمانی که می توان به غیر طبیعی بودن نورونی آن اشاره کرد ناشی از آسیب یا بد عمل کردن مغز است. بیماری (هانتینگتون) که در آن فرد به تدریج توانایی های ذهنی خود را از دست می دهند و از کنترل اندام های خود باز می مانند، عوارض و اختلال افسردگی مانیک نیز معمولاً پس از آغاز چنین بیماری ظاهر می شود. بیماری ( پارکینسون ) هم یک بیماری نورونی ـ عصبی است. اغلب افسردگی اساسی و عمده را ایجاد می کند.
-
3. سکته: یکی دیگر از علل افسردگی؛ سکته است که در اثر قطع ناگهانی خون به بخشی از مغز‘ ایجاد می گردد.
-
4. سیستم اندوکرین: این سیستم شبکه غددی بدن را شامل می شود. این غدد، هورمون هایی را به جریان خون سرازیر می کنند که بر تمام اندام های بدن تأثیر می گذارد. غده تیروئید که در ناحیه گردن قرار دارد بخش مهمی از نظام غددی آندوکرین بدن را تشکیل می دهد و در اثر کم کاری، علاوه بر عوارض جسمی، عوارض افسردگی را نیز به همراه دارد.
-
5. علل ژنتیک:
بدون شک می توان یکی از علت های افسردگی را عامل ژنتیک دانست، مطالعات در این زمینه نشان داده است که در دوقلوهای یک تخمکی که ژن های کاملاً یکسان دارند؛ اگر یکی از دوقلوها از افسردگی رنج ببرد به احتمال 50 تا 90 درصد، همتای او نیز دچار این اختلال خواهد شد و ژن حامل این اختلال به فرزندان خانواده هایی که از افسردگی اساسی و عمده رنج می برند منتقل می شود.
-
6. افکار منفی:
به تصوراتی که احساسات منفی؛ از قبیل افسردگی ایجاد می کنند‘ افکار منفی گویند که در این جا می توان به برخی از آن ها اشاره کرد :
أ. تفکر همه یا هیچ (کامل و بی نقص بودن): در این تفکر فرد همه چیز را سفید و در غیر این صورت سیاه می بیند.
ب. تصمیم مبالغه آمیز: هر حادثه منفی از جمله ناکامی شغلی را شکستی تمام عیار تلقی می کند.
ج. فیلتر ذهنی (عینک بدبینی): تحت تأثیر یک حادثه منفی، همه واقعیت ها را تاریک می یابد و بیش تر به جنبه های منفی حوادث توجه دارد.
د. بی توجهی به امر مثبت: با بی ارزش شمردن تجربه های مثبت، اصرار بر بی اهمیتی امور مهم دارد.
ه. نتیجه گیری شتاب زده: بدون زمینه محکم و استدلال منطقی نتیجه گیری شتاب زده می کند.
و. درشـت نـمایی: از یک سـو درباره اهمیت مسائل و شدت اشتباهات خود مبالغـه نمـوده و از سوی دیگر، اهمیت جنبه های مثبت زندگی را کمتر از آن چه که هست، محاسبه می کند.
ز. استدلال احساسی: فرد دارای افکار منفی،فرض را بر این می گذارد که احساسات منفی لزوماً منعکس کننده واقعیت ها هستند.
ح. بایـدها : فرد انتـظار دارد، اوضاع همان طور که او می خواهد و تـوقع دارد، رغـم بخورد؛ مثلاً باید این کار را انجام دهد و در صورت عدم موفقیت، احساس گناه و ناتوانی می کند.
ط. برچسب زدن : این حالت شکل حاد تفکر همه یا هیچ است. فرد به جای این که بگوید اشتباه کردم، به خود برچسب منفی میزند و می گوید:«من بازنده هستم.»«من عرضه هیچ کاری را ندارم.»
