اختلالات سازگاری شاخهای از اختلالات مرتبط با تروما و استرس هستند. فردی که به این اختلال روانشناختی دچار میشود نمیتواند با یک رویداد استرسزا یا تروماتیک مانند شکست عشقی، اخراج از کار، پذیرفته نشدن در کنکور و… سازگار شود.
چنین افرادی ممکن است اندوهگین و افسرده باشند زودرنج میشوند. مضطرب، ناامید، عصبی و نگران هستند و پیاپی گریه میکنند. آستانهی تحمل کسانی که دچار اختلالات سازگاری هستند بسیار کم است و به سادگی خشمگین میشوند.
هنگامی که یک رویداد استرسزا در زندگی شخص موجب واکنش طولانی و بیش از حد منفی میشود، این فرد میتواند در معرض ابتلا به اختلال سازگاری (Adjustment disorder) قرار بگیرد که به وسیله اضطراب، مشکل حرکت رو به جلو و رفتار بی پروایانه مشخص میشود.
چنین افرادی ممکن است اندوهگین و افسرده باشند زودرنج میشوند. مضطرب، ناامید، عصبی و نگران هستند و پیاپی گریه میکنند. آستانهی تحمل کسانی که دچار اختلالات سازگاری هستند بسیار کم است و به سادگی خشمگین میشوند.
هنگامی که یک رویداد استرسزا در زندگی شخص موجب واکنش طولانی و بیش از حد منفی میشود، این فرد میتواند در معرض ابتلا به اختلال سازگاری (Adjustment disorder) قرار بگیرد که به وسیله اضطراب، مشکل حرکت رو به جلو و رفتار بی پروایانه مشخص میشود.
اختلال سازگاری یک وضعیت کوتاه مدت می باشد و زمانی رخ می دهد که فرد به سختی می تواند با یک شرایط خاص در زندگی اش کنار بیاید یا با آن مواجه شود.این شرایط خاص ممکن یک تغییر بزرگ در زندگی باشد که باعث ایجاد استرس در فرد شود. در سال ۲۰۱۳ این نوع اختلال در تشخیص سلامت روانی، اختلال سازگاری نام گرفت.
اختلالات سازگاری عبارت است از علایم احساسی یا رفتاری بیش از اندازه در پاسخ به یک موقعیت استرس زا در زندگی. در این حالت فرد قادر نیست آن طور که انتظار میرود با تغییرات پیش آمده در زندگی سازگاری حاصل کند، که این امر به نوبه خود باعث خلل وارد آمدن به کار کردهای فرد در زندگی روزانه می شود.
اختلالات سازگاری یا انطباقی، به واکنشهای غیرانطباقی کوتاه مدت نسبت به موضوعاتی هستند که شخص عادی آن را یک مصیبت شخصی و روانپزشک آن را یک استرس روانی- اجتماعی می داند. انتظار می رود که اختلال انطباق مدت کوتاهی پس از رفع عامل استرس زا برطرف شود یا اگر پایدار می ماند، سطح جدیدی از سازگاری حاصل شده باشد.
اختلال سازگاری، گاهی اوقات افسردگی موقعیتی نیز نامیده میشود و واکنش غیر طبیعی و بیش از حد به یک استرسوری بارز قابل شناسایی است، در این حالت واکنش فرد به موقعیت استرسزا شدیدتر از حد معمول است و میتواند منجر به اختلال در عملکرد اجتماعی، شغلی و یا علمی فرد شود.
این پاسخ شدید ممکن است در نتیجهی یک رویداد واحد باشد: مانند سیل یا آتشسوزی، ازدواج، طلاق، شروع مدرسه، از دست دادن شغل یا شروع یک شغل جدید همچنین ممکن است اختلال در نتیجه چند مشکل به وجود آید: مانند مشکلات زناشویی که همزمان با چالشهای شغلی همراه است. عوامل استرسزا ممکن است وقایع روزمرهی زندگی باشد، مانند شرایط کودکی که بارها و بارها شاهد جدل پدر و مادرش بوده است، یا زندگی در یک محلهی نامناسب.
اختلال سازگاری اغلب موجب افسردگی، اضطراب، رفتارهای هنجار شکنانه یا نادرست و یا سایر واکنشهای ناسازگاری، مانند مشکلات در محل کار یا مدرسه، شکایتهای جسمانی یا انزوای اجتماعی میشود.
اختلال سازگاری با افزایش خطر خودکشی و سوء مصرف مواد، ایجاد عارضههای پزشکی در اثر طولانی شدن درمان و تداخل با سایر درمانهای پزشکی همراه است. هنگامی که این اختلال به مدت طولانی ادامه یابد، ممکن است به یک بیماری جدیتر همچون اختلال افسردگی شدید تبدیل شود.
اختلالات سازگاری بسیار رایج هستند؛ درصد افرادی که درمانهای سرپایی روانپزشکی را دریافت میکنند که اختلال در آنها قابل تشخیص است، بین ۵ تا ۲۰ درصد میباشند. در مشاورههای روانپزشکی بیمارستان، این اختلال ممکن است شایعترین تشخیص، اغلب نزدیک به ۵۰ درصد، باشد.
ملاک هاى تشخیصى اختلالات سازگاری در DSM-5
A. ایجاد نشانه های هیجانی یا رفتاری در پاسخ به عامل (عوامل) استرس زا که ظرف ۳ ماه از شروع عامل (عوامل) استرس زا روی می دهند.
B. این نشانه ها یا رفتارها از لحاظ بالینی اهمیت دارند، که به وسیله یک یا هر دو مورد زیر ثابت می شود:
۱ ناراحتی محسوسی که با در نظر گرفتن موقعیت بیرونی و عوامل فرهنگی که ممکن است بر شدت نشانه و جلوه آن تأثیر داشته باشند، با شدت عامل استرس زا بی تناسب است.
۲ اختلال قابل ملاحظه در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینه های مهم دیگر عملکرد
C. اختلال مرتبط با استرس، ملاک های اختلال روانی دیگر را برآورده نمی کند و صرفا تشدید اختلال روانی از پیش موجود نیست
D. نشانه ها بیانگر داغدیدگی عادی نیستند
E. بعد از اینکه عامل استرس زا و پیامدهای آن خاتمه یافته باشند، نشانه ها به مدت بیش از ۶ ماه دیگر ادامه نمی یابند.
علائم و نشانهها
با توجه به تعریف اصطلاح اختلال سازگاری، نشانهها هنگامی رخ میدهند که فرد به یک واقعه یا موقعیت خاص پاسخ میدهد، مثلا ضرر کردن، مشکل در ارتباط با نزدیکان، یک اتفاق ناخواسته، ناامیدی یا شکست.
