علت این امر عدم تمایز بین روان شناس و روانپزشک است که بعضی مواقع حتی قشر تحصیل کرده هم روان شناس را با روان پزشک اشتباه می گیرند مثلا در محاورات مردم شاید شنیده باشید که می گویند: مگر من دیوانه ام به روانشناس مراجعه کنم! در حالی که اصلا روانشناس با افراد دیوانه و مجنون سر و کار ندارد. واقعیت این است که روانشناسی یک شاخه علمی از علوم انسانی است که هدفش مطالعه رفتار انسان است. به عبارت بهتر، روانشناسی مطالعه رفتار و فرآیندهای ذهنی است. عمر این رشته نسبتا کوتاه است (کمی بیش از یک قرن) اما رشد بسیار چشمگیری داشته است؛ به حدی که بیش از 20 رشته تخصصی را شامل میشود. اما روانپزشک فردی است که در رشته پزشکی تحصیل کرده و بعد از اتمام دوره پزشکی عمومی، دوره تخصصی خود را در رشته روانپزشکی یا اعصاب و روان گذرانده است. چنین پزشکی برای درمان بسیاری از بیماریها ملزم به تجویز دارو است. البته احتمال دارد که بسته به نوع بیماری، از رفتار درمانی، رواندرمانی یا الکتروشوک هم استفاده کند.
همدردی به نام مشاور
حال
زمانی که تفاوت روان شناسی با روان پزشکی روشن شد متوجه می شویم که همه ما
نیازمند مشاوره و راهنمایی هستیم چرا که مشاور به حرفهای ما با دقت گوش
میدهد ولی هرگز درباره ما قضاوت نمیکند. به هیچ وجه در نظر او یک دوست
ملالآور، فرزندی نااهل، یک همسر کجخلق یا یک همکار ضعیف نخواهیم بود. به
درد و دل ما خوب گوش میدهد، آنچه میگوییم و حتی آنچه را بیان نمیکنیم،
از خلال رفتار و گفتارمان متوجه شده و ما را همان طور که فکر می کنیم، با
خطاها و اشتباهاتمان میپذیرد. هرگز نمیپرسد، چرا این گونه زندگی کرده ای،
بلکه با ما همدردی می کند و با راهنماییهایش موجب آرامش ما می شود. مشاور
روی مشکل ما کار میکند و به ریشهیابی مساله موجود کمک میکند تا ما خود
راه حل مشکلمان را پیدا کنیم.
نیاز به مشاور در مراحل زندگی
بنا
بر این ما در همه مراحل چه در انتخاب شغل و چه در انتخاب همسر و...
نیازمند مشاوره و روانشناسی هستیم. اما اهمیت مشاوره بیشتر در مسائل
خانوادگی خود را نشان می دهد، چون خانواده جایی است که یک فرد ونوسی با فرد
مریخی می خواهد زندگی مشترک داشته باشد. این در حالی است که اینها هر کدام
از یک سیاره جدا هستند و تفکرات متفاوتی دارند. لازم است این اشخاص از
خصوصیات درونی همدیگر آگاهی داشته باشند و الا هر آن ممکن است به همدیگر
صدمه بزنند و باعث رنجش روح و روان یکدیگر شوند. برای این امر نیاز هست با
مشاوری امین و متخصص صحبت شود تا راهکارهای مناسب به زوجین آموخته شود. بنا
به دلایل ذیل زوجین باید به مشاور مراجعه کنند.
تفاوت های فردی
همان
گونه که در بالا اشاره شد زن و شوهر از دو جنس متفاوت می باشند و علاوه بر
این ارزشهای متفاوتی دارند که بایستی به یک نقطه مشترک برسند تا از زندگی
لذت کافی ببرند.
زندگی بهتر
قطعا کسانی که زبان همسر خود را می فهمند یا به زبان عامیانه وی را درک می کنند، زندگی شیرین تری دارند.
مشاور کسی است که به ما یاد می دهد در برابر جنس مخالف چه موضعی داشته
باشیم و روح و روان همسر را برای ما تشریح می کند. طبیعی است وقتی ما
بتوانیم خواسته های درونی همسرمان را درک کنیم زندگی خوبی خواهیم داشت.
برنامه ریزی بهتر
همیشه
مشاور نقش تنش زدایی ندارد بلکه در بعضی مواقع ما را برای برنامه ریزی
بهتر و دقیق تر رهنمون می سازد مثلا اینکه کی بچه دار شویم؟ یا چطور بچه
خوب و سالمی به دنیا بیاوریم؟ یا چطور فرزندان خود را تربیت کنیم؟ همه و
همه از کارهای یک مشاور متخصص است که با راهنمایی و مشاوره برنامه های
کوتاه مدت و میان مدت برای خانواده ها ارائه می کند که حتی در مورد مسائل
اقتصادی نیز می تواند مشکل گشا باشد.
استفاده از تجربه مشاور
مشاورین
علاوه بر تخصص و تحصیل در زمینه روان شناسی و علوم نوین صاحب تجربه هم
هستند و چه بسا مشکلی که ما احساس می کنیم لاینحل است. حال آنکه مشاور
چندین مورد را قبل از ما حل کرده است، لذا با اتکا به تجربه او می توانیم
مشکلات سخت زندگی را حل کنیم و از عواقب احتمالی آن در آینده در امان
بمانیم. چون همه چیز را نباید در زندگی خودمان تجربه کنیم بلکه باید از
زندگی دیگران تجربه بگیریم.
تبیان