دکتر زهرا محبوبی نیه متخصص روانشناسی سلامت
در بررسی از این کودکان متوجه می شویم که یک ترس واحد ندارد پدرو مادر در توجیه آنها میگویند: بچه های خوب و باهوش و با کمالاتی هستند همچنین هنرمند، مودب و درس خوان، ولی در موقعیت های خاصی مثلا در موقعیت ترس و غیره عملکرد خوبی ندارند و نمیتوانند ترس و اضطراب را مدیریت کنند.
به گزارش میگنا رسانه روانشناسی و تاب آوری ایران در بررسی از این کودکان متوجه می شویم که یک ترس واحد ندارد، اکثراً چندین ترس را با هم دارند بعنوان مثال فوبی خاص، مکان بسته، فوبی اجتماعی و وسواس، البته وسواس خیلی با اضطراب همبود نیست؛ بدین معنا که لزوماً هرکسی اضطراب داشته باشد وسواس هم دارد. هرچند که ریشه وسواس اضطراب است. کمابیش پیش می آید که فقط از یک چیز بیشتر ترس و هراس داشته باشد. اولین علت مراجعه به کلینیک مشاوره را می توانیم بگوییم اضطراب است.
اختلالات روانشناختی به دو دسته تقسیم می شوند:
۱.Internalize(نمود درونی
۲.Externalize(نمود بیرونی
نمود درونی که خود فرد متوجه می شود، دیگران زمانی متوجه می شوندکه شدت آن زیاد باشد. یعنی قابل مشاهده هستند. مثل لجبازی مقابلهای یا تکانشگری و وسواسی که تعداد آداب آن بالا باشد.
اضطراب و افسردگی درونی هستند. معمولاً این افراد دیرتر برای درمان مراجعه می کنند و خودشان متوجه مشکلشان می شوند و دیگران شاید خیلی متوجه مشکل آنان نشوند.
مثال: پدر و مادر شاکی هستند که ما این همه وسیله برای این بچه میخریم، بازم ناسازگاری میکنه و همیشه شاکی هست. پس این نمود بیرونی باعث می شود که کودک را فوراً برای درمان نزد روانشناس ببرند. در مورد وسواس تا زمانی که نمود درونی باشد جهت درمان مراجعه نمی کنند. وقتی که آداب آن زیاد شد و دیگران هم درگیر این قضیه شدند، آن موقع بچه را برای درمان نزد روان شناس می برند. برای درمان اضطرابی ها هم، به دلیل اینکه جزء دسته درونی هستند دیر به درمانگر مراجعه می نمایند، زمانی که نمود بیرونی پیدا کند. مثلاً اینکه به مدرسه نرود.
در بچهها اضطراب بیشتر علایم جسمانی درست می کند. مثلاً دل درد، دل پیچه، لرزش، تپش قلب و غیره آنقدر زیاد است که والدین متوجه نمی شوند علت روانشناختی هست به همین دلیل کودک را نزد پزشک میبرند.
معمولاً بچه های خوبی هستند و میخواهند همه را از خودشان راضی نگه دارند، قدرت ابراز وجود ندارند از خودشان دفاع کنند، شاید بگویند که دوستان زیادی دارند ولی اگر بررسی شود متوجه می شویم این بچه ها به دوستان خود زیادی سرویس میدهند، انگار می خواهند به هر قیمتی آنها را پیش خودشان نگه دارند، و این بچهها وابستگی شان زیاد هست، این وابستگی میتواند به والدین یا دوستانشان باشد. به تنهایی هیج جا نمیروند. این بچه ایی رو که می گویند دوست و رفیق زیاد دارد باید بررسی بشه که اگرمشکلی پیش بیاد چکار میکند؟
دکتر زهرا محبوبی نیه متخصص روانشناسی سلامت در ادامه این مطلب اضافه میکند اضطراب یک احساس طبیعی هست که همه دارند اگر بچه ای از چیزی نمی ترسد یا اضطراب ندارد، این خودش مشکل هست. مثلاً اختلالات رشد فراگیر ،(PDD) pervasive developmental disorders ا ُتیسم و ناتوانی ذهنی که غریبه وآشنا برایش فرقی ندارد.
حال می پردازیم به این نکته که اگر یک اتفاق بیفتد هر کدام از ما چه درجه ای از اضطراب و برانگیختگی را تجربه می کنیم؟ فرض کنید وارد محیط جدیدی می شویم، شاخص اضطراب در نمودار بالا می رود و این معنی را می دهد که این شخص دچار برانگیختگی یا(Arousal) شده مدتی میگذرد شخص به حال عادی بر میگردد اصطلاحا گفته می شود "خوگیری" (Habituation) اتفاق افتاده است.
بچههای اضطرابی یکدفعه این مورد افزایش پیدا میکنه و به مقدار زیاد وبا سرعت بالا می رود و مدت زمان طولانی بالا میماند. اصطلاحاً میگویند Avoidance دارد یعنی از موقعیت اجتناب می ورزد. کسی که اضطرابش بالا هست و بالا می ماند طبیعتا برای خود کاری انجام میدهد. مثلاً کنفرانس دادن این فرد را دچار اضطراب میکند. بنابراین از دادن کنفرانس اجتناب می کند و این اجتناب باعث میشود موقتاً نمره اضطراب در نمودار کاهش یابد. , و این اجتناب به مرور زمان مشکل ساز خواهد شد. مثلاً بچه ای که از رفتن به مدرسه طفره می رود. یعنی داره اجتناب میکنه و از این موقعیت ترس آور دوری می گزیند. یا مثلاً کسی که در جمع حرف نمیزند و از آن موقعیت اجتناب می کند ومایل نیست خودش رو در اون موقعیت قرار دهد.
حالا درمانگر تصمیم دارد این اجتناب را از مراجع بگیرد.چگونه ؟ کم کم و به مرور زمان شخص را با موقیعت مواجه می سازد و بدین صورت با مواجه سازی این اضطراب به تدریج کاهش مییابد.
اضطراب در بچه ها می تواند در اثر یادگیری اتفاق بیفتد. همچنین بچه ها نیابتی هم دچار اضطراب می شوند، بدین صورت که دوست کودک خواب و کابوسی دیده برای هم تعریف می کنند آنگاه به اضطراب دچار می شوند.
درسته بچه بایدبه مدرسه برود اما نه با زور واجبار، بایستی کودک را آماده کرد واین آماده سازی به توسط مشاور وروان شناس و با همکاری والدین انجام گیرد. زیرا این مهم است که چه زمانی کودک باید به مدرسه برود؟ و چطوری برود؟ به هیج عنوان نبایستی کودک را یکدفعه و بدون آمادگی قبلی به مدرسه برد و با آن موقعیت مواجه کرد زیرا این رفتار باعث تشدید اضطراب در کودک میشود ولطمات شدیدی به روان کودک وارد می سازد.
واژه انگیختگی بیان یک وضعیت فیزیولوژیکی و روانی از بیدار شدن، هشیاری یا به محرکی واکنش نشان دادن است. این اتفاق مجموعهای است شامل دخالت دستگاه فعال کننده مشبک در ساقه مغز، سامانه عصبی خودگردان و غده درونریز، که منجر به افزایش ضربان قلب و فشار خون و وضعیت هوشیاری حسی، تحرک و آمادگی برای پاسخ میشود.
به گزارش میگنا رسانه روانشناسی و تاب آوری ایران در بررسی از این کودکان متوجه می شویم که یک ترس واحد ندارد، اکثراً چندین ترس را با هم دارند بعنوان مثال فوبی خاص، مکان بسته، فوبی اجتماعی و وسواس، البته وسواس خیلی با اضطراب همبود نیست؛ بدین معنا که لزوماً هرکسی اضطراب داشته باشد وسواس هم دارد. هرچند که ریشه وسواس اضطراب است. کمابیش پیش می آید که فقط از یک چیز بیشتر ترس و هراس داشته باشد. اولین علت مراجعه به کلینیک مشاوره را می توانیم بگوییم اضطراب است.
اختلالات روانشناختی به دو دسته تقسیم می شوند:
۱.Internalize(نمود درونی
۲.Externalize(نمود بیرونی
نمود درونی که خود فرد متوجه می شود، دیگران زمانی متوجه می شوندکه شدت آن زیاد باشد. یعنی قابل مشاهده هستند. مثل لجبازی مقابلهای یا تکانشگری و وسواسی که تعداد آداب آن بالا باشد.
اضطراب و افسردگی درونی هستند. معمولاً این افراد دیرتر برای درمان مراجعه می کنند و خودشان متوجه مشکلشان می شوند و دیگران شاید خیلی متوجه مشکل آنان نشوند.
مثال: پدر و مادر شاکی هستند که ما این همه وسیله برای این بچه میخریم، بازم ناسازگاری میکنه و همیشه شاکی هست. پس این نمود بیرونی باعث می شود که کودک را فوراً برای درمان نزد روانشناس ببرند. در مورد وسواس تا زمانی که نمود درونی باشد جهت درمان مراجعه نمی کنند. وقتی که آداب آن زیاد شد و دیگران هم درگیر این قضیه شدند، آن موقع بچه را برای درمان نزد روان شناس می برند. برای درمان اضطرابی ها هم، به دلیل اینکه جزء دسته درونی هستند دیر به درمانگر مراجعه می نمایند، زمانی که نمود بیرونی پیدا کند. مثلاً اینکه به مدرسه نرود.