عوامل استرس زای مسبب بیماری ممکن است وقایع منفرد یا شرایط مداوم استرس زا باشند. آنها ممکن است مکرراً رخ دهند یا مستمر باشند. عوامل استرسزای معمول شامل اختلال در روابط نزدیک (به جز مرگ)، حوادثی که انطباق کلی فرد با اطرافش را مختل میکند (موارد اورژانسی یا فاجعه بار) و شکست یا زیان شغلی میباشد. علائم اختلال سازگاری عبارتند از: احساس ناخوشی، ناراحتی، نگرانی، اضطراب، بی خوابی، تمرکز کم، خشم، رفتار ناخوشایند، از دست دادن اعتماد به نفس، ناامیدی، احساس ضعف، نداشتن گزینههای مناسب، احساس منزوی شدن و یا جدا شدن از دیگران.
کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال سازگاری معمولاً این علائم را نشان میدهند: حالت افسرده و تحریکپذیر، اختلالات خواب، عملکرد ضعیف در مدرسه.
هیچ اختلال فیزیکی خاصی با اختلال سازگاری مطابقت ندارد، اما ممکن است فرد بخاطر علائمی همچون خواب نامناسب، درد، ناراحتیهای گوارشی، خستگی و سایر علائم معمول مرتبط با پاسخهای فیزیولوژیک استرس، نیاز به مشورت با یک متخصص سلامت داشته باشد.
مجموع احساسات درماندگی، حس بی کفایتی فردی و دیدگاه منفی نسبت به آینده در حالی که فرد میتواند احساس لذت کند، به عنوان «روحیهی ضعیف» توصیف میشود. روحیهی ضعیف یک عنصر ثابت از اختلال سازگاری است.
استفاده از Impact Thermometer در ترکیب با Distress Thermometer میتواند به شناسایی بیماران مبتلا به اختلال سازگاری کمک کند؛ با این حال تنها به کمک این اندازه گیریها نمیتوان بین اختلال سازگاری و سایر اختلالات افسردگی، افتراق قائل شد.
مشخص کنید آیا:
همراه با خلق افسرده: خلق پایین، اشک آلودگى، یا احساس ناامیدى غالب هستند
همراه با اضطراب: حالت عصبى، نگرانى، تنیدگى، یا اضطراب جدایى غالب است
همراه با اضطراب و خلق افسرده مختلط: ترکیبى از افسردگى و اضطراب غالب است
همراه با اختلال سلوک: اختلال سلوک غالب است
همراه با اختلال هیجانات و سلوک مختلط: نشانه هاى هیجانى(مثل افسردگى، اضطراب) و اختلال سلوک غالب هستند
نامشخص: براى واکنش هاى ناسازگارانه اى که با عنوان یکى از انواع فرعى مشخص اختلال سازگارى قابل طبقه بندى نیستند
تفاوت اختلالات سازگاری با اختلالات اضطرابی، استرس حاد و استرس پس از سانحه PTSD
ممکن است این اختلال روانی با اختلالات اضطرابی و اختلال استرس پس از سانحه PTSD و اختلال استرس حاد اشتباه گرفته شود.
تفاوت اختلالات سازگاری با اختلالات اضطرابی در این است که در اختلالات اضطرابی هیچ عامل یا منبع استرسزایی وجود ندارد اما در اختلالات سازگاری عواملی استرسزا فرد را دچار مشکل کردهاند.
تفاوت اختلال استرس حاد و استرس پس از سانحه یا PTSD با اختلالات سازگاری در شدت عوامل استرسزا است. در استرس حاد و استرس پس از سانحه PTSD، عوامل استرسزا شدیدتر و نیرومندتر از اختلالات سازگاری هستند.
همچنین نشانهها و معیارهایی که برای این اختلالات شناخته شده است متفاوت است پس در تشخیص این اختلالات روانشناختی باید دقت داشت و به سادگی از نشانهها نگذشت.
اختلالات سازگاری عبارت است از علایم احساسی یا رفتاری بیش از اندازه در پاسخ به یک موقعیت استرس زا در زندگی. در این حالت فرد قادر نیست آن طور که انتظار میرود با تغییرات پیش آمده در زندگی سازگاری حاصل کند، که این امر به نوبه خود باعث خلل وارد آمدن به کار کردهای فرد در زندگی روزانه می شود.
اختلالات سازگاری یا انطباقی، به واکنشهای غیرانطباقی کوتاه مدت نسبت به موضوعاتی هستند که شخص عادی آن را یک مصیبت شخصی و روانپزشک آن را یک استرس روانی- اجتماعی می داند. انتظار می رود که اختلال انطباق مدت کوتاهی پس از رفع عامل استرس زا برطرف شود یا اگر پایدار می ماند، سطح جدیدی از سازگاری حاصل شده باشد.
اختلال سازگاری، گاهی اوقات افسردگی موقعیتی نیز نامیده میشود و واکنش غیر طبیعی و بیش از حد به یک استرسوری بارز قابل شناسایی است، در این حالت واکنش فرد به موقعیت استرسزا شدیدتر از حد معمول است و میتواند منجر به اختلال در عملکرد اجتماعی، شغلی و یا علمی فرد شود.
این پاسخ شدید ممکن است در نتیجهی یک رویداد واحد باشد: مانند سیل یا آتشسوزی، ازدواج، طلاق، شروع مدرسه، از دست دادن شغل یا شروع یک شغل جدید همچنین ممکن است اختلال در نتیجه چند مشکل به وجود آید: مانند مشکلات زناشویی که همزمان با چالشهای شغلی همراه است. عوامل استرسزا ممکن است وقایع روزمرهی زندگی باشد، مانند شرایط کودکی که بارها و بارها شاهد جدل پدر و مادرش بوده است، یا زندگی در یک محلهی نامناسب.
اختلال سازگاری اغلب موجب افسردگی، اضطراب، رفتارهای هنجار شکنانه یا نادرست و یا سایر واکنشهای ناسازگاری، مانند مشکلات در محل کار یا مدرسه، شکایتهای جسمانی یا انزوای اجتماعی میشود.
اختلال سازگاری با افزایش خطر خودکشی و سوء مصرف مواد، ایجاد عارضههای پزشکی در اثر طولانی شدن درمان و تداخل با سایر درمانهای پزشکی همراه است. هنگامی که این اختلال به مدت طولانی ادامه یابد، ممکن است به یک بیماری جدیتر همچون اختلال افسردگی شدید تبدیل شود.
اختلالات سازگاری بسیار رایج هستند؛ درصد افرادی که درمانهای سرپایی روانپزشکی را دریافت میکنند که اختلال در آنها قابل تشخیص است، بین ۵ تا ۲۰ درصد میباشند. در مشاورههای روانپزشکی بیمارستان، این اختلال ممکن است شایعترین تشخیص، اغلب نزدیک به ۵۰ درصد، باشد.
ملاک هاى تشخیصى اختلالات سازگاری در DSM-5
A. ایجاد نشانه های هیجانی یا رفتاری در پاسخ به عامل (عوامل) استرس زا که ظرف ۳ ماه از شروع عامل (عوامل) استرس زا روی می دهند.
B. این نشانه ها یا رفتارها از لحاظ بالینی اهمیت دارند، که به وسیله یک یا هر دو مورد زیر ثابت می شود:
۱ ناراحتی محسوسی که با در نظر گرفتن موقعیت بیرونی و عوامل فرهنگی که ممکن است بر شدت نشانه و جلوه آن تأثیر داشته باشند، با شدت عامل استرس زا بی تناسب است.
۲ اختلال قابل ملاحظه در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینه های مهم دیگر عملکرد
C. اختلال مرتبط با استرس، ملاک های اختلال روانی دیگر را برآورده نمی کند و صرفا تشدید اختلال روانی از پیش موجود نیست
D. نشانه ها بیانگر داغدیدگی عادی نیستند
E. بعد از اینکه عامل استرس زا و پیامدهای آن خاتمه یافته باشند، نشانه ها به مدت بیش از ۶ ماه دیگر ادامه نمی یابند.
علائم و نشانهها
با توجه به تعریف اصطلاح اختلال سازگاری، نشانهها هنگامی رخ میدهند که فرد به یک واقعه یا موقعیت خاص پاسخ میدهد، مثلا ضرر کردن، مشکل در ارتباط با نزدیکان، یک اتفاق ناخواسته، ناامیدی یا شکست.
عوامل استرس زای مسبب بیماری ممکن است وقایع منفرد یا شرایط مداوم استرس زا باشند. آنها ممکن است مکرراً رخ دهند یا مستمر باشند. عوامل استرسزای معمول شامل اختلال در روابط نزدیک (به جز مرگ)، حوادثی که انطباق کلی فرد با اطرافش را مختل میکند (موارد اورژانسی یا فاجعه بار) و شکست یا زیان شغلی میباشد. علائم اختلال سازگاری عبارتند از: احساس ناخوشی، ناراحتی، نگرانی، اضطراب، بی خوابی، تمرکز کم، خشم، رفتار ناخوشایند، از دست دادن اعتماد به نفس، ناامیدی، احساس ضعف، نداشتن گزینههای مناسب، احساس منزوی شدن و یا جدا شدن از دیگران.
کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال سازگاری معمولاً این علائم را نشان میدهند: حالت افسرده و تحریکپذیر، اختلالات خواب، عملکرد ضعیف در مدرسه.
هیچ اختلال فیزیکی خاصی با اختلال سازگاری مطابقت ندارد، اما ممکن است فرد بخاطر علائمی همچون خواب نامناسب، درد، ناراحتیهای گوارشی، خستگی و سایر علائم معمول مرتبط با پاسخهای فیزیولوژیک استرس، نیاز به مشورت با یک متخصص سلامت داشته باشد.
مجموع احساسات درماندگی، حس بی کفایتی فردی و دیدگاه منفی نسبت به آینده در حالی که فرد میتواند احساس لذت کند، به عنوان «روحیهی ضعیف» توصیف میشود. روحیهی ضعیف یک عنصر ثابت از اختلال سازگاری است.
استفاده از Impact Thermometer در ترکیب با Distress Thermometer میتواند به شناسایی بیماران مبتلا به اختلال سازگاری کمک کند؛ با این حال تنها به کمک این اندازه گیریها نمیتوان بین اختلال سازگاری و سایر اختلالات افسردگی، افتراق قائل شد.
مشخص کنید آیا:
همراه با خلق افسرده: خلق پایین، اشک آلودگى، یا احساس ناامیدى غالب هستند
همراه با اضطراب: حالت عصبى، نگرانى، تنیدگى، یا اضطراب جدایى غالب است
همراه با اضطراب و خلق افسرده مختلط: ترکیبى از افسردگى و اضطراب غالب است
همراه با اختلال سلوک: اختلال سلوک غالب است
همراه با اختلال هیجانات و سلوک مختلط: نشانه هاى هیجانى(مثل افسردگى، اضطراب) و اختلال سلوک غالب هستند
نامشخص: براى واکنش هاى ناسازگارانه اى که با عنوان یکى از انواع فرعى مشخص اختلال سازگارى قابل طبقه بندى نیستند
تفاوت اختلالات سازگاری با اختلالات اضطرابی، استرس حاد و استرس پس از سانحه PTSD
ممکن است این اختلال روانی با اختلالات اضطرابی و اختلال استرس پس از سانحه PTSD و اختلال استرس حاد اشتباه گرفته شود.
تفاوت اختلالات سازگاری با اختلالات اضطرابی در این است که در اختلالات اضطرابی هیچ عامل یا منبع استرسزایی وجود ندارد اما در اختلالات سازگاری عواملی استرسزا فرد را دچار مشکل کردهاند.
تفاوت اختلال استرس حاد و استرس پس از سانحه یا PTSD با اختلالات سازگاری در شدت عوامل استرسزا است. در استرس حاد و استرس پس از سانحه PTSD، عوامل استرسزا شدیدتر و نیرومندتر از اختلالات سازگاری هستند.
همچنین نشانهها و معیارهایی که برای این اختلالات شناخته شده است متفاوت است پس در تشخیص این اختلالات روانشناختی باید دقت داشت و به سادگی از نشانهها نگذشت.
* 7 نشانه اختلال سازگاری
احساس افسردگی
آسیب رساندن فرد به موقعیت های اجتماعی خود
اضطراب، استرس و نگرانی
لرزش و تیک عصبی
مشکلات جسمی( مانند سردرد، شکم درد و درد سینه)
تپش قلب زیاد
مشکلات رفتاری ( مانند فرار از مدرسه، آسیب رساندن به اشیا، رانندگی بدون احتیاط و دعوا)
پس روی در زندگی
آسیب رساندن فرد به موقعیت های اجتماعی خود
اضطراب، استرس و نگرانی
لرزش و تیک عصبی
مشکلات جسمی( مانند سردرد، شکم درد و درد سینه)
تپش قلب زیاد
مشکلات رفتاری ( مانند فرار از مدرسه، آسیب رساندن به اشیا، رانندگی بدون احتیاط و دعوا)
پس روی در زندگی
توجه: این نشانه ها در اختلال سازگاری بسته به فرد ممکن است متفاوت باشند. همچنین ممکن است فرد از عامل بوجود آورنده استرس آگاه نباشد.
شیوع
شیوع این اختلال از ۲ تا ۸ درصد بین جمعیت عمومی تخمین زده می شود.
شیوع آن در زنان دوبرابر مردان است.
زنان مجرد عموماً درمعرض خطر بیشتری شناخته شده اند.
موارد تشخیص این اختلال در کودکان و نوجوانان، بین دخترها و پسرها یکسان است.
این اختلالات در نوجوانان بیشتر تشخیص داده می شوند ولی ممکن است در هر سنی روی دهند.
دربین نوجوانان هردو جنس، انواع شایع عامل استرس زای زمینه ساز عبارتند از:
مشکلات تحصیلی، طردشدن از سوی والدین، طلاق پدر و مادر و سوءمصرف مواد. در بزرگسالان عوامل استرس زای زمینه ساز شایع عبارتند از: مسائل زناشویی، طلاق، انتقال به محیط تازه و مشکلات مالی.
شیوع این اختلال از ۲ تا ۸ درصد بین جمعیت عمومی تخمین زده می شود.
شیوع آن در زنان دوبرابر مردان است.
زنان مجرد عموماً درمعرض خطر بیشتری شناخته شده اند.
موارد تشخیص این اختلال در کودکان و نوجوانان، بین دخترها و پسرها یکسان است.
این اختلالات در نوجوانان بیشتر تشخیص داده می شوند ولی ممکن است در هر سنی روی دهند.
دربین نوجوانان هردو جنس، انواع شایع عامل استرس زای زمینه ساز عبارتند از:
مشکلات تحصیلی، طردشدن از سوی والدین، طلاق پدر و مادر و سوءمصرف مواد. در بزرگسالان عوامل استرس زای زمینه ساز شایع عبارتند از: مسائل زناشویی، طلاق، انتقال به محیط تازه و مشکلات مالی.
تشخیص
معیارهای تشخیص DSM برای اختلال سازگاری عبارتند از:
علائم عاطفی یا رفتاری در پاسخ به یک استرسوری قابل شناسایی در طی ۳ ماه از زمان آغاز تنش، شروع میشود.
بعلاوه اضطراب بارز که حتی با در نظر گرفتن عوامل فرهنگی یا عوامل خارجی، که نسبت به شدت عامل استرس زا نامتناسب بنظر میرسد و همینطور ناهماهنگی چشمگیری در زندگی اجتماعی، شغلی یا سایر جنبههای کاربردی فرد به وجود میآورد.
۴ عارضه اختلال سازگاری
- مشکل در حفظ روابط با شغل
- به دراز کشیدن این گونه مشکلات در نوجوانان
- روی آوردن به الکل یا مواد مخدر برای غلبه بر علایم و احساسات نامطلوب
- اضطراب و افسردگی مزمن
این نشانهها یا رفتارها به لحاظ بالینی معنی دار میباشند، که نشان دهنده یک یا هر دو مورد از موارد زیر هستند:
۱-استرس با شدت استرسور متناسب نیست، حتی با در نظر گرفتن شرایط خارجی و بستر فرهنگیای که ممکن است شدت و نمایش علائم را تحت تاثیر قرار دهد.
۲-آسیبهای مشخص و شناخته شده در زمینههای اجتماعی، حرفهای یا سایر فیلدهای عملکردی.
پس از پایان استرسور (یا عواقب آن) علائم بیش از ۶ ماه ادامه پیدا نمیکند.
شش عامل تصریح کننده زیر برای شناسایی زیر مجموعههای اختلال سازگاری مورد استفاده قرار میگیرند:
حالت افسردگی: نشانههای افسردگی (خلق پایین، از دست دادن انگیزه، لذت کم) بیانگر تصویر بالینی این عارضه است.
حالت اضطراب: نشانههای اضطراب (نگرانی، اغراق در احتمالات منفی، احساس عدم حمایت یا آشفتگی) نشان دهندهی تصویر بالینی این عارضه است.
حالت اضطراب و افسردگی توام: نشانههای برجستهای که حالتی مرکب از افسردگی و اضطراب را نشان میدهد.
عوامل افزایش دهنده خطر اختلال سازگاری
- میزان نامطلوب بودن تغییراتی که عامل استرس زا به وجود آمده است.
- این که آیا واقعه استرس زا به طور ناگهانی رخ داده یا قبلا انتظار آن می رفته است.
- اهمیت منحصر به فرد واقعه استرس زا در زندگی فرد نبود
- حمایت مناسب از فرد (مثلا از طرف خانواده، دوستان، و نیز ارتباطات مذهبی فرهنگی و اجتماعی)
-میزان آسیب پذیری فرد به تجربیات استرس زا در زندگی
عوامل بروز اختلال سازگاری
عامل اصلی پدیدار شدن این اختلال، بوجود آمدن حوادث استرس زا میباشد.
در افراد بالغ، این اختلال معمولا ناشی از عواملی مانند:
مشکلات زناشویی
مشکلات خانوادگی
مشکلات تحصیلی
مشکلات شغلی و اقتصادی است.
در نوجوانان، این اختلال اغلب بعلت وجود مشکلات تحصیلی، خانوادگی، مشکلات والدین و مشکلات جنسی بوجود می آید.
وقایع استرس زا
یک یا چندین وقایع استرس زا در زندگی ممکن است خطر ابتلا به اختلال سازگاری را افزایش دهد و این ممکن است در هر نوع رویداد استرس زا در زندگی فرد اتفاق بیافتد هر دو رویدادهای مثبت و منفی نیز می تواند موجب استرس شدیدی شود.
برخی از نمونه های رایج عبارتند از:
تشخیص یک بیماری جدی
مشکل در مدرسه
طلاق یا فروپاشی یک رابطه
از دست دادن شغل
داشتن یک نوزاد
مشکلات مالی
حمله فیزیکی جان سالم به در بردن از یک فاجعه
بازنشستگی
مرگ یک دوست
ادامه تحصیل در مکانی دور
در برخی موارد، افرادی که با موقعیت های استرس زا روبرو هستند بیشتر در معرض ابتلا به اختلال سازگاری قرار می گیرند .
خطر ابتلا به اختلالات سازگاری در دوران کودکی بیشتر است .
بیش فعالی و یا سوء استفاده جنسی، اختلالات خانوادگی در اوایل زندگی ممکن است فرد را بیشتر در معرض این اختلال قرار دهد.
دیگر عوامل تشدید کننده عبارتند از:
مشکلات روحی و روانی
قرار گرفتن در معرض جنگ یا خشونت
شرایط دشوار زندگی
پیامدهای اختلالات سازگاری بیشتر افراد بزرگی سال در ظرف شش ماه بهبود می یابند و پیامدهای بلند مدتی ندارد. گرچه ، افرادی که دچار یکی از اختلالات سلامت روانی ، مشکل سوء مصرف مواد یا یک اختلال سازگاری مزمن باشد ، بیشتر احتمال دارد که دچار مشکلات روحی و روانی طولانی مدت شود ،مانند :
افسردگی
اعتیاد یه الکل و مواد مخدر افکار و رفتار خودکشی
در مقایسه با بزرگسالان، نوجوانان مبتلا به اختلال سازگاری به طور قابل توجهی در معرض خطر مشکلات طولانی مدت هستند .
علاوه بر افسردگی، سوء مصرف مواد و رفتار خودکشی، نوجوانان با اختلال سازگاری در معرض خطر ابتلا به اختلالات روانی زیرمی باشند از جمله:
شیزوفرنیا
اختلال دو قطبی
اختلال شخصیت ضد اجتماعی
سبب شناسی اختلالات سازگاری
در ایجاد این اختلال چند عامل تاثیر گذار است. شدت عامل استرس زا به درجه، مقدار، طول مدت، برگشت پذیری، محیط و زمینه فردی بستگی دارد.
عوامل روانپویشی این اختلال به سه عامل مهم اشاره دارد، شامل ماهیت استرس زا، معنی خودآگاه و ناخودآگاه عامل استرس زا و آسیب پذیری قبلی بیمار می باشد.
محققان در حال تلاش برای کشف عامل موثر در اختلالات سازگاری هستند. همانند اختلالات روانی، علت این اختلال پیچیده است و ممکن است با ژنتیک، تجربیات زندگی ، خلق و خوی و حتی تغییر در مواد شیمیایی طبیعی مغز مرتبط باشد.
در مطالعات روانکاوی به نقش مادر و محیط پرورش شخص در توانایی واکنش به استرس تاکید شده است. نقش مادر توجه به نیاز های کودک و حمایت کافی برای رشد او مهم است. چرا که کودک را قادر به تحمل محرومیت های زندگی می کند.
ارتباط بین عامل استرس زا و اینکه فرد در چه مرحله ای از زندگی به سر می برد، وجود دارد.
احتمال بروز این علائم در پاسخ به رویدادهای آسیب زا زندگی تا حدودی تحت کنترل عوامل ژنتیکی قرار دارد.
مدیریت اختلال سازگاری
انتخاب درمان مناسب برای اختلال سازگاری یک تصمیم بالینی است. در حال حاضر هیچ توافقی برای درمان مطلوب وجود ندارد. هر دو نوع درمان روانشناختی و دارویی ممکن است در نظر گرفته شود. از آنجا که اختلال سازگاری اغلب محدود به زمان است، روان درمانی کوتاه مدت و طولانی مدت برای درمان اختلال اغلب کافی است. اهداف درمان کوتاه مدت معمولاً عبارتند از:
آنالیز عوامل استرسزای اثرگذار بر بیمار و تلاش برای حذف یا به حداقل رساندن آنها (حل مسئله)
شفاف سازی یا ترجمه اسمی که بیمار به استرسور میدهد.
ایجاد قالب جدید از استرسور برای بیمار
شفاف سازی در مورد نگرانیها و تجربههای متضاد بیمار
شناسایی اهداف کاهنده استرسور
افزایش مهارتهای مقابلهای و توانایی کنار آمدن بیمار با شرایط (کنترل احساسات و اجتناب از روشهای ناهنجار برای ایجاد عادت همچون سوء مصرف مواد مخدر)
ایجاد چشم انداز در مورد عوامل استرسزا، ایجاد روابط جدید، بدست آوردن حمایت و مدیریت خود و عوامل استرسزا
درمان
درمان اختلالات سازگاری
درمان انتخابی اختلالات سازگاری روان درمانی می باشد. در درمان این افراد باید به این نکته توجه داشت که تفاهم و همدلی درمانگر نباید موجب تقویت علائم شود. خانواده درمانی نیز برای این اختلال مفید می باشد.
مراقبت از خود، روان درمانی، و در بعضی از موارد، استفاده از دارو.
۱.انتخاب درمان بر مبنای شدت اختلال سازگاری و تأثیری که بر زندگی فرد گذاشته است خواهد بود.
۲. خانواده و دوستان فرد میتوانند به وی در سازگاری با واقعه کمک کنند. همچنین فرد با کمک آنها میتواند در زندگی خود تغییراتی را به وجود آورد که در آینده بتواند سازگاری بهتری با وقایع زندگی داشته باشد.
۳. خود فرد هم میتواند روش سازگاری با واقعه استرسزا را فرا گیرد، عوامل استرسزا و احساسات خود را در مورد آنها به طور روزانه یادداشت کند، با دوست خود در مورد تجربیاتش صحبت کند، به یک گروه حمایتی بپیوندد، سلامت جسمی خود را فراموش نکند ، رژیم غذایی، ورزش، و خواب مناسب.
۴. روشهای روان درمانی مختلفی برای کمک به فائق آمدن به اختلال سازگاری موجود هستند و اثربخشی آنها به اثبات رسیده است. هر کدام از این روشها که مورد استفاده قرار گیرد، غالباً برای مدت کوتاهی مورد نیاز خواهد بود. در بعضی از موارد ممکن است خانواده درمانی توصیه شود، از جمله مشاوره زناشویی.
روش های درمان اختلال سازگاری مراقبت از خود، روان درمانی، و در بعضی از موارد، استفاده از دارو. انتخاب درمانی بر مبنای شدت اختلال سازگاری و تأثیری که بر زندگی فرد گذاشته است خواهد بود. خانواده و دوستان فرد می توانند به وی در سازگاری با واقعه کمک کنند.
همچنین فرد با کمک آنها می تواند در زندگی خود تغییراتی را به وجود آورد که در آینده بتواند سازگاری بهتری با وقایع زندگی داشته باشد.
خود فرد هم می تواند روش سازگاری با واقعه استرس زا را فرا گیرد، عوامل استرس زا و احساسات خود را در مورد آنها به طور روزانه یادداشت کند، با دوست خود در مورد تجربیاتش صحبت کند، به یک گروه حمایتی بپیوندد، و سلامت جسمی خود را فراموش نکند (رژیم غذایی، ورزش، و خواب مناسب).
روش های روان درمانی مختلفی برای کمک به فائق آمدن به اختلال سازگاری موجود هستند و اثربخشی آنها به اثبات رسیده است. هر کدام از این روشها که مورد استفاده قرار گیرد غالب برای مدت کوتاهی مورد نیاز خواهد بود. در بعضی از موارد ممکن است خانواده درمانی توصیه شود (از جمله مشاوره زناشویی).
درمان انتخابی اختلالات سازگاری روان درمانی می باشد. در درمان این افراد باید به این نکته توجه داشت که تفاهم و همدلی درمانگر نباید موجب تقویت علائم شود. خانواده درمانی نیز برای این اختلال مفید می باشد.
مراقبت از خود، روان درمانی، و در بعضی از موارد، استفاده از دارو.
۱.انتخاب درمان بر مبنای شدت اختلال سازگاری و تأثیری که بر زندگی فرد گذاشته است خواهد بود.
۲. خانواده و دوستان فرد میتوانند به وی در سازگاری با واقعه کمک کنند. همچنین فرد با کمک آنها میتواند در زندگی خود تغییراتی را به وجود آورد که در آینده بتواند سازگاری بهتری با وقایع زندگی داشته باشد.
۳. خود فرد هم میتواند روش سازگاری با واقعه استرسزا را فرا گیرد، عوامل استرسزا و احساسات خود را در مورد آنها به طور روزانه یادداشت کند، با دوست خود در مورد تجربیاتش صحبت کند، به یک گروه حمایتی بپیوندد، سلامت جسمی خود را فراموش نکند ، رژیم غذایی، ورزش، و خواب مناسب.
۴. روشهای روان درمانی مختلفی برای کمک به فائق آمدن به اختلال سازگاری موجود هستند و اثربخشی آنها به اثبات رسیده است. هر کدام از این روشها که مورد استفاده قرار گیرد، غالباً برای مدت کوتاهی مورد نیاز خواهد بود. در بعضی از موارد ممکن است خانواده درمانی توصیه شود، از جمله مشاوره زناشویی.
روش های درمان اختلال سازگاری مراقبت از خود، روان درمانی، و در بعضی از موارد، استفاده از دارو. انتخاب درمانی بر مبنای شدت اختلال سازگاری و تأثیری که بر زندگی فرد گذاشته است خواهد بود. خانواده و دوستان فرد می توانند به وی در سازگاری با واقعه کمک کنند.
همچنین فرد با کمک آنها می تواند در زندگی خود تغییراتی را به وجود آورد که در آینده بتواند سازگاری بهتری با وقایع زندگی داشته باشد.
خود فرد هم می تواند روش سازگاری با واقعه استرس زا را فرا گیرد، عوامل استرس زا و احساسات خود را در مورد آنها به طور روزانه یادداشت کند، با دوست خود در مورد تجربیاتش صحبت کند، به یک گروه حمایتی بپیوندد، و سلامت جسمی خود را فراموش نکند (رژیم غذایی، ورزش، و خواب مناسب).
روش های روان درمانی مختلفی برای کمک به فائق آمدن به اختلال سازگاری موجود هستند و اثربخشی آنها به اثبات رسیده است. هر کدام از این روشها که مورد استفاده قرار گیرد غالب برای مدت کوتاهی مورد نیاز خواهد بود. در بعضی از موارد ممکن است خانواده درمانی توصیه شود (از جمله مشاوره زناشویی).
رویکردهایی که ممکن است برای کنترل اختلال مفید باشند، عبارتند از:
روان درمانی حمایتی
روان درمانی روان شناختی
مداخله در بحران
درمانهای خانوادگی و گروهی
استفاده از پشتیبانی گروههای خاص استرسور
درمان شناختی- رفتاری(CBT)
روان درمانی بین فردی
درمان مبتنی بر ذهنیت
درمان مبتنی بر اینترنت (در حال تست)
دارو درمانی
برای درمان این اختلال روانی کمتر از دارودرمانی بهرهبرداری میشود چون تاثیر داروها ممکن است موقتی و کوتاهمدت باشند و این داروها ممکن است فرد را به وابستگی دارویی دچار کند. پس دارو درمانی نقش کمرنگی در درمان اختلالات سازگاری دارد اما ممکن است برای کنترل شدت بیماری از داروهای ضدافسردگی و ضداضطراب بهرهگیری شود.
از طرفی با توجه به این که اختلالات سازگاری معمولا کوتاه مدت هستند، معمولا نیازی به دارو وجود ندارد. اما امکان دارد برای بی خوابی یا سایر علایم خاص، بسته به شدت آنها، دارو تجویز شود. دارو درمانی میتواند به بهبود مهارتهای مقابلهای فرد با علائمی نظیر بیخوابی، اضطراب، یا احساس کسالت کمک کند.
داروهایی که در این زمینه کاربرد دارند، عبارتند از:
بنزودیازپینها (Benzodiazepines) ؛ به عنوان مثال، لورازپام، الپرازولام
یک آنکسیولیتیک غیر بنزودیازپین (اتیفاکسین)، که در یک مطالعه بالینی در فرانسه مورد استفاده قرار گرفته است.
استفاده نوبتی یا محدود به زمان از داروهای آرام بخش بنزودیازپین (به عنوان مثال، زولپیدم)
سرتالین، ونلافاکسین (SSRIیا SNRI) (توجه داشته باشید که به دلیل تأخیر در دفع این داروها، برای بیمارانی که علائم آنها کمتر از چند به طول میانجامد، کاربرد ندارند.)
داروهای ضد اضطراب ضعیف (به عنوان مثال، هیدروکسازین) Mildly anxiolytic antihistamines
عصارههای گیاهی آرام بخش (به عنوان مثال، کوا کوا و والریان)
البته مطالعات بیشتر برای بررسی اثربخشی این عوامل و داروهای جدید کشف شده در درمان اختلال سازگاری، لازم به انجام است.