ی. شخصی سازی و سرزنش (به خود گرفتن): این افراد خود را بی جهت مسئول وقوع حادثه ای می دانند که اساساً به هیچ وجه امکان کنترل آن را نداشته اند، بنابراین به شکل کلی می توان گفت که اندیشه منفی، علت اصلی اکثر بیماری های روحی و روانی، خصوصاً افسردگی است؛ چنانچه مولانا می فرماید:
ای بـرادر تو هـمه اندیـشه ای
مابقی خود استخوان و ریشه ای
گر گل است اندیشه تو گلشنی
ور بـود خواری تو هیمه گلخنی
-
افسردگی در زنان:
افسردگی دامنه وسیعی از حالت های عاطفی و ذهنی و از غمگینی و ضعف عزت نفس گرفته تا ناتوانی احساسی و رفتار خودکشی گرایانه را در بر می گیرد و ممکن است در واکنش نسبت به بعضی وقایع بیرونی مانند مرگ یک عزیز یا بدون هیچ علت ظاهری اتفاق بیفتد.
حالت اول: افسردگی واکنشی ( Reactive Depression ) و حالت دوم‘ افسردگی بالینی ( Clinical Depression ) نامیده می شود.
روان پزشکان، افسردگی ها را عمدتاً بر اساس شدت و ماهیت علائم آن ها به انواع مختلف طبقه بندی می کنند.
افسردگی خویی و افسردگی عمده‘ دو نوع افسردگی بسیار شایع در میان زنان است. افسردگی خویی معمولاً در کودکی یا نوجوانی آغاز می شود و علائم مشخصه آن غمگینی، نگرش منفی و ضعف عزت نفس است. افسردگی عمده نیز شامل علائمی مشابه افسردگی خویی اما درسطحی بسیار شدید و گاه غیر قابل تحمل است. این نوع افسردگی معمولاًدر اواخر دهه بیست زندگی آغاز می شود اما در هر زمان دیگری نیز احتمال بروز دارد.
از نظر زیستی تصور می شود که افسردگی به سبب ناکافی بودن مقادیر انتقال دهنده های عصبی در مغز به وجود می آید. این اختلال ممکن است حاصل بیماری های جسمی متعدد به اضافه واکنش هایی در برابر داروهای معین؛ شامل سدکننده های بتا، داروهای رژیم غذایی، آرام بخش ها، قرص های ضدبارداری و الکل باشد. بعضی مردم به طور ذاتی نسبت به افسردگی آسیب پذیر هستند، در مورد کسانی که والدین یا هم شیرانشان پیشینه افسردگی دارند، احتمال ظهور افسردگی بیشتر است.
-
نشانه های بیماری:
هر کسی ممکن است گاهی به علت از دست دادن شغل،مرگ یکی از عزیزان، شکست در یک معامله یا عشق، غمگین شود یا گرفته به نظر برسد. اما افسردگی بالینی زمانی روی می دهد که غمگینی بیش از حد انتظار ادامه پیدا کند یا به قدری شدید باشد که مانع عملکرد عادی فرد شود. افراد افسرده احساس بی حسی پایدار، ناامیدی،درماندگی، بی ارزشی و گناه می کنند آنها عمومأ تعلق خاطر خود را نسبت به زندگی، شغل و دیگر فعالیت های که قبلأ برایشان لذت بخش بوده از دست می دهند. برای آنها زندگی به قدری خسته کننده و بی معنی می شود که خودکشی تنها راه حل به نظر می رسد و گاهی حتی مبادرت به خودکشی می کنند.
بعضی دیگرخصوصأ بزرگسالان الکل یا سوء مصرف از مواد را آخرین راه حل می یابد که خود به افسردگی بیشتر منجر می شود. بسیاری از کسانی که به افسردگی مبتلا هستند، در فکر و تمرکز،یادآوری، پاسخ گویی و تصمیم گیری دچار مشکل می شوند و بعضی از آنها توهم،هذیان،اضطراب و اختلال های روان - تنی تجربه می کنند. هم چنین آنها علائم جسمی مانند تغییر در اشتها، لاغری یا چاقی، سرگیجه، سردرد، گریه غیرقابل توجیه یا حالت های مختلف چهره غمگین، پرخوابی یا کم خوابی، صبح زود بیدار شدن از خواب و خستگی نشان می دهند.
-
افسردگی در سنین مختلف:
• افسردگی در دوره پیش از یائسگی:
• افسردگی عمده در میان زنان 18 تا 44 ساله بیشتر شیوع دارد و معمولأ در اواخر دهه بیست زندگی آغاز می شود. در اوایل دهه بیست زندگی ناسازگاریهای زناشویی، برای کسانی که ازدواج کرده اند، اغلب به نقطه اوج خود می رسد. تقریبأ در همین زمان، زنانی که به اجبار ازدواج کرده اند، نسبت به زنان ازدواج نکرده یا زنانی که از همسران شان راضی هستند، بیشتر دچار افسردگی بالینی می شوند. داشتن فرزند و نگهداری او که در این گروه سنی رایج است، به تنهایی عاملی برای افزایش احتمال ابتلا به افسردگی است.
