سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی
دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
مدیر پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد

آدرس محل کار:

آدرس دانشگاه: مشهد ، میدان آزادی ، دانشگاه فردوسی ، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، گروه علوم تربیتی ، تلفن تماس : 05138805000داخلی 5892
پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد : شماره داخلی 3676

آدرس مرکز مشاوره : مشهد، پنج راه سناباد، تقاطع خیابان پاستور، ساختمان پزشکان مهر، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی اندیشه و رفتار، شماره های تماس: 05138412279


آخرین نظرات

انواع مختلفی از رفتارهایی که مطابق ارزش‌های جامعه و قانون ارتکاب به آنها «نهی یا جرم» تلقی شده است؛ در افراد دچار شخصت ضد اجتماعی دیده می‌شود. «دروغ گویی ، فرار از مدرسه و خانه بصورت مکرر ، دزدی ، نزاع ، سوء مصرف الکل و مواد ، تجاوز (به همجنس یا غیرهمجنس ) ، بد رفتاری با همسر و فرزندان » فقط نمونه‌هایی از اعمال و رفتار این بیماران است. افراد ضد اجتماعی در به بازی گرفتن دیگران مهارت دارند و به راحتی می‌توانند دیگران را برای شرکت در طرح‌هایی که برای بدست آوردن پول و شهرت نزدیکترین راه است، راغب سازند. شاید اصطلاح «مردان گوش بر یا گول زن» بتواند ویژگی‌های افراد ضد اجتماعی را در خود جمع کند.

با وجود اعمال ضد اجتماعی و خلاف قانون و با اینکه اکثرا پرونده‌های متعددی در محاکم قضائی دارند، ولی در این افراد رفتار یا صحبتی که حاکی از پشیمانی و ناراحتی واقعی از اعمال گذشته باشد دیده نمی‌شود و موقعی که از زندان آزاد می‌شوند، فورا کارهای ضد اجتماعی خود را از سر می‌گیرند. گوئی این افراد فاقد وجدان هستند. نکته مهمی که شاید باعث تعجب شود این است که ظاهر افراد ضد اجتماعی راضی کننده و حتی فریب دهنده است. فریبنده از آن جهت که افراد با دیدن بیماران ضد اجتماعی در ظاهرشان نوعی قابل اعتماد بودن را احساس می‌کنند، ولی در پس این روکش «تنش، خصومت ، تحریک پذیری و خشم» نهفته است.

همچنین این بیماران موقع صحبت (مصاحبه) با هوش کلامی خود افراد (درمانگر) را تحت تأثیر قرار می‌دهند. آنها وقایع و کارهای غیر قانونی خود را (بعد از تحریف حقایق) با «آب و تاب» و شرح جزئیات هیجان ‌انگیز بیان می‌کنند. افراد ضد اجتماعی با این توانایی خود با تجربه‌ترین پزشکان را هم می‌توانند فریب دهند.

یک مثال

«نوجوانی 17 ساله پس از بازداشت شدن توسط پلیس ، حادثه منجر به بازداشت را اینگونه توضیح داد: من ماشین را دزدیدم و وقتی یک افسر پلیس جلو آمد او را زیر گرفتم و به سرعت به سمت مخالف خیابان پیچیدم. خیلی زود سرعت من به صد کیلومتر در ساعت رسید. وقتی به موانع خیابان رسیدم تصمیم گرفتم از آنها بگذرم. یک گلوله به سوی ماشین شلیک شد و به یکی از چرخ‌ها اصابت کرد و با ماشین به داخل یک گودال پیچیدم و آنها (پلیس ها) مرا دستگیر کردند. ولی ارزش داشت چه هیجانی!»

ملاکهای تشخیص اختلال ضد اجتماعی

  • الگوی مستمر بی‌اعتنایی و زیر پا نهادن حقوق دیگران که از پانزده سالگی شروع می‌شود و وجود سه علامت (یا بیشتر) از علائم زیر برای تشخیص ضروری است.
    • ناتوانی برای سازگاری با موازین اجتماعی و قانونی که با دست زدن به اعمال تکراری زمینه ساز دستگیری ، تظاهر نماید.
    • فریبکاری ، که با دروغ گویی مکرر ، استفاده از نام‌‌های غیر واقعی یا «گوش بر» برای نفع و لذت شخصی ، مشخص می‌شود.
    • رفتار تکانشی (لحظه‌ای) و ناتوانی برای طرح ریزی پیشاپیش.
    • تحریک پذیری و پرخاشگری که با نزاع و حملات فیزیکی مکرر تظاهر می‌کند.
    • بی‌احتیاطی نسبت به ایمنی (سلامت) خود و دیگران.
    • عدم احساس مسئولیت مستمر که با ناتوانی مکرر برای حفظ شغل و عدم احترام به تعهدات مالی تظاهر می‌کند.
    • فقدان احساس پشیمانی ، که با بی تفاوتی یا دلیل تراشی نسبت به آزار ، بد رفتاری یا دزدیدن مال دیگران ، تظاهر می‌کند.
  • سن فرد بالای 18 سال است.
  • شواهد اختلال سلوک با شروع قبل 18 سالگی وجود دارد.
  • وقوع رفتار ضد اجتماعی منحصرا در جریان اختلال اسکیزوفرنی یا اختلال مانی نیست.

اگر ملاکهایی برای تشخیص وجود داشته باشد ولی سن فرد موقع تشخیص از 15 سال پایین‌تر باشد تشخیص «اختلال سلوک» گذارده می‌شود (اختلال سلوک بر روی محورکد گذاری می‌شود).

 

تعریف اختلال سلوک

اختلال سلوک ، عبارت است از رفتاری که حقوق اساسی دیگران و هنجارهای اجتماعی متناسب با سن را نقض می‌کند، پرخاشگری ، ویرانی و تخریب اموال ، سرقت و تقلب ، دروغگویی و… در میان کودکان مبتلا به اختلال سلوک مشاهده می‌شود. این اختلال در میان پسران ، رایج‌تر است و در سطح جهانی دیده می‌شود. این مشکل اختصاص به موقعیت ندارد. بلکه مشکلات سلوک در مدرسه ، در خانه ، در جامعه و با همسالان مشاهده می‌شود.

تاریخچه‌ی موضوع

 روانشناسان روانپزشکان به طور سنتی اهمیت رفتارهای ضد اجتماعی کودکان و نوجوانان را از دو دیدگاه  مورد بررسی قرار داده اند. اولین دیدگاه از تجربه بیماران بالینی بود که تصور میشد در شکل گیری شخصیت از نقص اساسی برخوردارند اصطلاح شخصیت جامعه ستیز در مورد خصوصیات بالینی این اختلال به کار گرفته شد دومین دیدگاه از تجربه عالی درکار کردن با جوانان بزهکار  ناشی شد تصور رایج چنین بود که اینگونه افراد با رفتار ضد اجتماعی خود در حال واکنش نشان دادن به رویدادهای سخت زندگی وناگواری میباشند که در خانواده یا جامعه خویش تجربه کرده اند(ارلس1944).

کلکلی(1941)رساله ای تحت عنوان "نقاب سلامتی"منتشر نمود وتوضیحات بالینی مفصل و ارزیابی جامعی را در مورد  افراد  جامعه ستیز  ارائه کرد وی این خصوصیات را به شرح ذیل عنوان نمود.

1- عدم وجود حس مسئولیت

2- امتناع از پذیرفتن انتقاد به خاطر انجام کارهای خلاف

3- عدم وجود حس شرم وحیا وندامت


- دروغگویی و فریب

5- درس نگرفتن از تجربیات

6- خود محوری بارز

7- عدم بصیرت

8- افراط در نوشیدن الکل

9- انحرافات جنسی

10- هدف هدفگرایی که نتیجه آن اغتشاش در امور زندگی است.

 

ویژگی های کودکان دارای اختلال سلوک

معمولا کودکانی که دچار مشکلات سلوک هستند، گستره ای از رفتارهای خلاف قانون، از جیغ زدن، ناسزا گفتن، قشقرق به راه انداختن گرفته تا تخریب شدید، دزدی و تجاوز را از خود نشان می دهند. عمده ترین نمود اختلال سلوک تجاوز به حقوق دیگران و عدم توجه به هنجارهای اجتماعی متناسب با سن افراد است و ویژگی غالب آن پرخاشگری و عدم اطاعت است که افراد از خود نشان می دهند. طبق تحقیقات به عمل آمده بسیاری از کودکان مبتلا به مشکلات سلوک در خانواده ها و محله های بسیار محروم بزرگ می شوند. بسیاری از آنها آزار جسمی، بی اعتنایی، فقر یا کشیده شدن به طرف جرم و جنایت را تجربه می کنند. این کودکان اغلب بشدت پریشان و نیازمند کمک هستند و هر چه بزرگ تر می شوند، تنگناهایی که در آنان قرار می گیرند نیز دشوارتر می شود.

