بیماران مبتلا به اختلالات روانی همچنان در حسرت حمایت بیمههای درمانی هستند. بیمارانی که با وجود آمار بسیار بالایشان در ردیف مظلومترین و محرومترین گروه بیماران قرار دارند. هزینههای سنگین درمان اختلالات روانی در سایه بیتوجهی و غفلت سیاستگذاران نظام سلامت باعث شده تا حوزه سلامت روان همچنان محرومترین بخشهای نظام سلامت کشور باشد. این درحالی است که براساس تعریفی که سازمان بهداشت جهانی در سال ١٩٤٠ میلادی ارایه کرده است، سلامت روان در کنار سلامت جسم و سلامت جامعه، مثلث اصلی سلامت را تشکیل میدهد. اما با گذشت بیش از شش دهه از تعریف سازمان بهداشت جهانی همچنان حوزه سلامت روان در کشور ما از حمایت و پوشش بیمههای درمانی محروم است.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند در ادامه نوشت: این درحالی است که یکی از ملزومات توسعه منابع انسانی بهعنوان یکی از مهمترین شاخصهای توسعه پایدار، توجه به سلامت روان جامعه است. از اینرو از سالها پیش در کشورهای توسعهیافته سرمایهگذاری در بخش سلامت روان در دستورکار دولتها قرار گرفته و نظامهای بهداشتی و درمانی در این کشورها همواره به حوزه سلامت روان توجه ویژهای دارند. اما در کشور ما بهرغم هشدارها و اعلام آمار و ارقامهای تاملبرانگیز از سوی فعالان و صاحبنظران درخصوص آمار مبتلایان به اختلالات روانی؛ سیاستگذاران، مسئولان و بهطورکلی نظام بهداشتی و درمانی کشور کمتر به این حوزه مهم توجه داشتهاند. ضرورت حمایت بیمههای درمانی از بهداشت و سلامت روان از آن جهت اهمیت بیشتری پیدا میکند که براساس آمار ارایه شده از سوی مسئولان وزارت بهداشت ٦/٢٣درصد ایرانیها بین جمعیت ١٥ تا ٦٤ سال کشور به یکی از اختلالات روانی شناخته شده مبتلا هستند و به باور همه کارشناسان و صاحبنظران این حوزه بخش قابل توجهی از این بیماران به درمان و مشاوره فوری نیازمندند که هزینههای بالای مشاوره و درمان آنان را از آغاز و پیگیری روند درمانی منصرف میکند.
به عبارت دیگر با توجه به آمار بالای این گروه از بیماران بخش قابل توجهی از جامعه به خدمات درمانی و مشاوره در حوزه سلامت روان نیاز دارند. نیازی که به دلیل هزینههای بالای درمان و نبود حمایت کامل و موثر بیمهها در حوزه سلامت روان بیپاسخ مانده است. درحالی پوشش و عملکرد بیمههای درمانی در سایر حوزههای سلامت همواره با نقدهای تندوتیزی از سوی کارشناسان و مسئولان نظام سلامت کشور مواجه بوده است که عملکرد بسیار ضعیف آنها درخصوص سلامت روان و بیماران مبتلا به اختلالات روانی از نگاه منتقدان و مسئولان وزارت بهداشت دور مانده است. فقط در ابتدای سال جاری بود که هیأت وزیران در ویرایش دوم کتاب ارزش نسبی خدمات سلامت، خدماتی چون رواندرمانی و خانوادهدرمانی را تحت پوشش بیمههای درمانی قرار داد. براساس این مصوبه دریافت خدمات درمانی فقط از طریق روانپزشکان تحت پوشش بیمههای درمانی صورت میگیرد. این مصوبه هرچند نشاندهنده توجه نسبی به حوزه سلامت روان است، ولی کوچک بودن چتر حمایتی از خدمات سلامت روان و مهمتر از آن بیتوجهی به مشاوره و رواندرمانی که عمدتا از سوی روانشناسان ارایه میشود، از نقصهای بزرگ این اصلاح و ویرایش است. کاستیای که باعث میشود همچنان بخش عمدهای از مبتلایان به اختلالات روانی از حمایت بیمههای درمانی محروم باشند.
