ناطقهِ مرا مگر٬ روحِ قُدُس کند٬ مَدد
تا که ثنایِ حضرتِ سیدهِ نسا کند
مَطلع نورِ ایزدی٬ مبدأ فیض سرمدی
جلوه او حکایت از٬ خاتمِ انبیا کند
بِسمِلَّهِ صحیفهِ فضل و کمالِ معرفت
بلکه گهی تجلی از٬ نقطه تَحتِ «با» کند
در جبروت٬ حکمران٬ در ملکوت٬ قهرمان
در نَشَئات٬ کُن فَکان٬ حُکم به ما تشا کند
قبله خلق٬ روی او٬ کعبه عشق٬ کوی او
چشمِ امید٬ سوی او٬ تا به که اعتنا کند
مُفتَقِرا٬ متاب رو٬ از در او به هیچ سو
زآنکه مسِ وجود را٬ فضّه او٬ طلا کند
"آیت الله معظم غروی اصفهانی"
به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید.
دل من گرفته زینجا،
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم. . .
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا، سرایم.
سفرت به خیر اما، تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی،
به شکوفهها، به باران،
برسان سلامِ ما را.
محمدرضا شفیعی کدکنی
دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد