همه می پرسند
چیست در زمزمه ی مبهم آب ؟
چیست در همهمه ی دلکش برگ ؟
چیست در بازی آن ابر سپید ؟
رویِ این آبی آرام بلند
که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال ...
بـوی ِ نـاب ِ بهشـت می دهـد همـۀ نام های ِ قشـنگ ِتـو
میگذارمشان روی ِ زخــم های دلم ..
گفته بودی"اَلجَبّـار"
یعنی کسی که جُبران می کند همـۀ
شکستگی هایِ دلت را
گفته بودی"اَلمُصَـوِّر"
یعنی کسی که از نُـو می سازد
همـۀ آنچه را ویـران شده است درون دلت
گفته بودی"الشّافـی"
یعنی کسی که شفا می دهد تمـام ِ
زخم هایِ عمیق و نا علاج را
هوای ِ دلـم سبک می شود با زمزمـۀ نام هایِ زیبایت
نَفـَس میـکِشَم در هوایِ مهـربانی هـایِ نابت ...