مطالعات نشان می دهد، زوج هایی که کودکان خردسال دارند، نسبت به خانواده های دیگر فشار بیشتری احساس می کنند.
• یکی از جنبه های ارتباط احتمالی بین افسردگی، ازدواج و کودکان می تواند این باشد که زنان احساس می کنند و اغلب عملاً نیز تجربه می کنند که به سبب مسئولیت های خانوادگی تحت فشار هستند. هر چه همسران آن ها الزام بیش تری در خانه حکم فرما کنند، زنان به خاطر پرورش فرزندان و انجام دادن امور خانه سنگین ترین فشار عاطفی را تحمل خواهند کرد. migna.ir مشکلات مربوط به ناباروری در اواخر دهه های بیست و سی زندگی بسیاری از زنان را در سراشیبی منتهی به افسردگی قرار می دهد.
• غالباً تلاش برای باردار شدن، اقدامات پزشکی گران قیمت و خسته کننده ای ایجاب می کند؛ تردید و درماندگی همراه با ناباروری بر پیشانی زن باشد، تیرگی و تزلزل روابط بیش تر از زمانی خواهد بود که تنها شوهر یا زن و شوهر هر دو مسئول این شرم یا قصور هستند. گرچه طلاق در همه گروه های سنی رویدادی نامطلوب است، در مورد زنانی که در دوره پیش از یائسگی قرار دارند می تواند عامل اصلی افسردگی باشد. میزان طلاق در سال های اولیه زندگی مشترک، در ازدواج های بدون فرزند در میان کسانی که زود ازدواج کرده اند و در میان افرادی که خود ثمره ازدواج های ناموفق هستند، زیاد است. در میان زنانی که در اواخر سنین 20 یا 30 هستند، فقر و مشکلات اقتصادی و نیز نگرانی درباره تأمین رفاه فرزندان معمولاً علت های طلاق است. برای زنی که ازدواج بدون فرزند داشته است، طلاق می تواند به معنی بسته شدن همه درها بر روی داشتن خانواده باشد.
• افسردگی در دهه های 40 و 50
• اکثر زنانی که در زمان یائسگی به افسردگی مبتلا می شوند، قبلاً از افسردگی رنج برده اند یا مشکلات دیگری در زندگی دارند که می تواند به افسردگی منجر شود. یائسگی به تنهایی احتمال افسرده شدن را افزایش نمی دهد اما زنانی که مشکلات جسمی بیش تری دارند، در دوران یائسگی نشانه های افسردگی گذرا را بیش از کسانی که فقط به گر گرفتگی و بی خوابی دچار می شوند، تجربه می کنند.
افسردگی خفیف ( mild melancholy ) به عنوان عامل بازدارنده تغییرات در سلامتی‘ در میان زنانی که دهه های 40 و 50 عمر خود را می گذرانند رایج است.
• ممکن است این زنان برای اولین بار در زندگی با مسئله فشار خون یا اضافه وزن ناخواسته مواجه شوند. علائم یائسگی گاهی ممکن است به خودی خود‘ عامل این تغییرات باشد. به نظر می رسد زنان افسرده و زنانی که قبل از یائسگی انتظارات درستی از آن ندارند‘ علائم جسمانی یائسگی شدیدتری نشان می دهند. اکثر زنان در دهه 40 و 50 زندگی خود فرزندان نوجوان دارند. فوران های عاطفی شدید دوران بلوغ‘ در خانواده اختلاف ایجاد می کند که می تواند به نابسامانی و ناسازگاری بین والدین منتهی شود. در این دوره سنی‘ فعالیت های خارج از زندگی زناشویی‘ مخصوصاً برای زنانی که دیگر جوان نیستند تهدید آمیز است و باعث تسریع در طلاق می شود. افسردگی در این سنین برای هر دو جنس می تواند به نوع برخورد فرد با سیر نزولی و محدودیت زمانی زندگی باشد.