در بعد روان شناختی، مشکلات سلوک به عنوان مشکلاتی که در یک بعد پیوسته به نام رفتار بیرونی سازی قرار می گیرند، در نظر گرفته می شوند. بعد بیرونی سازی شامل ترکیبی از اعمال تکانشی، بیش فعالانه، پرخاشگرانه و بزهکارانه است و خود شامل دو بعد فرعی و مستقل ولی مرتبط به یکدیگر است که معمولا تحت عنوان بزهکار و پرخاشگر نامیده می شوند. ویژگی رفتارهایی که در بعد فرعی رفتارهای بزهکارانه قرارمی گیرند، شامل فرار از خانه، آتش افروزی، دزدی از خانه و جاهای دیگر، فرار از مدرسه، استفاده از الکل و مواد و اعمال خرابکارانه است. اغلب کودکان و نوجوانانی که اختلال سلوک دارند، یک یا بیشتر از یک اختلال دیگر هم دارند. این افراد افسردگی و اضطراب بسیار بیشتر از کودکان عادی را تجربه می کنند. طبق مطالعات انجام شده حدود یک سوم تا نیمی از آنان افسرده هستند و اضطراب در بین حدود یک پنجم تا نیمی از کودکان و نوجوانان دارای اختلال سلوک وجود دارد. در زمینه تحصیلی نیز این دسته از کودکان و نوجوانان مبتلا از کمبودهای تحصیلی رنج می برند. این افراد اغلب به نظر معلمان شان بی علاقه به مدرسه و فاقد اشتیاق به ادامه تحصیل می باشند.

آنها اغلب مردود می شوند، سطوح پایین تری از پیشرفت را نشان می دهند و در مقایسه با سایر همکلاسی های خود زودتر ترک تحصیل می کنند. کودکان مبتلا اغلب دارای مهارت های اجتماعی ضعیف هستند و تکانش وری (بی اختیاری رفتاری) ، رابطه ضعیف با همکلاسی ها و عملکرد ضعیف در مدرسه را نیز دارند. از لحاظ اجتماعی در تعاملات شان با بزرگسالان شایستگی لازم را ندارند و به نمادهای قدرت در بین بزرگسالان احترام نمی گذارند و مودبانه عمل نمی کنند.

کودکان و نوجوانان دچار این اختلال دارای مشخصاتی چون ضعف در همدلی، توجه اندک به احساسات، خواسته های دیگران و روابط منفی نگر (بدبینانه) با اطرافیان می باشند. این افراد در مهارت های حل مساله که زیربنای تعاملات اجتماعی هستند، کمبود دارند. آنها توانایی کمتری دریافتن راه حل برای موقعیت های میان فردی مشکل و پذیرش دیگران دارند. مشکل آنها با والدین و معلمان به شکل رفتارهای لجوجانه و با همسالان خود به صورت پرخاشگری و آزارگری است. از طرفی طرد شدن از طرف همسالان به آنان احساس فقدان عزت نفس می دهد. آنان در مواجهه کلامی با دیگران پیچیده هستند و در عین حال از پذیرفتن مسوولیت شخصی اقدامات خود با سرزنش کردن دیگران می پرهیزند.

پیامدهاو تأثیرات این مشکلات رفتاری چیست؟

کودکان دارای اختلال سلوک بیشتر درگیر مبارزات همراه با خشونت فیزیکی می شوند و ممکن است دزدی کنند یا بدون وجود هر گونه احساس پشیمانی یا گناه دروغ بگویند. اینگونه کودکان معمولاً از پیروی از قوانین امتناع می کنند و یا بتدریج اقدام به شکستن قوانین می کنند. گاهی شبها را بیرون از منزل سپری می کنند و در طول روز نیز از مدرسه فرار می کنند. نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک نیز بدلیل سوء مصرف مواد و یا مقاربت جنسی ممکن است سلامتی و ایمنی خود را در معرض خطر قرار دهند.

این نوع رفتارها فشار عظیمی برخانواده و فرد وارد می کند. کودکانی که به این ترتیب رفتار می کنند اغلب در دوست یابی مشکل دارند. علیرغم هوش طبیعی، عملکردشان در مدرسه اصلاً خوب نیست و اغلب در پایین ترین سطح کلاس هستند. ار نظر احساس درونی، افراد جوان ممکن است احساس بی ارزشی کنند و تصور نمایند که نمی توانند هیچکاری را درست انجام دهند. اگر ندانند و یا نتوانند تغییری در وضعیت خود بدهند، سایرین را بخاطر مشکلاتشان سرزنش می کنند.