رواندرمانی و مشاوره حلقه مفقوده حمایت بیمهها از حوزه سلامت روان
هزینههای بالای درمان به دلیل حمایت ضعیف بیمهها در هر دو بخش بستری و ویزیت سرپایی یکی از مهمترین مشکلات در حوزه سلامت روان است. به همین دلیل هم بسیاری از بیماران مبتلا به اختلالات روانی یا روند درمان را آغاز نمیکنند یا درمان را رها میکنند؛ این را احمد حاجبی، مدیرکل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت میگوید. او دراینباره توضیح میدهد: «هرچند با آغاز طرح تحول سهم پرداختی بیماران بستری در این حوزه، مانند سایر بیماران به ٦ تا ١٠ درصد کاهش پیدا کرده است، ولی پوشش بیمههای پایه برای بیماران مبتلا به اختلالات روانی که نیاز به بستری دارند فقط ٥٦ روز در سال است و این خلأ، هزینههای درمانی این گروه از بیماران را افزایش میدهد.» او ادامه میدهد: «در بخش سرپایی نیز خدمات درمانی که از سوی روانپزشکان برای مبتلایان به اختلالات روانی ارایه میشود، تحت پوشش بیمه است؛ ولی سایر اقدامات درمانی و پیشگیری چون مشاوره و رواندرمانی که عمدتا از سوی روانشناسان بالینی ارایه میشود، تحت پوشش بیمه نیست.» مدیرکل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت در پاسخ به این پرسش که چرا در بازنگری کتاب ارزش نسبی خدمات سلامت به موضوع رواندرمانی توجه نشده است، میگوید: «رواندرمانی و مشاوره بهطور معمول از سوی روانشناسان ارایه میشود و آنها به دلیل اینکه در مراکز درمانی هیچگونه آموزشی نمیبینند، خدمات آنها از سوی بیمههای درمانی پوشش داده نمیشود؛ البته روانشناسان بالینی همه دورههای لازم را در مراکز درمانی سپری میکنند؛ ولی متاسفانه تاکنون بیمههای پایه سلامت به این حوزه بیمهری کردهاند.»
او اضافه میکند: «یکی از برنامههای وزارت بهداشت پوشش کامل خدمات بستری توسط بیمههای پایه سلامت است که این مهم با رایزنیهای انجام شده بهزودی محقق میشود؛ تا این گروه از بیماران نیز به مانند سایر گروهها از خدمات برابر بیمهای برخوردار شوند.»
حاجبی با اشاره به بسته سلامت روان در طرح تحول نظام سلامت میگوید: «ورود کارشناس سلامت در تیم سلامت خانواده اقدام بزرگی بود که من از آن بهعنوان انقلاب دوم سلامت روان نام میبرم. در این طرح فارغالتحصیلان روانشناسی در مقطع لیسانس و فوقلیسانس میتوانند در نظام ارایه خدمت طرح تحول نظام سلامت شرکت کنند که خوشبختانه با توجه به آمار بالای دانشآموختگان این رشته در کشور، کمبودی در این زمینه نداریم؛ البته این افراد قبل از جذب در نظام سلامت باید یک دوره آموزشهای مرتبط با بسته سلامت روان را طی کنند. این بسته بهداشتی بهگونهای طراحی شده است که کارشناس مراقبت خانواده بیماران را معاینه کرده و سپس در صورت نیاز به کارشناس سلامت روان ارجاع داده می شوند.»
شناخت کافی از تبعات بیماریهای روانی وجود ندارد
مشکلات بیماران روانی و بیتوجهی به حوزه سلامت داستان امروز و دیروز نیست؛ از سالهای دور نظام سلامت کشور به این حوزه اهمیت نداده است. کمبودهای این حوزه مثنوی هفتاد منی است که همه مسئولان و صاحبنظران این حوزه به خوبی از آن آگاهی دارند. ولی جای تعجب اینجاست که چرا اقدامی برای جبران کاستیها در این حوزه انجام نمیشود؛ اینها را احمد جلیلی، رئیس انجمن روانپزشکان ایران به «شهروند» میگوید. او با بیان اینکه نبود حمایت موثر بیمهها برای درمان بیماران روانی فقط بخشی از مشکلات حوزه سلامت روان در کشور است؛ دراینباره توضیح میدهد: «متاسفانه کسی به فکر سطح اول درمان بیماریهای روانی یا همان پیشگیری از ابتلا به این گروه از بیماریها نیست؛ این نخستین مشکل حوزه سلامت روان است. در سطح دوم درمان، شناخت بیماریهای جدید، تشخیص و درمان در زمان طلایی مطرح میشود؛ یعنی روند درمان در کمترین زمان ممکن پس از تشخیص آغاز شود. در چنین شرایطی بیمار با طی کردن یک دوره درمانی مشخص میتواند سلامت خود را بازیابد و بهمانند گذشته به زندگی ادامه دهد.» او اضافه میکند: «برای سطح اول درمان یا همان پیشگیری تنها وزارت بهداشت مسئولیت ندارد؛ کاهش آمار مبتلایان به اختلالات روانی نیاز به هماهنگی بین دستگاههای مختلف اجرایی، برنامهریزی و پایش مستمر میدانی دارد؛ ولی سطح دوم درمان در حوزه اختیارات کامل وزارت بهداشت است و این وزارتخانه برای دستیابی به موفقیت نسبی در این سطح باید به تعداد کافی روانپزشک، روانشناس بالینی، روان پرستار و مددکار اجتماعی و مجموعهای از امکانات سختافزاری و نرمافزاری را فراهم کند.» جلیلی با بیان اینکه متاسفانه مشکلات در سطح دوم درمان مبتلایان به اختلالات روانی هم کمبودها و مشکلات فراوانی دارد، دراینباره میگوید: «کمبود تخت که مسئولان بلندپایه وزارت بهداشت هم به آن اذعان دارند، بخش قابل توجهی از مشکلات درمان این گروه از بیماران است. ولی تاکنون هیچیک از وزرای بهداشت در طی ٢٥ سال گذشته نتوانستند زیرمجموعههای خود یعنی بیمارستانها را راضی کنند که ١٠درصد تختهای خود را به این گروه از بیماران اختصاص دهند؛ کمبود دارو و پرسنل متخصص را هم باید به این مشکلات اضافه کرد.» رئیس انجمن روانپزشکان ایران ادامه میدهد: «وقتی تمام این مسائل مطرح میشود، تازه به مشکل اصلی میرسیم. چه کسی هزینههای درمان این بیماران را پرداخت میکند. متاسفانه درحال حاضر بخش زیادی از هزینهها برعهده مردم است. هم در بخش بستری و هم در بخش سرپایی هزینههای درمانی مبتلایان به اختلالات روانی بسیار بالاست. بیمهها فقط بخش ناچیزی از هزینهها را پرداخت میکنند.»