• افسردگی در افراد مسن
• استرس، از دست دادن عزیزان، شیوه های شخصیتی ناسازگار و سابقه بیماری روانی و جسمی، عواملی هستند که احتمال ابتلا به افسردگی را در این گروه سنی زیاد می کنند. افسردگی شایع ترین مشکل روانی زنان مسن است. در اکثر مواقع، افسردگی یک زن مسن زمانی تشخیص داده می شود که او به دلیل دیگری ـ معمولاً به دلیل بیماری های جسمی ـ مراجعه می کنند. گاهی نیز افسردگی به تنهایی عامل بروز مشکلات جسمی می شود، بدون این که فرد به افسرده بودن خود پی برده باشد. گاهی اتفاق می افتد که بعضی علائم ذهنی افسردگی با نشانه های پیری و بیماری آلزایمر ( زوال عقل ) اشتباه گرفته می شود. بر عکس‘ بعضی زنان که به افسردگی خفیف دچار هستند‘ بدون آن که ضرورت داشته باشد تحت درمان قرار می گیرند.
• بر اساس نتایج یک تحقیق، هر چند که بین 60 تا 74 سالگی مردم با بحرانهای اساسی کمتری مواجهند و کمتر دچار درماندگی روانی می شوند‘ احتمال رارد داروهای روانگردان بیش تری برای آن ها تجویز شود. 44 درصد زنانی که در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته بودند‘ سال قبل از تحقیق نسخه ای با داروهای روان گردان داشتند و 20 درصد آن ها به طور منظم با این داروها تحت درمان بودند. این درمان احتمالاً به این علت صورت می گیرد که سالمندان بیش تر از جوانان به پزشک مراجعه می کنند. علت این مراجعه هر چه باشد در نگرانی حاصل از درمان با داروهای مذکور اثری ندارد‘ زیرا داروهای روان گردان، روی سالمندان آثار زیان آوری دارند.
-
راه های کسب آرامش از نظر روان شناسی قرآن و روایات -
راه های کسب آرامش از نظر روان شناسی
1. توقعات خود را کاهش دهید: توقعات بخشی از زندگی ما هستند که به نظر می رسد‘در ما جا افتاده اند. اگر بتوانید توقعات خود را در مورد چگونگی وجود امور حتی تا اندازه ای تغییر دهید و قلب خود را بگشایید و پذیرای آن چه که هست باشید در مسیر زندگی آرام تر و بسیار شادتری قرار خواهید گرفت. در حقیقت توقعات عامل بسیاری از اندوه ها و استرس های روزانه ما هستند. ما انتظار داریم که اتفاقی به طریقی خاص روی دهد یا شخصی به طریقی خاص عمل کند ولی چنین نمی شود در نتیجه دچار ناراحتی آشفتگی ناامیدی و نارضایتی می شوید و به نظر می رسد زندگی بر وفق مراد ما یا آن طور که انتظار دارید نیست. پس از سپری شدن زمانی طولانی به یک نتیجه ناامید کننده می رسید و دائماً آرزو می کنید که زندگی متفاوتی داشته باشید. بعد به جای آن که نقش خود را در این جریان فکری در نظر داشته باشید زندگی و وضعیت خود را سرزنش می کنید و احساس افسردگی و درماندگی می کنید. پس بیایید با کاهش توقعات زندگی آرام تری داشته باشید و با کاهش توقعات از زندگی خود آن طور که هست لذت خواهید برد و با تصورات ایده آل و ترجیحات مختلف کمتر خود را آزار خواهید داد.