علل اختلال سلوک

نمی‌توان یک عامل را به تنهایی در ایجاد این اختلال موثر دانست، بلکه مجموعه‌ای از علل باعث ایجاد این مشکل رفتاری در فرد می‌شوند از جمله مهمترین این عوامل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

هیچ عامل واحدی نمیتواند رفتار ضد اجتماعی و اختلال سلوک کودک را توجیه کند بلکه بسیاری از عوامل زیستی-روانی-اجتماعی در پیدایش این اختلال نقش دارند.

عوامل مربوط به والدین:

 روش تربیتی و تنبیهی و خشن که وجه مشخصه ی آن پرخاشگری کلامی و جسمانی شدید با بروز رفتار پرخاشگرانه و غیر انطباقی در کودک ارتباط دارد. وضعیت آشفته ی خانه با اختلال سلوک  وبزهکاری مرتبط است طلاق به خودی خود یک عامل خطر ساز محسوب میشود ولی تداوم خصومت نفرت و دلخوری بین والدین مطلقه ممکن است در بروز رفتارهای غیر انطباقی در کودکان نقش مهمتری  داشته باشد آسیب های روانی والدین کودک آزاری ومسامحه اغلب در بروز  اختلال سلوک نقش دارد. جامعه ستیزی  (sociopathy)وابستگی به الکل و سو مصرف مواد در والدین با بروز اختلال سلوک در کودکانشان ارتباط دارد. والدین ممکن است آنقدر مسامحه کار باشند که بستگان یا والدین رضاعی مراقبت از کودک را  انجام دهند.بسیاری از چنین  والدینی خود قربانی طرز تربیت  والدین خویش بوده اند و گرایش به خشونت  و بد رفتاری  مسامحه دارند یا غرق در تامین نیاز های خود هستند.

در دهه ی1980به خصوص در نواحی  شهری  سو مصرف کوکائین و سندروم نقص ایمنی اکتسابی کژکاری خانواده ها را افزایش داد.مطالعلت اخیر حاکی ازآن است که والدین کودکان مبتلا به اختلال سلوک دچار آسیب جدی روانی از جملهاختلالات سایکوتیک هستند. فرضیات روان پویایی حکایت از این دارد که کودکان مبتلا به اختلال سلوک به طور نا خودآگاه تمایلات ضد اجتماعی والدینشان را برون ریزی میکند.( دکتر سادوک-بنیامین جیمز _ دکتر سادوک-ویرجینیا)

عوامل اجتماعی - فرهنگی:

در کوکانی که دچار محرومیت های اقتصادی – اجتماعی هستند خطر ابتلا به اختلال  سلوک بالا تر است همین امر در کودکان و نوجوانانی که  در محیط های  شهری پرورش می یابند شایع است به نظر میرسد بیکاری والدین فقدان شبکه ی اجتماعی حمایت کننده  فقدان مشارکت مثبت در فعالیت های اجتماعی جزو عوامل پیش بینی کننده بروز اختلال سلوک هستند سایر یافته های همراه که ممکن است بر بروز اختلال سلوک در مناطق شهری تاثیر بگذارند عبارتند از افزایش میزان و شیوع مصرف مواد.هرچند مصرف الکل و دارو  در شروع اختلال  سلوک نقشی ندارد  ولی احتمالا بهبودی اخلال سلوک را با دشواری مواجه میکند.مصرف دارو همچنین ممکن است نشانه ها را تشدید کند.بنابراین عواملی که احتمال مصرف منظم مواد را افزایش میدهند ممکن است سبب طولانی شدن اختلال شوند. .(دکتر سادوک - بنیامین جیمز - دکتر سادوک - ویرجینیا)

کودک آزاری  و سوء رفتار با کودک:

کودکانی که برای مدتهای طولانی در معرض خشونت بوده اند به خصوص آنهایی که متحمل سو رفتار جسمی شده اند  غالبا رفتار پرخاشگرانه ای دارند. چنین کودکانی ممکن است در بیان کلامی  احساسات  خود دچار مشکل شوند و این مشکل آنان را به ابزار فیزیکی احساسشان سوق میدهد.به علاوه کودکان و نوجوانانی که شدیدا مورد سورفتار واقع شده اند حالت گوش بزنگی شدید در برخی  موارد  این کودکان موقعیت های خوش خیم  را سو تعبیرکرده و با خشونت واکنش میدهند.البته همه رفتارهای جسمانی معادل اختلال سلوک نیست اما کودکان دارای الگوی گوش به زنگی و واکنش های خشن احتمالا دست به خشونت  زده  و حقوق دیگران را زیر پا میگذارند.

