آرزو صحیحی
خیلی اوقات مفاهیمی مانند هوش و خلاقیت را مترادف یکدیگر میپنداریم. با این وجود بسیارند کسانی که در آزمونهای استاندارد آی.کیو نمرات بالایی کسب میکنند اما توانایی خلاقانۀ چندانی ندارند و برعکس افراد فوقالعاده خلاقی که عملکرد مناسبی در آزمونهای مرسوم هوش ندارند.
یکی از عوامل اساسی تعیین کننده در توانایی افراد برای یادگیری و خلاقیت، مفهومی است به نام انعطافپذیری شناختی. در این یادداشت پژوهشگران دانشگاه کمبریج شیوۀ تشخیص و پرورش این توانایی شناختی را توضیح میدهند.
یکی از عوامل اساسی تعیین کننده در توانایی افراد برای یادگیری و خلاقیت، مفهومی است به نام انعطافپذیری شناختی. در این یادداشت پژوهشگران دانشگاه کمبریج شیوۀ تشخیص و پرورش این توانایی شناختی را توضیح میدهند.
هوش مهمتر است یا انعطافپذیری؟
باربارا ژاکلین ساهاکیان، کریستل لنگلی، ویکتوریا لیان، کانورسیشن بر اساس باور عمومی، بهرۀ هوشی عامل اصلی موفقیت، به خصوص در حوزههای علم، نوآوری و فناوری است و به همین دلیل عدد بهرۀ هوشی آدمهای معروف برای خیلی از مردم جذابیت بیحد و حصری دارد. اما حقیقت این است که بعضی از عالیترین دستآوردهای بشر در اصل با تکیه بر ویژگیهایی چون خلاقیت، تخیل، کنجکاوی و همدلی شکل گرفتهاند.
اغلب این صفات در دل مفهومی جای دارند که دانشمندان آن را «انعطافپذیری شناختی یا Cognitive flexibility» مینامند؛ مهارتی که در محیطی جدید یا مدام در حال تغییر، این قابلیت را به ما میدهد که بتوانیم با تغییر موضع بین مفاهیم مختلف یا تغییر رفتارمان به تناسب موقعیت موجود به اهدافمان دستیابیم.
اساس انعطافپذیری شناختی این است: یادگرفتن را یاد بگیریم و در مورد روش یادگیری منعطف باشیم و این دو یعنی تغییر استراتژیها برای تصمیمگیری بهینه. در پژوهش جاری، ما در تلاشیم که روشهایی برای افزایش انعطافپذیری شناختی افراد بیابیم.
انعطافپذیری شناختی کمک میکند متوجه شویم که کاری که پیش گرفتهایم به موفقیت ختم نخواهد شد و تغییرات مناسب برای دستیابی به موفقیت را در آن ایجاد کنیم. فرض کنید که هر روز، در حالت عادی، از مسیر ثابت و مشخصی به محل کار میروید اما الان در مسیرِ معمول شما تعمیراتی در حال انجام است. چه میکنید؟ کسانی که انعطافناپذیرند با این که دیرشان خواهد شد به برنامۀ اصلی پایبند میمانند. اما افراد انعطافپذیرتر خودشان را با اتفاق پیشبینینشده تطبیق میدهند و با روشهای حل مسئله راه حلی پیدا میکنند.
انعطافپذیری شناختی میتواند بر چگونگی کنار آمدن مردم با قرنطینۀ ناشی از همهگیری کرونا تاثیر داشته باشد، قرنطینهای که مردم را با چالشهای جدیدی در مورد کار و تحصیل روبهرو کرد. تطبیق روزمرگیهایمان با این موضوع و انجام بسیاری فعالیتها از خانه برای بعضی از ما راحتتر از بقیه بود. افراد انعطافپذیر احتمالاً این روزمرگی ها را هر چند وقت یک بار تغییر میدادهاند تا روشهای بهتر و متنوعتری برای گذران روزهایشان بیابند. اما دیگران چنین نکردند، اصلاً با شیوههای جدید کنار نیامدند و با کمترین انعطافپذیری یا تغییری به همان فعالیتهای روزمرهشان چسبیدند.
مزایای عظیم
تفکر منعطف اساس خلاقیت است. به عبارت دیگر تفکر منعطف اساس اندیشیدن به ایدههای نو، ایجاد روابط نو بین ایدهها، و خلق چیزهای جدید است. چنین تفکری پشتوانۀ مهارتهای تحصیلی و کاری مثل حل مسئله نیز هست. با این حال، بر خلاف حافظۀ فعال۲ (آنچه که در بازۀ مشخصی به خاطر میآورید)، تفکر منعطف عمدتاً مستقل از بهرۀ هوشی یا هوش متبلور۳ (دانش ناشی از یادگیری قبلی و تجارب) است. برای مثال، بسیاری از هنرمندان هنرهای تجسمی هوش متوسطی دارند اما بسیار خلاق هستند و آثار بزرگی خلق کردهاند.
بر خلاف باور خیلیها، خلاقیت در علم و نوآوری نیز مهم است. مثلاً، مقایسۀ کارآفرینانی که موسس چندین شرکت بودند با مدیرانی با سن و بهره هوشی مشابه نشان داد که کارآفرینان انعطافپذیری شناختی بیشتری دارند.
پس آیا میتوان نتیجهگیری کرد که انعطافپذیری شناختی افراد را باهوشتر میکند اما این افزایش هوش به شکلی است که در آزمونهای بهرۀ هوشی قابل سنجیدن نیست؟ میدانیم انعطافپذیری شناختی در طول زندگی یک فرد «شناخت سرد»۴ یا همان تفکر غیر عاطفی و «منطقی» او را بهبود میبخشد.
برای مثال، مهارت خواندن و عملکرد بچهها در مدرسه به واسطۀ انعطافپذیری شناختی بهبود مییابد. این شناخت ما را در برابر برخی سوگیریها، مثل سوگیری تایید۵، مصون میکند. به این دلیل که افراد منعطف، ایرادات احتمالی خود را بهتر تشخیص میدهند و در به کار بستن راهکارهایی برای چیره شدن بر این ایرادات توانمندترند.
همچنین، در افراد کهنسال، انعطافپذیری شناختی با افزایش تابآوری روانی در برابر ناملایمات زندگی و بهبود کیفیت زندگی متناظر است و حتی ممکن است در شناخت احساسی و اجتماعی تأثیر مثبت داشته باشد: بر اساس مطالعات، انعطافپذیری شناختی رابطۀ جدیای با توانایی درک احساسات، افکار و مقاصد دیگران دارد.
نقطۀ مقابل انعطافپذیری شناختی، عدم انعطاف شناختی است که در برخی بیماریهای روانی مثل اختلال وسواس فکری-عملی، اختلال افسردگی ماژور و اختلال طیف اوتیسم نمود دارد.
مطالعۀ تصویربرداریهای عصبی نشان داده است که انعطافپذیری شناختی به شبکهای از مناطق قدامی و مخطط مغز وابسته است. بخشهای قدامی مغز با فرآیندهای شناختی رده بالا مثل تصمیمگیری و حل مسئله متناظرند و در مقابل بخشهای مخطط به تشویق و پاداش مرتبطند.
برآورد واقعی انعطافپذیری شناختی افراد، روشهایی دارد، که آزمون دستهبندی کارت ویسکانسین۶و آزمون عملکرد اجراییCANTAB برای ارزیابی یادگیری قوانین و تغییر توجه۷ از این جملهاند.
افزایش انعطافپذیری
خبر خوش این که گویا انعطافپذیری را میتوان تمرین و تقویت کرد. به عنوان نمونه، انعطافپذیری شناختی برای به بار نشستن یک جامعه لازم است رفتاردرمانیِ شناختی۸، درمانی روانشناختی و مبتنی بر شواهد است که در تغییر الگوی فکری و رفتاری به افراد کمک میکند. مثلاً شخص افسردهای که دوستش یک هفته است با او تماس نگرفته شاید فکر کند که دوستش دیگر او را دوست ندارد. رفتاردرمانیِ شناختی طرز فکر این افراد را برای مد نظر قرار دادن گزینههای منعطفتر بازسازی کند. در این مثال، دوستِ فرد افسرده مشغلهای داشته یا امکان تماس نداشته است.
یادگیری ساختاریافته۹–یا قابلیت استخراج اطلاعات دربارۀ ساختارِ محیطی پیچیده و رمزگشایی از جریانی از اطلاعات حسی که در ابتدا نامفهوم هستند– یکی دیگر از راههای بالقوه برای پیگیری این مقصود است. میدانیم که این شکل از یادگیری همان بخشهای قدامی و مخطط مغز که در انعطافپذیری شناختی درگیر بودند را درگیر میکند.
ما در حال حاضر، در کاری مشترک بین دانشگاه کمبریج و دانشگاه صنعتی نانیانگ در حال انجامِ آزمایشی در جهان واقعی هستیم تا ببینیم آیا واقعاً ممکن است که یادگیریِ ساختاریافته به افزایش انعطافپذیری شناختی بینجامد.
مزایای تمرین و تقویت انعطافپذیری شناختی، برای مثال در کودکان مبتلا به اوتیسم، در مطالعات به اثبات رسیدهاند. تقویت انعطافپذیری شناختی علاوه بر بهبود مهارتهای شناختیِ کودکان، تاثیر مثبتی روی تعاملات اجتماعی و روابط آنها داشت. همین طور مطالعات نشان دادهاند که تمرین و تقویت انعطافپذیری شناختی برای کودکان بدون اوتیسم و سالمندان نیز مفید است.
همزمان با خروج از پاندمی، لازم است اطمینان حاصل کنیم که مردم در کنار آموختن و تمرین مهارتهای جدید، یاد میگیرند که در تفکرشان از لحاظ شناختی انعطافپذیر باشند. این موضوع تابآوری و کیفیت زندگی ایشان را در آینده افزایش خواهد داد.
انعطافپذیری شناختی برای به بار نشستن یک جامعه لازم است. چرا که میتواند استعداد افراد در خلق ایدههای نوآورانه و خلق چیزهای جدید را به حداکثر برساند. و نهایتاً باید گفت ما برای حل چالشهای بزرگ کنونی از جمله گرمایش جهانی، حفظ طبعیت، انرژی پاک و پایدار و امنیت غذایی نیازمند ویژگیهایی مانند انعطافپذیری شناختی هستیم.
میگنا به نقل از سایت ترجمان