به گزارش ایسنا یک روان شناس کودک و نوجوان گفت: فرزند پروری صحیح و همگون می تواند سپر خوب برای نوجوان های ما در سن حساس خود باشد و فرزندانی قوی با ثبات و ایمنی را تحویل جامعه دهیم تا کمتر از آسیب های محیطی و اجتماعی متاثر می شود.
جامعه کنونی به سرعت در حال تغییر و حرکت به سمت مرگ تدریجی ارزشهای پیشین و جانشینی ارزشهای جدید و آرمانهای نوین است. به طوری که در پی خود، تغییر شخصیت افراد و به خصوص نوجوانان را نیز در پی دارد.
امروزه والدینی که فرزند نوجوان دارند با دغدغههای فراوانی روبرو هستند، چرا که جامعه در حال حرکت به سمتی است که تابوی بسیاری از مسائل در حال شکسته شدن است اما سوال اینجاست که والدین چگونه میتوانند فرزندانشان را در برابر این تابو شکنیها و آسیب های اجتماعی محافظت کنند.
شخصیت یک نوجوان ریشه در تربیت کودکی و بدوی او دارد و امر تربیت به سان یک امر خطیر و سرنوشت ساز و شخصیت ساز در جایگاهی والا است. لذا والدین با غنی کردن فکر و ذهن فرزندان خود با ارزشها میتوانند او را در طول زندگی پر از فراز و نشیبشان، در برابر مشکلات بیمه و خطرات این مسیر را خنثی کنند. در امر تربیت نیز همگونی و هماهنگی والدین است که میتواند ریشه بسیاری از تعارضات در دوران نوجوانی را از بین ببرد.
راهکارهای حل تعارض تربیتی میان والدین
سیده زهرا حسینی ماهانی، مشاور کودک و نوجوان، در توضیح راهکارهایی برای برطرف شدن مشکلات تربیتی میان والدین اظهار کرد: ما میتوانیم اگر بخواهیم این مسئله بین یک زوجی که با هم همراه نیستند و متوجه شدند این دغدغه را دارا هستند برطرف کنیم، لذا باید قبل از هرچیزی نقطه نظرات خود را کشف کنند و ببینند در چه مواردی مشترک هستند که لازمه این مورد هم این است که شرط اول را دارا باشند و بخواهند که این مسئله حل شود و این مقولهای است که نیاز است حتماً مشاور به آنها کمک کند، لذا تا این دو نخواهند هیچ اتفاق مثبتی نمیافتد.
وی ادامه داد: اگر این دو به این نتیجه رسیدند که با هم اختلاف نظر داریم و حرف چه کسی صحیحتر است، لذا در این موقعیت ما این طرح را میدهیم که قدم اول این است که نقطه نظرات خود را پیدا کنند و اشتراکهای خود را بیابند و در گام دوم هر یک خط قرمزهای خود را مطرح کند و در می یایند که حتی در بعضی از این خط قرمزها هم با هم مشترک هستند؛ برای مثال هر یک مخالف شنیدن حرفهای ناپسند از دهان بچه خود هستند و یا هر دو مخالف هستند که بچه تنهایی در کوچه بازی کند و یا برعکس موافق هستند.
این مشاور دغدغه مند اضافه کرد: در این بین خط قرمزهای غیر مشترک هم به چشم میخورد که اکنون در گام سوم قرار میگیرند و باید اولویت بندی کنند، برای مثال آقا و خانم نتیجه میگیرند که کدام موضع در اولویت است و بر اساس اولویتبندیها با هم مطرح کنند و به یک نتیجه معقول برسند و بگویند در این مقوله چه کار کنیم.
وی بیان کرد: برای مثال مادر میگوید از نظر من بچه بدون حضور والدین نباید منزل اقوام بماند اما پدر میگوید مشکلی نیست و هرکدام دلایل خاص خود را دارند. این یک خط قرمز نامشترک است که باید در مورد آن صحبت کنند. حال یا این افراد میتوانند این مسئله را با هم حل کنند و یا نیاز به یک نفر سوم دارند که آن مشاور است ولی ما فرض را بر این می گیریم این افراد قصد دارند دوتایی با هم حرف بزنند، در این موقعیت ها برای اینکه بحث این دو به نتیجه برسد گام چهارم این است که از لحن مناسبی که بیان نظرات خود استفاده کنند.
وی با بیان اینکه باید از اصول صحیح گفتمان استفاده کنند، تصریح کرد: به جای استفاده از کلمه «تو» از کلمه «ما» استفاده کند، برای مثال به جای اینکه بگوید تو در فلان روز این کار را کردی بگوید من آن روز که این اتفاق افتاد همچنین برداشتی داشتم و به نظر شما برداشت من درست بوده یا خیر و آیا بچه در این شرایط آسیب می بیند یا خیر.
حسینی در بیان گام پنجم از همدلی با طرف مقابل نام برد و گفت: به جای اینکه طرف مقابل را مقصر جلوه دهیم که تقصیر تو بود که بچه این کار را کرد، تو این رفتار را کردی بچه هم یاد گرفت و او را سرزنش کنیم و رفتار صفر و صدی داشته باشیم و اینکه بگوییم یکبار نشد درست رفتار کنی یا تو همیشه رفتار اشتباهی داری، این جنس جملات واقعیت ندارند و گفتن آن هم هیچ سودی ندارد، لذا بهتر است از کوچکترین رفتار طرف مقابل هم قدردانی کنیم.
وی افزود: برای مثال چقدر خوبه که شما با اینکه خسته بودی با بچه بازی کردی، یا مثلا با بچه بازی می کند بگوییم مراقب خودت باش که آسیب نبینی، لذا در این موارد فرد احساس می کند که دیده می شود پس قدردانی کردن از کوچکترین تلاش همسر در موقعیت تربیتی باعث می شود که اگر هم در یک جایی خطایی داشته باشد وقتی من میگویم کار تو نادرست بود فرد موضع منفی نمی گیرد چون می داند تو قدردان رفتارهای خوب او هستی و می داند که تو می دانی آدم با کفایتی است و تمام شخصیت و کفایت او را زیر سوال نبردی.
وی ادامه داد: گام ششم و مهمترین گام این است که حتماً ویژگی های خوب همسرمان را به بچه ها بگوییم و همسر ما بشنود که ما او را بعنوان یک پدر یا مادر خوب به بچه معرفی میکنیم. برای مثال چقدر بابای تو خوبه که اینقدر فنی است و اسباب بازی تو را درست کرد، لذا اگر رفتارهای مثبت او را ببینیم و بازگو کنیم رفتارهای مثبت او تجدید می شود و برعکس رفتارهای منفی او را بازگو کنیم همان هم تجدید می شود.
این مشاور کودک و نوجوان بیان کرد: ما با این کار یک تیر و دو نشان زدیم از یک سو رفتار مثبت همسر تقویت می شود و از سوی دیگر وقتی من پدر بچه و یا مادر بچه را خوب معرفی می کنم اعتماد به نفس وی را تقویت می کنم، لذا فرزند دارای دو نفس شخصی و خانودگی است و اینکه پدری کارآمد داشته باشد و مادرش آن را قبول دارد باعث غرور وی می شود.
حسینی در پایان گفت: یک وقت هایی لازم است مشارکت در امر تربیت را به بچه ها بصورت زبانی ابراز کنیم، برای مثال وقتی بچه اجازه برای اردو می خواهد به او بگوییم باید با پدرت یا مادرت مشورت کنم و تصمیم بگیریم. لذا فرزند پروری صحیح و همگون می تواند سپر خوب برای نوجوآنهای ما در سن حساس خود باشد و فرزندانی قوی با ثبات و ایمنی را تحویل جامعه دهیم تا کمتر از آسیب های محیطی و اجتماعی متاثر می شود.