کاتل هم مانند آیزنک برای دست یافتن به متغیرها، یا عوامل اصلی شخصیت، در تحقیقات خود روش تحلیل عوامل را به کار می برد و نسبت به آن علاقه ی شدید نشان می دهد و می گوید اگر بحث از شخصیت نتواند چیزی را به اثبات برساند و اندازه بگیرد و به حساب درآورد باید نامش را فلسفه یا هنر گذاشت، نه نظریه ی شخصیت در روان شناسی.
کاتل تحلیل عوامل را به صورت اصلی و معمولی آن به کار می برد در صورتی که آیزنک در این روش تصرف کرده و آن را به صورت خاصی درآورد و نامش را « تحلیل معیار (1) » گذاشته است. فرق دیگری که میان این دو قهرمان تحلیل عوامل وجود است این است که آیزنک در تحقیقات خود سه متغیر با عامل اصلی به دست می دهد، در صورتی که عده ی متغیرها یا عوامل اصلی که کاتل به آنها می رسد از 16 تا 21 عامل است و در پاره ای موارد از این هم تجاوز می کند.
از جمله ی تستهای بسیاری که کاتل و همکارانش برای بررسی شخصیت تهیه و تعبیه کرده اند اینها هستند:
1- پرسشنامه های مربوط به عوامل شانزده گانه ی شخصیت. 2- پرسشنامه ی مربوط به شخصیت کودکان. 3- پرسشنامه ی مربوط به شخصیت دانش آموزان دبیرستانها. 4- تستهای تحلیلی انگیزش ( MAT ) (2) ...
باید دانست که علاقه و اعتقاد شدید کاتل به روش « تحلیل عوامل » مانع نیست که او نسبت به اطلاعاتی که توسط روشهای دیگر تحقیق به دست می آیند توجه داشته باشد.