سیر و پیش آگهی اختلالات سازگاری
به طور کلی این اختلال اگر درمان مناسب آن انتخاب شود، پیش آگهی خوبی دارد. اکثر بیماران طی ۳ ماه به کارکرد قبلی خود بازمی گردند. نوجوانان نسبت به بزرگسالان زمان بیشتری برای بهبودی نیاز دارند.
خطر اقدام به خودکشی بخصوص در نوجوانان بیشتر است.
عوامل تشدید اختلالات سازگاری اگر چه علت اختلالات سازگاری ناشناخته است، اما برخی عوامل ممکن است موجب اختلالات سازگاری شود.
شانس ابتلا به این اختلال در میان کودکان و نوجوانان، دختران و پسران به یک اندازه است . اما در میان بزرگسالان، زنان دو برابر بیشتراز آقایان با اختلالات سازگاری تشخیص داده شده اند .
زمینه بیماری
اختلال سازگاری ناشی از استرس میباشد و اختلال کوتاه مدت و غیر روانپریشانه است. افراد مبتلا به این اختلال در بعضی از عناصر عملکردی خود بخاطر رفتار هیجانی، استرس یا احساسات در مقابله با یک استرسور قابل شناسایی یا یک تغییر قابل توجه، دچار مشکل میشوند. در کودکان این اختلال میتواند ناشی از جدایی والدین یا طلاق، تولد برادر یا خواهر کوچکتر یا از دست دادن چیزی که کودک به آن دلبستگی داشت (به عنوان مثال حیوان خانگی) باشد. در بزرگسالان استرسورهای معمول شامل: ایجاد مشکل در روابط، از دست دادن شغل یا مشکلات مربوط به شغل، ورشکستگی، تغییرات ناخواسته (مثلا تغییر محل زندگی بخاطر شغل همسر)، تشخیص یا بدتر شدن یک مشکل جدی سلامتی میباشد. اختلال سازگاری ممکن است در واکنش به عوامل استرسزا مانند بلایای طبیعی یا خشونت نیز شروع شود.
این اختلال معمولاً در عرض سه ماه از زمان وقوع استرسور شروع میشود و باید زمانی که استرسور از بین رفت یا فرد به شرایط عادت کرد، ( معمولاً در شش ماه) برطرف شود. ممکن است اختلال در صورتی که مواجهه با استرسور به مدت طولانی ادامه یافت، همچنان باقی بماند. اگر چه با توجه به تعریف، اختلال سازگاری خود محدود شونده است، ناراحتی، آشفتگی و اضطراب ناشی از آن قابل توجه میباشد و عواقب آن، از جمله احتمال خودکشی، بسیار مهم است.
پاتوفیزیولوژی
پاتولوژی اختلال سازگاری بسته به شدت و کیفیت استرسور (کوتاه، طولانی، بین فردی، فردی و غیره) متفاوت و بر اساس علائم غالب است. زندگی انسان شامل سازگاری دائمی با تغییرات است و انسانها چندین سیستم برای پاسخ به اضطراب دارند. مشکل و اختلال، زمانی به وجود میآید که نیاز به انطباق، بیشتر از ظرفیت تحمل فرد برای متعادل بودن از نظر روانی و منطقی باشد. انطباق در سطح فیزیولوژیکی شامل فعالیت انتقال دهندههای مونوآمین، هورمونها و سایر تعدیلکنندههای عصبی(neuromodulator) است که بر مناطق مختلف مغزی و بر ارگانهای مختلف بدن اثر میگذارند. واکنشها در مقابل استرس ممکن است بر بسیاری از عناصر رفتار، از جمله خواب، حساسیت و واکنش یا ساختار رفتاری، کارکردهای غیرارادی مانند ضربان قلب و فشار خون، هضم، حرکت و حساسیت به درد، تأثیر بگذارد. هر یک از اینها ممکن است توسط یک پاسخ به استرس کنترل نشده یا شدید مختل شود. در مطالعهای که توسط رائو و همکارانش انجام شد، رابطه ارتباط غلظت سروتونین خون با اختلالات روانپزشکی مورد ارزیابی قرار گرفت. رائو () و همکارانش، مشاهده کردند که بیماران مبتلا به اختلال سازگاری، دارای حداکثر ظرفیت اتصال پذیری گیرنده سروتونین a2پلاکتی هستند. این یافتهها با سایر بیماران روانی که خودکشی کرده بودند، انطباق داشت و در نتیجه آنها پیشنهاد کردند، از دست دادن کنترل در تحریکات خودکشی ممکن است با کاهش سرتونین و افزایش دسترسی گیرندهها با سرتونین a2در ارتباط باشد. دی روزا () و همکارانش مطالعهای انجام دادند و در آن سطح سرمی کربونیل پرو
تئین و پروتئینهای نیتروسیلیتی را که نشانگر بیولوژیک استرس اکسیداتیو هستند، مورد تحلیل قرار دادند. این نشانگرهای بیولوژیکی در ۱۹ شرکتکننده که قبلاً مورد سوء استفاده روانشناختی قرار گرفته بودند و اختلالات سازگاری مرتبط با مشکلات شغل در محل کار را داشتند، نسبت به ۳۸ فرد سالم بیشتر بود. این یافتهها نشان دهنده نقش مستقیم استرس اکسیداتیو در اختلال سازگاری است.
اتیولوژی
در انسان، معنای یک واقعه یا شرایط اغلب، بر دیدگاه فرد از استرسزا بودن آن اثر دارد. عواملی که برای فرد به عنوان استرسور تلقی شده و به تبع آن اختلال تنظیم کننده ایجاد میشود، شامل ویژگیهای ژنتیکی است که بر الگوی فعالیت شخص و پاسخهای عصبی او اثر گذار است.
شخصیت پیشین فرد ؟!، سوابق شخصی فرد، مرحله توسعه (stage of development)، کیفیت روحی (ظرفیت شناختی، الگوهای مقابلهای معمول)، دیدگاه کلی فرد، شکل و نحوه ارائه استرسور نیز در نحوهی واکنش فرد به استرس اثر گذار است. چیزی که ممکن است توسط یک فرد، به عنوان یک عامل تحریک کننده جزئی تلقی شود، میتواند عامل استرسزایی باشد که منابع و مهارتهای مقابلهای فرد دیگری را به چالش میکشد.
عوامل مؤثر بر توسعه و ایجاد اختلال سازگاری در کودکان و نوجوانان شبیه به عواملی است که بر بزرگسالان نیز اثر گذار است.
در سال ۱۹۹۶، تامب (Tomb) چهار عامل زیر را شناسایی کرد که ممکن است در ایجاد اختلالات سازگاری در کودکان اثرگذار باشند:
طبیعت استرسور
میزان آسیبپذیر بودن کودک
عوامل درونی همچون: سن، جنسیت، هوش، میزان احساسات، میزان خودآگاهی کودک، مهارتهای مقابلهای، خلق و خو و تجربههای شخصی کودک در گذشته.
عوامل خارجی همچون: والدین و سیستمهای پشتیبانی، اهداف و انتظارات، میزان درک و مهارتهای کودک، بلوغ و میزان حمایتی که کودک از محیط بزرگتر دریافت میکند.
مهمترین فاکتور در پیشرفت اختلال سازگاری در یک کودک میزان آسیبپذیری او میباشد، که به عوامل درونی و محیطی که کودک در آن زندگی میکند، بستگی زیادی دارد.
فاکتورهای روانی مرتبط با اختلالات همراه
مطالعات انجام شده بر روی ۶۸۶ بیمار مبتلا به اختلال سازگاری، تأیید کرد که افرادی که به طور قابل توجهی بیشتر به روانپزشک مراجعه کرده بودند، متأهل بوده، تمام وقت مشغول به کار بودند و یا به تنهایی زندگی نمیکردند.
این یافتهها نشان میدهد که بیماریهای روحی افراد را مستعد ابتلا به اختلال سازگاری میکند. متداولترین تشخیص همراه با اختلال سازگاری، اختلالات شخصیت، اختلالات روانشناختی ارگانیک(organic mental disorders) و اختلالات سوء مصرف مواد روانگردان است. اسکیزوفرنی و اختلالات خلقی به نسبت کمتر متداول هستند. در یک مطالعه دیگر، وجود یک اختلال همراه، یکی از عوامل افزایش خطر فکر کردن به خودکشی و تلاش برای انجام آن بود.
عوامل اجتماعی مرتبط با خودکشی
پولیاکووا(Polyakova) و همکارانش در مطالعهای که در مقایسهی خصوصیات تلاش به خودکشی در ۶۹ بیمار مبتلا به افسردگی شدید با ۸۶ بیمار مبتلا به اختلال سازگاری انجام دادند، تفاوت معنی داری در روشهای خودکشی بین دو گروه مشاهده نشد اما چندین تفاوت اجتماعی و آماری وجود داشت.
بیماران مبتلا به اختلال سازگاری که خودکشی کرده بودند، اغلب دارای تحصیلات کمتر و وضعیت اجتماعی ضعیفتر نسبت به بیماران مبتلا به افسردگی شدید بودند. علاوه بر این، اغلب مجرد بودند. در بیش از نیمی از بیماران مبتلا به اختلال سازگاری که تلاش برای خودکشی انجام داده بودند، والدین خود را در سنین کودکی از دست داده بودند، و یا محرومیتهای عاطفی از دوران کودکیشان گزارش شده بود. در حالی که در کمتر از ۳۵٪ از بیماران مبتلا به افسردگی شدید چنین تجربیاتی گزارش شده است.
اگر چه دادههای به دست آمده در این زمینه محدود است، اما مطالعات نشان میدهد که بزرگسالان مبتلا به اختلال سازگاری دارای پیش آگهی بلندمدت بهتری هستند، در حالی که نوجوانان در معرض خطر ابتلا به بیماریهای عدیده و شدید روانپزشکی هستند.
هیچ ارتباط معنی داری بین اختلال سازگاری و مرگ و میر وجود ندارد؛ با این حال، مطالعات نشان میدهد که در بیماران مبتلا به اختلال سازگاری، میزان مرگ و میر افزایش مییابد.
بیماران مبتلا به این اختلال اغلب اقدام به صدمه زدن عمدی به خود میکنند، که این میزان به نسبت بیشتر از سایر اختلالات است. همچنین افراد مبتلا به اختلال سازگاری در معرض سوء مصرف مواد مخدر و الکل قرار دارند.
عواقب مورد انتظار اختلال سازگاری چیست؟
معمولا با موفقیت در سازگاری با تغییرات زندگی با پایان واقعه استرس زا مشکل خود به خود حل می شود. در مواردی که فرد نتواند خود به تخفیف علایم کمک کند، درمان کمک کننده خواهد بود.
اختلال سازگاری اصولا شایع بوده اما معمولا موقتی است و بیشتر در سنین نوجوانی و میانسالی و پیری اتفاق می افتد.
اختلال سازگاری اصولا شایع بوده اما معمولا موقتی است و بیشتر در سنین نوجوانی و میانسالی و پیری اتفاق می افتد.
آموزش بیمار
اختلال سازگاری زمانی اتفاق میافتد که یک استرسور بیش از ظرفیت و مهارتهای مقابلهای فرد باشد. استرسور میتواند هر چیزی باشد که برای بیمار مهم است.
هر فرد بسته به اهمیت و شدت رویداد، شخصیت و خلق و سن و وضعیت رفاهیاش، واکنش متفاوتی به شرایط مختلف دارد. بنابراین، اختلال سازگاری ممکن است حاصل یک رویداد واحد بوده، یا ممکن است حاصل یک رشته از رویدادهای مختلف باشد. بیمار باید تشویق شود تا اهمیت شخصی رویداد استرسزا را بداند.
بیماران و خانوادهها باید اطمینان حاصل کنند که اثرات احساسی و جسمی وقایع استرسزا قابل فهم هستند و اغلب خود محدود شونده میباشند. بیماران عموماً ممکن است انتظار داشته باشند که به سطح عملکرد قبلی بازگردند، حتی اگر علائم اولیه آنها شدید باشد. بیمار باید بداند که علائم بیماری با یکدیگر مرتبط هستند.
سخن پایانی:
اگر احساس میکنید خودتان یا نزدیکانتان نشانههای این اختلال روانی را دارند پیش از هر چیزی پیش روانشناس بروید تا با مصاحبهی بالینی و بررسی نشانهها اختلال روانشناختی فرد به درستی تشخیص داده شود. به یاد بسپارید تشخیص اختلالات روانی همواره با روانشناس است و تنها با آگاهی داشتن از نشانههای اختلالات روانشناختی نمیتوانیم فرد را دچار یک اختلال روانی بدانیم.
منابع:
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM-5
خلاصۀ روان پزشکی کاپلان و سادوک بر اساس DSM-5
سایت های شفاکلیک، فکر بنیان، دکتر مجازی،آقای روانشناس
سایت میگنا