-
2- برای کسب آرامش، صراحت گفتار داشته باشید : همه ما گاهی اوقات مطلبی را که واقعاً می خواهیم بیان کنیم بر زبان نمی آوریم‘ چرا که فکر می کنیم بهتر است بار اول از آن صرف نظر کنیم‘ البته اگر در نهایت خواسته های خود را بیان کنیم خشنود می شویم ولی باز هم در کنار آن رضایت‘ به علت ناکام گذاشتن طرف مقابل احساس گناه خواهیم کرد. این اکراه در بیان خواسته هایمان موجب می شود در طی بحث ها، منظور واقعی خود را بیان نکنیم و وقتی دیگران نیز موفق به درک خواست ما شوند، احساس رنجیدگی شدید می کنیم. در نتیجه منشأ قابل توجهی از اضطراب و استرس در ما به وجود می آیدو اما چگونه می توان با روشی سازنده با این مسئله برخورد کرد؟
ابتدا این نکته را به خاطر داشته باشید که « نه » گفتن ممترادف بی ادب بودن یا بی توجهی نیست. لذا زمانی که مایل به انجام کاری نیستسد « نه » گفتن خیلی اهمیت دارد. خوب نیست وقتی که واقعاً می خواهید « نه » بگویید پاسخ مثبت دهید. چرا که در این صورت در حق آن فرد لطفی نکرده اید بلکه با عدم احترام به نیازها و احساسات خودتان فقط اضطراب واسترس روحی برای خود خلق کرده اید. هم چنین موقعیتی ایجاد می کنید که در آن نسبت به طرف مقابل احساس ناخوشایندی دارید کسی که اگر روراست و راحت با او برخورد می کردید شما را کاملاً درک می کرد. به آخرین باری که فردی در مقابل تقاضای شما « نه » گفت فکر کنید اگر این کار را با روشی خوشایند انجام شده باشد احتمالاً قادر به فهم دلایل او بود و با رضایت آن را قبول کرده اید اما اگر به علت عدم ارائه پاسخ مثبت به تقاضایتان احساس بدی پیدا کرده اید احتمالاً نشان دهنده آن است که باید در مورد خودتان فکر کنید یعنی ببینید که آیا مشکل از شماست؟ یادتان باشد که « نه » واژه ای دو حرفی است که قادر است در طول هفته چند ساعت در وقت صرفه جویی کند. آن را قاطعانه و سریع ادا کنید و به دنبالش توضیح مختصری بدهید‘ بدون این که لازم باشد جزئیات را با طرف مربوط مطرح سازید. مثلاً همین قدر بگویید : « من وقت ندارم.»
3. روش های دیگر به دست آوردن آرامش :
1- جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه کنید.
2- دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید. سکوت عصاره آرامش است‘ با زور نمی توان آن را ایجاد کرد‘ باید زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید. دست کم روزی یک ساعت تنها به اتاقی بروید و در را به روی خود ببندید.
3- افراد آرام به خود می گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی توان کرد‘ آن گاه از فکر ادامه زندگی لذت می برند.
4- وقتی احساس می کنید که سرتان پر از فکر های جور واجور است و جای خالی در آن نیست‘ با قدم زدن آن ها را پاک کنید.
5-آرامش را از کودکان بیاموزید‘ ببینید که چگونه در همان لحظه ای که هستند‘ زندگی می کنند و لذت می برند.
6-از همان که هستید راضی باشید‘ در این صورت احساس آرامش بیش تری می کنید.
7-هر چه اکسیژن بیش تری به شما برسد آرام تر خواهید شد‘ خوب است در محل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید.
8-مهم نیست که با شما مؤدبانه برخورد کنند یا نه‘ برخورد مؤدبانه شما باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد.
9-سرعت حرکت شما با احساس تان رابطه مستقیم دارد‘ آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام تر کنید‘ طولی نمی کشد که آرام خواهید شد. گاهی می توانید برای رسیدن به آرامش دراز بکشید‘ عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.
10-با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده‘ احساس آرامش را به جمع منتقل کنید. آیا تا به حال فرد آرامی را دیده اید که با صدای بلند صحبت کند؟
11-با شوخی به آرامش خود کمک کنید.
12-راحتـی یکی از عنـاصر آرامـش است ؛ مثل دمای مناسب‘ صندلی راحت و کفش و لباس راحـت‘ هر چند وقت یـک بار سـاعت تان را باز کنید و خود را از فشار زمان نجات دهید.
13-لحظه های زیبای زندگی تان را بنویسید و از آن ها عکس و فیلم بگیرید‘ سپس بیش تر وقت ها آن ها را به یاد آورید و درباره آن ها فکر کنید و لذت ببرید.
14-آهسـته غـذا خوردن و جویـدن‘ باعث تجـدیـد قوای فکری و احـساس آرامش خواهـد شد.
15-برای تأثیر بیش تر و رسیدن به آرامش‘ در خود متمرکز شوید و آرام نفس بکشید.
16-تمرین کنید که آرام تر از حد معمول صحبت کنید‘ این کار خود‘ ضربان قلب و نفس تان را کم می کند و به شما اجازه می دهد ذهن و فکرتان را از بسیاری مسائل پاک کنید.
17-احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیش تری احساس کنید.
18-یکی از مهم ترین مهارت ها در آرام بودن‘ فکر نکردن به مسائل کوچک است؛ دومین مهارت‘ کوچک شمردن تمام مسائل است.
19-شاد کردن دیگران موجب شادی و آرامش می شود.
20-اگر می دانستید که سیگار کشیدن و ورزش نکردن برابر است با استرس‘ اضطراب و حذف آرامش‘ هرگز سیگار کشیدن را امتحان نمی کردید و ورزش کردن را به تعویق نمی انداختید.
-
افسردگی از دیدگاه قرآن
از آن جا که روی برتافتن از معنویت و اخلاق و گرایش به ارزش های مادی بر خلاف ساختار روحی ـ روانی انسان و در جهت عکس قانون خلقت است بشریت با این نگرش با بحران های بسیاری دست به گریبان است و هر چه این حرکت معکوس تداوم یابد این بحران تشدید می شود. یکی از پیامدهای بی اعتنایی انسان به معنویت‘ که طعم خوش حیات را در کام انسان ها تلخ کرده افسردگی است. خداوند می فرماید : « وَ مَن أعرَضَ عَن ذِکری فَإنَّ لَهُ معشیةً فَتنَتاً. طه 124 و هر که از یاد من دل بگرداند‘در حقیقت زندگی تنگ و سختی خواهد داشت. » و نیز در سوره رعد آیه 27 می فرماید : « ... إلا بِذِکرِاللّه تَطمَئِنَّ القلوب . آگاه باشید که دل ها با یاد خدا آرامش می یابد. » طبیعت دنیا مستلزم آن است که انسان همیشه به آن چه می خواهد و دوست دارد نمی رسد و با سختی ها و ناملایمات‘ شکست ها و ناکامی ها‘ ضرر و زیان ها و بسیاری چیزهای ناخوشایند دیگر مواجه شد. ایستادگی در برابر مشکلات و ناامید نشدن‘ محتاج به جهان بینی استواری است که بتواند مقاومت در برابر آن ها را برای انسان توجیه کند که فقط جهان بینی الهی است که از عهده این مشکل برمی آید : « أفَمَن شَرَحَ اللّهُ صَدرَهُ لِلإسلامِ فَهُوَ عَلی نورٍ مِن رَبِّهِ فَوَیلٌ لِلقاسِیة قُلوبُهُم مِن ذِکرِ اللّهِ اوُلئِک فی ضَلالٍ مُبین . زمر 22 » جهان بینی مادی‘ توان توجیه منطقی و منطبق بر فطرت سلیم را ندارد و معتقدان به آن‘ در مقابل مشکلات خلع سلاح هستند.
شاهد این مدعا وجود بیماری های روحی حاد و بحران های شدید اخلاقی در دنیای معاصر به ویژه در جوامع مادی غرب است : « وَالَّذینَ أعمالُهُم کسَرابٍ بَقیعَةٍ یحسَبُهُ الظَّمأنُ مآءً حَتّی إذا ... .نور 39 و 40 و کسانی که کفر ورزیدند کارهایشان چون سرابی در زمینی هموار است که تشنه‘ آن را آبی می پندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و خدا را نزد خویش یابد و حسابش را تمام به او دهد و خدا زود شماراست. یا ( کارهایشان ) مانند تاریکی هایی است که در دریایی ژرف است که موجی آن را می پوشاند و روی آن موج دیگر است و بالای آن ابری است که بعضی بر روی بعضی قرار گرفته است. هر گاه غریق دستش را بیرون آورد به زحمت آن را می بیند و خدا به هر کس نوری نداده باشد او را هیچ نوری نخواهد بود. »
ملاک ها و ارزش های مادی توان توجیه و تبیین این امور را ندارند و انسان را در نیمه راه زندگی رها کرده و قدرت روبه رو شدن و تصمیم گیری در برابر حوادث را از انسان سلب می کند. این جا است که انسان از انسانیت خویش خلع و به موجودی زبون و بی اراده تبدیل می شود و زندگی را بی ارزش می یابد و چون حیوان‘ باپای خویش به مسلخ قدم می گذارد. آن چه مایه تداوم زندگی است امید به آینده بهتر است‘ آینده بهتر است که در انسان شور و نشاط زندگی و زنده بودن را به پا می دارد. او را به بهره وری از امکانات ترغیب و به کمال و ترقی امیدوار می سازد. این امید است که از انسان غوطه ور در مشکلات و ناملایمات فردی استوار و مصمم می سازد که جریان تاریخ را متحول کرده و از معرکه برخورد با حوادث سرافراز خارج می سازد. یکی از آثار مهم و ملموس اعتقاد به معاد، دمیدن نشاط و امید در روح انسان و نجات از افسردگی و خمودی از طریق تبیین و ترسیم آینده ای زیبا و شفاف است.
-
افسردگی از دیدگاه روایات
پیامبر اسلام می فرمایند : « إن هَدفی فی الدُنیا یحبُک اللّهُ وَ إن هَدفیما ایدی الناس یحبُک الناسُ : به دنیا بی رغبت باش‘ تا خداوند دوستت بدارد به آن چه در دست مردم است بی اعتنا باش تا مردم دوستت بدارند. »
رسول الله (ص) می فرمایند : « أن زعیمٌ بثَلاثٍ لِمَن أتَبَّ عَلی الدنیا : بفَقرٍ لِأغناءَ و بِشٌغلٍ لِأفراغَ لَهُ ‘ وَ بُِهّمٍ وَ حُزنٍ لِانقِطاعَ لَهُ : کسی که به دنیا بچسبد من سه چیز را برای او قطعی می دانم‘ فقری که هیچ گاه به بی نیازی نمی انجامد گرفتاری که هرگز از آن خلاصی نیست و غم و اندوهی که هرگز به پایان نمی رسد. »
جبرئیل می فرماید : « لَمّا جاءَ إلی النَبی وَ أعلَم أنَّ شَرَفَ الرَجُلِ قیافُهُ بِالَّیلِ به عِزَّة ُ استغناءُهُ عَنِ الناس : جبرئیل که نزد پیامبر آمد‘ و بدان که افتخار مرد به شب زنده داری اوست و عزتش در بی نیازی او از مردم. » امام علی ( ع ) می فرمایند : « أعظمُ البَلاءِ إنقِطاعِ الرَّجاء : بزرگ ترین بلا نومیدی است. »
در سخنی دیگر آن حضرت فرموده اند که : « قَتَلَ القُنوطُ صاحِبَهُ : نومیدی‘ صاحب خود را می کشد . » و نیز از آن حضرت روایت شده است که : « فی صِفَةِ المُنافقین ؛ حَسَدَةُ الرَّخاءِ وَ مَوَّکدَّ وَ البلاءِ و مُقنِطف الرَّجاء ... : در وصف منافقان؛ حسودان آسایش دیگران هستند به گرفتاری مردم دامن می زنند و امید را به یأس می کشانند. »
نِعمَ الطّارِدُ المَمِّ الإتِّکللُ عَلی القَدیر : چه نیکو غم زدایی است توکل کردن به تقدیر الهی.
امام باقر (ع) می فرمایند: « َیرُالمالِ الثِّقَةُ بِاللّهِ والأسِ مِمّا فی ایدی الناسِ : بهترین سرمایه اعتماد به خداست و چشم طمع برکندن از آن چه مردم دارند. » امام صادق ( ع ) می فرمایند : « الیأسُ مِمّا فی ایدی الناسِ عزّ المؤمِنِ فی دینِهِ : قطع امید کردن از آن چه مردم دارند‘ مایه عزت دین مؤمن است. »
طبق تحقیق به عمل آمده در این مقاله معلوم شده است که در جامعه کنونی با پیشرفت روز افزون علم و آسان شدن امور و حل شدن بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی رنگ معنویت و آرامش در جامعه نسبت به چند دهه قبل کمتر شده است. مشخص است که هر چه به معنویت بهای کمتری داده شود نقش آرامش هم در زندگی افراد کمرنگ تر می شود و جای خود را به افسردگی اضطراب و ناآرامی و... می دهد و این نشان می دهد که پیشرفتهای علمی باید در کنار معنویات باشد تا نقش بیشتری را در زندگی افراد ایفا کند و موجب هر چه بیشتر سعادت و کمال و آرامش آنها گردد.
