استاد غلامحسین یوسفی گرچه سالها است در خاک خفته، اما تا
زمانی که «بوستان» و «گلستانِ» تصحیحشده او در دست دوستارانِ سعدی است،
یوسفی نیز زنده است و دارد درس میدهد.
گنجینه بیمانند متون کهن زبان و ادبیات فارسی طی سالها و سدهها
کتابهای نظم و نثر بسیاری را در مخزنِ پُرناشدنیِ خود جای داده؛ که البته
متأسفانه شمار نهچندان اندکی از این آثارِ گرانبها نیز براثر جنگها و
غارتها و کتابسوزیها برای همیشه از حافظه قویِ تاریخ پاک شده است.
مشهور است که آدمالشعرای شعر فارسی، رودکی سمرقندی، هزاران بیت شعر سروده بوده، همچنانکه رشیدی سمرقندی (شاعر سده ششم هجری قمری) در اینباره گفته است: «شعر او را برشمردم سیزده ره صدهزار / هم فزون آید اگر چونانکه باید بشمری»؛
اما از این همه ابیات، امروز جز اندکی در دست نیست. از سی مجلدِ «تاریخِ بیهقی» نیز امروز بیش از حدود پنج مجلد چیزی باقی نمانده است. به هر روی، مانند این آثارِ محو شده در روزگاران، فراوان است؛ اما با وجود این، آثار برجای مانده از دیروزهای ادبیات فارسی هم خوشبختانه بسیار پُرشمار است. هرچند این کتابهای فراوانِ موجود نیز در معرض آفتی سوزانندهتر از کتابسوزیهای عهد مغول و اسکندر، قرار گرفته؛ آن آفت، غفلت و بیتوجهیِ ما است نسبت به میراثِ بیبهایی که مُفت به دستمان رسیده و قدرش را نمیدانیم.
این غفلتِ تاریخیِ روزافزونِ ما نسبت به متون کهن زبان و ادبیات فارسی البته ریشههای متعددی دارد، که بیرغبتیِ عمومِ ما به مطالعه یکی از آن ریشهها است. افزون بر این، متأسفانه نگاهِ موزهیی به متون کهن نیز موجب شده که ارتباط عامه مردمِ فارسی زبان با این آثار قطع شود. در کنار این، دگرگونیِ افسارگسیخته زبانِ فارسی که به لطف فناوریهای نوین و گسترش شبکههای مجازی سرعتی سرسامآور گرفته، سبب شده خواندن متنهای کهن و درک معنیِ آنها برای مردمانِ تحصیلکرده ایران امروز سختتر از آن چیزی باشد که برای پدرانِ کمتر دانشگاهرفتهی دیروزمان بوده است. کم نبودهاند پدربزرگها و مادربزرگهای مکتبرفتهیی که شاهنامه فردوسی را به خوبی درک میکردند و یا گلستان و بوستان سعدی را به روانی میخواندند و از درک معنای آن لذت میبردند. دریغ که آن پیرانِ باصفا رخ در نقاب خاک کشیدند و شیوه زندگی ساده و به قاعدهشان را نیز با خود به زیر خاک بردند.
اما از دهههای آغازین سده حاضرِ خورشیدی، بزرگان و دلسوزان ادب فارسی با معاینه و تشخیصِ این شکاف ایجاد شده بین فارسیزبانان و متنهای کهن زبانِ فارسی، کمر همت به میان بستند تا با شرح و توضیحِ کتابهای گذشتگان، خواندن و درک و دریافت معنای آن متونِ دیروزی را برای مردمِ امروزی آسانتر کنند. نتیجه چنین نگرش مجاهدانهیی، شد شرح و تفسیر هزاران کتاب نظم و نثرِ زبان فارسی همچون شرحهای «شاهنامه» فردوسی ،«مثنوی معنوی» مولانا،«دیوان حافظ»،«قصاید خاقانی» ، «منطقالطیر » عطار ، «دیوان ناصر خسرو» و «خمسه» نظامی؛ و نیز تفسیر و توضیح کتابهایی مانند «تاریخ بیهقی»، «کلیله دمنه»، «مرزباننامه»، «نفحاتالانس»، «کشفالمحجوب» و «تاریخ جهانگشای جوینی».
** تصحیح و شرح معلمانه بوستان و گلستان
در میان همه کتابهای بهنظم و بهنثرِ ادبیات فارسی، دو کتابِ «گلستان» و «بوستان» شیخ شیراز، حضرت سعدی (علیهالرحمه)، همواره مورد توجه عامه مردم و کتاب بالینیِ بسیاری از آنان بوده است.
«گلستان» و «بوستان» شاید بیش از هر کتابِ ادبی دیگری نمودارِ «زندگی» باشند؛ زندگیِ اینجهانی با همه خوبیها و بدیهایش. به همیندلیل این دو اثر همواره در زندگی مردم حضوری پُررنگ داشتهاند؛ یا در مکتبها و مدرسهها و دانشگاهها تعلیم داده شدهاند و یا بر سر منبرها به زبان وعظ برای مردمان خوانده شدهاند و یا بیتها و مصرعها و جملههایی از آنها ضربالمثل گشته و وِرد زبان مردم شده است.
بر گلستان و بوستان نیز شرحهای گوناگونی نوشته شده است، اما بیتردید و به اذعان قاطبه اهل ادب و پژوهش، جامعترین شرحها بر «بوستان» و «گلستانِ» شیخ اجلّ، شرح و توضیحی است که مرحوم استاد دکتر غلامحسین یوسفی نوشته است؛ دانشیمردی که امروز، 14 آذرماه، بیست و هفتمین سالروز درگذشت او است.
مرحوم دکتر یوسفی کوتاه اما پُر بار زیست. این استاد فقید دانشگاه فردوسی مشهد که پیکرش در جوار آرامگاه شاه خراسان، امام علی ابن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثناء) خفته است، طی حیات 63 ساله خود، آثار فراوانی پدید آورد. افزون بر تصحیح و شرح «بوستان» و «گلستان»، میتوان از کتابهای «کاغذ زَر»، «نامه اهل خراسان»، «چشمه روشن»، «ابومسلم، سردار خراسان»، «برگهایی در آغوش باد» و تصحیح «قابوسنامه» ، «ملخص اللغات» و «تقویمالصحه» نام برد.
دکتر یوسفی در ترجمه نیز فعال بود و کتابهای «انساندوستی در اسلام» ( مارسل بوازار)، «شیوههای نقد ادبی» (دیوید دیچز) و «داستان من و شعر» از جمله ترجمههای او است.
** مقدمههای استاد یوسفی و آشناییِ خواننده با جهانِ بوستان و گلستان
مرحوم استاد غلامحسین یوسفی کار تصحیح و توضیح «بوستان» را در سال 1358 به پایان برد که چاپ نخست این کتاب در سال 59 منتشر شد. «گلستان» نیز اولبار در سال 1368 منتشر شد. استاد با وجود آن که در پایان عمر به سرطان مبتلا شده بود، اما کوشید تا به همان طرز که گلستان و بوستان را تصحیح کرده و توضیح داده بود، غزلیات سعدی را نیز به شکلی منقح در دسترس عموم قرار دهد، اما متأسفانه دست اجل این اجازه را نداد که استاد کار خود را به انجام رساند.
مرحوم یوسفی در روزهایی که در بستر بیماری بود و با مرگ دست و پنجه نرم میکرد، کوشید و تا غزل 418 را تصحیح کرد. ادامه کار ناتمام استاد را اما مرحوم دکتر پرویز اتابکی با همان سیاق کامل کرد.
گلستان و بوستانِ تصحیح دکتر یوسفی هر یک سه بخش دارد: نخست، مقدمهیی عالمانه درباره متن اثر و جهان سعدی، که پس از آن، متنِ تصحیحشده بوستان و گلستان آمده است؛ دوم، توضیحات بسیار کاربردیِ متن؛ و سوم، شرح نسخه بدلها، که این بخش بیشتر، پژوهشگران و اهل تحقیق را به کار میآید.
مرحوم یوسفی در مقدمه «بوستان» که با عنوان «جهانِ مطلوبِ سعدی» نگارش یافته، تصریح میکند که «پسندها و آرزوهای سعدی، در بوستان بیش از دیگر آثار او جلوهگر است. به عبارت دیگر، سعدی مدینه فاضلهای را که میجُسته، در بوستان تصویر کرده است. در این کتابِ پُرمغز، از دنیای واقعی – که آکنده است از زشتی و زیبایی، تاریکی و روشنی و بیشتر اسیر تباهی و شقاوت – کمتر سخن میرود؛ بلکه جهان بوستان همه نیکی است و پاکی و دادگری و انسانیت، یعنی عالَم چنانکه باید باشد؛ و به قول مولوی 'شربت اندر شربت است'...» (بوستان سعدی به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی، صفحه 17).
در ادامه این مقدمه نیز استاد تصویری کلی از آنچه در بابهای مختلف بوستان روایت شده است را پیشاپیش در نظر خواننده نقش میکند تا وی بتواند پیش از ورودِ به متن، آگاه و آشنا به نگاهِ سعدی و جهان متن، پای در بوستان شیخ بگذارد.
دکتر یوسفی بر «گلستان» شیخ نیز مقدمهیی سودمند نوشته که این مقدمه، «استاد سخن» نام دارد. در این مقدمه استاد ضمن اشاره به چگونگی آشنایی خود با گلستان سعدی، توضیح میدهد که تجربههای سعدی در این کتاب بیش از هر چیز جلب توجه میکند: «وقتی این کتاب را بهدقت از نظر میگذرانیم، سیمای مردی دنیادیده و پخته و اندیشهور در نظرمان مجسّم میشود که در سراسر عمر از فراز و نشیبهای بسیار گذشته، در شهر شیراز – شهر شعر و عشق – و دیگر جاها تأمل کرده، در بلاد مهم دنیای آن روز از محضر بزرگانی نظیر ابوالفرج ابن جوزی، ابوحفص عمر سهروردی و دیگران نکتهها آموخته و بهرهها برده، با طبقات مختلف – از پادشاهان و وزیران گرفته تا افراد متوسط و عامّه مردم – حشر و نشرها داشته، در سفرها با کاروانیان از هر دسته بهسر برده، از شهری به شهری رفته، بیابانها درنوردیده و در هر جا چیزهای تازه دیده و افزون بر کتابهای بسیار که خوانده، جهان را از راه تجربه مستقیم آزموده و شناخته است...» (گلستان سعدی به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی، صفحه 24 و 25).
در ضمن همین مقدمه مرحوم یوسفی بدین اشاره میکند که بیش از 450 جمله از آثار شکسپیر در زبان مردم انگلیسی زبان به شکل مَثَل سایر زبانزد شده و میافزاید که تنها از همین یک کتاب گلستان، بیش از چهار صد بیت و جمله به شکل زبانزد در میان فارسیزبانان درآمده است.
** توضیحاتی که خواننده را از فرهنگ لغت بینیاز میکند
مهمترین ویژگی گلستان و بوستانی که مرحوم دکتر یوسفی تصحیح کرده، بخش توضیحات آنها است. هم در بوستان و هم در گلستان، پس از متن اصلی، توضیحات آغاز میشود که بر اساس شماره صفحهی متن اصلی (در گلستان) و شماره ابیات (در بوستان)، در هر سطر واژهها و عبارتهای دشوار به شکلی جامع توضیح داده شده و بیتهای عربی و آیهها و حدیثهای بهکار رفته در متن نیز به فارسی روان برگردانده شده است. با وجود چنین توضیحاتی دیگر نیاز نیست خواننده برای درک معنای متن، فرهنگ لغتی را کنار دست خود داشته باشد و پیدرپی به آن رجوع کند.
برای آشنایی بیشتر با شیوه کار استاد یوسفی، این حکایت کوتاه از باب اول گلستان را مرور میکنیم:
«یکی از ملوک بیانصاف پارسایی را پرسید که از عبادتها کدام فاضلتر است؟ گفت: تو را خواب نیمروز تا در آن یک نَفَس خلق را نیازاری.
ظالمی را خفته دیدم نیمروز / گفتم این فتنه است، خوابش برده بِه
وآن که خوابش بهتر از بیداری است / آنچنان بدزندگانی مرده بِه» (پیشین، صفحه 67).
مرحوم دکتر یوسفی در توضیح این حکایت، معنی واژهها را اینگونه درج کرده است:
پارسا: پرهیزگار، زاهد – فاضلتر: برتر – نیمروز: ظهر، میانه روز. خواب نیمروز: خواب قَیلوله – بدزندگانی: بدکار، شریر.
افزون بر توضیح واژهها و عبارتهای دشوار، هرگاه متن به آیه، حدیث یا روایتی تاریخی نیز اشاره داشته باشد، آن را به تمامی و با ذکر سند توضیح داده است. حتی اگر مضمونِ طرح شده در حکایت مورد نظر با شعر یا نثر دیگری مشترک باشد، آن قطعه خارج از متن را هم آورده است. به مثل در همین حکایتِ اخیر، مرحوم یوسفی درباره دو بیت پایانی نوشته است: «سعدی در بوستان (بیت 535 – 536) نیز این مضمون را آورده است:
نگه کرد شوریده از خواب و گفت / مرا فتنه خوانی و گویی مَخُفت
در ایام سلطان روشن نَفَس / نبیند دگر فتنه بیدار کس
هر دو مورد یادآور حدیث نبوی است: الفتنةُ نائمةُ لَعَنَ اللهُ مَن أیقَظَها: فتنه خفته است؛ خدا لعنت کند آن کس را که او را بیدار کند (الجامع الصغیر 2/66)» (پیشین، صفحه 267).
** آوردن دیدگاه صاحبنظرانِ مختلف
کار مرحوم دکتر یوسفی در «گلستان» و «بوستان» این ویژگی را هم دارد که استاد هنگام توضیحِ متن، گاهگاه به فراخورِ موضوع، دیدگاه دیگر صاحبنظران و مصححان را هم میآورد و پس از درج دیدگاههای مختلف، در پایان نظر خود را اعلام میکند.
برای نمونه در بخشی از دیباچه گلستان، آنجا که شیخ اجلّ فرموده است: «ذکر جمیل سعدی که در افواه عوام افتاده است و صیتِ [= آوازه، شهرت] سخنش که در بسیطِ زمین منتشر گشته و قصب الجیبِ حدیثش که همچون شکر میخورند...»، استاد در توضیح «قصب الجیب» سه صفحه تمام، آرای گوناگون ادیبان و صاحبنظران بزرگی همچون استادان روانشادان عبدالعظیم خان قریب، علیاکبر خان دهخدا، جلالالدین همایی، پرویز ناتل خانلری، محمد پروین گنابادی، سید جعفر شهیدی، خلیل خطیب رهبر و محمد خزائلی، آورده و دست آخر اعلام میکند که تا پیدا شدن نظر و رایی معتبرِ دیگر، نظر دکتر خانلری را که اصل این عبارت را «قَسب و جَنیب» (دو نوع خرما؛ یکی مرغوب و دیگر نامرغوب) دانسته، میپسندد. (رجوع کنید به گلستان تصحیح دکتر یوسفی، صفحه 205 – 208).
** معادل کلام سعدی در زبانهای دیگر
امتیاز دیگر گلستان و بوستانی که مرحوم یوسفی تصحیح کرده، در این است که این استاد ادبیات هر جا که کلام سعدی با جمله یا شعری از بزرگان ادب دیگر ملل اشتراک مضمون داشته و یا اینکه سعدی مضمون خود را از شاعری پیش از خود وام گرفته، با آوردن عین عبارت، این شباهت مضمون و یا تضمین را توضیح داده است.
در باب اول بوستان در آغاز «گفتار اندر رای و تدبیر مُلک و لشکرکشی» این بیت را میخوانیم:
«همی تا برآید به تدبیر کار / مدارای دشمن بِه از کار زار».
استاد در توضیح این بیت آورده که مضمون شعر یادآور بیت معروف متنبّی (شاعر نامدار عرب که در قرن چهارم هجری میزیسته) است:
«الرّأی قَبلَ شَجاعة الشَّجعانِ / هُوَ أوَّلٌ و هیَ المَحَلُّ الثّانی
تدبیر پیش از دلیری است. رای و تدبیر در مرتبه اوّل است و دلیری در درجه دوم» (بوستان به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی، صفحه 264 و 265).
در آغاز باب اول گلستان نیز آمده است: «پادشاهی را شنیدم که به کشتن اسیری اشارت کرد. بیچاره در حالت نومیدی به زبانی که داشت، مَلِک را دشنام دادن گرفت و سَقَط گفتن، که گفتهاند: هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید».
مرحوم یوسفی در توضیح این بخش به نقل از دفرمری (مترجم گلستان به زبان فرانسوی) آورده که نظیر این مضمون را ولتر نیز در آثار خود بیان کرده است:
Qui va répondre à Dieu, parle aux homes sans peur:
کسی که عنقریب در پیشگاه خداوند پاسخگو خواهد بود، با مردمان بدون هراس سخن میگوید (گلستان، صفحه 233).
مرحوم استاد دکتر غلامحسین یوسفی سالها در دانشگاه فردوسی مشهد ادبیات فارسی را با چاشنی عشق به شاگردان خود تعلیم داد. البته اگر با دیده حقبین بنگریم، باید بگوییم که استاد یوسفی هنوز هم دارد معلمی میکند؛ زیرا تا زمانی که بوستان و گلستانِ تصحیح شده او در دست دوستارانِ سعدی است و یا در دانشکدههای ادبیات پیش روی دانشجویان ادبیات باز است، استاد یوسفی نیز زنده است و دارد گلستان و بوستان سعدی را درس میدهد.
منبع: ایرنا
مشهور است که آدمالشعرای شعر فارسی، رودکی سمرقندی، هزاران بیت شعر سروده بوده، همچنانکه رشیدی سمرقندی (شاعر سده ششم هجری قمری) در اینباره گفته است: «شعر او را برشمردم سیزده ره صدهزار / هم فزون آید اگر چونانکه باید بشمری»؛
اما از این همه ابیات، امروز جز اندکی در دست نیست. از سی مجلدِ «تاریخِ بیهقی» نیز امروز بیش از حدود پنج مجلد چیزی باقی نمانده است. به هر روی، مانند این آثارِ محو شده در روزگاران، فراوان است؛ اما با وجود این، آثار برجای مانده از دیروزهای ادبیات فارسی هم خوشبختانه بسیار پُرشمار است. هرچند این کتابهای فراوانِ موجود نیز در معرض آفتی سوزانندهتر از کتابسوزیهای عهد مغول و اسکندر، قرار گرفته؛ آن آفت، غفلت و بیتوجهیِ ما است نسبت به میراثِ بیبهایی که مُفت به دستمان رسیده و قدرش را نمیدانیم.
این غفلتِ تاریخیِ روزافزونِ ما نسبت به متون کهن زبان و ادبیات فارسی البته ریشههای متعددی دارد، که بیرغبتیِ عمومِ ما به مطالعه یکی از آن ریشهها است. افزون بر این، متأسفانه نگاهِ موزهیی به متون کهن نیز موجب شده که ارتباط عامه مردمِ فارسی زبان با این آثار قطع شود. در کنار این، دگرگونیِ افسارگسیخته زبانِ فارسی که به لطف فناوریهای نوین و گسترش شبکههای مجازی سرعتی سرسامآور گرفته، سبب شده خواندن متنهای کهن و درک معنیِ آنها برای مردمانِ تحصیلکرده ایران امروز سختتر از آن چیزی باشد که برای پدرانِ کمتر دانشگاهرفتهی دیروزمان بوده است. کم نبودهاند پدربزرگها و مادربزرگهای مکتبرفتهیی که شاهنامه فردوسی را به خوبی درک میکردند و یا گلستان و بوستان سعدی را به روانی میخواندند و از درک معنای آن لذت میبردند. دریغ که آن پیرانِ باصفا رخ در نقاب خاک کشیدند و شیوه زندگی ساده و به قاعدهشان را نیز با خود به زیر خاک بردند.
اما از دهههای آغازین سده حاضرِ خورشیدی، بزرگان و دلسوزان ادب فارسی با معاینه و تشخیصِ این شکاف ایجاد شده بین فارسیزبانان و متنهای کهن زبانِ فارسی، کمر همت به میان بستند تا با شرح و توضیحِ کتابهای گذشتگان، خواندن و درک و دریافت معنای آن متونِ دیروزی را برای مردمِ امروزی آسانتر کنند. نتیجه چنین نگرش مجاهدانهیی، شد شرح و تفسیر هزاران کتاب نظم و نثرِ زبان فارسی همچون شرحهای «شاهنامه» فردوسی ،«مثنوی معنوی» مولانا،«دیوان حافظ»،«قصاید خاقانی» ، «منطقالطیر » عطار ، «دیوان ناصر خسرو» و «خمسه» نظامی؛ و نیز تفسیر و توضیح کتابهایی مانند «تاریخ بیهقی»، «کلیله دمنه»، «مرزباننامه»، «نفحاتالانس»، «کشفالمحجوب» و «تاریخ جهانگشای جوینی».
** تصحیح و شرح معلمانه بوستان و گلستان
در میان همه کتابهای بهنظم و بهنثرِ ادبیات فارسی، دو کتابِ «گلستان» و «بوستان» شیخ شیراز، حضرت سعدی (علیهالرحمه)، همواره مورد توجه عامه مردم و کتاب بالینیِ بسیاری از آنان بوده است.