عوامل زیستی عصبی:

 شواهد متعددی در مورد نقش ژنتیکی رفتارهای ضد اجتماعی ارایه شده است.به طور مثال مشخص شده اس که رفتارهای بزهکارانه  وضد اجتماعی در دوقلوهای یک تخمکی بیشتراز دوقلوهای دو تخمکی است.(کلونینگر و همکاران 1978). مطالعات فرزند خواندگی نشان داده است  که کودکانی که از والدین بیولوژیکی شان جدا  شده اند در صورتی که بستگی زیستی شان  رفتارهای  بزهکارانه و ضد اجتماعی داشته  باشند  با احتمال بیشتری این رفتارها  را از خودشان نشان میدهند.(کادورت1978)تعدادی از پژوهشگران عقیده دارند در افرادی که  پرخاشگری مزمن نشان میدهند ریشه ی رفتار پرخاشگرانه آسیب مغزی است.همچنین مکانیسمهای کولینرژیک و کاتکولا مینرژیک در پیدایی و تشدید پرخاشگری و سیستم سروتونرژیک وگاما آمیبوتریک اسید در بنیان آن نقش موثری دارند . ظاهرا دوپامین پرخاشگری  را تسهیل و نور اپی نفرین و سروتونین آن را مهار میسازد. با این حال  ماهنوز  درک دقیقی از چگونگی کاهش ترشح سروتونین و افزایش رفتار پرخاشگرانه نداریم.پژوهش ها نقش میزان تستوسترون را نیز در پرخاشگری مورد تاکید قرار دادهان. در حال حاضر معلوم شده است که تستوسترون در افزایش پرخاشگری موثر است.(بن کرافت 1985)

عوامل عصبی در اختلال سلوک چندان مطالعه نشده است.ولی تحقیقات در مورد اختلال نقص توجه بیش فعالی  یافته های مهمی را ارائه داده  است و این اختلال اغلب  به طور همزمان با اختلال سلوک  دیده میشود دربرخی کودکان مبتلا به اختلال سلوک میزان دوپامین بتا هیدروکسیلاز پلاسما پایین بوده است که این آنزیم دوپامین را به نوراپی نفرین  تبدیل میکند. این یافته نظریه ی کاهش کارکرد نور آدرنرژیک را در اختلال سلوک تقویت میکنددر برخی از نوجوانان بزهکار مبتلا به اختلال سلوک میزان سروتونین خون (5-هیدروکسی تریپتامین) افزایش یافته است.شواهد حاکی است که میزان سروتونین خون رابطه ی معکوسی با میزان5-هیدروکسی ایندول استیک اسید (که متابولیت سروتنین است) در مایع مغزی نخاعی دارد  و میزان پایین 5-HIAA در مایع مغزی نخاعی با بروز پرخاشگری و خشونت ارتباط دارد.(وزیری، شهرام و لطفی، فرح1383)

عوامل روانشناختی:

 به علت اینکه دیدگاه زیستی در تبیین کامل سبب شناسی این اختلال موفق نبوده عوامل محیطی مختلفی در این زمینه معرفی شده است که یا با ترکیب درون داده های زیستی و یا به صورت مستقل دامن میزنند. فروید که درابتدا پرخاشگری را  به مسدود شدن انگیزه های نهاد وناکامی ربط میداد بعد ها پرخاشگری  را یکی از دوغریزه ی ذاتی آدمی دانست.به نظر او تمام رفتار  انسان در تعامل پیچیده ی غریزه ی مرگ وغریزه ی زندگی وتنش مداوم بین آنها حاصل میشود .از نظر او اگر غریزه ی مرگ مهار نشود به خود ویرنی سریع منجر میشود بنابراین  مکانیسم های  دفاعی نظیر جابه جایی انرژی غریزه ی مرگ را به بیرون هدایت میکنند. به این ترتیب پرخاشگری در درجه ی نخست  تغییر جهت غریزه ی مرگ از خود به سوی دیگران است. از نظر روانکاوان بنیادگراخصوصیت اصلی دوره ی مقعدی تجاوز همراه با لذت  علیه موضوع عشق است. از طرف دیگر ناکامی های کودک به علت اقدامات  عجولانه ی مادر در آموزش  نظافت یا اتخاذ روش بسیار سخت و غیر متناسب تربیتی  موجب برانگیخته شدن تمایلات متجاوزانه  وی در مرحله ساد خویی میشود (کسلر/1966).

