سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی
دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
مدیر پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد

آدرس محل کار:

آدرس دانشگاه: مشهد ، میدان آزادی ، دانشگاه فردوسی ، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، گروه علوم تربیتی ، تلفن تماس : 05138805000داخلی 5892
پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد : شماره داخلی 3676

آدرس مرکز مشاوره : مشهد، پنج راه سناباد، تقاطع خیابان پاستور، ساختمان پزشکان مهر، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی اندیشه و رفتار، شماره های تماس: 05138412279


آخرین نظرات

۳۵ مطلب با موضوع «جملات زیبا» ثبت شده است


چقدر هفتاد هشتاد سال کم است برای دیدن تمام دنیا!
برای بودن با تمام مردم دنیا!
چقدر حیف است که من میمیرم و غواصی در عمق اقیانوس ها را تجربه نمی کنم !
میمیرم و حداقل یکبار زمین را از روی کره ماه نمی بینم !
دلم می خواست چند سال در یک جنگل یا یک روستا زندگی کنم .
چند سالی را هم در چند کشور دیگر با آداب و رسومی دیگر.
دلم میخواست چند کلیسا و معبد و مسجد بزرگ جهان را میدیدم و با پیروان ادیان مختلف حرف میزدم .
دلم میخواست یکبار هم که شده از ارتفاعی بلند و مهیب پرواز میکردم


""دلم می خواست های من""
زیادند ،
بلندند ،
طولانی اند .
اما مهمترین  دلم می خواستم،
این است که انسان باشم
انسان بمانم
و انسان محشور شوم .
چقدر وقت کم است .
تا وقت دارم باید مهر بورزم به همین چند نفر که از تمام مردم دنیا با من نفس می کشند ،
باید مهربورزم به همین جغرافیایی که سهم چشمهای من از جهان است .
وقت کم است باید خوب باشم.. .. ..
مهربان باشم...
ودوست بدارم همه ی زیبایی ها را....
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ :
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ

افراد موفق ارزش زمان را می فهمند . چرا که زمان کالای کیمیایی است که هیچگاه به اندازه کافی در دسترس نیست.(آنتونی رابینز)

 

 

هفت ویژگی موفقیت شما را تظمین می کند.

1-  اشتیاق

2- باور و اعتقاد به موفقیت

3- روش کاربردی(استراژی و تکنیک)

4- شفافیت ارزشها(شفافیت ارزشها برای فرد قدرت را به ارمغان می آورد)

5- انرژی

6- قدرت ارتباط و همبستگی با دیگران

7- تسلط بر قدرت ارتباط(ارتباط با خود )

پایان خوب زندگی علم نیست، بلکه عمل است.( توماس هنری هاکسلی)

 

چقدر زیباست این مطلبی رو که چند مرتبه ارزش خوندن داره  ... 

سر تا پایم را خلاصه کنند 
می شوم "مشتی خاک" 
که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه 
یا "سنگی" در دامان یک کوه 
یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس
شاید "خاکی" از گلدان‌ 
یا حتی "غباری" بر پنجره

اما مرا از این میان برگزیدند :
                  برای" نهایت" 
                  برای" شرافت"
                  برای" انسانیت"
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :
                  " نفس کشیدن "
                  " دیدن "
                  " شنیدن "
                  " فهمیدن "
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید 
من منتخب گشته ام :
                  برای" قرب "
                  برای" رجعت "
                  برای" سعادت "
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:
                  به" انتخاب "
                  به" تغییر "
                  به" شوریدن "
                  به" محبت "
                  به " محبت "
                  به "محبت "
                  به " محبت"

وای بر من اگر قدر  ندانم…

به مردم شهر به گوشید...؟

امشب همه ی میکده را سیر بنوشید
با مردم این کوچه و آن کوچه بجوشید
دیوانه و عاقل همگی جامه بپوشید
در شادی این کودک و آن پیر زمینگیر و فلان بسته به زنجیر و زن و مرد بکوشید
امشب
غم دیروز و
پریروز و
فلان سال و
فلان حال و
فلان مال که بر باد فنا رفت
نخور جان برادر به خدا حسرت دیروز عذاب است
مردم شهر به هوشید
هر چه دارید و ندارید بپوشید وبرقصید و بخندید که امشب سر هر کوچه خدا هست

روی دیوار دل خود بنویسید خدا هست
نه یک بار و نه ده بار که صد بار به ایمان و تواضع بنویسید خدا هست
خدا هست
سر آن سفره خالی که پر از اشک یتیم است
خدا هست.
پشت دیوار گلی پیرزنی گفت:خدا هست
آن جوان با همه خستگی و در به دریها سر تعظیم فرو برد و
چنین گفت:خدا هست
کودکی رفت کنار تخته
گوشه تیره این تخته نوشت:در دل کوچک من درد زیاد است
ولی یاد خدا هست.

مادری گفت:دلم میلرزد!کودکانم چه بپوشند
چه بگویم که بدانند نداری درد است
پدر از شرم سرش پایین بود
زیر لب زمزمه میکرد:خدا هست....

 

 

خداوندا "

 

برگ در هنگام زوال می افتد و میوه به هنگام کمال

اگر قرار بر رفتن است میوه ام گردان و بعد ببر

 

" بارالها "

زمین تنگ است و آسمان دلتنگ

بر من خرده نگیر اگر نالانم...

من هنوز رسم عاشقی نمی دانم

 

" خداوندا "

کمکم کن پیمانی را که در طوفان با تو بستم, در آرامش فراموش نکنم و در طوفان های زندگی با " خدا" باشم نه ناخدا

 

" بارالها "

به دل نگیر اگر گاهی "زبانم " ازشکرت باز می ایستد

تقصیری ندارد

قاصر است کم میآورد دربرابر بزرگی ات....

لکنت می گیرد واژه هایم در برابرت!

در دلم اما همیشه

ذکر خیرت جاریست

من برای بندگی تو هزار و یک دلیل می خواهم

ممنونم که بی چون و چرا برایم " خدایی " میکنی....

 

بزرگی میگفت

صبحها که دکمه های لباسم را می بندم به این فکر میکنم که چه کسی آنها را باز خواهد کرد

خودم یا مرده شور؟؟؟

دنیا همین قدر غیر قابل پیش بینی است

به آنهایى که دوستشان دارید بی بهانه بگویید

"دوستت دارم"

بگوییددر این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به دلتان

بگوییدگاهی فرصت با هم بودنمان کوتاهتر از عمر شکوفه هاست

بگوییدبودن ها را قدر بدانیم، نبودن ها همین نزدیکى است...!




آدمهای مهربان در مقابل خوبی های یک طرفه شان هرگز احساس حماقت نمیکنند چون خوب بودن برای آنها عادت شده

آدم های مهربان از سر احتیاجشان مهربان نیستند آنها دنیا را کوچکتر از آن میبینند که بدی کنند...

آدمهای مهربان خود انتخاب کرده اند که نبینند ،نشنوند ،

و به روی خود نیاورند نه اینکه نفهمند...

هزاران فریاد پشت سکوت آدمهای مهربان هست سکوتشان را به پای بی عیب بودن خود نگذارید...

هرگز به آدمهای مهربان زخم نزنید ،چون گوشه قلب خدا زخمی می شود