او اضافه میکند: «با گذشت یک سال از مصوبه هیأت وزیران درخصوص پوشش بیمهای خدمات رواندرمانی از سوی روانپزشکان، در بسیاری از شهرستان اجرا نشده است؛ در این شرایط چگونه میتوان انتظار داشت که حمایت بیمهها در این حوزه گسترش پیدا کند.»
جلیلی در پاسخ به این پرسش که دلیل اصلی بیتوجهی نظام سلامت کشور به حوزه سلامت روان چیست، میگوید: «متاسفانه بیشتر مسئولان و سیاستگذاران نظام سلامت شناخت کامل و دقیقی از تبعات ناشی از گسترش بیمارهای روانی در جامعه ندارند؛ نمیدانند این بیماریها چه بلایی بر سر جامعه میآورد؛ آنها بیشتر به سلامت جسم توجه میکنند، البته با حضور آقای هاشمی در وزارت بهداشت، اقدامات درخور توجهای در حوزه سلامت روان انجام شده است؛ ولی مشکلات و کمبودها به قدری زیاد است که این وزارتخانه به تنهایی نمیتواند همه آنها را برطرف کند.»
١٥٠ هزار تومان برای ٤٥ دقیقه مشاوره
پیشگیری، درمان و بازتوانی در حوزه سلامت روان یک فرآیند است که گروههای مختلفی اعم از روانپزشک، روانشناس، روانکاو، روان پرستار و مددکار اجتماعی با آن درگیر هستند و باید به تناسب همه خدمات ارایه شده از سوی این گروهها تحت پوشش بیمهها قرار بگیرد. این را عبدالرحمان رستمیان، نایبرئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس به «شهروند» میگوید. او با بیان اینکه اگر حمایت بیمهها از خدماتدرمانی حوزه سلامت روان فقط به گروه خاصی از ارایهدهندگان خدمات محدود شود نوعی بیعدالتی در حوزه سلامت است، اضافه میکند: «روانشناسان بالینی و مشاوران در بخش پیشگیری نقش بسیار برجستهای دارند؛ ولی متاسفانه به این خدمات چندان توجهی نشده است.»
رستمیان معتقد است امروزه نگاه جامعه نسبت به روانشناسی و مراجعه به روانشناس به نسبت گذشته بسیار تغییر کرده است؛ اما به دلیل هزینههای بالای مشاوره و رواندرمانی که از سوی بیمهها حمایت نمیشود، بسیاری از مردم توان مراجعه به روانشناس را ندارند.
او دراینباره میگوید: «هماکنون تعرفه خدمات روانشناسی براساس مصوبه سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در سال ٩٤ بین ٣٥ تا ٨٥ هزار تومان برای ٤٥ دقیقه متغیر است که در برخی مراکز ارایه خدمات مشاوره و رواندرمانی، این تعرفهها نیز رعایت نمیشود و حتی هزینه ٤٥ دقیقه مشاوره به مرز ١٥٠ هزار تومان هم میرسد. بدیهی است که بسیاری از شهروندان توان پرداخت این مبالغ را ندارند؛ آن هم درحالیکه جواب گرفتن از خدمات روانشناسی مستلزم چندین نوبت مراجعه است.» عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ادامه میدهد: «بیتردید همین اختلالات روانی و بیتوجهی به حوزه سلامت روان، به افزایش خشونتها در جامعه دامن میزند که همین موضوع خود بار مالی زیادی بر کشور تحمیل میکند و حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، اخلاق و حتی امنیت کشور را هم میتواند تحت تأثیر قرار دهد.» رستمیان با اشاره به رشد مبتلایان به اختلالات روانی در جامعه و هزینههای سنگینی که این گروه از بیماریها برای کشور در پی دارد، میگوید: «اگر فقط به خشونتها و ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از اختلالات روانی توجه کنیم، متوجه میشویم که چه هزینههای سنگینی به دولت و کشور تحمیل میشود؛ ولی با وجود همه زیانهای بیتوجهی به حوزه سلامت روان، چون این خدمات همانند سایر حوزههای سلامت قابل رویت نیست، چندان مورد توجه قرار نمیگیرد.»