پس جامعه باید به دنبال راه کارهای نهادینه باشد تا بتواند دوباره معنویات را به زندگی افراد باز گرداند که در اینجا به چند راه کار اشاره می کنیم:
1. باید جون امروزی را با اسلام ناب محمدی آشنا کرد چرا که در جامعه کنونی شاید فقط اسمی از اسلام و مسلمان بودن به جامانده باشد. جوان باید با قرآن آشنا شود تا پی به نقش قرآن بر زندگی فرد و اجتماعی اش ببرد و قرآن را راهنما و الگوی خود قرار دهد. جوان باید خود به این مرحله برسد که خودش به دنبال اسلام و قرآن و معنویات باشد نه با اجبار والدین و جامعه.
2. جلسات قرآن معمولا مختص ماه رمضان است و با اتمام ماه رمضان این جلسات هم کمتر می شود‘ بهتر است که این جلسات در دیگر ماههای سال هم ادامه پیدا کند چرا که کلام خدا هم راهنمای زندگی بشر است و هم او را به آرامش خداوند عالمیان پیوند دهد و از اضطراب و افسردگی او جلوگیری می کند و او را به آرامش قلبی می رساند.
3. باید در طی سال نمابشگاههایی مخصوص قرآن و علوم قرآنی ارائه شود تا مردم آگاهتر شوندو به دین گونه نظر افراد را به سوی معنویات بیش تر جلب کرد و چشم آن ها را بر حقایق بیشتری گشود.
4. بهتر است اردوهای زیارتی از طرف ارگان های دولتی مثل پایگاه های بسیج‘ آموزش و پرورش‘ دانشگاه ها و ... بیش تر شود و افراد را با مکان های زیارتی بیش تری آشنا کرد.
5. در مجالس تعزیه بهتر است از گفتن مسائل تکراری خودداری شود چرا که همین تکرار ها موجب دوری افراد از اسلام‘ عترت و قرآن می شود. باید در این مجالس به مسائل تازه تری پرداخت و گوشه های پنهان اسلام را برای مردم بازگو کرد تا با دین اسلام بیش تر آشنا شوند و پی به دیگر حقایق ببرند.
-
-
فهرست منابع و ماخذ:
1-قرآن کریم؛ ترجمه مهدی الهی قمشه ای، چاپ قم، چاپ اول.
2- .آزاد، حسین؛ آسیب شناسی روانی ، تهران انتشارات بعثت، چاپ دوم، زمستان 1378.
3- الآمدی، عبدالواحد؛ غررالحکم و دررالکلم ؛ انتشارات ستار‘ ناشر : دارالکتاب الاسلامی ؛ سال نشر : 1426 هـ. ق.
4- جمشیدی، اسدالله؛ آثار فردی معاد از دیدگاه قرآن ؛ انتشارات مؤسسه آموزش و پژوهش ؛ چاپ اول‘ زمستان 1380.
5- شاکری، رضا ؛ مشاوره کاربردی ؛ انتشارات نصایح قم ؛ چاپ اول،زمستان 1381.
6- کاپلان، هارولد ـ سادوک ؛ بنیامین ـ گرب،جک ؛ خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری ـ روان پزشکی بالینی ؛ ترجمه نصرت الله پور افکاری ؛ ناشر شهر آب، چاپ سوم‘ 1378‘ جلد دوم.
7- کارن جی. کارلسون ؛ استفانی ـ ایزنستات، ترازیپورین ؛ بهداشت روانی زنان ؛ ترجمه خدیجه ابوالمعالی ـ هایده صابری ؛ ژینوس لطیفی ؛ مهدی محی الدین بناب ؛ نشر ساوالان ؛ چاپ اول‘ پاییز 1379.
8- محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه ؛ ترجمه حمیدرضا شیخی ؛ انتشارات الحدیث ؛ چاپ سوم 1381.
9- مجله خانواده سبز؛ شماره 146 ؛ سال هفتم ؛ پانزدهم آذر 1384.
10- مجله خانواده سبز ؛ شماره 149 ؛ سال هفتم ؛ اول بهمن 1384.
11- واتز، ای. اچ ؛ افسردگی روانی ؛ ترجمه سیاوش آگاه ؛ انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب ؛ چاپ دوم‘ پاییز 1381.
منبع: میگنا