دکتر محس زندی، روانشناس و پژوهشگر: دیدهاید
وقتی آدم دعوا یا جر و بحثش با یکی تمام میشود و ماجرا فیصله مییابد و
به منزل میرود، هر چه میگذرد حرفها و استدلالها و حتی فحشهای بهتری به
ذهنش میرسد؟ بعد غصه میخورد که ای کاش این را گفته بودم. ای کاش آن را
گفته بودم. ای کاش فلان واکنش را نشان داده بودم.
این همان معجزهی فاصله است. معجزهاش هم این است که به انسان قدرت بینش بهتری میدهد. دلیلش هم واضح است. مغزِ آگاه و هشیارِ ما برای واکنشهای سریع طراحی نشده است. واکنشهای سریع مربوط به ناهشیار و قسمتهای غیرعالی مغز است که عموماً بر اساس غریزه و هیجان پاسخ میدهد.
ما که یکجور مغز نداریم. مثلاً در یک تقسیمبندی ساده مغز ما سهجور کارکرد دارد:
یک: مغز قدیم (تمساح وحشی): ما یک مغز قدیمی داریم که آن را مغز خزندگان (تمساح وحشی) مینامند. تمساح، چشم، گوش، قلب و ... دارد. میتواند فرار کند و پنهان شود. حمله کند و شکار کند. کار اصلی این قسمت از مغز نیز برای همین فعالیتهاست: حفظ بقا و مدیریت نیازهای حیاتی. همین الان شیئی به سمت شما پرتاب میشود. یا جاخالی میدهید، یا دستتان را سپر میکنید. برای اینکه این واکنش را نشان دهید، آیا آنالیز منطقی انجام دادید و سپس از بین بیست گزینه انتخاب کردید؟ نه! واکنش غریزی و سریع، کار مغز تمساح شماست. مغز قدیمی هزاران سال پیش بوجود آمده و هنوز سرجایش است.
دو: مغز پستاندار (گاو احساسی): مغز دوم وظیفهی لذت، شادی، خوش گذرانی، ناراحتی، عشق، نفرت و دیگر احساسات و هیجانات ما را بر عهده دارد. چون پستانداران نسبت به دیگر حیوانات عاطفیترند، این قسمت را نام گذاری کردهاند به مغز پستاندار. این تفکر که ما میتوانیم بدون عواطف تصمیمگیری کنیم، از پایه باطل است. تقریبا برای اتخاذ هر تصمیمی، از مغز عاطفی خود استفاده میکنیم. در یک تحقیق علمی، فردی که در اثر یک حادثه، مغز دوم خود را از دست داده بود، حتی قادر نبود که غذای مورد نظر خود را انتخاب کند. او میتوانست اسامی غذاها را بخواند، بشناسد و در مورد آنها توضیح دهد اما از انتخاب ناتوان بود.
سه: مغز جدید (انسان منطقی): مغز جدید یا نئوکورتکس، قسمت بیرونی مغز را تشکیل میدهد. وظیفه مغز جدید، پردازش مطالب و تحلیل و حل مسائل است. هم اکنون که شما در حال مطالعه این نوشته هستید، این مغزتان فعال است، اطلاعات را میگیرد و دستهبندی میکند و علاوه بر اینکه به شما قدرت حل مسایل پیچیده را میدهد؛ بلکه، بعد از هر حل مساله، شما را هوشمندتر میکند. پیشبینی آینده، سناریو پردازی و تصمیمگیری استراتژیک دقیقاً کار همین مغز است. این مغز، جوانترین عضو خانواده است. آخرین باری که دیدهاید یک گاو سناریوپردازی کرده باشد کی بوده است؟ (تقسیمبندی از دکتر لشکربلوکی)
در رویدادهای این زندگیِ کوتاه، همیشه کمی فاصله خوب است. اصلا گاهی هیچی مثل فاصله، جریان زندگی را خوب پیش نمیبرد.
