مهم است که بدانیم که کی باید کودکمان
را ستایش و تشویق کنیم و کی نباید این کار را بکنیم و درک کنیم که این
تشویق به چه شکل باید باشد.
برای سالها، تصور عامه این بوده است که تشویق
کودک در هر فرصتی، اعتماد به نفس در او را بالا میبرد. در سالهای اخیر،
تحقیقات تازه نشان داده است که نوع اشتباه از ستایش، و ستایش بیش از
اندازه، در واقع باعث کاهش اعتماد به نفس خواهد شد. بدتر اینکه ستایش
بیدلیل یا ستایشی که برایش زحمتی کشیده نشده باشد، در روند طبیعی پیشرفت
مقاومت و پایداری کودک اخلال ایجاد میکند.
یکی از پژوهشگران مطرح در این زمینه، پروفسور دوئک از دانشگاه استنفورد است. تحقیقی که او بر روی بچههای کلاس پنجمی انجام داده نشان میدهد که تشویق و ستایش اشتباه، در واقع نتیجۀ عکس دارد. در این تحقیق به کودکان مسائلی داده شد که حلشان نیاز به تلاش داشت، اما در عین حال ساده بودند، در نتیجه اکثر بچهها موفق به یافتن پاسخ صحیح شدند.
سپس به نیمی از دانش آموزان گفته شد که باهوش هستند، و نیمی دیگر به خاطر "سعیشان" ستوده شدند ("تو زحمت زیادی کشیدی!"). سپس به دانش آموزان این انتخاب داده شد که بین مسائل مشکلتر یا تستی که کاملاً مشابه اولی، که راه حلش را یاد گرفته بودند و چیز جدیدی از آن نمیآموختند، یکی را انتخاب کنند. نود درصد بچههایی که به خاطر سعیشان ستوده شده بودند، مشتاق بودند که به سراغ حل مسائل سخت تر بروند، اما اکثریت بچههایی که به آنها گفته شده بود باهوش هستند، مسائل آسانتر را که راه حلش را بلد بودند انتخاب کردند. دانشمندان استدلال میکنند که اینکه به سادگی به بچه بگوییم با هوش، یا فوقالعاده، یا نابغه ، هستند، در واقع باعث میشود تا از انجام تجاربی که به تصویر "باهوش" بودن آنها آسیب وارد میکند، حذر داشته باشند.
اما متعادل کردن میزان تشویق و ستایش از کودک، در عمل کار سختی است. همۀ والدین میخواهند که فرزندانشان بدانند که فارغ از هر اتفاقی، فوقالعاده هستند، اما این تمایل را باید به نفع پیشرفت شخصیتی کودکان، تعدیل کرد. تشویق زیادِ از حد، فایده این امر را به ضرر تبدیل میکند.
مهم است که بدانیم که کی باید کودکمان را ستایش و تشویق کنیم و کی نباید این کار را بکنیم و درک کنیم که این تشویق به چه شکل باید باشد. اگر یک کودک به خاطر کارهای کوچک و عادی تشویق شود (مثلاً بگوییم "آفرین که امروز صبح بیدار شدی!") تشویق شما جنبۀ پاداشی خود را از دست خواهد داد و تنها به بخشی از نویز پس زمینه بدل خواهد شد. چرا برای چیزی زحمت بکشید، وقتی که آن را به هر حال به دست خواهید آورد، فارغ از اینکه تلاشی بکنید یا نکنید؟ تشویق به دلایل نامشخص نظیر "تو فوقالعادهای!" نیز میتواند به کاهش اعتماد به نفس بیانجامد، چرا که کودک راهی برای فهمیدن معنای واقعی این حرف ندارد (چرا فوقالعاده؟ در برابر چه چیز فوقالعاده؟) و نمیداند که راه رسیدن به "فوقالعادگی" چیست؟
بیایید ببینیم که چه چیز تشویق را به پاداشی مثبت تبدیل میکند و به نقش آن در افزایش اعتماد به نفس، استقامت و پایداری نگاهی بیاندازیم. به یاد داشته باشید که پاداش باید یک رفتار هدف را افزایش دهد، وگرنه پاداش محسوب نمیشود.
در واقع اگر رفتار هدف کاهش یابد، آنچه که تصور میکنید یک پاداش است، در واقع یک تنبیه بوده است. مطالعات بر روی اشکال "تو باهوشی" و "تو فوقالعادهای" تشویق، نشان میدهد که حتی با وجود مثبت بودن این واژهها، نتیجۀ مطلوب (استفادۀ بیشتر از هوش یا ادامۀ رفتار خوب) کاهش مییابد، در نتیجه این تشویق در واقع به شکل تنبیه عمل میکند. همچنین در نظر داشته باشید که هر پاداشی، اگر به دفعات زیاد داده شود، قدرت خود در شکل دادن به رفتار از دست میدهد. تشویق اگر زیاد صورت گیرد، همین اتفاق برایش میافتد.
همچنین در نظر داشته باشید که توجه پدرانه و مادرانه و واکنشهای پدر و مادر، ذاتاً بخشی از فرآیند طبیعی پدری و مادری هستند و در نتیجه به خودی خود میتوانند پاداش باشند. در نتیجه وقتی که بچۀ شما نقاشیش را به شما نشان میدهد، جلوی خودتان را بگیرید و نگویید که "تو پیکاسوی بعدی هستی!" و در عوض (اگر نمیدانید) از او بپرسید که چه کشیده و چرا آن رنگها را انتخاب کرده و از این قبیل سوالات. خلاصه این که نسبت به آن نقاشی، توجه واقعی نشان دهید.
این نوعی "انتقال تشویق" است که از روی حس طبیعی پدری و مادری صورت میگیرد. همۀ مردم، به خصوص کودکان، از اینکه کسی به آنها توجه داشته باشد و نسبت آنها و کاری که میکنند، کنجکاوی نشان دهد، لذت میبرند.
به یاد داشته باشید که هدف از تشویق و ستایش، افزایش رفتارهای مطلوب است. در مثال بالا، افزایش رفتار مطلوب، ایجاد تمایل در کودک برای ادامه دادن به ابراز خود به صورت خلاقانه و به راههای مثبت است. در طولانی مدت، مطمئناً دلتان میخواهد که کودکان بتواند اعتماد به نفس ابراز خود را داشته باشد، در تلاشهای خلاقانهاش ممارست به خرج دهد و در فائق آمدن بر موانع و چالشها و نظرات دیگران پایداری و استقامت نشان دهد. این رفتارها و مهارتها، و نه تشویق توخالی، هستند که در آیندۀ دور اعتماد به نفس را در کودکتان شکل میدهند.
همچنین به یاد داشته باشید که توجه شما و علاقۀ شما به آنچه که کودک انجام میدهد، میتواند حتی در زمانی که کودک اشتباهی انجام میدهد و یا در رسیدن به هدفی مشخص ناکام میماند، خاصیت تشویقی خود را حفظ کند. در واقع، این لحظات فرصتی ارزشمند را فراهم میکنند تا بتوانید با ستایش و تشویق سعی و تلاش کودک و تشویق او تلاش دوباره یا امتحان کردن راهی دیگر، به او پاداش دهید. استمرار توجه به کودک به او نشان میدهد که اشتباهات، پایان دنیا نیستند و از هوش و "فوقالعادگی" او در چشم شما کم نمیکنند.
-
یکی از پژوهشگران مطرح در این زمینه، پروفسور دوئک از دانشگاه استنفورد است. تحقیقی که او بر روی بچههای کلاس پنجمی انجام داده نشان میدهد که تشویق و ستایش اشتباه، در واقع نتیجۀ عکس دارد. در این تحقیق به کودکان مسائلی داده شد که حلشان نیاز به تلاش داشت، اما در عین حال ساده بودند، در نتیجه اکثر بچهها موفق به یافتن پاسخ صحیح شدند.
سپس به نیمی از دانش آموزان گفته شد که باهوش هستند، و نیمی دیگر به خاطر "سعیشان" ستوده شدند ("تو زحمت زیادی کشیدی!"). سپس به دانش آموزان این انتخاب داده شد که بین مسائل مشکلتر یا تستی که کاملاً مشابه اولی، که راه حلش را یاد گرفته بودند و چیز جدیدی از آن نمیآموختند، یکی را انتخاب کنند. نود درصد بچههایی که به خاطر سعیشان ستوده شده بودند، مشتاق بودند که به سراغ حل مسائل سخت تر بروند، اما اکثریت بچههایی که به آنها گفته شده بود باهوش هستند، مسائل آسانتر را که راه حلش را بلد بودند انتخاب کردند. دانشمندان استدلال میکنند که اینکه به سادگی به بچه بگوییم با هوش، یا فوقالعاده، یا نابغه ، هستند، در واقع باعث میشود تا از انجام تجاربی که به تصویر "باهوش" بودن آنها آسیب وارد میکند، حذر داشته باشند.
اما متعادل کردن میزان تشویق و ستایش از کودک، در عمل کار سختی است. همۀ والدین میخواهند که فرزندانشان بدانند که فارغ از هر اتفاقی، فوقالعاده هستند، اما این تمایل را باید به نفع پیشرفت شخصیتی کودکان، تعدیل کرد. تشویق زیادِ از حد، فایده این امر را به ضرر تبدیل میکند.
مهم است که بدانیم که کی باید کودکمان را ستایش و تشویق کنیم و کی نباید این کار را بکنیم و درک کنیم که این تشویق به چه شکل باید باشد. اگر یک کودک به خاطر کارهای کوچک و عادی تشویق شود (مثلاً بگوییم "آفرین که امروز صبح بیدار شدی!") تشویق شما جنبۀ پاداشی خود را از دست خواهد داد و تنها به بخشی از نویز پس زمینه بدل خواهد شد. چرا برای چیزی زحمت بکشید، وقتی که آن را به هر حال به دست خواهید آورد، فارغ از اینکه تلاشی بکنید یا نکنید؟ تشویق به دلایل نامشخص نظیر "تو فوقالعادهای!" نیز میتواند به کاهش اعتماد به نفس بیانجامد، چرا که کودک راهی برای فهمیدن معنای واقعی این حرف ندارد (چرا فوقالعاده؟ در برابر چه چیز فوقالعاده؟) و نمیداند که راه رسیدن به "فوقالعادگی" چیست؟
بیایید ببینیم که چه چیز تشویق را به پاداشی مثبت تبدیل میکند و به نقش آن در افزایش اعتماد به نفس، استقامت و پایداری نگاهی بیاندازیم. به یاد داشته باشید که پاداش باید یک رفتار هدف را افزایش دهد، وگرنه پاداش محسوب نمیشود.
در واقع اگر رفتار هدف کاهش یابد، آنچه که تصور میکنید یک پاداش است، در واقع یک تنبیه بوده است. مطالعات بر روی اشکال "تو باهوشی" و "تو فوقالعادهای" تشویق، نشان میدهد که حتی با وجود مثبت بودن این واژهها، نتیجۀ مطلوب (استفادۀ بیشتر از هوش یا ادامۀ رفتار خوب) کاهش مییابد، در نتیجه این تشویق در واقع به شکل تنبیه عمل میکند. همچنین در نظر داشته باشید که هر پاداشی، اگر به دفعات زیاد داده شود، قدرت خود در شکل دادن به رفتار از دست میدهد. تشویق اگر زیاد صورت گیرد، همین اتفاق برایش میافتد.
همچنین در نظر داشته باشید که توجه پدرانه و مادرانه و واکنشهای پدر و مادر، ذاتاً بخشی از فرآیند طبیعی پدری و مادری هستند و در نتیجه به خودی خود میتوانند پاداش باشند. در نتیجه وقتی که بچۀ شما نقاشیش را به شما نشان میدهد، جلوی خودتان را بگیرید و نگویید که "تو پیکاسوی بعدی هستی!" و در عوض (اگر نمیدانید) از او بپرسید که چه کشیده و چرا آن رنگها را انتخاب کرده و از این قبیل سوالات. خلاصه این که نسبت به آن نقاشی، توجه واقعی نشان دهید.
این نوعی "انتقال تشویق" است که از روی حس طبیعی پدری و مادری صورت میگیرد. همۀ مردم، به خصوص کودکان، از اینکه کسی به آنها توجه داشته باشد و نسبت آنها و کاری که میکنند، کنجکاوی نشان دهد، لذت میبرند.
به یاد داشته باشید که هدف از تشویق و ستایش، افزایش رفتارهای مطلوب است. در مثال بالا، افزایش رفتار مطلوب، ایجاد تمایل در کودک برای ادامه دادن به ابراز خود به صورت خلاقانه و به راههای مثبت است. در طولانی مدت، مطمئناً دلتان میخواهد که کودکان بتواند اعتماد به نفس ابراز خود را داشته باشد، در تلاشهای خلاقانهاش ممارست به خرج دهد و در فائق آمدن بر موانع و چالشها و نظرات دیگران پایداری و استقامت نشان دهد. این رفتارها و مهارتها، و نه تشویق توخالی، هستند که در آیندۀ دور اعتماد به نفس را در کودکتان شکل میدهند.
همچنین به یاد داشته باشید که توجه شما و علاقۀ شما به آنچه که کودک انجام میدهد، میتواند حتی در زمانی که کودک اشتباهی انجام میدهد و یا در رسیدن به هدفی مشخص ناکام میماند، خاصیت تشویقی خود را حفظ کند. در واقع، این لحظات فرصتی ارزشمند را فراهم میکنند تا بتوانید با ستایش و تشویق سعی و تلاش کودک و تشویق او تلاش دوباره یا امتحان کردن راهی دیگر، به او پاداش دهید. استمرار توجه به کودک به او نشان میدهد که اشتباهات، پایان دنیا نیستند و از هوش و "فوقالعادگی" او در چشم شما کم نمیکنند.
-
منبع : میگنا