آنا فروید (1946) خصوصیات دوران پیش از بلوغ را تجدید  فعالیت  شدید کشش های غریزی میداند که با تجاوز خوییو علامتهای به خصوص دوره ی"پیش تناسلی" وتجسم های دوره ی ادیپ همرا اند.کارن هورنای (1942) عقیده دارد که به راه ضدیت  با دیگران میرود روش همه را نسبت به خود خصمانه تصور میکندو خلاف آن را نمیپذیرد.از نظر چنین فردی که "خوی متجاوز" دارد زندگی مبارزه ای برای بقاست .از این رو نیاز او تسلط بر دیگران است و میکوشد به هر طریقی از دیگران سبقت بگیرد ودر ضمن درخشانیدن خویش  دیگران را تحقیر کند ........غالبا بازنده ی بدی است وترجیح میدهد دیگران را به باد عیب جویی بگیرداو خودش را قوی درستکار و واقع بین میشمارد وخود را موثر وپر مایه نشان میدهد.او ناگزیر است جنبه های آرام طبیعتش را طرد کند چه آنها طرد کننده ی زندگی او هستند. نقش عشق  در زندگی اینگونه اشخاص ناچیز است.اریک فرام (1941) این موضوع را به تشکیل منش استفاده جو (استثمار کننده) مرتبط میداند.از نظر او در این وضعیت  شخص دارای سلوکی میشود که بدگمانی پررویی وقاحت غبطه وحسد از صفات مخصوص اوست.

کوهن (1955) با اریه نظریه ی"خرده فرهنگی یا فرهنگ فرعی" ابراز میدارد که چون رفتار نقش حل مساله  را دارد بسیاری از نوجوانان به علت ناتواننی در کسب ارزشهای اجتماعی مورد قبول ملاک هخای موفق دیگری  را به جای آن ارزشها انتخاب میکنندکه ارزشهای شخصی آنها را مشروع سازد.

از نظر آیزنک (1964) فرد بزهکار بویژه نوع پسیکوپات برای اجتماعی شدن ظرفیت کمی دارد وبه دلیل پاسخ های شرطی ترس را به خوبی افراد متوسط کسب نمکند.رویکرد یادگیری اجتماعی در مورد سبب شناسی اختلال سلوک بر مواردی همچون سرمشق گیری وتقویت (بندورا و والترز1963) (بندورا1973) الگوی طرد ازجانب پدر ومادر  سرمشق نقش جنایی از پدر  پدر خشن ومجازات گر(مک کورد ومک کورد1958 بندورا و والترز1959اندری1960) تاکید مینمایند.از طرف دیگر به نظر میرسد که ایجاد یک چرخه ی معیوب روند این اختلال را تقویت کرده  وعمیق تر میسازد.بدین گونه که رفتار پرخاشگرانه ی فرد موجب عقب نشینی تن دردهی یا تسلیم فرد قربانی میگردد (تقویت مثبت) ازطرف دیگر  این واکنش از یک طرف به کودک نشان میدهد رفتار قهر آلود وی نتیجه بخش است  وبه قربانی نیز یاد میدهد که گردن نهادن به خواست کودک  وضع را تغییر خواهد داد.

