اهداف درمان عقلانی- عاطفی در گروه
اهداف این روش گروه درمانی آموزش به مراجعان است که چگونه احساسات و رفتارهای ناکارآمد خود را به احساسات و رفتارهای سالم تغییر داده و چگونه با همة وقایع ناخوشایند که ممکن است در زندگی آنها اتفاق افتد،کنار بیایند. (وسلر 1986). بهطور ایدهآل، درمان عقلانی عاطفی ویژگیهای آمده در زیر را برای فردی از نظر ذهنی و عاطفی سالم پرورش میدهد:
نفع شخصی، خودمحوری، علاقه اجتماعی، تعادل، پذیرش عدم قاطعیت و ابهامات، انعطافپذیری، تفکر علمی، تعهد، خطرپذیری، پذیرش خود، لذت بردن از وقایع طولانی مدت، تمایل به ناکامل بودن و پذیرش مسئولیت اختلالات عاطفی فردی (الیس، 1987، 1994، 1996).
هدف این مکتب درمانی این است که اعضای گروه را به ابزاری مجهز کند که احساسات ناسالم را کاهش داده یا محدود کنند (از قبیل افسردگی و اضطراب) بهطوری که بتوانند زندگی رضایتبخشتری داشته باشند. برای دستیابی به این اهداف بنیادی، به مراجعان راههای عملی برای شناسایی افکار و باورهای نادرست زیرین میدهند تا به صورت نقادانه این باورها را ارزیابی کنند و یا به باورهای سازنده آنها را تغییر دهند.
اساساً به اعضای گروه آموزش داده میشود که نسبت به واکنشهای عاطفی خود مسئول اند و میتوانند اختلالات عاطفی خود را با توجه کردن به تفاسیر فردی و با تغییر باورها و ارزشهای آن کاهش دهند و همچنین فلسفهای واقعیتر و مؤثرتر برای کنار آمدن با اتفاقات ناخوشایند در زندگی اتخاذ کنند. اهداف درمانی این مکتب اساساً برای درمان فردی و گروهی همانند است. این دو در برخی روشها و تکنیکهای درمانی خاص با هم متفاوتند که در اینجا به بیان تفاوتها میپردازیم:
نقش و عملکرد رهبر گروه
فعالیتهای گروه درمانی عقلانی عاطفی با یک هدف اصلی به وجود میآیند: کمک به مداخلههای درونی یک فلسفه زندگی، همانطور که مجموعهای از افکار و باورهای غلط از محیط فرهنگی اجتماعی برخاسته که با برداشتهای فردی متفاوتند. با فعالیت در راستای این هدف، رهبر گروه وظایف و نقشهای خاصی دارد. وظیفه اول این است که به اعضای گروه نشان دهد که چگونه خود عامل ایجاد بدبختی خود هستند. اینکار با روشن ساختن ارتباط میان اختلالات رفتاری، عاطفی و ارزشها، باورها و رفتارهای آنها انجام میشود. رهبرگروه آنها را با باورهایی که بدون سؤال پذیرفتهاند روبرو میکند و نشان میدهد که چگونه آنها را با یک فرضیه آزموده نشده ادامه میدهیم و چگونه به صورت سازنده فکر کنیم.
برای کمک به اعضای گروه برای رها کردن شکست و دریافتهای کنونی که به وجود آمدن افکار غیرمنطقی دخیلند و میدانندکه آنها ادامه این تفکرات غیرمنطقی آن ها را ناراحت میکند، درمانگر میتواند به آنها کمک کند تا افکار خود را اصلاح کنند. این مکتب معتقد است که افکار غیرمنطقی آنچنان در افراد دیرینه شدهاند که تغییر آنها به آسانی انجام نمیگیرد. در واقع این کار نقش رهبر گروه است که به اعضا بیاموزد چگونه فرضیههای خود را به چالش بطلبند و چگونه چرخة ارزیابی خود و سرزنش دیگران را متوقف کنند.
اما رهایی از علائم اختلال کافی نیست. اگر تنها مشکل و مشخصههای خاصی در حال درمان است و سایر ترسها نیز پدیدار میگردند گام نهایی در روند درمان این است که به اعضا بیاموزیم چگونه قربانی افکار غیرمنطقی آینده نشوند. درمانگر هسته افکار غیرمنطقی را بررسی میکند و به اعضا میآموزد هنگام مواجه با مشکل در آینده چگونه افکار و باورهای منطقی را جایگزین آنها سازند.
REBT تکنیکهای شناختی و رفتاری و عاطفی بسیاری را بهکار میگیرد و این روشها براساس درمان فعال صورت میگیرد. درمانگران گروهی عقلانی- عاطفی تکنیکهایی را به دست آوردهاند از قبیل پرسشگری، چالش طلبیدن، تکلیف دادن و کمک به مراجعان در تجربه روش تفکر، احساس و رفتار جدید. درمانگر نقش یک معلم و نه یک والد وابسته را بازی میکند. درمانگر گروهی عقلانی عاطفی از نزدیک شدن بیش از حد به اعضای گروه اجتناب میکند و از افزایش تمایل آنها به وابستگی نیز جلوگیری میکنند. میان پذیرش و ملایمت، تفاوت میگذارد. در هر صورت برای اعضای گروه خود ارزش بسیاری قائلند و در کار درمان مشارکت میکنند. درمان عقلانی- عاطفی بر پذیرش بیقید و شرط مراجعان بدون توجه به افکار غیرمنطقی آنها تأکید میکند. این گونه درمانگران در شرایطی که احساس میکنند خودافشایی به درمان مراجعان کمک میکند از این تکنیک استفاده میکنند.
درمانگران عقلانی- عاطفی به مفهوم کارایی درمان بسیار پایبندند و الیس اظهار داشته که به غیر از مواقع خاص استفاده از روشهای ناکارآمد و وقتگیر از قبیل تداعی آزاد، تحلیل رویا، تاریخچه گذشته بیمار با ذکر جزییات و سایر تکنیکهایی که در کوتاهمدت هیچ نتیجهای ندارند و یا حتی در طول مدت، توصیه نمیشود. به جای آن، رهبران گروه در آموزش مدلهای تئوریک، روشهای کنار آمدن با مسائل و روشهای آزمودن فرضیه تلاش میکنند.
فرایند و تکنیکهای درمانی
درمان عقلانی- عاطفی روشهای متعدد شناختی، عاطفی و رفتاری در خود دارد. همانند سایر شناخت درمانگران، درمان عقلانی- عاطفی تکنیکها را برای تغییر الگوی تفکر، احساس و رفتار مراجع با یکدیگر ترکیب میکند. این روش درمانی روش ترکیبی و انتخابی از رفتارهای گوناگونی است که در مکتب وجودگرایی، انسانگرایی و سایر رویکردهای درمان استفاده میشود. با وجودیکه این روش ترکیبی است، تمرکز بر ابعاد رفتاری و شناختی است. درمان عقلانی- عاطفی بر تکنیکهای خاصی برای تغییر خودباوری افکار در موقعیتهای اجتماعی تأکید دارد. بر علاوه برای شناخت باورها، درمان عقلانی- عاطفی به اعضای گروه کمک میکند متوجه شوند چگونه باورهای آنها احساسات و رفتارهای آنها را از تفکرات ناکارآمد میسازد. درمان عقلانی- عاطفی به کاهش علائم با تغییر فسلفه زیرین آن کمک میکند.
