سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی
دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی
استادیار دانشگاه فردوسی مشهد
مدیر پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد

آدرس محل کار:

آدرس دانشگاه: مشهد ، میدان آزادی ، دانشگاه فردوسی ، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، گروه علوم تربیتی ، تلفن تماس : 05138805000داخلی 5892
پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد : شماره داخلی 3676

آدرس مرکز مشاوره : مشهد، پنج راه سناباد، تقاطع خیابان پاستور، ساختمان پزشکان مهر، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی اندیشه و رفتار، شماره های تماس: 05138412279


آخرین نظرات
مهر؛ بهار تعلیم و تربیت
هَلْ یَسْتَوِى الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ (زمر، آیه 9)
«آیا کسانى که مى ‏دانند و کسانى که نمى‏ دانند یکسانند؟»


فصل بازگشایی مدارس مقارن با شروع خزان رنگارنگ طبیعت است که طبیعت به خواب و سکوتی طولانی خواهد رفت، اما در کنار این پدیده طبیعی آموزش و پرورش بهار و شکوفایی و پویایی خود را آغاز می کند. مدارس با حضور دانش آموزان از سکوت روزهای گرم و سوخته تابستان خارج می شوند و جای خود را به شور و هیجان دانش آموزان می سپارند. مدیران و معلمان خود را برای آغاز سالی جدید جهت آموزش و انجام وظایف تربیتی آماده می نمایند.

نکته ای که باید به آن توجه نمود این است که گاهی آموزش و پرورش را به دو بال تشبیه می کنند که برای پرواز روح ضروری است. این دو بال بدون حضور دیگری معنای خود را از دست خواهند داد و شاید بتوان از تعبیر ضرورت التزامی برای رابطه آنها استفاده کرد؛ چرا که آموزش بدون پرورش و تعلیم بدون تربیت، خسارات زیادی را برای فرد و اطرافیان او بوجود می آورد که گاهی امکان دارد دانش را از مسیر اصلی خود منحرف سازد. همیشه به خاطر داشته باشیم که آموزش بدون پرورش و پرورش بدون آموزش نه تنها انسان را به کمال نمی رساند بلکه چه بسا باعث می شود تا آدمی در مسیر قهقرا قرار گیرد. به همین جهت نکاتی چند را جهت بهبود آموزش و پرورش مدنظر قرار دهیم:

آموزش و پرورش امری مشارکتی است؛ در این ارتباط با سه پدیده مواجه هستیم؛ معلم، متعلم و امری که آموزش داده می شود. از ترکیب این سه است که فرهنگی پویا شکل می گیرد، در غیر این صورت کاری انجام می شود که نشانی از رشد و تعالی ندارد. در نتیجه مجال هماهنگی با جهانی که هر روز نو می شود فراهم نمی آید.

پس کار معلم ایجاد فضای مشارکت و دعوت دانش آموز به تفکر است. معلم باید نهال اندیشیدن و تفکر را در روح و جان دانش آموز بکارد. در واقع یکی از رسالت های معلم یافتن و رهنمون ساختن دانش آموز به پاسخ جدید برای سؤالات روز است. امام علی می فرمایند: " فرزندانتان را برای غیر عصر خودتان تربیت کنید."

پرسش گری استوانه تعلیم و تربیت؛ یکی از نکاتی که تمام دست اندرکاران تربیتی جامعه باید به آن عنایت داشته باشند، بحث پرسش و پرسش گری است. انسانیت انسان بر پرسش گر بودن است. فضای آموزشی ما باید فضای پرسش و پاسخ باشد و متولیان آموزش و پرورش کشور باید ضمن استقبال از ذهن جستجوگر محصلان، باید فضایی امن در محیط های آموزشی ایجاد کنند. تعلیم و نه تبلیغ؛ ما در تعلیم با عقل انسان ها سر و کار داریم در حالی که در تبلیغ با احساس آنها.

محیط آموزشی محیط تعلیم است نه تبلیغ؛ پس باید تلاش کرد تا در این فضا عقل قانع شود نه احساس سیراب. باید توجه کرد که دانش آموز از همان ابتدا تمرین حل کردن و برخورد با مشکلات را به شکل عاقلانه فرابگیرد(مسلمی فر و جلیلوند، 1396). یکی از دانشمندان معاصر در تئوری خود اشاره داشته اند که با وجود شباهت نیازهای بنیادین همه انسان ها، تصاویر درون دنیای مطلوب انسان ها بسیار خاص است و از فردی به فرد دیگر کاملا متفاوت. دلیل این که بسیاری از دانش آموزان در مدرسه سختکوشی نمی کنند این است که تصویری از درس و مشق در دنیای مطلوب خود ندارند و تا زمانی که نتوانیم دانش آموزان را به گونه ای مدیریت کنیم که تعداد بیش تری از آن ها درس و مشق را در این دنیای مطلوب قرار دهند، نمی توانیم مشکلات موجود در مدارس را حل کنیم. هم چنین انسانها به حرف افرادی گوش می دهند که تصاویرشان در دنیاتی مطلوب آنها باشد.

