روان‌شناسی مثبت گرا را روی‌کرد روان‌شناسی در هزاره سوم میلادی می‌دانند. در سال ۱۹۹۵، مارتین سلگیمن روان‌شناس نامدار معاصر و رئیس وقت انجمن روان‌شناسی آمریکا، در سخنرانی آغازین خود یادآور شد که دانش روان‌شناسی، از حدود ۷۰ سال پیش به خاطر مشکلات ناشی از جنگ‌های اول و دوم جهانی بیشتر به بیماران و هیجان‌های منفی آنان توجه کرده است و از مطالعه هیجان‌های مثبت آدمی غفلت ورزیده است. او سپس اعلام کرد باید تلاش‌های علمی روان‌شناسان و حمایت‌های اقتصادی و اجتماعی دولت‌ها در جهت بالندگی اکثریت مردم، که سالم و دارای رفتار بهنجارند، سامان یابد. روان‌شناسی مثبت، در کمتر از دو دهه توانسته است با مطالعه و پژوهش در سه حوزه: هیجان‌های مثبت، صفات و فضایل مثبت و نهادهای مثبت، صدها کتاب معتبر و هزارها مقاله علمی را به جهانیان عرضه کند و راه‌های علمی و دست‌یافتنی زیادی را برای افزایش این سطوح سه‌گانه ترویج نماید.

نگارنده در دو برهه زمانی، بار اول در پاریس از شب یلدا تا شب کریسمس، و بار دیگر در جوار حرم نورانی امام رضا (علیه‌السلام) در دهه آخر ماه رمضان چند سال پیش، توفیق این را یافته است که دیوان حافظ را بیش از چهار بار به دقت مطالعه کند و نزدیک به ۳۲۰ بیت آن را که بیانگر هیجان‌ها و صفات مثبت هستند یادداشت نماید.

سلیگمن، دینر، سیکزنت می‌های، پترسون، لوپز، اسنایدر، کامپتون، امونز، فردریکسون و آرگایل معروف‌ترین روان‌‌شناسان مثبت‌گرا هستند. شادکامی (حسی و پایدار) امید، خوشبینی، هوش هیجانی و غرقه شدن (flow) هیجان‌های مثبت و اصلی به شمار می‌آیند و خرد، شجاعت، انسانیت، عدالت، میانه‌روی و معنویت شش فضیلت انسانی هستند که بیست و چهار توانمندی منش از آنها ریشه می‌گیرند. در بین هیجان‌های مثبت شادکامی بیش از همه اهمیت دارد به طوری که در آغاز جنبش روان‌شناسی مثبت برخی پیشنهاد کردند که نام این رشته یا رویکرد جدید را شادی‌شناسی (happiology) بگذارند. سلیگمن و آرگایل شادی را دارای دو سطح می‌دانند:

۱. گذرا و حسی

۲. اصیل و پایدار

در فرهنگ ما شادی حسی و گذرا با «نشاط» و شادی اصیل با سعادت و خوشبختی نزدیک و هم مفهوم هستند. از نظر باربارا فردریکسون در کتاب «مثبت بودن» (positivity) افراد شاد کسانی هستند که فراوانی و شدت هیجان‌های مثبت آنها سه برابر هیجان‌های منفی‌شان باشد. سلیگمن در کتاب «شادکامی اصیل» (Authentic Happiness) همبستگی آماری بین هیجان‌های مثبت و منفی در افراد شاد را عددی منفی و در اندازه‌ای متوسط می‌داند.

 

عوامل شادی‌های حسی و گذرا

مایکل آرگایل در «روان‌شناسی شادی» (Psychology of Happiness) با استناد به چند پژوهش علمی و معتبر به توضیح ده عامل شادی و نشاط می‌پردازد:

۱. خوردن ۲. فعالیت اجتماعی ۳. رابطه جنسی ۴. ورزش ۵. به کار بردن مهارت‌ها ۶. موفقیت و تایید اجتماعی ۷. موسیقی و دیگر هنرها ۸. عبادت و نیایش ۹. استراحت ۱۰. تماس با طبیعت

شیخ صدوق در کتاب خصال به نقل از امام صادق (ع) منابع «نشره» یعنی نشاط و انبساط خاطر را ده چیز معرفی می‌کند: ۱. پیاده‌روی ۲. سوارکاری ۳. فرو رفتن در آب ۴. نگاه به سبزه ۵. خوردن ۶. آشامیدن ۷. نگاه به زن زیباروی ۸. آمیزش جنسی ۹. مسواک زدن ۱۰. گفت‌وگو با دوستان.