مشکلاتی که در درمان عقلانی عاطفی مورد بررسی قرار میگیرند عبارتند از:
دامنة وسیعی از اختلالات در درمان گروهی عقلانی- عاطفی مورد درمان قرار میگیرند: اضطراب، افسردگی، خشم، مشکلات زناشویی، مهارتهای بین فردی ضعیف، مهارتهای والدینی، اختلالات شخصیت، اختلال وسواسی، اختلالات خوردن غذا، علائم روانی تنی، اعتیاد و اختلالات روانی. در مورد مراجعانی که به صورت غیرداوطلبانه ارجاع داده میشوند ضروری است تا راههایی برای ایجاد انگیزه در آنان با نشان دادن مزایا و روش دیگر کمک ارائه دهیم.
بهکارگیری درمان عقلانی- عاطفی در گروه
الیس همیشه اشاره میکرد که بهترین درمان، درمانی است که بتواند به درمانگران بیاموزد در یک زمان محدود چگونه با مشکلات زندگی کنار بیایند. او این خصوصیات را برای درمان عقلانی- عاطفی در گروه در نظر گرفته است:
- اعضای گروه میتوانند به سرعت بیاموزند چگونه خود را آزرده میسازند. در مدل A-B-C مشکلات آنها میتواند به سادگی و سهولت نمایش داده شود و در معرض درمان قرار گیرد.
- به علت ماهیت فعال و مستقیم درمان عقلانی- عاطفی، اعضا میتوانند اختلالات خود را در زمان کوتاهی از بین ببرند.
- با استفاده از روشهای شناختی، عقلانی و عاطفی در این روش درمانی برای مدتی کوتاه، اعضا میتوانند فلسفهای سازنده ای در خود درونی کنند که به مقابله با مشکلات در آینده نیز کمک کند.
روشهای شناختی در درمان عقلانی- عاطفی
براساس دیدگاه شناختی، درمان عقلانی- عاطفی به مراجعان نشان میدهد که باورها و صحبتهای درونی آنها را آزرده میسازد. تکنیکهای گوناگونی برای از بین بردن این شناختهای خود تخریبگر وجود دارد و به افراد آموزش داده میشود چگونه بر این افکار غلبه کنند. در یک گروه درمان عقلانی- عاطفی، تأکید زیادی بر فکر کردن، بحث کردن، مناظره، چالش طلبیدن، ترغیب، تغییر، توضیح و آموزش وجود دارد. برخی از تکنیکهایی که در درمان گروهی عقلانی- عاطفی وجود دارند در زیر آمدهاند:
- آموزش مدل A-B-C
تئوری A,B,C، به مراجعان چه در گروه درمانی و چه در درمان فردی آموزش داده میشود. اعضا میآموزند که بدون توجه به چگونگی "بایدهای" غیرمنطقی، آنها قدرت مبارزه با این افکار غیرمنطقی را دارند. به مراجعان راههای کاربردی برای استفاده از تئوری A,B,C در مشکلات روزمره آموزش داده میشود.
- مباحثه باورهای غیرمنطقی
مراجعان میآموزند که چگونه ارزشها و رفتارهای مربوط به خود و دیگران را بررسی و اصلاح کنند. درمانگران به مراجعان نشان میدهند چگونه مسائل را بدجلوه میدهند و چگونه خود را کوچک و حقیر میسازند. در نقش آموزشدهنده رهبران گروه درمانی عقلانی- عاطفی بر مباحثه افکار غیرمنطقی متمرکز میشوند و ایدههای منطقی را جایگزین باورهای غیرمنطقی، مصیبتزا و فاجعهآمیز سازند. آنها نشان میدهندکه چگونه این عقاید و باورها، ناراحتیهای غیرضروری بهوجود میآورند و مراجعان را تشویق میکنند که این رفتارهای ناکارآمد را تغییر دهند. برای گرفتن نتیجة بهتر مباحثه لازم است که ورای مرحله شناختی رفته و شامل مباحثه احساسات نیز گردد. اعضا با قدرت تمام به پرسیدن و چالش افکار غلط پرداخته و همچنین از روشهای درمان عاطفی که در پایین ذکر میشود برای افزایش تأثیر این مباحثات استفاده میکنند.
- آموزش کنارآمدن با عبارات خودساخته
اعضای گروه میآموزند که چگونه باورهای غیرمنطقی میتوانند با عبارات معقول کنار رانده شوند. از مراجعان انتظار میرود که روش صحبت کردن خود را با نوشتن و تحلیل کیفیت زبان خود بررسی کنند. برای مثال: یکی از اعضا ممکن است به خود بگوید من باید عالی عمل کنم که به این مفهوم است که من باید "خوب" باشم. اگر من هر اشتباهی بکنم، این افتضاح خواهد بود. من نمیتوانم بپذیرم که به سرعت جلب توجه به عنوان بهترین را نکنم. مردم تنها زمانی مرا تأیید کرده و به من عشق میورزند که من بهترین هستم و من واقعاً به این تأیید از دیگران برای حس ارزشمندی خود محتاج هستم. با آگاهی از این مطلقگرایی و کیفیت گفتههای خود به صورت بیرونی و درونی، مراجع میآموزد که چگونه آنچه خود میگوید او را برای شکست تحریک میکند. او میتواند این عبارات خود تخریبگر را با جملاتی نظیر این جایگزین کند: من هنوز میتوانم خود را تأیید کنم بدون توجه به ایدهآل بودنم. با وجودیکه دوست دارم بهترین را انجام دهم، لزومی ندارد که خود را مجبور به انجام کارهای ایدهآل و غیرمنطقی کنم. علاوه بر این، حتی اگر شکست بخورم، هنوز میتوانم خود را تأیید کنم. من نباید تأیید جهانی شوم تا احساس ارزشمندی داشته باشم.
- روشهای روان آموزشی
اعضای گروه درمانی عقلانی- عاطفی تشویق میشوند که بیرون جلسات درمان برای تغییر فردی تمرین کنند. الیس، ابرام و دنگلیکی (1992) دریافتند که مراجعانی که متون شناختی رفتاری مطالعه میکنند، از نوارهای ویدئویی آموزشی استفاده و در کلاسهای آموزشی درمان عقلانی- عاطفی شرکت میکنند، بهتر از دیگران الگوبرداری در این روش را میآموزند. درمان عقلانی- عاطفی منابع زیادی برای کنار آمدن با مشکلات عاطفی به طور کلی و تمایلات خاص در بردارد که عبارتند از اعتیادهای پیشرفته، افسردگی، مدیریت خشم، مشکلات اضافه وزن، قاطعیتورزی و غلبه بر تعویق انداختن امور. الیس نوارهای آموزش زیادی ضبط کرده است که تعدادی از آنها برای جلوگیری از نگرانی و غلبه بر اضطراب مناسبند.
تکالیف شناختی
به مراجعان گروه درمانی عقلانی- عاطفی تکالیفی داده میشود که شامل راههایی برای استفاده و کاربرد تئوری A,B,C برای مشکلات روزمره میباشد. به اعضا ممکن است فرم "خودیاری" درمان عقلانی عاطفی نیز داده شود. در یک ستون آنها عبارت بحت کننده هر باور غیرمنطقی را مینویسند. در ستون دیگر یک باور منطقی جایگزین باور غیرمنطقی را یادداشت میکنند. در نهایت، احساسات و رفتارهایی را که پس از رسیدن به یک باور منطقی تجربه کردهاند را یادداشت میکنند. برای مثال عبارت، "من باید تأیید شوم و توسط تمام افراد خاص اطرافم پذیرفته شوم". میتواند با عباراتی نظیر زیر به بحث برده شود: کجا نوشته شده که من باید این تأییدیه را داشته باشم؟ چرا باید تأیید آنها را داشته باشم تا احساس ارزشمندی کنم؟ یک باور کارآمد و منطقی میتواند اینگونه باشد: هیچ مدرکی وجود ندارد که من باید تأییدیه همه را داشته باشم حتی با وجودیکه دوست دارم مورد تأیید افرادی که برایم اهمیت دارند قرار بگیرم. در طول هفته، اعضا میتوانند موقعیتهایی را که در آنها به خوبی عمل کرده یا با سختی مواجه شدند را اینگونه بررسی کنند. اعضای گروه معمولاً به یکدیگر راههای به چالش طلبیدن باورها را براساس آنچه در فرمهای خودیاری وجود دارد میآموزند.
روشهای عاطفی در درمان گروهی عقلانی- عاطفی
همانطور که مشاهده شد، درمان عقلانی- عاطفی تقریباً همواره رویکردی چند مدلی است که به تغییر خصوصیات افراد با استفاده از روشهای شناختی، رفتاری و عاطفی است. برخی از تکنیکهای عاطفی عبارتند از پذیرش بیقید و شرط، تصور کردن عقلانی- عاطفی، استفاده از شوخی و خنده، تمرینهای مبارزه با شرم و ایفای نقش عقلانی- عاطفی.
پذیرش بیقید و شرط
به مراجعان پذیرش بیقید و شرط داده میشود بدون توجه به رفتار آنها در بیرون و داخل جلسة درمان و درمانگر به اعضا میآموزد که چگونه به پذیرش خود بدون قید و شرط برسند. اعضای گروه معمولاً دچار این ترس هستند که آنچه انجام دادهاند و یا آنچه هستند فاش شده و به همین دلیل پس رانده شوند. رهبر گروه میتواند به اعضا بیاموزد که با وجودی رفتار آنها ممکن است نادرست و یا غیراخلاقی باشد اما آنها هیچ وقت افراد بیخود و بیارزشی نیستند. این پذیرش بیقید و شرط فضای گروهی ایجاد میکند که به اعضا اجازه میدهد که احساس کنند مورد پذیرش واقع شدهاند حتی اگر باورها و افکار آنها به چالش طلبیده شدهاند. الیس به اعضای گروه میآموزد که هیچگاه احمق یا بیارزش نیستند. آنها بیش از آنچه فکر میکنند ارزش دارند.
تصور کردن عقلانی- عاطفی
به مراجعان نشان داده میشود چگونه بدترین چیزهایی که میتوانند فکر کنند را تصور کنند و سپس احساسات مثبت را جایگزین احساسات مخرب سازند. از مراجعان خواسته میشود که خود را در موقعیت خاصی که در آن احساسات آزاردهنده را تجربه کردند تصور کنند، سپس روی آنها کار میشود تا آنها را به احساسات سالم تغییر دهند و سپس رفتار خود در آن موقعیت را تغییر دهند. برای مثال درمانگر حتی مراجع دارای مقاومت را میتواند تحریک کند خود را در موقعیتی تصور کنند که همواره دچار شکست میشوند و مورد نقد قرار میگیرند و این اتفاقات در او احساس بیکفایتی ایجاد میکند. سپس، این مراجعان تحریک میشوند که احساسات خود را از بیارزش به افسوس و ناامیدی تغییر دهند. اعضا این تمرین را حداقل 30 روز پشت سرهم انجام میدهند تا زمانیکه به خود بیاموزند که در مواقع شکست به جای احساس بدبختی احساس تأسف و ناامیدی داشته باشند. اعضا ممکن است بدترین ترسهای خود را تجسم کنند. در گروه، آنها این ترسها را با اعضا در میان میگذارند و بینش عاطفی بیشتری پیدا میکنند که چگونه این ترسها بیشتر آنچه میگویند و انجام میدهند را تحت تأثیر قرار میدهند و میآموزند که چگونه به طریق دیگری به این ترسها پاسخ دهند.
استفاده از شوخی و خنده
بذلهگویی مزایای شناختی و عاطفی، برای احساس در حال تغییر دارد. درکنار تکنیکهای گوناگونی که توسط درمانگران عقلانی- عاطفی استفاده میشود، بذلهگویی و شوخی و خنده به عنوان معروفترین تکنیک در جلسات شناخته شده است. الیس باور دارد که افراد خود را بسیار جدی میگیرند. یکی از تکنیکهای اصلی برای مبارزه با اغراق این تفکر که منجر به مشکل در افراد میشود، درمان عقلانی- عاطفی از بذلهگویی و شوخی و خنده استفاده میکند. این تکنیک به اعضای گروه میآموزد نه به خود بلکه به باورهای خود تخریبگر بخندند. این تکنیک به افراد نشان میدهد که سرسختی آنها تا چه حد مسخره هستند. با وجودیکه شوخی و بذلهگویی زودهنگام در گروه مشکل ایجاد میکند و زمانی که اعتماد به وجود آمد، اعضا پذیرش بیشتری برای لذت از خندیدن به خود را دارند. یک مثال از تکنیک بذلهگویی آن است که الیس از اعضای افراد گروه خواست تا شعرهای فکاهی که توسط الیس در یک کتاب شعر چاپ شده بود را بخوانند. برخی از مراجعان دریافتند که خواندن این اشعار فکاهی در موقع افسردگی و اضطراب به آنها کمک میکند.
تمرینهای مقابله با شرم
منطق نهفته شده در زیر تمرینهای مبارزه با شرم نشان میدهد که معمولاً اضطراب نتیجة شرم، احساس گناه، خجالت و تحقیر خود است. هرچه افراد بیشتر با باورهای غیرمنطقی این احساسات به طور مستقیم روبرو شوند، کمتر از نظر عاطفی آزرده میگردند. در درمان گروهی عقلانی- عاطفی، انواع خودافشایی، خطرپذیری و تمرینهای مقابله با شرم معرفی میشوند. اعضای گروههای درمان عقلانی- عاطفی تشویق میشوند تا در فعالیتهای مخاطرهآمیز به عنوان راهی برای چالش ترسهای نروتیک خود شرکت کنند. تمرینهای مقابله با شرم به مراجعان میآموزد که خود را بدون توجه به آنچه دیگران از شما تعبیر میکنند بپذیرید. این تمرینها برای افزایش پذیرش خود و مسئولیتپذیری بالغانه انجام میشود.
اعضای گروه اعتراف میکنند که بسیاری از کارها را از ترس آنچه دیگران برداشت میکنند انجام نمیدهند. در یک موقعیت گروهی سایر اعضا ممکن است فشار درمانی را رد کرده و همچنین محیطی حمایتگر بهوجود آورند تا اعضا رفتارهای مخاطرهآمیز را ابتدا در گروه و سپس در زندگی روزمره خود تجربه کنند. الیس چند تمرین را که ممکن است مراجعان در جمع انجام دهند ارائه میدهند:
پوشیدن لباسهای عجیب و غریب، پول قرض گرفتن از یک غریبه و فریاد زدن در ایستگاه اتوبوس. الیس میگوید اگر مراجعان این تمرینها را به صورت متناوب انجام داده و بر احساسات خود کار کنند تا احساس شرم و تحقیر نداشته باشند آنگاه قدرت انجام مخاطره و کارهایی که میخواهند را بهدست آوردهاند. الیس اظهار میدارد که بهتر است تمرینهای شناختی با این تمرینهایی مبارزه با شرم ترکیب شود. در اینجا چند نمونه از تمرینهای مبارزه با شرم آمدهاند:
- در یک پارک راه بروید و با بلندترین صدای ممکن آواز بخوانید.
- در یک آسانسور شلوغ، از افراد تشکر کنید که توانستهاند به درخواست شما پاسخ مثبت داده و در این جلسة مهم در آسانسور شرکت کنند.
- با حیوانات صحبت کنید و تظاهر کنید که آنها نیز به شما پاسخ میدهند.
- به یک موز طنانی ببندید و آزاد در خیابان به دنبال خود بکشید.
- در مجامع عمومی، رأس ساعت با صدای بلند زمان را با ذکر ثانیه اعلام کنید.
- به داروخانه بروید و با صدای بلند به مسئول داروخانه بگویید: من تعداد زیادی کاندوم میخواهم. از آنجایی که تعداد بسیار زیادی استفاده میکنم باید به من تخفیف خاصی بدهید (این تمرین مورد علاقه الیس است)
ایفای نقش
مؤلفههای عاطفی، شناختی و رفتاری در ایفای نقش وجود دارند. یکی از راههای کمک به مراجعان برای کنار آمدن و تجربه احساس ترس آنها ایفای نقش مقابل میباشد. برای مثال اگر یکی از اعضای گروه احساس اضطراب از مصاحبهکاری آتی خود را دارد، میتواند نقش مصاحبهگر را ایفا کند. او همچنین میتواند خود را در دو نوع ترسیده و با اعتماد به نفس بازی کند. به جای آنکه اعضا تنها دربارة مشکلات و افکار و باورهای خود صحبت کنند، اگر به خود اجازه ایفای نقش بدهند از نظر عاطفی نیز درگیر خواهند شد. قطعاً، برخی از اعضا با چالش خود با ترسها برای اجتناب از احساس حماقت در حین ایفای نقش روبرو میشوند که نتیجة ایفای نقش یا تلاش آنان برای درمان از فعالیتی خاص خواهد بود. نه تنها ایفای نقش میتواند از نظر عاطفی اعضا را آزاد سازد بلکه به آنها فرصت عمل به طریقی جدید را نیز میدهد. مطمئناً ایفای نقش، در اصطلاح روش تفکر، احساسات و رفتار اعضا مؤثر است.
در درمان گروهی عقلانی- عاطفی، ایفای نقش همچنین شامل ارزیابی شناختی از احساسات و باورهای تجربه شده میباشد. با این وجود، اگر یکی از اعضا سعی دارد تا به طور مؤثرتری با پدری که همواره او را به علت کامل نبودن تحقیر کرده است کنار بیاید، میتواند نقش کاملاً متفاوت با نقش واقعی خود ایفا کند، نقشی که در آن دیگر قربانی حس عدم پذیرش پدر خود نیست. پس از آن، این فرد تحلیل شناختی از احساسات تجربه کرده در حین ایفای نقشی انجام میدهد. او ممکن است سعی کند به سؤالاتی از قبیل زیر پاسخ دهد:
- آیا برای بقا به تأیید پدر خود نیاز دارم؟
- آیا ممکن است هیچگاه به درجهای از کمال که پدرم میخواهد برسم؟
- آیا میتوانم خود را همینگونه با وجودیکه هیچگاه کامل نیستم بپذیرم؟ آیا میتوانم از تخریب خود و ارزیابی خود و سرزنش خود به علت عدم کامل بودنم دست بردارم؟
- آیا به تأیید پدر خود نیاز دارم یا تنها خواستار آن هستم؟
- اگر تأییدیه او را نداشته باشم، مهیب، ترسناک و مصیبتزا خواهد بود؟
- آیا باید کامل باشم تا بتوانم خود را تأیید کنم؟
الیس اعتقاد دارد که ایفای نقش زمانی مؤثر خواهد بود که به بازسازی شناختی رفتارهای فاش شده در این تجارب نیز بپردازیم.
روشهای رفتاری در درمان گروهی عقلانی- عاطفی
تمرینات و تکالیف
در قبل تکالیف شناختی را توضیح دادیم که شامل خواندن کتاب، گوش دادن به نوارهای آموزشی و تحلیل مکتوب میباشد. درمانگر این مکتب به وفور از تکالیف فعالیت مدار استفاده می کند تا رفتار به شیوه منطقی را به مراجع بیاموزد.
درمانگر به اعضا کمک می کند در ذهن خود در حین فرایند تصور کردن انجام دهند و سپس اعضا را تشویق می کند که آن را وارد زندگی روزمره خود کنند. حساسیت زدایی و تشویق مراجعان به تکرار کارهایی که از انجام آن می ترسند راههایی برای غلبه بر ترس می باشد.
شرکت گروه در تمرین تکنیکPYA (خودت را تکان بده)، وادار کردن خود به مقابله با خطر است تا زمانی که بیاموزد در موقعیت های ترسناک چگونه عمل کند و با تکرار کارهای مخاطره آمیز به طور متناوب، بر ترس غلبه میکنند. این تکالیف که توسط رهبر گروه به اعضا داده میشود میتواند از داخل گروه و یا بیرون گروه انتخاب شود. برای نمونه چند تکلیف در اینجا آمده است:
- اعضای گروه که تمایل دارند رهبر گروه را فردی خارق العاده بدانند که باید بدون هیچ شکی به او ایمان داشته باشند دعوت میشود که رهبر گروه را به چالش بطلبند و رفتار خود در برابر منبع قدرت را تغییر دهند. این تمرین به مراجع فرصت میدهد دریابد چگونه انجام این رفتارها مانع اخذ قدرت در او میشود.
- مردی که در کنار زنان احساس خجالت میکند تشویق میشود یکی از اعضای خانم گروه را انتخاب کند و در مورد ترسها و انتظارات خود صحبت کند.
- خانمی که به علت حساسیت نسبت به لهجه خود در جلسات گروه بسیار ساکت است خواسته میشود خودافشایی کرده و از ترسهای خود با گروه صحبت کند.
تنبیه و تقویت
هردو برای کمک به تغییر مراجع استفاده میشوند. تقویت شامل خواندن یک کتاب، تماشای فیلم، غذای مورد علاقه و یا نرفتن به کنسرت میباشد. مراجعان میتوانند خود را با چیزهای مورد علاقشان تشویق کنند. اما تشویق مختص زمانی است که باید تکلیف را انجام میدادند و مدتها از انجام آن اجتناب کرده اند.
همچنین تنبیه برای انجام ندادن تکالیف در نظر گرفته میشود.
آموزش مهارت
آموزش مهارت خاص به مراجعان که در آن تبهر ندارند تا زمانی که باعث به چالش طلبیدن تفکر غیر منطقی آنها میگردد توصیه شده است. فرض بر این است که با آموختن مهارت جدید احساس اعتماد به نفس اعضا افزایش یافته و تغییراتی در تفکر، احساس و رفتار آنها بوجود می آید.
مزایای گروه درمانی عقلانی- عاطفی
· تکالیف فعالیت محور که یکی از مولفه های ضروری درمان است در گروه درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به درمان فردی دارد.
· گروه محیطی اثربخش برای فرایندهای فعال/ مستقیم ارائه میدهد از قبیل ایفای نقش، آموزش قاطعیت ورزی، اجرای رفتار خاص، الگوبرداری و فعالیت های مخاطره آمیز
· گروه مانند آزمایشگاهی است که در آن رفتارها به عمل تبدیل میشوند.
· از اعضا خواسته میشود فرم تکالیف خود را پر کنند که نیاز به بررسی موقعت بر اساس مدل و فهم افکار و رفتار غیرمنطقی دارد. با شنیدن گزارش سایر اعضا و نحوه کنار آمدن آنان با موقعِت، اعضا با مشکلات خود بهتر کنار می آیند.
· زمانی که عبارات اعضا بیانگر نحوه تفکر غلط آنهاست، رهبر و سایر اعضا خطا را گوشزد کرده و باعث اصلاح تفکر نادرست میگردند.
· با دیدن سایر اعضا فرد نحوه رفتار کارامد را مشاهده کرده و میبطند که افراد خود گام به گام به بهبود خود کمک کرده و درمان موثر نیاز به تمرین و شرکت در جلسات را دارد.
منبع: http://sorushyari.blogfa.com/