وقتی بلایی سرت میآید؛ وقتی توهینی میشنوی؛ وقتی نامروّتی و بیمهری میبینی؛ وقتی مشکلی روی سرت آوار میشود؛ وقتی عصبانی هستی و دنبال بهانه میگردی روی یک نفر یا یک چیز استفراغش کنی؛ وقتی خُلقت تنگ است و میخواهی به عالم و آدم گیر بدهی؛ وقتی یک نفر دری وری و حرف نامربوط برایت فرستاده است؛ وقتی در معرض تصمیمگیری و قضاوت میافتی؛ حتی گاهی وقتی کتک میخوری ...
چند دقیقه فاصله بگیر. لزومی ندارد فوری واکنش سریع انجام دهی. مگر تو نیروی ویژه هستی که واکنش سریع انجام دهی؟
مغز تمساح ما، از دو قسمت دیگر بسیار قویتر است. کافیست یک دقیقه راه تنفس خود را ببندید، خواهید دید که چگونه مغز تمساح با خشونت وارد عرصه میشود و دستور میدهد به هر شکل ممکن راه تنفستان را باز کنید. زمانی که در واکنش به یک انتقاد یا مشکل سریعاً واکنش شدید نشان میدهیم در اصل مغز تمساح، اختیار ما را بهدست گرفته است، چراکه حس میکند بقای ما در خطر است.
واکنش سریع فقط مخصوص بحرانها است. تازه در بحرانها هم آنها که میتوانند چند لحظه سکوت کرده و با فاصله به ماجرا نگاه کنند، بهتر عمل میکنند.
فاصله گرفتن را تمرین و بخشهای ناهشیار مغزتان را برای واکنشهای بهتر تربیت کنید.
در کیمیای سعادت، اثر امام محمد غزالی (ج 1، ص 24) دیدم که یکی از ویژگیهای اخلاقی برای تربیت خود را همین فاصله گرفتن به وقت سختیهایِ رسیده از سویِ دیگران میداند، که در قرآن (سورهی مزمل، آیهی دهم) به آن اشاره شده است:
وَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلًا
نسبت به آنچه که میگویند صبوری و شکیبایی کن، و به روشی نیکو از آنها فاصله بگیر.
به قول مولانا:
گفت پیغمبر خداش ایمان نداد
هر که را صبری نباشد در نهاد
این همان معجزهی فاصله است. معجزهاش هم این است که به انسان قدرت بینش بهتری میدهد. دلیلش هم واضح است. مغزِ آگاه و هشیارِ ما برای واکنشهای سریع طراحی نشده است. واکنشهای سریع مربوط به ناهشیار و قسمتهای غیرعالی مغز است که عموماً بر اساس غریزه و هیجان پاسخ میدهد.
ما که یکجور مغز نداریم. مثلاً در یک تقسیمبندی ساده مغز ما سهجور کارکرد دارد:
یک: مغز قدیم (تمساح وحشی): ما یک مغز قدیمی داریم که آن را مغز خزندگان (تمساح وحشی) مینامند. تمساح، چشم، گوش، قلب و ... دارد. میتواند فرار کند و پنهان شود. حمله کند و شکار کند. کار اصلی این قسمت از مغز نیز برای همین فعالیتهاست: حفظ بقا و مدیریت نیازهای حیاتی. همین الان شیئی به سمت شما پرتاب میشود. یا جاخالی میدهید، یا دستتان را سپر میکنید. برای اینکه این واکنش را نشان دهید، آیا آنالیز منطقی انجام دادید و سپس از بین بیست گزینه انتخاب کردید؟ نه! واکنش غریزی و سریع، کار مغز تمساح شماست. مغز قدیمی هزاران سال پیش بوجود آمده و هنوز سرجایش است.
دو: مغز پستاندار (گاو احساسی): مغز دوم وظیفهی لذت، شادی، خوش گذرانی، ناراحتی، عشق، نفرت و دیگر احساسات و هیجانات ما را بر عهده دارد. چون پستانداران نسبت به دیگر حیوانات عاطفیترند، این قسمت را نام گذاری کردهاند به مغز پستاندار. این تفکر که ما میتوانیم بدون عواطف تصمیمگیری کنیم، از پایه باطل است. تقریبا برای اتخاذ هر تصمیمی، از مغز عاطفی خود استفاده میکنیم. در یک تحقیق علمی، فردی که در اثر یک حادثه، مغز دوم خود را از دست داده بود، حتی قادر نبود که غذای مورد نظر خود را انتخاب کند. او میتوانست اسامی غذاها را بخواند، بشناسد و در مورد آنها توضیح دهد اما از انتخاب ناتوان بود.
سه: مغز جدید (انسان منطقی): مغز جدید یا نئوکورتکس، قسمت بیرونی مغز را تشکیل میدهد. وظیفه مغز جدید، پردازش مطالب و تحلیل و حل مسائل است. هم اکنون که شما در حال مطالعه این نوشته هستید، این مغزتان فعال است، اطلاعات را میگیرد و دستهبندی میکند و علاوه بر اینکه به شما قدرت حل مسایل پیچیده را میدهد؛ بلکه، بعد از هر حل مساله، شما را هوشمندتر میکند. پیشبینی آینده، سناریو پردازی و تصمیمگیری استراتژیک دقیقاً کار همین مغز است. این مغز، جوانترین عضو خانواده است. آخرین باری که دیدهاید یک گاو سناریوپردازی کرده باشد کی بوده است؟ (تقسیمبندی از دکتر لشکربلوکی)
در رویدادهای این زندگیِ کوتاه، همیشه کمی فاصله خوب است. اصلا گاهی هیچی مثل فاصله، جریان زندگی را خوب پیش نمیبرد.
وقتی بلایی سرت میآید؛ وقتی توهینی میشنوی؛ وقتی نامروّتی و بیمهری میبینی؛ وقتی مشکلی روی سرت آوار میشود؛ وقتی عصبانی هستی و دنبال بهانه میگردی روی یک نفر یا یک چیز استفراغش کنی؛ وقتی خُلقت تنگ است و میخواهی به عالم و آدم گیر بدهی؛ وقتی یک نفر دری وری و حرف نامربوط برایت فرستاده است؛ وقتی در معرض تصمیمگیری و قضاوت میافتی؛ حتی گاهی وقتی کتک میخوری ...
چند دقیقه فاصله بگیر. لزومی ندارد فوری واکنش سریع انجام دهی. مگر تو نیروی ویژه هستی که واکنش سریع انجام دهی؟
مغز تمساح ما، از دو قسمت دیگر بسیار قویتر است. کافیست یک دقیقه راه تنفس خود را ببندید، خواهید دید که چگونه مغز تمساح با خشونت وارد عرصه میشود و دستور میدهد به هر شکل ممکن راه تنفستان را باز کنید. زمانی که در واکنش به یک انتقاد یا مشکل سریعاً واکنش شدید نشان میدهیم در اصل مغز تمساح، اختیار ما را بهدست گرفته است، چراکه حس میکند بقای ما در خطر است.
واکنش سریع فقط مخصوص بحرانها است. تازه در بحرانها هم آنها که میتوانند چند لحظه سکوت کرده و با فاصله به ماجرا نگاه کنند، بهتر عمل میکنند.
فاصله گرفتن را تمرین و بخشهای ناهشیار مغزتان را برای واکنشهای بهتر تربیت کنید.
در کیمیای سعادت، اثر امام محمد غزالی (ج 1، ص 24) دیدم که یکی از ویژگیهای اخلاقی برای تربیت خود را همین فاصله گرفتن به وقت سختیهایِ رسیده از سویِ دیگران میداند، که در قرآن (سورهی مزمل، آیهی دهم) به آن اشاره شده است:
وَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلًا
نسبت به آنچه که میگویند صبوری و شکیبایی کن، و به روشی نیکو از آنها فاصله بگیر.
به قول مولانا:
گفت پیغمبر خداش ایمان نداد
هر که را صبری نباشد در نهاد
مرجع : میگنا