به طور کلی تحقیقات مختلف نشاندهنده ی  تاثیر خانواده در سبب شناسی اختلال سلوکی استاین تاثیر غیر قابل  تردید از طریقه های متعددی همچون تعارض والدین جوعدم توافق پرخاشگری وگسسستگی (هترینگتن ومارتین1979) ارتباط ناکافی با کودک (الکساندر1973) طلاق(کردک1981) جدایی از پدر (امری 1982) ضد اجتماع یا الکلی بودن والدین (گیلدر گات ومایو19898) و نظام قهر آلود خانوادگی (پاترسون1980) وارد میشود.شفر (1961) نیز ضمن مطرح ساختن دو بعد کلیدی از شیوه های مربوط به عملکرد والدین تحت عنوان بعد کنترل (به ترتیب از اجازه دهنده تا محدود کننده) وبعد هیجانی (از گرمی تا خصومت) این ابعاد را به عنوان عوامل پیش بینی کننده ی بزهکاری وآسیب های روانی دوران کودکی ارایه کرده است.از نظر او والدینی که رفتتارشان در انتهای این ابعاد واقع شوند کودکانی باگرایش جامعه ستیز بار می آورند.مطالعه های طولی نیز بر روی مزاجها نشان دهنده ی آن استکه بسیاری از انحراف های رفتاری در آغاز واکنشی مستقیم در مقابل عدم تناسب مزاج ونیاز های کودک از یکسو ونظر والدین و روشهای آنها در تربیت فرزندان از سوی دیگر است.کودکانی که در شرایط آشفته وغفلت بار پرورش می یابند خشمگین موذی و پر توقع بار می آیند وموفق به کسب تدریجی تحمل کافی که لازمه ی روابط رسش یافته است نمیشوند ولاجرم چون الگوی نقش آنها ضعیف وغالبا متغیر است زیر بنای الگوی آرمانی و وجدان در آنها سست میشود و در نهایتانگیزشی برای رعایت موازین اجتماعی پیدا نمیکند و سنگدل میشوند.(وزیری، شهرام و لطفی، فرح1383)

پردازش شناختی:

عواملی که بیشترین ارتباط را با خطر ابتلا به اختلال سلوک ندارند ، عبارتند از: خصوصیات کودک ، والدین کودک و الگوهای تعامل بین کودک و والدین گروهی از محققین دریافته‌اند که با توجه به مشکلات تحصیلی و هوشی می‌توان تا حدی اختلال سلوک را پیش بینی کرد. خصوصیات دیگری که عوامل خطر احتمالی هستند عبارتند از: ویژگیهای شناختی و زیستی. کودکان پرخاشگر سوگیری اسنادی خصمانه دارند و در مواجه با موقعیت مبهم ، مایلند انگیزه‌های منفی را به دیگران نسبت دهند. این تحریفها، می‌توانند مقابله به مثل و تلافی جویی را در کودکان پرخاشگر تسریع کنند. (اینترنت)

 

 سایر عوامل:

اختلال نقص توجه- بیش فعالی  کژکاری یا آسیب دستگاه عصبی مرکزی و مزاج افراطی در اوایل زندگی ممکن  است کودک  را مستعد  ابتلا به اختلال سلوک نماید. گرایش به خشونت  با کژکاری دستگاه عصبی مرکزی و علایم  آسیب روانی شدید نظیر تمایلات هذیانی همبستگی دارد.مطالعات طولی بر روی مزاج ها حاکی است که بسیاری از انحرافات رفتاری در ابتدا واکنش مستقیمی درمقابل عدم تناسب بین مزاج کودک ونیازهای هیجانی او از یکسو و نگرش والدین و روش تربیتی انها از سوی دیگر است. ( دکتر سادوک - بنیامین جیمز- دکتر سادوک - ویرجینیا)

 

ویژگی خانواده های دارای فرزند اختلال سلوک

خانواده ، زمینه اولیه و عمده اجتماعی شدن است و یافته‌های پژوهشی بسیار ، از این ایده که خانواده عوامل عمده ، در ایجاد اختلال سلوک است ، حمایت کرده‌اند. چهار الگو در خانواده‌های کودکان مبتلا به اختلال سلوک رواج دارد: انحراف والدین ، قهر و طرد والدین ، فقدان انضباط یا نظارت بر کودکان و تعارض والدین و طلاق والدین کودکان مبتلا به اختلال سلوک ، غالبا خودشان منحرف هستند و ناسازگاری ، خشم و گاهی رفتار جنائی ظاهر می‌سازند.

تعارض زناشوئی آشکار، می‌تواند در بروز رفتارهای مقابله‌ای در کودکان موثر باشد و بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال سلوک ، پدر یا مادری دارند که دچار اختلال سلوک هستند. الگوهای افراطی‌تر ، نظیر رفتار جنائی و الکسیم بویژه در پدر ، کودک را به طرز خاصی در معرض خطر اختلال سلوک قرار می‌دهد.

 

درمان اختلال سلوک

آموزش والدین یکی از مهم ترین رویکردها برای درمان اختلال سلوک است.

تعارض خانوادگی و مهارتهای ضعیف والدین ، مشخصه روابط خانوادگی کودکان مبتلا به اختلال سلوک است. خود کودکان نیز مشکلات شناختی و رفتاری ظاهر می‌سازند. این ویژگیها حاکی از چند رویکرد احتمالی در درمان این کودکان است. و بررسیهای اخیر ، حاکی از آن بوده است که درمان برای کودکان که در حال ظاهر ساختن اختلالات سلوک هستند می‌تواند سودمند باشد. آموزش والدین رویکرد دیگری است که غالبا برای مطالعه و کاربرد درمانی برای این اختلال بکار رفته است. در درمان خانوادگی عمل‌گرا ، مهارتهای کنترل کودکان مستقیما به والدین آموخته می‌شود. این درمانها هدفشان معطوف به از بین بردن تعاملات خانوادگی قهر آمیز همراه با رفتار ضد اجتماعی است.

از طریق جزوات آموزشی راهنمای کتبی ، تمرین با درمانگر و تکالیف خانگی ، والدین ، تشخیص رفتار مشکل ساز ، مشاهده و ثبت فراوانی رفتار ، پاداش دادن موثر رفتار صحیح و متوقف ساختن پاداش دادن به رفتار نامطلوب را فر می‌گیرند. موفقیت درمانی هنگامی بیشتر است که کودکان مشکل ساز ، به موقع شناسایی شوند. همچنین درمان در مورد خانواده‌هایی که کمتر تحت فشار روانی قرار دارند و وضوع اجتماعی – اقتصادی بهتری دارند، موفق‌تر بوده است.

والدین می توانند کارهای زیادی انجام دهند. این مسئله وقتی می تواند مؤثر باشد که منظم، منضفانه و مستمر باشد و پدر و مادر هر دو در مورد آنچه که به کودک ارائه می شود توافق داشته باشند.

- برای اصلاح رفتار کودکان، ارائه پاداش و جایزه مؤثر است . بدین ترتیب که پاداش، حتی پاداشهای کوچک به امور عادی و معمولی به کودک می فهماند که دوست داشتنی است و رفتار او قابل تحسین است.

- دریافت آموزش اضافی و مهارت آموزی در جهت اصلاح رفتار ضروری است. شما می توانید اندرزهای لازم در زمینه روشهای اصلاح رفتار را از مراقبین بهداشت مدرسه یا از یک روانشناس تربیتی سئوال کنید.

- اگر مشکلات جدی بیش از ۳ ماه ادامه یابد، لازم است که از یک پزشک عمومی سئوال شود اگر کمک تخصصی بیشتری مورد نیاز باشد، آنها قادرند که کودک شما را به یک فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان ارجاع دهند تا با یافتن علت مشکل به شما کمک کنند و همچنین روشهای عملی اصلاح رفتار را به شما ارائه دهند.

غفلت والدین در صورت خوب بودن رفتارهای کودکان، آسان است ولی در صورت بدرفتاری والدین سریعاً به کودکان توجه می کنند.

بیشتر کودکان و همچنین نوجوانان نیاز به دریافت توجه زیاد از طرف والدینشان دارند و به نحوی رفتار می کنند که این توجه را بدست آورند. شاید تعجب آور باشد که بنظر می رسد کودکان ترجیح می دهند بجای غفلت والدین، عصبانیت یا توجه منفی والدین را بدست آورند. این مسئله می تواند یک چرخه معیوب بوجود آورد: بی توجهی به کودک ، رفتارهای نامناسب کودک،توجه منفی و عصبانیت والدین،رفتارهای نامناسب کودک

ـ انعطاف پذیری بیش از حد در مورد عدم رعایت قوانین

کودکان نیاز به یادگیری اهمیت قوانین دارند و «اهمیتی ندارد» برای قوانین وجود ندارد. تداوم این مسئله کار سختی برای والدین است. این مسئله گاهی بصورت وسوسه ای برای حفظ یک زندگی آرام در خانواده جلوه گر می شود. مشکل اینجاست که به این ترتیب کودک یاد می گیرد که محدودیتها را تا زمانی که آنچه را که می خواهد به آن برسد به تعویق بیاندازد.

درمان افراد دچار اختلال سلوک شامل آموزش رفتاری والدین، خانواده درمانی، درمان چند سیستمی، درمان رفتارشناختی، درمان دارویی و در نهایت تحت مراقبت پرورشی قرار دادن می باشد

 

 

 

 

منابع و سایت های مرتبط

مشکلات نوجوانان وجوانان دکتر اکبری

Non-real.ir

Ravan.usb.blogfa.com

www.ravanchenas.blogsky.com

ravanpezshki.blogfa.com

ir.vip.ir

ld.javanblog.com

zabansara.org

www.118ba118.com



  منبع:

 http://tarbiatmandegar.persianblog.ir/

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی