محققان برای آشنایی بیشتر با بدن انسان و آنچه در این دنیای بزرگ میگذرد، تحقیقات خود را روی مغز و عملکرد اعضای بدن متمرکز کردند. در این گزارش به بررسی تعدادی از یافتههای محققان درباره مغز و آگاهی ذهن میپردازیم.
به گزارش خبرگزاری آنا؛ علم جنبههای مختلفی دارد اما یکی از مهمترین جنبههای آن موضوع روانشناسی و ذهن است. محققان برای آشنایی بیشتر با بدن انسان و آنچه در این دنیای بزرگ میگذرد، تحقیقات خود را روی مغز و عملکرد اعضای بدن متمرکز کردند. در این گزارش به بررسی تعدادی از یافتههای محققان درباره مغز و آگاهی ذهن میپردازیم.
آیا دوقلوهای همسان مانند هم فکر میکنند؟
دوقلوهای همسان ژنهای مشابهی دارند، بنابراین طرز تفکر آنها بیشتر از دیگران مشابه یکدیگر است.
ژنهایی که از پدر و مادرمان به ارث میبریم، بر ویژگیهای روانشناختی ما تأثیر میگذارد. هوش، توانایی حافظه و احتمال ایجاد شرایطی که بر نحوه تفکر انسان تأثیر بگذارد مانند اوتیسم و اسکیزوفرنی از جمله ویژگیهای روانشناختی به شمار میروند. از این رو، نحوه تفکر دوقلوهای همسان که ژنهای مشابهی دارند، در مقایسه با افراد غیرمرتبط، دوقلوهای ناهمسان و خواهر و برادرها شباهت بیشتری با هم دارد.
نتایج مطالعات علمی نشان میدهد که حین انجام وظایف ذهنی مانند حفظ اعداد، شباهت الگوهای فعالیت مغزی (که میتواند نوعی همبستگی فکری در نظر گرفته شود) در دوقلوهای همسان بیشتر از دوقلوهای ناهمسان است.
وقتی زبان یاد میگیریم چه اتفاقی در مغز میافتد؟
یادگیری زبان دوم مزایای بسیاری برای مغز انسان دارد که از این میان میتوان به تقویت حافظه، بهبود عملکرد مغز و تأخیر در شروع زوال عقل اشاره کرد.
با یادگیری یک زبان دیگر اندازه و عملکرد نواحی خاصی از مغز افزایش مییابد که یکی از آنها ناحیه بروکاست. بروکا در لوب پیشانی نیمکره غالب (اغلب نیمکره چپ) در مغز انسان قرار دارد و در تولید گفتار نقش کلیدی ایفا میکند. وقتی کودکان دو زبانه بزرگ میشوند، هر دو زبان در یک ناحیه پردازش میشود. با این حال وقتی یک بزرگسال قصد یادگیری یک زبان دیگر را میکند، یک ناحیه مجزا نزدیک به منطقه بروکا توسعه مییابد.
یادگیری برخی از بزرگسالان سریعتر از دیگران است. نتایج مطالعات علمی نشان میدهد نواحی مغزی که با یادگیری زبان تغییر میکنند، متفاوت هستند. در افرادی دارند که با سرعت بالایی یاد میگیرند، ناحیه بروکا و هیپوکامپ بیشترین تغییر را دارند. در افرادی که روند یادگیری کندتر است نیز قشر حرکتی دستخوش تغییر میشود. برخی از تغییرات به زبان اول شخص بستگی دارد. برای مثال یک فرد ژاپنی میتواند به راحتی تمایز میان r و l انگلیسی را تشخیص دهد چراکه هر دو این صداها در مغز این فرد یک ناحیه را فعال میکنند.
به طور کلی، یادگیری یک زبان جدید عملکرد مغز را بهبود میبخشد، حافظه را تقویت میکند و میزان انعطافپذیری ذهنی و خلاقیت را نیز افزایش میدهد. یادگیری یک زبان جدید حتی میتواند شروع زوال عقل را نیز به تأخیر بیاندازد.
سرعت افکار انسان چقدر است؟
بسیاری از افراد گمان میکنند که فکر کردن بلافاصله و با سرعت زیاد اتفاق میافتد اما تأخیر در افکار انسان نیز وجود دارد.
پیدا کردن پاسخ درستی برای پرسش «سرعت افکار انسان چقدر است؟» کار دشواری است. بنابراین دانشمندان میزان زمانی که طول میکشد تا انسان از اطلاعات حسی آگاه شود را اندازهگیری کردند. تخمین زده میشود که انسان در ۵۰ میلیثانیه (حدود یک بیستم ثانیه) محرکهای حسی را تجربه میکند.
تصور میشود مغز انسان میتواند با سرعت بالاتری به اطلاعات واکنش نشان دهد. درواقع تخمین زده میشود که مغز ما قادر است در کمتر از یک چهارم میلیثانیه به اطلاعات ورودی واکنش نشان دهد. برای درک بهتر این موضوع بهتر است بدانید که ۱۵۰ میلیثانیه طول میکشد تا یک دونده پس از شنیدن صدای شلیک گلوله، شروع به دویدن کند.
درواقع سوال اصلی اینجاست که چقدر طول میکشد واکنش مغز به اطلاعات ورودی از طریق مسیر عصبی به اندام مربوطه برسد. محاسبات هرمان فون هلمهولتز، فیزیکدان آلمانی، در قرن نوزدهم نشان میدهد که سرعت انتقال اطلاعات در مسیرهای عصبی ۳۵ متر بر ثانیه است. با این حال برخی از اعصاب بدن سرعت بالاتری در انتقال اطلاعات دارند و میتوانند آنها را با سرعت ۱۲۰ متر بر ثانیه عبور دهند.
آیا تجربه، ساختار مغز را تغییر میدهد؟
دانشمندان علوم اعصاب به این نتیجه رسیدهاند که اتفاقاتی که برای انسان میافتد، ساختار فیزیکی مغز را تغییر میدهد.
تقریباً هر کاری که انجام میدهیم حتی آنچه فکر میکنیم، ساختار فیزیکی مغز را تغییر میدهد. هر بار که یک خاطره را به یاد میآورید، اتصالات میان سلولهای مغز را قویتر میکنید. انجام فعالیتهایی که نیاز به مهارت دارد مانند نواختن آلات موسیقی یا بازی کردن شطرنج باعث ایجاد تغییرات بزرگتری در مناطق خاصی از مغز میشود.
برای مثال، میزان بافت مغزی اختصاص یافته به حرکات دست چپ در نوازندههای ویولن بیشتر است یا میزان ماده خاکستری در ناحیهای از مغز که نحوه ارتباط اشیا با یکدیگر را نشان میدهد در شطرنجبازان کمتر است. درواقع کاهش میزان ماده خاکستری نشانهای از کارایی عصبی مناسب است.
آیا جویدن آدامس به تمرکز کردن کمک میکند؟
بررسیها نشان میدهد که تمرکز کردن در هنگام جویدن آدامس آسانتر است.
جویدن آدامس میتواند به تمرکز بهتر کمک کند. در زمان جنگ جهانی اول به سربازان آمریکایی آدامس داده میشد تا بهتر تمرکز کرده و سطح استرسشان کاهش پیدا کند. مطالعات علمی نشان میدهد که جویدن آدامس عملکرد حافظه بینایی و شینداری را بهبود میبخشد، البته مکانیسم دقیق این امر هنوز ناشناخته باقی مانده است.
برخی متخصصان بر این باورند که عمل فیزیکی جویدن آدامس باعث افزایش جریان خون به سوی مغز میشود. با این حال وقتی داوطلبان با دهان خالی عمل جویدن را تقلید میکنند، اثر مشابه ندارد. براساس نظریه دیگری، استفاده همزمان از زبان و فک در هنگام جویدن آدامس قسمتهایی از مغز را درگیر میکند که به طور معمول باعث ایجاد حواسپرتی میشود.
ریتم شبانهروزی چگونه کار میکند؟
بررسیها نشان میدهد که ساعت بیولوژیکی بدن، ریتم شبانهروزی را تنظیم میکند.
اکثر فعالیتهای انسان به طور معمول در ساعات روشنایی روز انجام میشود. بدن ما تکامل یافته و برای فرایندهای متابولیک مختلف برنامهریزی کرده است، این امر به انسان کمک میکند تا انرژی خود را به بهترین نحو ممکن استفاده کند. عملکرد عضلات و زمان واکنش در طول روز بهینهسازی میشوند اما ترمیم بافت و تشکیل حافظه در زمان خواب انجام میشود.
ریتمهای شبانهروزی چرخههای ۲۴ ساعتهای برای هر قسمت از بدن انسان هستند. سطح نوسان مولکولهای مختلف در سلولهای بدن یا ساعت بیولوژیکی، این چرخهها را کنترل میکنند. تمام ساعتهای بیولوژیکی تحت نظر یک ساعت اصلی در مغز به نام «هسته فوق چلیپاپی» همگامسازی میشوند. این هسته گروهی از ۲۰ هزار سلول مغزی در هیپوتالاموس است.
آیا با صدای بلند درس خواندن، به یادگیری بهتر کمک میکند؟
بررسیها نشان میدهد که با صدای بلند درس خواندن میتواند به یادگیری بهتر کمک کند.
برخی افراد بر این باورند که خواندن یک متن یا مطلب با صدای بلند میتواند به یادگیری بهتر آن کمک کند. براساس دو احتمال این باور درست است. اول، شنیدن اطلاعات جدید با صدای خویشتن به یادگیری بهتر کمک میکند. دوم، در عمل گفتن و ادای کلمات قدرتی وجود دارد که اطلاعات را به یادماندنی میکند.
اخیراً این دو احتمال در یک مطالعه علمی مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش، از داوطلبان خواسته شد که کلماتی را با صدای بلند بخوانند، سپس به صدای ضبطشده خود گوش بدهند. در مرحله بعدی از داوطلبان تست حافظه گرفته شد. براساس یافتههای جدید، هر دو عمل گفتن و شنیدن صدای خود در یادگیری مطالب جدید به حافظه کمک میکند.
متن و اطلاعات را با صدای بلند خواندن روند فعالتری نسبت به مطالعه خاموش (خواندن اطلاعات جدید بدون صدای بلند) دارد و به همین دلیل به یادگیری بهتر کمک میکند. شنیدن صدای خود نیز باعث میشود اطلاعات مهمتر و برجستهتر به نظر برسند که این امر نیز باعث یادگیری بهتر میشود.