در بچهها اضطراب بیشتر علایم جسمانی درست می کند. مثلاً دل درد، دل پیچه، لرزش، تپش قلب و غیره آنقدر زیاد است که والدین متوجه نمی شوند علت روانشناختی هست به همین دلیل کودک را نزد پزشک میبرند.
معمولاً بچه های خوبی هستند و میخواهند همه را از خودشان راضی نگه دارند، قدرت ابراز وجود ندارند از خودشان دفاع کنند، شاید بگویند که دوستان زیادی دارند ولی اگر بررسی شود متوجه می شویم این بچه ها به دوستان خود زیادی سرویس میدهند، انگار می خواهند به هر قیمتی آنها را پیش خودشان نگه دارند، و این بچهها وابستگی شان زیاد هست، این وابستگی میتواند به والدین یا دوستانشان باشد. به تنهایی هیج جا نمیروند. این بچه ایی رو که می گویند دوست و رفیق زیاد دارد باید بررسی بشه که اگرمشکلی پیش بیاد چکار میکند؟
دکتر زهرا محبوبی نیه متخصص روانشناسی سلامت در ادامه این مطلب اضافه میکند اضطراب یک احساس طبیعی هست که همه دارند اگر بچه ای از چیزی نمی ترسد یا اضطراب ندارد، این خودش مشکل هست. مثلاً اختلالات رشد فراگیر ،(PDD) pervasive developmental disorders ا ُتیسم و ناتوانی ذهنی که غریبه وآشنا برایش فرقی ندارد.
حال می پردازیم به این نکته که اگر یک اتفاق بیفتد هر کدام از ما چه درجه ای از اضطراب و برانگیختگی را تجربه می کنیم؟ فرض کنید وارد محیط جدیدی می شویم، شاخص اضطراب در نمودار بالا می رود و این معنی را می دهد که این شخص دچار برانگیختگی یا(Arousal) شده مدتی میگذرد شخص به حال عادی بر میگردد اصطلاحا گفته می شود "خوگیری" (Habituation) اتفاق افتاده است.
بچههای اضطرابی یکدفعه این مورد افزایش پیدا میکنه و به مقدار زیاد وبا سرعت بالا می رود و مدت زمان طولانی بالا میماند. اصطلاحاً میگویند Avoidance دارد یعنی از موقعیت اجتناب می ورزد. کسی که اضطرابش بالا هست و بالا می ماند طبیعتا برای خود کاری انجام میدهد. مثلاً کنفرانس دادن این فرد را دچار اضطراب میکند. بنابراین از دادن کنفرانس اجتناب می کند و این اجتناب باعث میشود موقتاً نمره اضطراب در نمودار کاهش یابد. , و این اجتناب به مرور زمان مشکل ساز خواهد شد. مثلاً بچه ای که از رفتن به مدرسه طفره می رود. یعنی داره اجتناب میکنه و از این موقعیت ترس آور دوری می گزیند. یا مثلاً کسی که در جمع حرف نمیزند و از آن موقعیت اجتناب می کند ومایل نیست خودش رو در اون موقعیت قرار دهد.
حالا درمانگر تصمیم دارد این اجتناب را از مراجع بگیرد.چگونه ؟ کم کم و به مرور زمان شخص را با موقیعت مواجه می سازد و بدین صورت با مواجه سازی این اضطراب به تدریج کاهش مییابد.
اضطراب در بچه ها می تواند در اثر یادگیری اتفاق بیفتد. همچنین بچه ها نیابتی هم دچار اضطراب می شوند، بدین صورت که دوست کودک خواب و کابوسی دیده برای هم تعریف می کنند آنگاه به اضطراب دچار می شوند.
درسته بچه بایدبه مدرسه برود اما نه با زور واجبار، بایستی کودک را آماده کرد واین آماده سازی به توسط مشاور وروان شناس و با همکاری والدین انجام گیرد. زیرا این مهم است که چه زمانی کودک باید به مدرسه برود؟ و چطوری برود؟ به هیج عنوان نبایستی کودک را یکدفعه و بدون آمادگی قبلی به مدرسه برد و با آن موقعیت مواجه کرد زیرا این رفتار باعث تشدید اضطراب در کودک میشود ولطمات شدیدی به روان کودک وارد می سازد.
واژه انگیختگی بیان یک وضعیت فیزیولوژیکی و روانی از بیدار شدن، هشیاری یا به محرکی واکنش نشان دادن است. این اتفاق مجموعهای است شامل دخالت دستگاه فعال کننده مشبک در ساقه مغز، سامانه عصبی خودگردان و غده درونریز، که منجر به افزایش ضربان قلب و فشار خون و وضعیت هوشیاری حسی، تحرک و آمادگی برای پاسخ میشود.