علاوه بر اینها، در جوامع روایی از پاکیزه داشتن بدن، تمیزی جامه، گرفتن شارب،‌ استعمال بوی خوش، شستن سر با خطمی، شوخی کردن مناسب و به اندازه، خندیدن و انس گرفتن با خداوند نیز به عنوان عوامل سرورانگیز یاد شده است.

شایان ذکر است که اهمیت شادی به این است که طبق بررسی‌های روان‌شناسان مثبت‌گرا و به ویژه با توجه به نظریه «ساخت و گسترش» باربارا فردریکسون، این هیجان خوشایند، باعث طول عمر، شکوفایی و باروری ذهن، گرایش به معنویت و افزایش همدلی و نوع‌دوستی می‌شود و مردم و جامعه را از افسردگی، خشونت و رکود دور می‌سازد. از آنجا که به گفته مولفان «دایره‌المعارف روان‌شناسی مثبت» این شاخه از دانش بشری بیش از دیگر حوزه‌های روان‌شناسی زمینه‌ای فرهنگی دارد و عارفان، فیلسوفان، شاعران و هنرمندان هر دیار به توصیف و تبیین هیجان‌ها و فضایل مثبت انسانی پرداخته‌اند، سزاوار است با گشت و گذار در بوستان خرم فرهنگ پربار ایران اسلامی، به گردآوری و مطالعه این زمینه‌ها دست زنیم. نگارنده در دو برهه زمانی، بار اول در پاریس از شب یلدا تا شب کریسمس، و بار دیگر در جوار حرم نورانی امام رضا (علیه‌السلام) در دهه آخر ماه رمضان چند سال پیش، توفیق این را یافته است که دیوان حافظ را بیش از چهار بار به دقت مطالعه کند و نزدیک به ۳۲۰ بیت آن را که بیانگر هیجان‌ها و صفات مثبت هستند یادداشت نماید.

اینک بخشی از این تتبع خجسته تقدیم خوانندگان فرهنگ دوست و ادب پرورر می‌شود. به این امید که در آینده مجالی پیدا شود تا به توضیح دیگر مطالب روان‌شناسی مثبت از نگاه این شاعر آسمانی بپردازیم.

 

حافظ انسانی شاد

گفتیم که فردریکسون، سلیگمن و چند تن دیگر از روان‌شناسان معاصر عقیده دارند کسی را می‌توان شاد و کامروا دانست که در زندگی خود هیجان‌های مثبت را بیش از هیجان‌های منفی بروز دهد. برخی از این روان‌شناسان پیشنهاد می‌کنند که اگر در فردی نسبت هیجان‌های مثبت بر منفی سه به یک باشد می‌توان او را شاد و خوشبخت به حساب آورد. (مثبت بودن ص ۳۲)

از حافظ ۴۹۵ غزل به جا مانده است (دیوان گردآوری ابراهیم قیصری) که تمام یا بیشتر ابیات ۱۳۷ غزل از آنها هیجان‌های مثبت را توصیف می‌کنند و ۴۰ غزل دارای اشعاری با محتوای رنج و اندوه هستند. به عنوان نمونه از هر گروه و از آغاز دیوان مطلع پنج غزل را می‌آوریم.

 

هیجان مثبت:

رونق عهد شباب است دگر بستان را

می‌رسد مژده گل بلبل خوش الحان را

*****

ساقی به نور باده برافروزد جام ما

مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

*****

ساقیا آمدن عید مبارک بادت

وان مواعید که کردی مرواد از یادت

*****

زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست

راه هزار چاره‌گر از چارسو بست

*****

بیا که قصر امل سخت؛ سست بنیاد است

بیار باده که بنیاد عمر بر باد است

 

هیجان منفی:

صلاح کار کجا و من خراب کجا

ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟

*****

گفتم: ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب

گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب

*****

ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت

وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت؟

*****

سینه، از آتش دل در غم جانانه بسوخت

آتشی بود درین خانه که کاشانه بسوخت

*****

بی‌مهر رخت روز مرا نور نماندست

وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست

 

با این حساب نسبت هیجان‌های مثبت بر هیجان‌های منفی در دیوان حافظ ۱۳۷ بر ۴۰ یا ۳.۴ برابر و بیش از حد تعیین شده است. خوشبختی یا شادی اصیل و پایدار دارای دو مولفه نشاط و رضایت خاطر است. نشاط در چهره گشاده و خندان و در چالاکی اندام و رفتار جلوه می‌نماید و رضایت با آسودگی خاطر و آرامش درون معلوم می‌شود. حافظ انسان خوشبخت و شادکام را دارای «لبِ خندان» و «دل خرم» معرفی می‌کند و او را کسی می‌داند که ظاهری «دژم» و باطنی «نژند» نداشته باشد. چنین فردی همه شیرینی‌ها و زیبایی‌های عالم را یکجا در خود جمع دارد و به دیگران هدیه می‌دهد.

