آقای مؤمنی یکی از شاگردان جناب شیخ رجبعلی خیاط (ره) میگفت:
من دستم زخم شده بود، رفتم خدمت
جناب شیخ،
گفت: مؤمنی دستت چه شده؟
گفتم: با آهن بریده،
گفت: میدانی چرا
اینطور شده؟ برای اینکه دختر کوچولویت را دعوا کردی و توی اتاق انداختی و
به مادرش گفتی: تا من نگفتم بیرون نیاید؟
آقای مؤمنی میگفت: من با تعجب
به جناب شیخ گفت اما من او را نزدم!
جناب شیخ گفت: اگر زده بودی که بدتر میشد! بعد اضافه کرد: حالا یک چادر کوچولو با اسباب بازی برایش میخری تا او دستهای کوچکش را بالا کند و بگوید: ای خدا! من از سر تقصیرات پدرم گذشتم ...
هر ایرانی بهطور متوسط 124دقیقه در هر روز را صرف بازیهای رایانهای میکند. با یک جمع و تفریق ساده، مشخص میشود که ایرانیان 40میلیون ساعت در هر روز به استفاده از گیم و بازیهای رایانهای مشغولند.
بر اساس این آمارها که شورایعالی اطلاعرسانی کشور اعلام کرده، شمار کاربران «گیم» در ایران روزانه افزون بر 20میلیون نفر و میانگین سنی استفادهکنندگان گیم در ایران نیز 18سال است و پیشبینی میشود این رقم در 10سال آینده به 28سال افزایش یابد.
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
به پنج دلیل کودکان را دوست دارم:
1- گریه می کنند، و گریه کلید بهشت است.
2- قهر می کنند ولی زود آشتی می کنند، چون که دلی بی کینه دارند.
3- چیزی را زود خراب می کنند، چون دلبستگی به دنیا ندارند.
4- با خاک بازی می کنند، چون غرور ندارند.
5- هر چه دارند می خورند، چون غم فردا ندارند.
منبع: اصول کافی، 6/50
تقریبا سه سال پیش بود که «لادن طباطبایی»، بازیگر نام آشنای سینما و تلویزیون، با دنیای بازیگری خداحافظی کرد اما فروردین امسال، اهمیت آگاهی بخشی درباره یک موضوع خاص باعث شد بار دیگر او را در یک گفتوگوی تلویزیونی ببینیم. آن موضوع، اوتیسم بود؛ همان بیماریای که دخترش «سُها» با آن درگیر بود.
او درطول
این سالها سعی کرده علاوه بر شناخت وحل مشکلات دخترش به مادران دیگری که
شرایطی مشابه با وی دارند نیز کمک کند تا در شناخت وحل مشکلات فرزندشان
توانمندتر شوند. او این کار را به شیوههای مختلفی انجام دادهاست؛ از
همکاری با انجمن خیریه اوتیسم گرفته تا حضور در تلویزیون وصحبت درباره این
بیماری.
*وقتی برای نخستین بار متوجه شدید مادر شدهاید چه حسی داشتید؟
آن موقع خیلی کم سن و سال بودم و چیزی یادم نمیآید. در واقع تصور میکردم مسیری است که باید طی شود. در آن مقطع دخترها در سن پایین ازدواج میکردند و همه هم سن و سالهای من صاحب فرزند شده بودند. من در آن زمان ۱۸ ساله بودم.
مادر و پدر در مقام مدیرخانه و خانواده نسبت به تربیت فرزندانشان مسوولیت جدی دارند. با تولد هر فرزند عضو جدیدی به کانون خانواده اضافه می گردد و در حقیقت دنیای جدیدی، فرا روی خانواده گشوده می شود. مرد و زن با فرزند دار شدن، مسوولیت سعادت بخشی یک انسان را پذیرفته اند و ناگفته نماند که عمده این مسوولیت، برعهده مادر است.
فرزندان بخصوص در سنین پایین مبانی فکری و شاکله رفتاری را از مادر می آموزند. اما در سنین بالاتر به ویژه پسرها در نوع رفتارهای اجتماعی، از پدر الگو می پذیرند. فرزندان، بسیاری از آداب تربیتی و رفتارهای اولیه اجتماعی، مثل حسن خلق و رفتار و ...را از مادر می آموزند.
نا گفته نماند، تربیت دینی روندی روشن و واضح دارد. والدین از آن جا که در تربیت فرزندان مسوولند باید از این روش تربیت دینی و از این مسیر مستقیم تبعیت نمایند. در این صورت هرچه فرزندان در راه الهی گام نهند، والدین هم در اعمال ایشان سهیم خواهند بود. اما اگر زمینه رشد و تعالی دینی را برای فرزندان فراهم کردند و آنها باز هم به سمت گناه و باطل رفتند ، والدین مسوول گناه آنها نیستند و به خاطر فرزندان عقاب نخواهند شد، مگر این که پدر و مادر زمینه گناه را برای آنان فراهم کرده باشند که در این صورت هرچه آن فرزند مرتکب گناه شود، والدین نیز بدان عقاب خواهند شد.