هنر یک فرآیند بنیادی انسانی است. هنر وسیلهای برای تحقیق، آزمایش و کشف، و بیانی برای تفکر دیداری است. پیکاسو میگفت: « من هرگز یک نقاشی را بهعنوان اثری هنری انجام نمیدهم؛ بلکه با نقاشی کردن به تحقیق میپردازم. من مدام در حال تحقیق هستم و یک توالی منطقی در همه مراحل این تحقیق وجود دارد». هر یک از فرآیندهای تجسم، ترسیم، نقاشی یا ساخت به نوبهی خود پیچیده و در برگیرندهی شکلهای مختلف تحقیق است.
فرآیند جذب و
درونی سازی در ابتدای کار قرار دارد. کودک از طریق احساسات خود حجم عظیمی
از اطلاعات را جذب میکند. هنر میتواند از طریق ایجاد حساسیت ادراکی و
قدرت تشخیص به فرآیند جذب کمک کند. زیرا هنر شکل، رنگ، اندازه و بافت را
مورد مطالعه قرار میدهد. ما در مورد هر نوع تجربهای میتوانیم این سوال
را مطرح کنیم "شکل ها، اندازهها، رنگها و بافتهای دخیل کدامند؟" ما
میتوانیم از طریق هنر بُعد مهمی را به هرگونه تحقیقی اضافه کنیم. فقط "به
من نگو!" "به من نشان بده".
بیان تصویری کودک
همچنین
هنر میتواند به بیان تجربه و آگاهی کودک کمک کند. به عبارت دیگر، هنر
میتواند وسیله ای باشد برای بیان تصویری افکار کودک و همین طور فرآیندی که
از طریق آن تفکر انجام می پذیرد. هنر وسیلهای برای رشد ذهنی است. رشد
هنری کودک در واقع رشد فرآیندهای فکری او و روشی است که کودک بهوسیله آن
جهان را درمییابد و ادراک خود را بیان میکند. هنر برای کودکان فرصتی را
ایجاد میکند تا احساساتی را که برای بیان فصیح آن ها هیچ روش دیگری
نمییابند بیان کنند. ما می توانیم افکار بسیار عمیق را که آگاهی به آنها
بسیار مشکل است، با کمک هنر کشف کنیم.
حل مسئله در عالم هنر
هنر
یک فعالیت حل مسأله است. این فعالیت میتواند فرصتی را برای بررسی و حل
مسأله ها در قلمروهای دیداری فراهم آورد. کودک بهدنبال جستجو برای جواب
ها، روش های جدیدی را برای بیان مشاهدات خود، لستفاده از اطلاعات و بهسازی
متدها کشف میکند. کودکان در حال تحقیق و بررسی ایده ها به این واقعیت پی
میبرند که جواب صحیح برای همه پرسش ها وجود ندارد. آنها با استفاده از
روش های شخصی به تنظیم ایده هایشان می پردازند و اطلاعات حسی خویش را کامل
میکنند. کودکان همواره سعی میکنند ایده هایشان را به سبکی بیان کنند که
از نظر هنری دلپذیر باشد. این مرحله شامل تصمیمگیری، قبول مسئولیت برای
پرداختن به انتخاب عناصر، متدها و روش های ارائه تصویری است. فعالیت های
هنری، گسترهی وسیعی از نیازهای تکنیکی، فیزیکی و میان فردی را به کودک
ارائه میکند که هم افکار و هم احساسات او را مورد چالش قرار میدهند.
هنر تکنولوژی آموزشی
امروزه،
تکنولوژی همه چیز از جمله هنرها را احاطه کرده است. به همین سبب هنرها از
تکنیکهای متنوعی برخوردارند بهگونهای که گاهی هنری جای خود را به هنر
دیگری می دهد و از تعریف رایج خود فاصله میگیرد. مثلاً روش خلق یک نقاشی
میتواند سبب شود مفهومی که تاکنون برای نقاشی در ذهن خود تصور کردهایم
متحول شود و گاهی روش نامتعارف و خلاق استفاده از واژگان در شعر و انجام یک
کار هنری میتواند نوع نگاه مخاطب را تغییر دهد خصوصاً اگر مخاطب کودکی
خردسال باشد.
بنابراین میتوان گفت هنر در مباحث آموزشی با امکان تکنیکی
خود میتواند نقش حداقلی را بهصورت تکنولوژی آموزشی ایفا کند و این در
حالی است که هنر در مقایسه با سایر تکنولوژیها میتواند با امکان درونی و
محتوایی و شیوه بیانی خود متحول کننده و تأمل برانگیز و منتقل کننده منحصبر
به فرد اندیشه خاصی نیز باشد.
تعاریف مختلف و فراوان هنر هر چه که
باشد، میتواند نشاندهنده زوایای گسترده تأثیر و تأثر آن تلقی شود و در
موضوع تعلیم و تربیت و خردورزی برای کودکان استفاده شود. برخی از متفکران
هنر را اولین مرتبه حسپذیر کردن عالم ماده برای بشر خواندهاند و برخی آن
را محمل حقیقت خواندهاند و معتقدند هنر سبب نزول حقیقت میشود و بدین
ترتیب است که هنر میتواند حقایق امور را در دسترس وجود آدمی قرار دهد.
بنابراین نقش وساطت محتوایی هنر برای درکپذیر شدن حقیقت امور در برنامه
آموزش تفکر، امری انکارناپذیر است زیرا در این حالت، هنر بهعنوان محتوا،
واسطه درک و عین خردورزی تلقی میشود و بدین ترتیب حقایق را با شیوههای
متنوع، به زبان ذهن کودکان نزدیک میکند و در دسترس آنها میگذارد.
منبع:
آموزش تفکر به کودکان / رابرت فیشر؛ ترجمه مسعود صفایی مقدم، افسانه نجاریان، اهواز: رسش، 1385.
تبیان