 

آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست

چشم میگون، لب خندان، دل خرم با اوست

*****

جمال صورت و معنی ز امن و صحت تست

که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد

 

اگر نتوانستیم شادی برون و خرسندی درون را با هم بیامیزیم و از ترکیب آنها که امنیت و سلامت را به ارمغان می‌آورد برخوردار شویم باید به گونه‌ای رفتار کنیم که چهره غم گرفته خود را به این و آن نشان ندهیم.

 

با دل خونین، لب خندان بیاور همچو جام

نی گرت زخمی رسد آنی چو چنگ اندر خروش

 

به نظر می‌رسد اگر در روایات اسلامی آمده است که اندوه مومن در دل اوست و شادی‌اش در چهره، برخلاف بعضی تحلیل‌ها، این بیان حزن و اندوه مثبت و به قولی غم عارفانه نیست، بلکه با روشن‌گری حافظ می‌توان گفت هر چند مومن غمی بزرگ و اندوهی جان‌کاه دارد اما سزاوار است پیش مردم ننالد و زاری نکند بلکه خود را شاد و خندان نشان دهد تا ارزش و عزتش کاهش نیابد. حافظ بارها به شاد بودن سفارش کرده و بهره‌های آن را باز گفته است:

 

هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی

کاین کیمیای هستی قارون کند گوارا

*****

بر سر آنم که گر ز دست برآید

دست به کاری زنم که غصه سرآید

*****

ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند

مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند

*****

نشاط و عیش و جوانی چو گل غنیمت دان

که حافظا نبود بر رسول، غیر بلاغ

*****

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد

من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم

*****

دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم

سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم

*****

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کارفریست رنجیدن

 

آسان گیری و شادی

حافظ آسان‌گیر و بی‌تکلف و در نتیجه سالم،‌ آرام و خرسند است. او دنیا را گذرگاه و نه قرارگاه انسان می‌داند و باور دارد اگر آدمی واقع‌بین و شکیبا باشد می‌داند که رنج و شادی این سرای سپنج تمام شدنی و خیر و شر آن ناپایدار است. حافظ با اندیشه خیامی به یادمان می‌آورد خردمند و زیرک کسی است که در فرصت عمر به جای اندوه خوردن بر گذشته و نگرانی و دلهره نسبت به آینده، از نعمت‌های خداوند بهره ببرد و با شادی، امید و پرداختن به کارهای نیک به بالندگی و خرمی خود کمک کند.

 

در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند

آدم بِهشت، روضه دار‌السلام را

*****

هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار

کس را وقوف نیست که انجام کار چیست

*****

می خور که هر که آخر کار جهان بدید

از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت

*****

زمان خوشدلی دریاب دریاب

که دایم در صدف گوهر نباشد

*****

غنیمت دان و می خور در گلستان

که گل تا هفته دیگر نباشد

*****

ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی

مایه نقد بقا را که ضامن خواهد شد

*****

چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب

فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند

*****

ای جوان سر و قد گویی بزن

پیش از آن کز قامتت چوگان کنند

*****

ساقیا عشرت امروز به فردا مفکن

یا ز دیوان قضا خط امانی به من آر

*****

عاقبت منزل ما وادی خاموشانست                        

حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز

*****

جایی که تخت و مسند جم می‌رود به باد

گر غم خوریم خوش نبود به که می‌ خوریم

*****

عشرت کنیم ورنه به حسرت کشندمان

روزی که رخت جان به جهان دگر کشیم

*****

بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری

شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان

*****

غم دل چند توان خورد که ایام نماند

گو نه دل باش و نه ایام چه خواهد بودن

*****

تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا

حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی

*****

نقد عمرت ببردت غصه دنیا به گزاف

گر شب و روز درین قصه مشکل باشی

 

شادی انگیزها

حافظ طبیعت و مظهر و پیام‌رسان اصلی آن یعنی باد صبا، موسیقی و رقص، یار دلارام و می خوش‌گوار را از عوامل بیرونی و قناعت، آزادگی، ‌امید، دوری از حسادت، معنویت، سحرخیزی، خویشتنداری، مهرورزی به دیگران، شکیبایی، دوراندیشی، رضایت‌مندی، وقت‌شناسی، چیرگی بر عادات، بی‌نیازی از مردم، دعا و خوش‌اخلاقی را عوامل درونی و دوستان، حامیان و امنیت سیاسی را برانگیزاننده‌های اجتماعی شادی می‌داند که به یاری خداوند در آینده به آنها خواهیم پرداخت.


منبع:سپیده دانایی