حر خدمت امام حسین(ع) آمد و نامه ابن زیاد را برای آن حضرت(ع) قرائت کرد، امام(ع) به او فرمود: "بگذار در «نینوا» و یا «غاضریه» و یا در شُفَیّه فرود آییم." حر گفت: "ممکن نیست، زیرا عبیدالله، این آورنده نامه را بر من جاسوس گمارده است!"
فرق جهاد مؤمن با مجاهدت حسینی در کلام رهبر انقلاب
زهیر گفت: "به خدا سوگند چنان می بینم که پس از این، کار بر ما سخت تر گردد، یابن رسول الله(ص)! اکنون جنگ با این گروه[حر و یارانش] برای ما آسان تر است از جنگ با آنهایی که از پی این گروه می آیند، به جان خودم سوگند که در پی اینان کسانی می آیند که ما را طاقت مبارزه با آنها نیست." امام(ع) فرمود: «درست می گویی ای زهیر؛ ولی من آغاز کننده جنگ نخواهم بود.» زهیر گفت: "در این نزدیکی و در کنار فرات آبادی است که دارای استحکامات طبیعی است به گونه ای که فرات از همه طرف به آن احاطه دارد مگر از یک طرف." امام حسین(ع) فرمود: "نام این آبادی چیست؟" عرض کرد: «عقر». امام(ع) فرمود: "پناه می برم به خدا از "عقر!"
آنگاه، حضرت(ع) متوجه حر شدند و فرمودند: «با ما اندکی بیا. سپس، فرود می آییم.» پس با هم حرکت کردند تا به کربلا رسیدند. حُر و یارانش، جلوی [کاروان] امام حسین(ع) ایستادند و آنان را از ادامه مسیر، باز داشتند. حُر گفت: "همین جا فرود آی که فرات، نزدیک است."
نقل شده که پس از منزل گرفتن در کربلا، امام حسین(ع) فرزندان و برادران و اهل بیتش را جمع کرد و به آنان نگاهی کرد و گریست سپس فرمود: «اللهم انا عترة نبیک محمد(ص) قد اخرجنا و طردنا و ازعجنا عن حرم جدنا و تعدت بنی امیه علینا اللهم فخذ لنا بحقنا و انصرنا علی القوم الظالمین؛ خداوندا بدرستی که ما عترت و خاندان پیامبرت محمد(ص) هستیم که [از شهر و دیارمان] اخراجمان کردند و پریشان و سرگردان از حرم جدمان[رسول خدا(ص)] بیرون شدیم و بنی امیه به ما تعرض کردند؛ خدایا پس حقمان را از آنان بگیر و ما را برابر ظالمان یاری ده.» بعد رو به اصحاب کرده فرمودند: «الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه ما درت معائشهم فاذا محصول بالبلاء قل الدیانون؛ مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان؛ حمایت و پشتیبانی از دین تا آنجاست که زندگی شان در رفاه است پس هرگاه بلاء و سختی حادث شود دینداران کم می شوند.»
در تاریخ آمده که امام حسین (ع) قبل از شهادتش، همه زمین کربلا را از ساکنین غاضریه و نینوی به مبلغ شصت هزار درهم خریداری کرد و به خود آنان صدقه داد و با آنها شرط کرد که مردم را به محل قبر آن حضرت راهنمایی کنند و از آن زائران به مدت سه روز پذیرایی نمایند؛ لذا حرم و مزار امام حسین (ع) و یارانش در این شهر می باشد.
ذکر مصیبت ورود کاروان امام حسین علیه السلام به کرب و بلاء توسط آیت الله مجتبی تهرانی:
این تعبیر را دیدم که می گوید:“فلم یزل یرکب فرساً فرسا حتی رکب سته افرس”
شش مرکب عوض کرد، دید نمی روند.رو کرد و گفت: “ای موضع هذا”اینجا کجا است؟ همه اینها دقیقاً حساب شده بود.یکی گفت شاط الفرات، گفت نه اسم دیگری هم دارد؟ قاضریه،گفت نه اسم دیگری هم دارد؟
یکی گفت به آن کربلاء هم می گویند..دارد: “فتنفس السعداء و بکی بکاءً شدیدا”، نفس راحتی کشید، به مقصدش رسید،امّا شروع کرد به گریه کردن، شدید گریه کرد.
گفت: “و الله ارض کرب و بلا”بله به خدا قسم همین است، این زمین، زمین کربلاء است..شروع کرد این جملات را گفتن:
“هاهنا یقتل رجالنا” اینجا مردهای ما را می کشند،“هاهنا یذبح اطفالنا”
اینجا بچه هایمان را سر می برند، نگفت می کشند.ببین کجا را هدف گیری کرده است.حتی خصوصیات را هم در جملاتش می آورد و می گوید، این اشاره به همان موقعی است که علی اصغرش را روی دست گرفته بود،طلب آب کرد؛
“فرماه حرمله بن کاهل الاسدی بسهم له ثلاث شعب فذبح الطفل من الااذن الی الاذن”
مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ- مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ- فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنِّی رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّه
کسى که در راه ما می خواهد جانش را ببخشد و خود را آماده دیدار با خدا کند پس باید با من بیاید زیرا که من با خواست خدا فردا صبح روانه خواهم شد.
حاج منصور ارضی روضه ورود کاروان امام حسین علیه السلام به کربلا
قافله از راه میرسه/مهدی رسولی