«گلستان» و «بوستان» شاید بیش از هر کتابِ ادبی دیگری نمودارِ «زندگی» باشند؛ زندگیِ اینجهانی با همه خوبیها و بدیهایش. به همیندلیل این دو اثر همواره در زندگی مردم حضوری پُررنگ داشتهاند؛ یا در مکتبها و مدرسهها و دانشگاهها تعلیم داده شدهاند و یا بر سر منبرها به زبان وعظ برای مردمان خوانده شدهاند و یا بیتها و مصرعها و جملههایی از آنها ضربالمثل گشته و وِرد زبان مردم شده است.
بر گلستان و بوستان نیز شرحهای گوناگونی نوشته شده است، اما بیتردید و به اذعان قاطبه اهل ادب و پژوهش، جامعترین شرحها بر «بوستان» و «گلستانِ» شیخ اجلّ، شرح و توضیحی است که مرحوم استاد دکتر غلامحسین یوسفی نوشته است؛ دانشیمردی که امروز، 14 آذرماه، بیست و هفتمین سالروز درگذشت او است.
مرحوم دکتر یوسفی کوتاه اما پُر بار زیست. این استاد فقید دانشگاه فردوسی مشهد که پیکرش در جوار آرامگاه شاه خراسان، امام علی ابن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثناء) خفته است، طی حیات 63 ساله خود، آثار فراوانی پدید آورد. افزون بر تصحیح و شرح «بوستان» و «گلستان»، میتوان از کتابهای «کاغذ زَر»، «نامه اهل خراسان»، «چشمه روشن»، «ابومسلم، سردار خراسان»، «برگهایی در آغوش باد» و تصحیح «قابوسنامه» ، «ملخص اللغات» و «تقویمالصحه» نام برد.
دکتر یوسفی در ترجمه نیز فعال بود و کتابهای «انساندوستی در اسلام» ( مارسل بوازار)، «شیوههای نقد ادبی» (دیوید دیچز) و «داستان من و شعر» از جمله ترجمههای او است.
** مقدمههای استاد یوسفی و آشناییِ خواننده با جهانِ بوستان و گلستان
مرحوم استاد غلامحسین یوسفی کار تصحیح و توضیح «بوستان» را در سال 1358 به پایان برد که چاپ نخست این کتاب در سال 59 منتشر شد. «گلستان» نیز اولبار در سال 1368 منتشر شد. استاد با وجود آن که در پایان عمر به سرطان مبتلا شده بود، اما کوشید تا به همان طرز که گلستان و بوستان را تصحیح کرده و توضیح داده بود، غزلیات سعدی را نیز به شکلی منقح در دسترس عموم قرار دهد، اما متأسفانه دست اجل این اجازه را نداد که استاد کار خود را به انجام رساند.
مرحوم یوسفی در روزهایی که در بستر بیماری بود و با مرگ دست و پنجه نرم میکرد، کوشید و تا غزل 418 را تصحیح کرد. ادامه کار ناتمام استاد را اما مرحوم دکتر پرویز اتابکی با همان سیاق کامل کرد.
گلستان و بوستانِ تصحیح دکتر یوسفی هر یک سه بخش دارد: نخست، مقدمهیی عالمانه درباره متن اثر و جهان سعدی، که پس از آن، متنِ تصحیحشده بوستان و گلستان آمده است؛ دوم، توضیحات بسیار کاربردیِ متن؛ و سوم، شرح نسخه بدلها، که این بخش بیشتر، پژوهشگران و اهل تحقیق را به کار میآید.
مرحوم یوسفی در مقدمه «بوستان» که با عنوان «جهانِ مطلوبِ سعدی» نگارش یافته، تصریح میکند که «پسندها و آرزوهای سعدی، در بوستان بیش از دیگر آثار او جلوهگر است. به عبارت دیگر، سعدی مدینه فاضلهای را که میجُسته، در بوستان تصویر کرده است. در این کتابِ پُرمغز، از دنیای واقعی – که آکنده است از زشتی و زیبایی، تاریکی و روشنی و بیشتر اسیر تباهی و شقاوت – کمتر سخن میرود؛ بلکه جهان بوستان همه نیکی است و پاکی و دادگری و انسانیت، یعنی عالَم چنانکه باید باشد؛ و به قول مولوی 'شربت اندر شربت است'...» (بوستان سعدی به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی، صفحه 17).
در ادامه این مقدمه نیز استاد تصویری کلی از آنچه در بابهای مختلف بوستان روایت شده است را پیشاپیش در نظر خواننده نقش میکند تا وی بتواند پیش از ورودِ به متن، آگاه و آشنا به نگاهِ سعدی و جهان متن، پای در بوستان شیخ بگذارد.
دکتر یوسفی بر «گلستان» شیخ نیز مقدمهیی سودمند نوشته که این مقدمه، «استاد سخن» نام دارد. در این مقدمه استاد ضمن اشاره به چگونگی آشنایی خود با گلستان سعدی، توضیح میدهد که تجربههای سعدی در این کتاب بیش از هر چیز جلب توجه میکند: «وقتی این کتاب را بهدقت از نظر میگذرانیم، سیمای مردی دنیادیده و پخته و اندیشهور در نظرمان مجسّم میشود که در سراسر عمر از فراز و نشیبهای بسیار گذشته، در شهر شیراز – شهر شعر و عشق – و دیگر جاها تأمل کرده، در بلاد مهم دنیای آن روز از محضر بزرگانی نظیر ابوالفرج ابن جوزی، ابوحفص عمر سهروردی و دیگران نکتهها آموخته و بهرهها برده، با طبقات مختلف – از پادشاهان و وزیران گرفته تا افراد متوسط و عامّه مردم – حشر و نشرها داشته، در سفرها با کاروانیان از هر دسته بهسر برده، از شهری به شهری رفته، بیابانها درنوردیده و در هر جا چیزهای تازه دیده و افزون بر کتابهای بسیار که خوانده، جهان را از راه تجربه مستقیم آزموده و شناخته است...» (گلستان سعدی به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی، صفحه 24 و 25).
در ضمن همین مقدمه مرحوم یوسفی بدین اشاره میکند که بیش از 450 جمله از آثار شکسپیر در زبان مردم انگلیسی زبان به شکل مَثَل سایر زبانزد شده و میافزاید که تنها از همین یک کتاب گلستان، بیش از چهار صد بیت و جمله به شکل زبانزد در میان فارسیزبانان درآمده است.
** توضیحاتی که خواننده را از فرهنگ لغت بینیاز میکند
مهمترین ویژگی گلستان و بوستانی که مرحوم دکتر یوسفی تصحیح کرده، بخش توضیحات آنها است. هم در بوستان و هم در گلستان، پس از متن اصلی، توضیحات آغاز میشود که بر اساس شماره صفحهی متن اصلی (در گلستان) و شماره ابیات (در بوستان)، در هر سطر واژهها و عبارتهای دشوار به شکلی جامع توضیح داده شده و بیتهای عربی و آیهها و حدیثهای بهکار رفته در متن نیز به فارسی روان برگردانده شده است. با وجود چنین توضیحاتی دیگر نیاز نیست خواننده برای درک معنای متن، فرهنگ لغتی را کنار دست خود داشته باشد و پیدرپی به آن رجوع کند.
برای آشنایی بیشتر با شیوه کار استاد یوسفی، این حکایت کوتاه از باب اول گلستان را مرور میکنیم:
«یکی از ملوک بیانصاف پارسایی را پرسید که از عبادتها کدام فاضلتر است؟ گفت: تو را خواب نیمروز تا در آن یک نَفَس خلق را نیازاری.
ظالمی را خفته دیدم نیمروز / گفتم این فتنه است، خوابش برده بِه
وآن که خوابش بهتر از بیداری است / آنچنان بدزندگانی مرده بِه» (پیشین، صفحه 67).
مرحوم دکتر یوسفی در توضیح این حکایت، معنی واژهها را اینگونه درج کرده است:
پارسا: پرهیزگار، زاهد – فاضلتر: برتر – نیمروز: ظهر، میانه روز. خواب نیمروز: خواب قَیلوله – بدزندگانی: بدکار، شریر.
افزون بر توضیح واژهها و عبارتهای دشوار، هرگاه متن به آیه، حدیث یا روایتی تاریخی نیز اشاره داشته باشد، آن را به تمامی و با ذکر سند توضیح داده است. حتی اگر مضمونِ طرح شده در حکایت مورد نظر با شعر یا نثر دیگری مشترک باشد، آن قطعه خارج از متن را هم آورده است. به مثل در همین حکایتِ اخیر، مرحوم یوسفی درباره دو بیت پایانی نوشته است: «سعدی در بوستان (بیت 535 – 536) نیز این مضمون را آورده است:
نگه کرد شوریده از خواب و گفت / مرا فتنه خوانی و گویی مَخُفت
در ایام سلطان روشن نَفَس / نبیند دگر فتنه بیدار کس
هر دو مورد یادآور حدیث نبوی است: الفتنةُ نائمةُ لَعَنَ اللهُ مَن أیقَظَها: فتنه خفته است؛ خدا لعنت کند آن کس را که او را بیدار کند (الجامع الصغیر 2/66)» (پیشین، صفحه 267).
** آوردن دیدگاه صاحبنظرانِ مختلف
کار مرحوم دکتر یوسفی در «گلستان» و «بوستان» این ویژگی را هم دارد که استاد هنگام توضیحِ متن، گاهگاه به فراخورِ موضوع، دیدگاه دیگر صاحبنظران و مصححان را هم میآورد و پس از درج دیدگاههای مختلف، در پایان نظر خود را اعلام میکند.
برای نمونه در بخشی از دیباچه گلستان، آنجا که شیخ اجلّ فرموده است: «ذکر جمیل سعدی که در افواه عوام افتاده است و صیتِ [= آوازه، شهرت] سخنش که در بسیطِ زمین منتشر گشته و قصب الجیبِ حدیثش که همچون شکر میخورند...»، استاد در توضیح «قصب الجیب» سه صفحه تمام، آرای گوناگون ادیبان و صاحبنظران بزرگی همچون استادان روانشادان عبدالعظیم خان قریب، علیاکبر خان دهخدا، جلالالدین همایی، پرویز ناتل خانلری، محمد پروین گنابادی، سید جعفر شهیدی، خلیل خطیب رهبر و محمد خزائلی، آورده و دست آخر اعلام میکند که تا پیدا شدن نظر و رایی معتبرِ دیگر، نظر دکتر خانلری را که اصل این عبارت را «قَسب و جَنیب» (دو نوع خرما؛ یکی مرغوب و دیگر نامرغوب) دانسته، میپسندد. (رجوع کنید به گلستان تصحیح دکتر یوسفی، صفحه 205 – 208).
** معادل کلام سعدی در زبانهای دیگر
امتیاز دیگر گلستان و بوستانی که مرحوم یوسفی تصحیح کرده، در این است که این استاد ادبیات هر جا که کلام سعدی با جمله یا شعری از بزرگان ادب دیگر ملل اشتراک مضمون داشته و یا اینکه سعدی مضمون خود را از شاعری پیش از خود وام گرفته، با آوردن عین عبارت، این شباهت مضمون و یا تضمین را توضیح داده است.
در باب اول بوستان در آغاز «گفتار اندر رای و تدبیر مُلک و لشکرکشی» این بیت را میخوانیم:
«همی تا برآید به تدبیر کار / مدارای دشمن بِه از کار زار».
استاد در توضیح این بیت آورده که مضمون شعر یادآور بیت معروف متنبّی (شاعر نامدار عرب که در قرن چهارم هجری میزیسته) است:
«الرّأی قَبلَ شَجاعة الشَّجعانِ / هُوَ أوَّلٌ و هیَ المَحَلُّ الثّانی
تدبیر پیش از دلیری است. رای و تدبیر در مرتبه اوّل است و دلیری در درجه دوم» (بوستان به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی، صفحه 264 و 265).
در آغاز باب اول گلستان نیز آمده است: «پادشاهی را شنیدم که به کشتن اسیری اشارت کرد. بیچاره در حالت نومیدی به زبانی که داشت، مَلِک را دشنام دادن گرفت و سَقَط گفتن، که گفتهاند: هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید».
مرحوم یوسفی در توضیح این بخش به نقل از دفرمری (مترجم گلستان به زبان فرانسوی) آورده که نظیر این مضمون را ولتر نیز در آثار خود بیان کرده است:
Qui va répondre à Dieu, parle aux homes sans peur:
کسی که عنقریب در پیشگاه خداوند پاسخگو خواهد بود، با مردمان بدون هراس سخن میگوید (گلستان، صفحه 233).
مرحوم استاد دکتر غلامحسین یوسفی سالها در دانشگاه فردوسی مشهد ادبیات فارسی را با چاشنی عشق به شاگردان خود تعلیم داد. البته اگر با دیده حقبین بنگریم، باید بگوییم که استاد یوسفی هنوز هم دارد معلمی میکند؛ زیرا تا زمانی که بوستان و گلستانِ تصحیح شده او در دست دوستارانِ سعدی است و یا در دانشکدههای ادبیات پیش روی دانشجویان ادبیات باز است، استاد یوسفی نیز زنده است و دارد گلستان و بوستان سعدی را درس میدهد.
منبع: ایرنا