اگر تصویر فردی در دنیای مطلوب جای نگرفته باشد، به ندرت کارهای سختی که از او خواسته می شود را انجام خواهد داد. مادر آغازگر فرایند قرار دادن مدرسه و درس و مشق در دنیای مطلوب کودک است، اما این معلم است که با قراردادن خود در دنیای مطلوب کودک، این فرایند را تداوم می بخشد. از آن جا که بیشتر دانش آموزان تحت سیطره مدیریت رئیس مآبانه معلم قرار دارند، باور ندارند مدیریت مدرسه برای آنها به قدری ارزش و اهمیتی قائل باشد، که خود آنها هم بتوانند در تعیین نحوه فعالیت های درسی خود نقشی داشته باشند. به همین دلیل تصویر معلم یا آموزشی که از چنین محیطی ادراک و دریافت می کنند را در دنیای مطلوب خود جای نمی دهند.

اگر معلم بخواهد از روش راهبر استفاده نماید باید منظور خود را از انجام تکالیف درسی برای دانش آموزان توضیح دهد و برگه های ارزیابی تکلیف درسی را در اختیار آنها قرار دهد تا از طریق ارزیابی شخصی از کیفیت کار خود مطلع شوند. هم چنین به آنها بیاموزد چگونه به صورت فردی یا گروهی به ارزیابی کیفیت فعالیت درسی خود بپردازند. علاوه بر این می تواند از آن ها بخواهد کیفیت فعالیت درسی همکلاسی های خود را ارزیابی نمایند و در پایان باهم تبادل نظر نمایند که این ارزیابی را بر چه اساسی انجام دادند و از طریق همین تبادل افکار نسبت به کیفیت و چگونگی دستیابی به آن درک درستی پیدا نمایند.

نکته دیگر حائز اهمیت این است که به دانش آموزان فرصت اصلاح تکلیف درسیشان داده شود، در غیر این صورت ارزیابی کار بی معنایی خواهد بود. یک معلم راهبر برای ورود به دنیای مطلوب دانش آموزان باید تلاش بیشتری نماید و باید توجه داشته باشد که دانش آموزان بعد از این که کاری را خوب انجام دهند به سراغ فعالیت تازه ای می روند و کل فرآیند یادگیری و انجام کار را با معلم و در کنار او انجام می دهند. تکالیف درسی مدام تغییر می کند و معلم به اندازه کیفیت فعالیت درسی اهمیت دارد. به همین دلیل معلم باید زمان و انرژی بیشتری برای جلب رضایت و خشنودی دانش آموزان خود صرف نماید.

از جمله نکاتی که باعث رضایت و خشنودی دانش آموزان می شود و در نظرسنجی ها به آن رسیدیم این است که یک معلم خوب عمیقاً به دانش آموزان و آنچه تدریس می کند، علاقه نشان می دهد. به نظر آنان معلم خوب زیاد سخنرانی نمی کند، بلکه در بیشتر مواقع تدریس خود را از طریق بحث های گروهی انجام می دهند و با نگاهی برابر با دانش آموزان مراوده دارد.

معلم خوب تهدید یا تنبیه نمی کند و آنها برای معلمی که تهدید یا تنبیه کند احترام قائل نیستند. هم چنین استفاده از شوخی و تنوع راه دیگری برای ورود به دنیای مطلوب دانش آموزان است. ما باید شیوه غیراستبدادی مدیریت راهبرانه را یاد بگیریم تا دانش آموزان مدرسه را به اندازه کافی رضایت بخش بخش بیابند و در نتیجه تصویر مدرسه را در دنیای مطلوب خود جای دهند(گلسر،1396).


اوّل مهر رسید و من در همان " اوّل آ " بودم
مثل گنجشک دلم می زد، مثل گنجشک رها بودم
پای یک پنجره میزی بود، چه تقلّای عزیزی بود
پنجره راه گریزی بود، خیره در پنجره ها بودم
پشت هر پنجره دنیایی ست، چشم وا کردم و بستم ، آه
من کجایم؟ تو کجا؟ با خویش در همین چون و چرا بودم
گفت: بابا دو هجا دارد... نام من چار هجایی بود
نان یکی... آب یکی ... باران... مثل باران دو هجا بودم
گفت: هر حرف صدا دارد... در سکون حرف زدم با خود
هم صدا بودم و هم ساکت ، نه سکوت و نه صدا بودم
گفت: دلتنگ که ای؟ خندید... گریه کردم که پدر... خم شد
آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم
جنگ شد، پنجره ها افتاد ، بچّه ها تشنه سفر کردند
هشت نهر آینه جاری شد، تشنه در کرببلا بودم
گفت: هی هی! تو کجایی؟ تو ... راست می گفت، کجایم من؟
تو نبودی... تو چهل سال است... من... اجازه؟... همه را بودم
تو چهل سال همه غایب... تو چهل سال همه در خویش...
من چهل سال، خدای من! من چهل سال کجا بودم؟ (علیرضا قزوه)

به امید سال تحصیلی سرشار از پویایی و شکوفایی

 

مولفان:
دکتر عزیزا... بابلی یهمئی
دکتر هاجر برمکی

منابع:
مسلمی فر، منصوره، جلیلوند، معصومه(1396). یک زنگ از چهارزنگ ما نگرشی به جایگاه فرهنگ و معلم در نسل امروز، تهران: اردیبهشت. گلسر، ویلیام(1396). مدرسه کیفی، ترجمه دکتر علی صاحبی، تهران: سایه سخن.

**شهرستان ادب: https://shahrestanadab.com
سایت میگنا
 
 
 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی